بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
تشریف زهر آلود دست ناکسانی
کرده است باغ چهره ات را ارغوانی
رخت عزا بر قامت عمرت کشیده
یعنی همان از اولش هم در خزانی
@hosenih
دارد رضا از طوس می آید نه... بانو!
باید که هر طوری شده زنده بمانی
غارت شدی داغ برادر دیدی امروز
فردا برادر را به داغت می نشانی
از عمر کوتاهت ندیدی خیر، اما
زهراترین صاحب مزار این زمانی
ما پشت دستِ حیف بر دندان که یعنی
دیر آمدی و زود رفتی در جوانی
پای زیارت نامۀ مشتاقمان را
پشت غبار محمل خود می دوانی
با خود نگاه گریه دار تشنه ام را
تا چشمه سار روضه هایت می کشانی
محض عبور از کوچۀ پهلو گرفته
دادند از شهر شما نام ونشانی
این چند روزه با تو قم باغ بهشت و
نازل شده بی تو عذاب آسمانی
حالا که میل پر زدن از خاک داری
حالا که بیش از این نمی خواهی بمانی
@hosenih
دنیا نه جای تو نه جای عمه ات بود
نه جای دست بسته و قد کمانی
نه جای چوب خیزران و چشم زینب
یعنی اهانت بر لب شیرین بیانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#روح_الله_عیوضی
▶️
فصل باران شد و ازگریه سرم درد گرفت
سیل غم ضربه زد و چشم ترم درد گرفت
آسمان خواهش پرواز مرا زخمی کرد
قفس افتاد زمین بال وپرم درد گرفت
@hosenih
چوبی آتش به درخانه ی پهلو می زد
دل درسوخت و بازوی حرم درد گرفت
میخ ها سمت اذان دست درازی کردند
ربناهای قنوت سحرم درد گرفت
جان گهواره به زیر قدم سنگ افتاد
شیشه ای خوردشد و دور و برم درد گرفت
ریسمان ها همگی مرد مرا می بردند
جبرئیل آه کشید و جگرم درد گرفت
با زمین خوردن من آل عبا خورد زمین
تا ابد طایفه ی پشت سرم درد گرفت
@hosenih
شاخ و برگ نبوی پشت در از بار افتاد
سیبی از باغ شریف پدرم درد گرفت
سر به مهر است و نفهمید کسی جز مسمار
وسط شعله کجای پسرم درد گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
اول
باغست و شکوفه ی خزانش مانده
بر شانه فقط بار گرانش مانده
در آینه تصویر ندارد مادر
جسمش که نه! آه نیمه جانش مانده
@hosenih
دوم
از باغ نشسته در خزان آقا جان
حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان
زهرا به زمین خورد و علی را بردند
این جمعه خودت را برسان آقا جان
@hosenih
سوم
دیر است تو را خدا کمی زود بیا
اصلا به دستت آب اگر بود بیا
دیوار شنید...مادری در آتش
از پشت در شکسته فرمود بیا
@hosenih
چهارم
از بام ظهور تا خدا پر بکشد
ته مانده ی انتظار را سر بکشد
یک روز به انتقام زخم دستاس
تیغ دوسر از غلاف حیدر بکشد
@hosenih
پنجم
دستان کسی نشسته یادت بکند
اهل کرمی! خدا زیادت بکند
ای کاش به حرمت در نیمه کبود
با جمعه ای از ظهور شادت بکند
@hosenih
ششم
مخفی ز نگاه آسمان بالا رفت
با بال شکسته پر زد و تنها رفت
جاری و زلال پیش من آمده بود
زخمی و کبود و خاکی از دنیا رفت
@hosenih
هفتم
در سوخت و زیر پای مسمار افتاد
گل در وسط هیمه ای از خار افتاد
وقتی که درخت را تکان می دادند
از دست کبود شاخه ای، بار افتاد
@hosenih
هشتم
از چشم همه، زمین نامحرم هم
مخفی شده قبرتان ولی مریم هم
رفتی و کسی ندید و پیدات نکرد
برگ و بر و خاک و میوه ات، این هم هم
@hosenih
نهم
شب بود و چه بی سر و صدا رفت که رفت
آرام در آغوش خدا رفت که رفت
روی تن او نشانه ها ماند که ماند
زخمی و کبود کوچه ها رفت که رفت
@hosenih
دهم
همسایه هم از صدای او راحت شد
از کوچه و جای پای او راحت شد
پاهای ورم کرده و دست مجروح
از نیمه شب دعای او راحت شد
@hosenih
یازدهم
گفتیم که یا فاطمه تطهیر شدیم
