بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
اگرچه جای او عرش است اما در زمین باشد
که مولایش امیرالمومنین را همنشین باشد
اگر مادر شود ام الادب دور از تصور نیست
پسر باب الادب باشد، پسر بالانشین باشد
@hosenih
یقینا لب زده بر چشمه ی عین الیقین، وقتی
شود بانوی مردی که خودش حق الیقین باشد
چه فخری میکند بر مریم و حوا، زمانی که
ببیند همسرش مولا امیرالمومنین باشد
کنیز خانه ی حیدر، عزیز خانه ی حیدر
((خدا میخواست آن باشد، خدا میخواست این باشد))
هزاران بار حیدر گفت احسنت آفرین بر او
چرا که همسرش بانوی عباس آفرین باشد
دوباره نام عباس آمد و حس کرده ام بانو
که چین افتاده بر پیشانی ات، قلبت حزین باشد
بشیر از تو نمیخواهم بگویی از ابالفضلم
اگرچه خوب میدانم که مقطوع الیمین باشد
@hosenih
بگو دنیا چه کرده با حسینم، سخت غمگینم
نه غمگین عزیزانم، که دردم درد دین باشد
شبیه سرو، سر بالا، شبیه کوه پا برجا
کسی که اینچنین باشد فقط ام البنین باشد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
رسیده است سرانجام ماجرا با تیر
تمام کرد تمامِ کلام ها را تیر
خدا بخیر کند، شمر با سنان آمد
خدا بخیر کند حرمله ولی با تیر
@hosenih
سه تیر با خودش آورد حرمله اما
گرفت جان پدر را به قدر صدها تیر
رباب بین حرم چشم، انتظار علی ست
مباد اینکه گلوی علی...مبادا تیر...
به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد
همین که بین کمان میشود مهیا تیر
@hosenih
تمام قامت او تیر میکشد وقتی
که دید قامت عباس شد سراپا تیر
رسانده دست تمنا به پای سقا آب
رسانده دست توسل به چشم سقا تیر
جهان به چشم علمدار تیره شد وقتی
که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیر
@hosenih
برای ما همه جا هست در دلش وقتی
نشسته است به قلب حسین حتی تیر
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
ای وای بر گودال
آخر حسین بن علی افتاد در گودال
چیزی نماند از او
وقتی تمام پیکرش شد بخش بر گودال
@hosenih
آمد به استقبال
با تیغ و تیر و نیزه و حتی تبر گودال
میرفت زیر خاک
جان پدر در پشت خیمه جسم در گودال
سر روی نیزه رفت
تن مانده، پس شد مبتدا نیزه خبر گودال
@hosenih
زینب اذیت شد
در کوچه های شام اما بیشتر گودال
زهرا قدش خم شد
وقتی که گیسوی حسینش نامنظم شد
خولی به راه افتاد
اما سنان با نیزه ای بر او مقدم شد
@hosenih
شمر از نفس افتاد
تا ضربه های خنجر کندش دمادم شد
تنها نه سر را برد
قدر مسلم بیش از اینها از تنش کم شد
او رحمت الله است
لطفش نصیب دست شوم ساربان هم شد
@hosenih
یک پیرمرد آمد
اوضاع جسمش با عصای او چه درهم شد
خواهر رسید از راه
ناموس حق از بین یک لشکر رسید از راه
وقت وداع آمد
وقت جدایی دل از دلبر رسید از راه
@hosenih
ای خاک بر فرقم
شاعر نگو که حرف یک معجر رسید از راه
بحث اسارت شد
آنچه نباید میشد آخرسر رسید از راه
دختر دلش لرزید
تا در دل شب زجر زجرآور رسید از راه
*
با سر رسید از راه
بابا برای شادی دختر رسید از راه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
اگرچه جای او عرش است اما در زمین باشد
که مولایش امیرالمومنین را همنشین باشد
اگر مادر شود ام الادب دور از تصور نیست
پسر باب الادب باشد، پسر بالانشین باشد
@hosenih
یقینا لب زده بر چشمه ی عین الیقین، وقتی
شود بانوی مردی که خودش حق الیقین باشد
چه فخری میکند بر مریم و حوا، زمانی که
ببیند همسرش مولا امیرالمومنین باشد
کنیز خانه ی حیدر، عزیز خانه ی حیدر
((خدا میخواست آن باشد، خدا میخواست این باشد))
هزاران بار حیدر گفت احسنت آفرین بر او
چرا که همسرش بانوی عباس آفرین باشد
دوباره نام عباس آمد و حس کرده ام بانو
که چین افتاده بر پیشانی ات، قلبت حزین باشد
بشیر از تو نمیخواهم بگویی از ابالفضلم
اگرچه خوب میدانم که مقطوع الیمین باشد
@hosenih
بگو دنیا چه کرده با حسینم، سخت غمگینم
نه غمگین عزیزانم، که دردم درد دین باشد
شبیه سرو، سر بالا، شبیه کوه پا برجا
کسی که اینچنین باشد فقط ام البنین باشد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
سلام میکنی و حق تو را سلام می کند
به احترام مقدمت نبی قیام می کند
ملک به پای گریه ات گریه مدام می کند
نگاه تو معجزه های بی کلام می کند
پادشهانِ مکه را چنین غلام میکند
@hosenih
ببین که حال مصطفی چقدر با تو عالی است
که عرش فرش خانه ات و یا همان حوالی است
ولی ظروف سفره ات هنوز هم سفالی است
برای وصف تو چقدر دست شعر خالی است
خدا برای مدح تو خود اهتمام می کند
چه عاشقانه آمدی به یاری پیمبرت
چقدر با لیاقتی که فاطمه است دخترت
همین شده است خار چشم دشمنان ابترت
مریم و اسیه چنین نشسته اند در برت
خادمی تو را بگو، بگو کدام میکند
گاه برای زندگی چه زود دیر میشود
بهار هم پس از تو از شکوفه سیر میشود
شغال شهر می رسد دوباره شیر میشود
دل شکسته ات از این قضیه پیر می شود
همین که یاد کوچه یاد ازدحام میکند
@hosenih
مادر مادر حسن، مادر مادر حسین
چه آمده سر حسن،چه آمده سر حسین
نوگل پرپر حسن، علی اکبر حسین
خون به گلوی مجتبی، تیغ به حنجر حسین
و باز گریه کار شعر را تمام می کند...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e