eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اي كه در مَحْبَس گيسوي تو شب زنداني ست كار خورشيد،به فرمان تو نور افشاني ست سامرا نه ! كه جهان سيطره ي قدرت توست اي كه در عرش تو را مرتبه ي سُلطاني ست @hosenih تا كه تكميل شود فيـض ربيعُ الاوّل مُوعدِ جلوهْ نمائيت ، ربيعُ الثّاني ست خضر را پير غلاميّ تو فخري ابدي ست در حريمي كه سليمان ، شرفش درباني ست هركسي چشم دلش باز شود مي بيند شغل داوود نبي نزد تو مِدْحت خواني ست @hosenih پسرت حضرت مهدي ست اگر"رَبّ الأرض" كُلّ حالات و صفات پدرش ، ربّاني ست تو به قدري حسن بن علي اَستي كه چو ما حال آيينه هم آشفته تر از حيراني ست دل ندادن به تو از سخت ترين مُشكل هـا دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آساني ست @hosenih مي شود بي سر و سامان تو باشم گر چه هر كه را ديدم ، دنبال سر و ساماني ست "سرگراني صفت نرگس رعنا باشد" همچناني كه مرا روزيِ سرگرداني ست خيس اشك ، از غم دنيا بشود چشمانش هر كسي آرزويش ديدن سامرّا نيست @hosenih اربعين هر كه مشرّف به حريمت شد گفت: "صف زوّار ضريحت چه قَدَر طولاني ست" فاطمه ، بانيِ رفتن به بهشــت است او را آنكه اندازه ي خشتي ، حرمت را باني ست "سائلِ" رحمـت بي منّت و بي پـايـانت چشـم در راه تو در آن نفــس پاياني ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گل‌های اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه @hosenih روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب با گریه زیبا می‌شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه @hosenih پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش بعدش سرش افتاد بالَش به عشق مادر ارباب در آتش اوّل حسابي سوخت و بعدش پرش افتاد دندان ارباب دو عالم ريخت بين طشت دندان مسلم چون ز رويِ منبرش افتاد @hosenih با اينكه مي لرزيد از فرداي زينب ها لرزه به كوفه از دمِ "ياحيدرش"افتاد "روز نُهُم"مسلم اسير خدعه هاشان شد* "روز دهم"هم زير سُم ها دخترش افتاد* شكر خدا او زودتر از بچّه هايش رفت ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد @hosenih كوفه مياي مسلمش را بيشتر حس كرد چشمش كه بر حلق عليّ اصغرش افتاد از اسب خود افتاد وقتي در دل گودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماتم زده ام ماتم آقاست بهشتم در ماتم اين شاه چه زيباست بهشتم چون خانه ي صديقه ي كبراست بهشتم هرجا كه بسوزند همانجاست بهشتم خوب است كه با اشك بشويم دهنم را كز عرش مي آرند دَم "يا حسنم" را @hosenih اي حُسن خدا در نظر حيدر كرّار اي گوهر والا گُهر حيدر كرّار اي مظهر پا تا به سر حيدر كرّار اي روي تو قرص قمر حيدر كرّار هر چند بدم ، رو سيهم ، پَستم و زشتم من بنده ي سالار جوانانِ بهشتم @hosenih گفتند كه غم داري و غمخوار نداري مثل پدرت بي كسي و يار نداري در خانه ي خود مَحرم اسرار نـداري آقا ، تو نيازي به كس و كار نداري كافي ست كه آقاي ابالفضل و حسيني يعني همه جا حضرت بين الحرميني @hosenih با بال و پر سوخته ، پرپر مزن اين قدر با اين جگرِ سوخته ، پرپر مزن اين قدر اي شعله ورِ سوخته ، پرپر مزن اين قدر با يادِ در سوخته ، پرپر مزن اين قدر بالاي سرت اينكه چنين زار نشـسته ست چشمي بگـشا، حضرت پهلوي شكسته ست @hosenih اين بسترِ افــتاده ، خودش بستر روضه ست اين طشت كنار تو ، خودش منبر روضه ست با اينكه حسين بن علي محشر روضه ست گيسوي سپيد تو ، خودش آخر روضه ست اين زهر كه دور جگرت گرم طواف است همدست همان ضربه ي سنگين غلاف است @hosenih دل از تو رميده ست چِهل سال جلوتر غم را طلبيده ست چِهل سال جلوتر قدّ تو خميده ست چِهل سال جلوتر رنگ تو پريـده ست چِهل سال جلوتر هر چند كه در ماه صفر سوگ تو برپاست مرگ تو همان لحظه ي افتادن زهراست @hosenih ارباب دو عالم خبرت را كه شنيده تا خانه ي تو در وسط كوچه دويده با ديدن حالَت ، جگرش تير كشيده شمشير ابالفضلِ علي ، جامه دريده ديدند ملائك همه بي طاقتي اش را آشوبِ دل سوخته ي غيرتي اش را @hosenih بايد كه بميرم ، كه پريشان شده زينب با ديدن حال تو هراسان شده زينب آن قدر چكيده ست كه باران شده زينب دلواپس فرداي عزيزان شده زينب اي كاش كه داغت به دل او ننشيند خون جگرت را به دل طـشت نبيند @hosenih از طشت سخن گفتم و يك دفعه فضا رفت تا شام بلا ، پايْ به پايِ اُسرا رفت قدري كه در آن بزم ، سوي طشت طلا رفت چشم دل من پاي سر خون خدا رفت چون ديد چنان چوب به لبهاش نشسته فهميد كه دندان ثناياش شكسته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلي كه عاشقه مِحَن داره تو كشوره غصّه وطن داره عاشق اونه كه تو دلش هر شب روضه برا امام حسن داره @hosenih ميگن خداي كرمه آقام صاحبه سفره ي غمه آقام با اون همه مهربوني،حالا بگيد چرا بي حرمه آقام ؟ @hosenih براي چي نباشه باروني چشماي من با اين پريشوني كه قبر خاكيشم شده پُشته پنجره هاي بقيع زندوني @hosenih با بي وفاها هم وفا مي كرد درداي مردم و دوا مي كرد بايد بپرسيم ما از اون شامي با دشمناش چجوري تا مي كرد @hosenih چِل ساله از يه عدّه دلگيره چِل ساله كه دلش يه جا گيره هرموقع ياده كوچه مي اُفته صد دفعه زنده ميشه ميميره @hosenih چهل ساله زخم زبون خورده خيلي شده خاطرش آزُرده هر باري كه مغيره رو ديده چند روزي خنده رو لباش مُرده @hosenih مدينه غرق گريه زاري شد خزون زندگيش بهاري شد راحت شد از اون همه غم وقتي زهر جفاي جعده كاري شد @hosenih تابوتشو رو شونه ها بُردن به سمت بي كرونه ها بُردن از كوچه اي كه مادرش رو ديد به زير تازيونه ها بُردن @hosenih چشماي قاسم خيس بارونه حال ابالفضلم دگرگونه تيرا يه كاري با حسن كردن پهلوي تابوتش پر از خونه @hosenih اي كاش بي نشونه ميرفتش آروم و مخفيونه ميرفتش بعد حسن اين حرف زينب بود كاش داداشم شبونه ميرفتش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اي كه در مَحْبَس گيسوي تو شب زنداني ست كار خورشيد،به فرمان تو نور افشاني ست سامرا نه ! كه جهان سيطره ي قدرت توست اي كه در عرش تو را مرتبه ي سُلطاني ست @hosenih تا كه تكميل شود فيـض ربيعُ الاوّل مُوعدِ جلوهْ نمائيت ، ربيعُ الثّاني ست خضر را پير غلاميّ تو فخري ابدي ست در حريمي كه سليمان ، شرفش درباني ست هركسي چشم دلش باز شود مي بيند شغل داوود نبي نزد تو مِدْحت خواني ست @hosenih پسرت حضرت مهدي ست اگر"رَبّ الأرض" كُلّ حالات و صفات پدرش ، ربّاني ست تو به قدري حسن بن علي اَستي كه چو ما حال آيينه هم آشفته تر از حيراني ست دل ندادن به تو از سخت ترين مُشكل هـا دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آساني ست @hosenih مي شود بي سر و سامان تو باشم گر چه هر كه را ديدم ، دنبال سر و ساماني ست "سرگراني صفت نرگس رعنا باشد" همچناني كه مرا روزيِ سرگرداني ست خيس اشك ، از غم دنيا بشود چشمانش هر كسي آرزويش ديدن سامرّا نيست @hosenih اربعين هر كه مشرّف به حريمت شد گفت: "صف زوّار ضريحت چه قَدَر طولاني ست" فاطمه ، بانيِ رفتن به بهشــت است او را آنكه اندازه ي خشتي ، حرمت را باني ست "سائلِ" رحمـت بي منّت و بي پـايـانت چشـم در راه تو در آن نفــس پاياني ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رو زدم باز چون گــدا به علي تا شــود حاجتم روا به علي چون سپرده ست اختيار مرا حضرت "واهبُ العَطا"به علي @hosenih مي رسد فصل مُقـتــدا شدنم مي كنم تا كه اقتدا به علي همچنان كز علي شدم آغــاز مي رسم من در انتها به علي مي توانم پدر صداش كنم دارم از بس كه اتّكا به علي مادرم هم خيالش