با نان تنور خانه اش سیر شدیم
از درد و بلای او شنیدیم کمی
خیلی به پای روضه اش پیر شدیم
@hosenih
دوازدهم
زهرا که قتیل زخم مسمارم بود
در فتنه کوچه یکتنه یارم بود
با دست شکسته ذوالفقاری می کرد
سینه زن هیات و علمدارم بود
@hosenih
سیزدهم
بگذاریدش به حال تنهایی خود
سر برده به زیر بال تنهایی خود
هرشب سر خاک، آبیاری دارد
در مزرعه محال تنهایی خود
@hosenih
چهاردهم
ای مرد بخوان که بیش از این گریه کنیم
بر زخم دل خانه نشین گریه کنیم
پشت سر تابوت کسی در کوچه
با خون چکیده بر زمین گریه کنیم
@hosenih
پانزدهم
آمد که بشوید آب از سر خم شد
قد کفن از قامت مادر خم شد
غسال تو ناگهان چرا دست کشید
از زانو کوه صبر حیدر خم شد
@hosenih
شانزدهم
او رفت ولی چقدر لاغر شده بود
در قالب خود، جمع مکسر شده بود
چشمان به گود رفته مادر ما
سویی هم اگر داشته کمتر شده بود
@hosenih
هفدهم
یک شانه خم به زیر داغم امشب
مشغول کفن کردن باغم امشب
ای ساقه ی مجروح دعا کن تا مرگ
بعد از تو بیاید به سراغم امشب
@hosenih
هجدهم
پاییز به جان باغ تاک افتاده
بر پیرهن عمر تو چاک افتاده
انگار که گوشواره عرش خدا
کنده شده و به روی خاک افتاده
@hosenih
نوزدهم
آن روز که چای خطبه را دم آورد
از سنت و از کتاب دین هم آورد
کور و کر و لال ها تعجب کردند
از بس خانم دلیل محکم آورد
@hosenih
بیستم
ابلیس دوباره ناگهان پیدا شد
حرفی نزده لب جهنم وا شد
طوفان آمد قباله را با خود برد
کشتی شکسته راهی دریا شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#روح_الله_عیوضی
▶️
از باغ نشسته در خزان آقا جان
حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان
@hosenih
زهرا به زمین خورد و علی را بردند
این جمعه خودت را برسان آقا جان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#روح_الله_عیوضی
▶️
آسمان سوخت و از پا افتاد
زیر بار جگر داغ شما
و دل سخت زمین برده چهار
گل ماتم زده از باغ شما
@hosenih
كرم و لطف خدا می ریزد
از سر و روی در خانه تان
شمع تان پای علی می سوزد
و ملائك همه پروانه تان
@hosenih
روزها می گذرد می آیی
دیده را با غم دل خیس كنی
مادرانه وسط خاك بقیع
روضه ی علقمه تاسیس كنی
@hosenih
خیمه ی اشك زلالت جاری ست
می شود چند دهه یا سالی
جگر گریه ی من درد گرفت
پاشو از پای مزار خالی
@hosenih
موج برداشته چشمان تو از
آینه های ترك خورده ی غم
هیجده داغ دلت را بانو
كرده تصویر شكسته مبهم
@hosenih
خوب شد چشم شما درك نكرد
تیر را بر سر مشك عباس
دست جا مانده و پلكی مجروح
سرخی حسرت اشك عباس
@hosenih
خوب شد چشم شما درك نكرد
كه عمود آمد و وضعیت بد
و امامی كه ز لب هاش چكید
بوسه بر قامت یك قطعه جسد
@hosenih
خوب شد چشم شما درك نكرد
سر دریا لب نی زار نشست
پسر فاطمه غارت شد و بعد
سینه ی احمد مختار شكست
@hosenih
خوب شد چشم شما درك نكرد
خواهری روضه ی گودال گرفت
جگر بی كفنش از سر نی
تا در عرش خدا بال گرفت
@hosenih
خوب شد چشم شما درك نكرد
خیمه گاهی كه اسیری می رفت
دست ها طعمه ی زنجیر و یكی
طفل معصوم به پیری می رفت
@hosenih
خوب شد چشم شما اما باز
غُصه ی این همه مهتابت كرد
پیش عباس و برادرهایش
بیشتر داغ حسین آبت كرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
خرمن دل سر دست آوردیم
تا خورد برق کرم های رفیع
اول ماه رجب شد باید
پر بگیریم به صحرای بقیع
@hosenih
پشت ما زاده ی نسل دیروز
اهل آبادی فردا هستیم
دست بر سفره ی حیدر یعنی
رعیت حضرت زهرا هستیم
@hosenih
تا نفس می رسد و حالی نیز
