#حضرت_رقیه_س_شهادت
قرآن گرفتم بر سرم، در شامِ احیای خودم
شد دامن خاکی من، معراجِ لیلای خودم
«بالانشینی» خانهی «ویراننشینی» آمده
عمه کمک کن پا شوم این دفعه از جای خودم
آن روسری پاره و گلدار را گم کردهام
تا لختهخون پنهان کنم در موی زیبای خودم
صدبار پیش دختر شامی زمین افتادهام
اما نیفتادم هنوز از چشم بابای خودم
سنگی که خورده بر سر تو، بر سر من خورده است
شد بالش زیر سر من، سنگ خارای خودم
اصلاً نمیبینم تنت را با دو چشم دَرهَمَم
لابد بغل کردی مرا، خوش قدّ و بالای خودم!
دستم النگوی طلایی بود که دست همه است
رفتم حراجیهای شام از بخت تنهای خودم
شلاق را کج کرد و زد، گفتم نزن، لج کرد و زد
سیلی دو دستی خوردهام من مثل زهرای خودم
از درد پهلو که میافتادم زمین، آن بی حیا
مستانه میزد با لگدها عمه را جای خودم
آتش گرفتم تا زنی چیزی برایم پرت کرد
بد گفت بخشیدم به تو، از نان و خرمای خودم!
از ناقه که خوردم زمین، ای کاش پایم میشکست
رفتم میان بزم می، امروز با پای خودم
با چوب، محکم بر لبت میزد میان تشت زر
با مُشت، محکم میزدم آنجا به لبهای خودم
از حرف مردم خستهام، من بار خود را بستهام
در خواب دیدم میپزم، با گریه حلوای خودم
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
سلام ماه محرم، سلام ماه حسین
سلام پرچم مشکیِ خیمهگاه حسین
هزار شکر نمردیم و فرصتی داریم
برای عرض ارادت به پیشگاه حسین
تمام عزت عالم میان روضهی اوست
چه عزتیست که هستیم در پناه حسین
نوشته فاطمه نام تمامی ما را
به لطف آمدنِ روضه، در سپاه حسین
تمام سال اگر رفتهام به بیراهه
شدم به برکت این ماه، سر به راه حسین
جواز نوکریام برترین مدال من است
جواز نوکریام داده یک نگاه حسین
شبیه کل رُسُل اذن گریه داده به من
چه منتیست بر این عبد روسیاه، حسین
شفاست تربت پاک و مقدسِ قبرش
رواست ذکر دعا تحت بارگاه حسین
دوباره بوی لباسی که غرق در خون است
رسانده است دلم را به قتلگاه حسین
**
چنان زدند به نیزه به پهلوی حضرت
رسید از ته مقتل صدای آهِ حسین
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
ره گشایید، کاروان آمد
کاروان حسین جان آمد
دور مولا چه خوب اصحابی است
نزد خورشید، بَه چه مهتابی است
کودکان حرم که چون یاسند
همه آسوده نزد عباسند
نور وجهش به عرش میتابد
روی دوشش رقیه میخوابد
شیرزنهای مذهب آمدهاند
ام کلثوم و زینب آمدهاند
عون و قاسم حجاب محملشان
علی اکبر رکاب محملشان
چشم یک خیمه بر دهانِ علیست
عشق این کاروان، اذانِ علیست
شیرخوارِ رباب در خواب است
مشکهای حرم پُر از آب است
گفت آقا چه نام این صحراست؟
یک نفر گفت دشت کرب و بلاست
هاهُنا... بر لب حسین آمد
روضهها بر لب حسین آمد
شد سرازیر اشک چشمانش
زینب از غم دلش گرفت آتش
دلهره در دلش فراوان شد
بیشتر از حسین، گریان شد
گفت: حس میکنم غریبی را
بوی خون، بین عطر سیبی را
نکند وعدهی نبی اینجاست
نکند تل زینبی اینجاست
سنگها بر زمین چه بسیارند
نخلها را ببین چه بسیارند
این غم در گلو چه خواهد شد؟
جان زینب بگو چه خواهد شد؟
دست من نیست میروم از حال
نرو دیگر میان این گودال
چه کنم تا سرت جدا نشود؟
چه کنم پیکرت رها نشود؟
من نمردم به تو لگد بزنند
به پدر، حرفهای بد بزنند
تک و تنها اگر بمانم چه؟!