آسوده ست داده ، دستِ دل مرا به علي آرزوي بزرگ من اين است همه باشــند مُبتلا به علي قصّه ي زندگي خوشايند است گـر شود ختم ماجرا به علي اي بنازم به آن طبيبي كه درد را مي كنــد دوا به علي مي زنند عاشقانه ميثم ها خنده بالايِ دارها به علي محض كوري چشم دشمن اوست فخر اگر مي كند خدا به علي ظـفـر و صبر توأمند كه بـاز ---مي سپارد نبي لوا به علي @hosenih كوثرش را نه دخترش را نه جان خود داد مصطفي به علي . باش بي اعتنا به خود"سائل" باش در بنـد اعتنا به علي ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
نگذار تنهايش در اين غربت پيمبر را بانو ببين حال دل بي تاب همسر را با خود ببر بيرون از اين شِعب پُر از سختي خاتون مكّه , همرهت خاتون محشر را @hosenih داريم مي سوزيم با غمناله ي زهرات داريم مي گِرييم اين ساعات آخر را شمع سحر هاي نبي سوسو نزن اينطور اشكت درآورده ست اشك چشم دختر را پيش محمّد سفره ي غم پهن خواهد شد فردا كه جمعش ميكند از خانه بستر را تو مي روي از اين در اما چند سال بعد بر پهلوي زهرات مي كوبند آن در را نگذاشتي دست محمّد را ببندند،آه اين قوم مي بندند امّا دست حيدر را پهلوي تو در عرش حتماً درد ميگيرد روزي كه پايي بشكند پهلوي كوثر را @hosenih تا شوكتت را بر خلايق رو كند خالق مي آفريند بالغرض ، صحراي محشر را فرداي محشر بر سر دست تو مي آرند شش ماهه اي ،نُه ماه كوچك تر از اصغر را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی @hosenih تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه ی جمع معصومه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها))برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته که در حشر تو شافع شیعه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو عجب کاظمینی؛عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی @hosenih اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی۰ می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش، بعدش سرش افتاد بالَش به عشق مادر ارباب در آتش اوّل حسابي سوخت و بعدش پرش افتاد با اينكه می‌لرزيد از فرداي زينب‌ها لرزه به كوفه از دمِ "ياحيدرش" افتاد "روز نُهُم" مسلم اسير خدعه‌هاشان شد "روز دهم" هم زير سُم‌ها دخترش افتاد شكر خدا او زودتر از بچّه‌هايش رفت ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد از اسب خود افتاد وقتي در دل گودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته‌اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته‌اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته‌اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَستِ حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد، کسی که زیاد گفت: ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سرِ بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل! به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامینِ ما بخوان مصراع آخرست؛ بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عزیز کرده‌ی ارباب ماست حضرتِ سجّاد حُسین‌سیرت‌ و حیدرنِماست‌ حضرتِ سجّاد قسم‌ به‌ یکصد و بیست‌ و‌چهار هزار پیمبر که‌ یک‌تنه‌ همه‌ی انبیاست حضرتِ سجّاد همان‌قَدَر که علی‌اکبر است مثل پیمبر همان‌قَدَر علیِ‌مُرتضاست حضرتِ سجّاد به‌ این‌‌دلیل‌ که‌ میراث‌دارِ حضرتِ مولاست فضائلش‌ یَمِ بی‌اِنتهاست‌ حضرتِ سجّاد زبانزد است‌ در آقایی‌ و کرامت‌ و احسان اِدامه‌ی‌ حُسن مُجتباست حضرتِ سجّاد حدیث‌ لوح‌* بخوان‌ تا بفهمی ای‌ دل‌ غافل حسابش‌ از همه‌عالم‌ جُداست‌ حضرت‌ سجاد امام: حاکم‌ دین؛ اصل‌ دین؛تمامی‌ دین‌ است نماز‌ و روزه‌ وحجّ‌ ودُعاست‌ حضرِت‌ سجّاد به اقتضای مَشیّت