گوشه ی باغ فدک مشغولیم
تا که این دین ادا می گردد
در حق نسل جوان مسئولیم
@hosenih
میوه چیدیم در این ناشکری
از سر سفره ی باغات شما
یک مفاتیح زیارت نامه
ارثمان است ز سوغات شما
@hosenih
بی ارادت به در این خانه
خشکسالیم و سرابی داریم
از سر خوان پر از علم شما
روزی پرتب و تابی داریم
@hosenih
دل به دریا زده ایم و نزدت
قطره ای هیچ تر از ناچیزیم
آبرویی هم اگر داده خدا
همه را پای شما می ریزیم
@hosenih
و طناب دل خود را عمری
بین چاه غمت انداخته ایم
سالها می گذرد در اذهان
حرم ساختگی ساخته ایم
@hosenih
خوب شد خورده گره تا فردا
کار ما در حرم چشمانت
گم شده کیسه دارایی مان
پشت دارالکرم چشمانت
@hosenih
و روایات کسی اذعان کرد
که امام همه و غیر هستی
نیم حسن نیم حسینی، آری
زاده ی بین دوتا خیر هستی
@hosenih
آسمان زیر قدم هات هر شب
فرش از ماه و ستاره دارد
ناودان سر بامت هر صبح
بر زمین حور و ملک می بارد
@hosenih
دست بالا کن و آمینی گوی
ای شعیب حرم پیغمبر
تاکه از ابر بیاید بیرون
آفتاب ازلب بام حیدر
@hosenih
به غبار حرم محترمت
ذرّه ای عرض ارادت دارد
چشم خورشید نما را وا کن
سایه ای قصد زیارت دارد
@hosenih
چند سالیست که از قول نبی
دیده با اشک شما پرورده
تا ابد پشت سر جابرتان
دسته گل های سلام آورده
@hosenih
بال من دور ز گلدسته تان
در گلوش حسرت پرواز شکست
در حوالی ضریح خاکی
چمدان سفرش را هم بست
@hosenih
راهی ام کن به منا این شب ها
روضه ات را به لبم انشا کن
نذر اگر هست سری هم اینجاست
خیمه ی گریه ی ما را پا کن
@hosenih
گفتم از گریه چرا تب کردی
آب بر روضه ی مادر دادی
سوخته از غم درب و دیوار
نام یا فاطمه را سر دادی
@hosenih
آسمان تیره و تار است چرا
سایه بر نیمه ماه افتاده
صحبت خانه ی زهرا شد و در
کوچه ها سیل به راه افتاده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
می چکد آب عطش از جامه ی تبدار تو
رو به زهرکج مدار افتاده کار و بار تو
مانده دریا سائل نهرلب خشکیده ات
صد بیابان گریه دارد صورت گلنار تو
@hosenih
یوسفانه بین چاهی و نمی داند کسی
سکه جز غربت ندارد گرمی بازار تو
قطره ای مرداب لغوی رو به اقیانوس گفت
او نفهمیده که باران هست جانبدار تو
صفحه ی آیینه ات ازصورت نیلی پراست
روضه می خواند کسی پشت نگاه تار تو
شأن نعلین شما مخروبه ی دنیا نبود
خم شده زیر مصیبت شانه ی دیوار تو
آیه ی تطهیر را اصلا چه کاری با شراب
گرچه تعارف برنمی دارد به جز آزار تو
تو امامت می کنی حتی برای شیرها
نقش های مرده هم گفتند ما هم یار تو
@hosenih
آسمانی و کفن ها روی دوشت می برند
گریه می ریزد زمین پشت سر دستار تو
بعد تو خورشید هم چاک گریبان پاره کرد
ذرّه ها ماندند ماتم خوان روزگار تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#روز_قدس #مقاومت_اسلامی
#روح_الله_عیوضی
▶️
هرچند پای زخمی و جامانده ی جنگیم
از شیرمردان بصیرت زاده ی جنگیم
آرش اسیر چله ی تیر و کمان ماست
این خاک مدیون شهیدان جوان ماست
@hosenih
جاری بود در رگ رگ ما از محرّم ها
از خون چمران تا به تهرانی مقدم ها
در بیشه دشمن شناسی ها خطر سازیم
پشت سر تیغ علی مرد جگر بازیم
ساحل به زیر پای طوفانی ما گم شد
حالا دگر وقت عبور از خوان هفتم شد
@hosenih
در پنجه ی قهر خدا بین قوم ناکَس را
فریاد کن رمز الی بیت المقدس را
ای مردمان ساکن رود فرات و نیل
زخمی تیغ فتنه های وارث قابیل
دست تبر بر ریشه های هرزه افتاده
بر تارهای عنکبوتی لرزه افتاده
@hosenih
فردا رود این غده از جان بشر بیرون