به تب نشسته وگرنه به‌دردِ خَلق‌ِ دوعالم‌ دواست حضرتِ‌ سجاد به‌ روز‌ حشر که جمعند خلق اول و آخر شنیدنی‌ست‌ ندایِ(کجاست‌ حضرت‌ِ سجّاد؟) یزید را به حقارت کشید خُطبه‌ی‌ تُندش به‌طرز جنگ‌ اگر برنخاست حضرت‌ِ سجّاد پس‌از گذشت‌ سی‌وچندسال‌ هر نفسش را به‌یاد‌ تشنه‌لب‌ کربلاست‌ حضرت‌ِ سجّاد پس‌از حسین‌ واباالفضل‌ وعون‌ وقاسم‌ واکبر پناه بی کسی عمّه‌هاست‌ حضرت‌ِ سجّاد هزار و یک‌ غم‌ِ سنگین‌ نشسته‌ بر دلش امّا شکسته‌ از غم شامِ بلاست‌ حضرت‌ِ سجّاد ✍ *فرازی از حدیث شریف لوح ((أَوَّلُهُمْ عَلِی سَیدُ الْعَابِدِینَ وَ زَینُ أَوْلِیائِی الْمَاضِینَ)) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جلوه‌ی مُشترک حیدر و زهرا، زینب فیض جاری شده از عالم بالا، زینب نه‌‌ فقط‌ فخرِ تو، فخرِ پدرت‌ هم بوده به تو گفتند اگر زینت بابا، زینب نیمی‌از هیمنه‌ی‌ تو به‌ خدیجه‌‌‌ رفته‌ست‌‌ نیمه‌ی‌ دیگر تو رفته به طاها، زینب مادرت اُمِّ‌أَبیهاست از این رو باید لقب تو بشود "سِرّ أَبیها"، زینب مادرت مرتبه‌‌ی عصمت کبری دارد تو ازاین‌رو شده‌ای‌ عصمت‌ِ صغری، زینب اشتباه است اگر فکر کنم در عالم فاطمه نائبه‌ای داشته اِلّا زینب سینه‌ام را که ببویند ملائک در قبر می‌نویسند به روی کفنم "یا زینب" مِنّت از هیچ‌طبیبی‌ نکشم چون که مرا اشک‌ در داغ تو کرده‌ست مداوا، زینب اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود دستِ‌ تو بسته‌ شد، او کرد تماشا، زینب نیزه‌دار سر ارباب دلش سنگی بود با دلت چون‌که نمی‌کرد مدارا، زینب نیزه‌داران همه مستند در این راه دراز بی‌سبب‌ نیست‌ زمین‌ خوردن‌ سرها زینب.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان‌ و جانانِ ما امام رضاست سر و سامانِ ما امام رضاست نورِ یزدانِ ما امام رضاست ذکر هر آنِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست بی‌حساب‌ است‌ لطفِ‌ دَم به دَمَش بی حدود است وسعت کَرَمش هست فردوس واقعی حَرَمش خُلد و رضوان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ختم قرآن کن و دقیق ببین از سر ذوق نه؛ به قطعِ یقین این بُوَد حرفِ‌ سوره‌ی‌ یاسین قلب قرآن ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست فَردْ فَردِ عَشیره‌ی عُلما پادشاهان؛ حکیم‌ها؛ شُعرا همه‌ هیچ‌اند پیش این آقا فَخرِ ایرانِ ما امام رضاست شرط‌ِ ایمانِ ما امام رضاست تا قدم‌های من به صحن رسید گوش جان باز شد چنین بشنید که خداوند گفت با خورشید شَمس تابان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست غرق این بیکرانه‌ایم و خوشیم صید بی‌دام و دانه‌ایم و خوشیم مورِ این آستانه‌ایم و خوشیم چون سلیمانِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست درِ این خانه مُستفیض شویم «فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيض» شویم هر زمانی که‌ما مریض شویم راه درمان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست اگر ایمان به مرتضی داریم یا اگر رزق کربلا داریم هرچه داریم از رضا داریم برکت نان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست به مقامِ علیِّ عِمرانی بندگی‌اش بُوَد مُسلمانی خانه‌ی قبر ماست نورانی چونکه مهمان امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ما دوتا چشم اشک ریزانیم که خطا کرده و پشیمانیم رو به‌او‌ کرده‌ایم‌ و می‌دانیم باب غفران ما امام‌ رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ما که تحت لوای فاطمه‌ایم متوسّل به شاه علقمه‌ایم روز محشر بدون واهمه‌ایم خطّ پایانِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست آنچه توصیه‌‌اش به تَک‌تَکِ ماست گریه در سوگ سیّدالشّهداست هرکجا بزم روضه‌ای‌ برپاست روضه‌گردان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌ که‌هستی؟چه‌گویم‌ چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی، تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی، تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی، تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی، تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی، تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب‌ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه‌ی جمع معصومه‌هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟ که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها)) برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته، که در حشر تو شافع شیعه‌هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه‌تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو، عجب کاظمینی؛ عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه‌ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"این بارگاه قدس که از عرش برتر است آرامگاه دختر موسی بن جعفر است" جانم فدای گنبد زردش که سال هاست خورشید از تشعشع نورش، منّور است بر شانه‌های گرم حرم تکیه کرده است این دو مناره که به بلندای محشر است در چشم ما، زمرّد و درّ و عقیق و لعل گر چه رواق‌ها همه از سنگ مرمر است عطر مزار گم شده را پخش می‌کند قبری که عکس واضحی از قبر مادر است او خواهر امام رضا نه، که عشق اوست اصلاً بگو که دار و ندار برادر است از اشتیاق آمدنش سمت شهر طوس فهمیده‌ام امام رضا، جان خواهر است مثل برادرش شده، یعنی که پلک‌هاش زخمی ز فرط گریه بر آقای بی سر است با گریه خو گرفته کنارش دو چشم ما جایی که اشک دیده‌ی او روضه پرور است خیلی شبیه حال رباب است حال او از بس به یاد خشکی لب‌های اصغر است زهر جفا چه‌ها که نکرده‌ست با دلش در این دقایقی که نفس‌های آخر است هر چند داغ دیده و هجران کشیده، باز شکر خدا که روی سرش، دست مَعجر است یک لحظه رو به جانب گودال کن ببین زینب هنوز خیره به رگ‌های حنجر است شلاّق و کعب نیزه و سیلی به یک طرف زخم زبان شمر ز هر چیز بدتر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از نسل يك حقيقتِ دور از مَجاز بود زينبْ كه شاهزاده‌ی مُلـكِ حِجاز بـود با سرشكستگي ابـداً سِـنخيت نداشت اين كوه صـبر مثـلِ پـدر سرفراز بود وقتي كه بـود وارثِ اجـلالِ مـادري تشـبيه او به حضرت زهرا مُجاز بود در عصمت و وقار و حـيا بعد مادرش بر كُـلِّ بـانـوانِ جـهان پيـشـتاز بود او را خطابِ عالـِمـه شـد، بي مُعلَّمه اَلحَـقْ چه قدر درخـورِ اين امتياز بـود حرف از گره گُشايي او رفـت هر كُجـا دستش شبيه دست علی چاره ساز بود پيوسته داشت ياصمد و ياغني به لب با اين حساب از دو جهان بی نياز بود با "يا حسين" خاطرش آرام می‌گرفت از بس كه اسـمِ دلـبرِ او دلنــواز بود قـارون شد آن فقير كه وقتی نياز داشت دسـتش به سمـت خانه‌ی زينب دراز بود در راهِ عشق خويشتن از هستی‌اش گُذشت هســتی فدای او كه چنين پاكـباز بود چشمم شود فداش كه اشـكـم به ماتمش با اشكِ بر حسين و حسن، همتراز بود چون شـد حُسين قبله‌ی اشك و قتيل اشك زيـنب، خُـدايِ عـالَـمِ سـوز و گداز بود از چادرش نيامده شكلی به ذهنِ شعر جُـز پرچــمي سياه كه در اهـتـزاز بود از دستْ بسته بودن او كم سخـن بگـو دستـش شـبيه دستِ خـداوند باز بود :: وقتي رسيد نـاقه‌ی او پرده داشت، آه روزي كه رفـت ناقه‌ی او بی جهاز بود از چشم خويش آب بر آن حلق تشنه ريخت بيخود فرات روز دهــم گرم ناز بود يك سال و نيم در غم لب‌های خشك شاه خيره به آب، وقت وضوي نماز بود از گيسوي سپيد و كمانِ قدش، بفـهم ...درد اسارتش چه قَـدَر جانگـداز بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e