محو است آثار رژیم جعلی صهیون
در زیر موج آسمان بال و پرش مانده
تا چند سالِ بعد از این خاکسترش مانده
گفتید اینکه برگ و شاخه می بُرد از ما
فرمود آقا: بلکه سیلی می خورد از ما
@hosenih
کشته شدن در جنگ اسرائیل این زیباست
این مرگ عین زندگی، آری همین زیباست
بالا ببینید ای شما دست عنایت را
سر می دهید از ماذنه صبح جماعت را
با این عمار علی سر را مهیا کن
بر روی خاک سرخ میثم دار بر پا کن
@hosenih
یک روز چشم فتنه ها را کور خواهی دید
از مرزهای اعتقادی دور خواهی دید
دارد زمانش میرسد این کوله را بردار
سر را بده در دست دار حیدر ای سردار
سر بند یا زهرا ببند و بند پوتین را
فرهاد میگیرد دوباره قصر شیرین را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت #روز_قدس
دیری نرسد که ساعتش زود شود
آه من و تو شعله ور و دود شود
آن روز رژیم غاصب اسراییل
از صفحه ی روزگار نابود شود
شاعر: #روح_الله_عیوضی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#روح_الله_عیوضی
▶️
زود برگرد کریمانه که فردا دیر است
با گریبان تنم دست اجل درگیر است
همه در ظل عنایات تو سرگرم خودند
انتظار فرجت آیه بی تفسیر است
@hosenih
مستعد بهر ظهور تو نگشتم که دعا
حبس در معصیت من شده بی تاثیر است
چه شد این ظرف وجودی که سرای حق بود
از طعام گنه و کاذب گندم سیر است
تو کنار من و من در پی تو می گردم
جای شکرش بروم جای دگر، تکفیر است
@hosenih
موی پیشانی من دست تو را می خواهد
پای من در حرمت طالب یک زنجیر است
گر نظر از سر رحمت به دعایم نکنی
کار من تا به قیامت به رضایت گیر است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_سکینه_س_مرثیه
#لا_تحرقی_قلبی_بدمعک_حسره
اول
ناگاه کتاب گریه را وا میکرد
آن قدر که پشت ناله را تا میکرد
در مجلس روضهی امام صادق
یاد لب خشکیدهی بابا میکرد
دوم
بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن
از تیر نشسته بر گلو حرف بزن
بانو! دم آخری کمی آب بخور
از خاطرهی دست عمو حرف بزن
سوم
از سایهی سنگ، رد شده لشگر من
زنجیر نشسته روی زخم پَر من
این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد:
تشت و سر و چوب و گریهی خواهر من
چهارم
چوبی که به لب اشاره میکرد آنروز
از عمه جگر پاره میکرد آنروز
ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه...
وقتی که مرا نظاره میکرد آنروز
پنجم
در قاب عطش اگرچه تصویر شده
از خوردن آب تا ابد سیر شده
او بعد هزار و چارصدسال هنوز
ایستاده درِ خیمه، ولی پیر شده
ششم
نه که بدن عزیزمان سر دارد
نه پیرهن کهنهای در بر دارد
غارت شده زیر دست و پا... ای مردم!
این جسم غریب مانده، مادر دارد
هفتم
در باغ عزای کربلا تاک شده
آیینهی لبهای عطشناک شده
جَرّوهَا عِدّه مِن اَعراب امّا
انگار سکینه با پدر خاک شده
هشتم
میدید خود حضرت زهرا ای وای
افتاده تن ماه به دریا ای وای
تا خطبه بخواند از اسیری و عطش
از منبر نیزه رفته بالا ای وای
نهم
از شام اسارتی که مهتاب نداشت
راهی به سرای چشم او خواب نداشت
بابا، غریب و تشنه بود و دختر
جز اشک نگاه خشک خود آب نداشت
دهم
چشم تو پر از صحنهی درگیری بود
یک قافله دست و پای زنجیری بود
فکرش دل سنگ را شکست ای بانو
تیری که به سینه خورد عجب تیری بود
✍ #روح_الله_عیوضی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نور از دل مهتاب بیاور عباس
تا درب حرم تاب بیاور عباس
خشکیده زبانِ چوبیِ گهواره
یک جرعه فقط آب بیاور عباس
✍ #روح_الله_عیوضی
↳ @dobeity_robaey