بین اعدا اگر بمانم چه؟!
نکند که اسیر خواهم شد؟!
با که من هم مسیر خواهم شد؟!
هر چه باشد قضا و تقدیرم
نیست فرقی، که بی تو میمیرم
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره #زمزمه
یه باغچه گُل با ساقهی شکسته
خرابه و مخدرات خسته
بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم
قسم به هر نافلهی نشسته
نیستی شده کُنج خرابه خونهم
دخترا میزنن زخم زبونم
بذار بگن "بابات تو رو نمیخواد"
دوسِت دارم، دوسم داری، میدونم
چقد صدا زدم "بابا کجایی؟"
سخته توو صحرا گم شدن خدایی
من که اصن شمرو حلال نکردم
زجرو حلال نکن تو هم بابایی...
قصّهی غصّههام نداره آخر
حق بده تاره چشم دائماً تر
اما بابا سوی چشامو کم کرد
ضربهی بی هوای سیلی بیشتر
سیلی زدن به صورت منی که
توو شهرمون بهم میگن ملیکه
خیلی برای عمه جون دعا کن
توو درد تَکتَکِ ماها شریکه
برمیدارم فاصلمونو تا تو
باید ببینی حال خواهراتو
آوردنت تا پیش عمه با من
بردن من از این خرابه با تو
محاسنت رو کی به خون کشونده؟
خاک یتیمی رو سرم نشونده؟
عیبی نداره دستاتو نداری
مویی واسه شونه شدن نمونده
بریم یه جایی که گِله نباشه
بین من و تو فاصله نباشه
هرجایی پیشم باشی خوبه اما
بریم یه جا که حرمله نباشه...
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
488.5K
#زمینه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بند 1⃣
طبقو برگردونید برید
ازتون من خواهش میکنم
قول میدم صدای گِریَش نیاد
من خودم آرومِش میکنم
رهاش کنید
جایِ این فکری به حالِ تَرَکِ لباش کنید
فکری به جایِ زنجیرِ روو دستوپاش کنید
رهاش کنید (٣)
توی اِزدحام زدنش/ مجلس حرام زدنش/ گفت بابا میخوام، زدنش زدنش، زدنش
تا چشاشو بست زدنش/ دندوناش شکست زدنش / چند تا مردِ مست، زدنش، زدنش، زدنش
رحم کن سَرو بِبَر
دختره، بی طاقته
آااه یادگاریه
دستِ من امانته
بند 2⃣
مگه این دختر چندسالشه
که موهاش اینجوری شد سفید
غیر باباش ازتون چی میخواد؟
واسه چی انقدر زجرش میدید؟
تو رو خدا
یه مسلمون مگه پیدا نمیشه بین شما؟
خودتون دختر دارید آخه بی مروتا
تو رو خدا (٣)
خواب بودی توو خواب، زدنت/ مجلس شراب، زدنت/ تا که گفتی آب، زدنت، زدنت، زدنت
بی سؤال جواب، زدنت/ بی حسابکتاب، زدنت/ آخ برا ثواب، زدنت، زدنت، زدنت
دست رو دلم نذار
از بابات خبر نگیر
آه میکُشی منو
دست روی کمر نگیر
بند 3⃣
من ازین تنهایی دلخورم
منی که با درد همبازیام
من بابامو میخوام هرجوری هست
به سر بریدهشم راضیام
منو زدن
بوی نون داره میاد چی شده مهربون شدن؟
کِی غذا خواستم عمه؟ بگو بابامو بدن
منو زدن (٣)
افتادم زمین، زدنم/ پاهامو ببین، زدنم/ به بابام نگین، زدنم، زدنم، زدنم
هی میرن میان میزنن/ هرچقد میخوان میزنن/ خولی و سنان، میزنن، میزنن، میزنن
من بابامو میخوام
حرف من کجاش بده؟
من بابامو میخوام
طاقتم سر اومده
✍ #جواد_قمری و #داود_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
AUD-20220711-WA0062.m4a
3.06M
#زمینه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بند 1⃣
فکرشو بکن دخترت
تنها یه گوشه بشینه
پیرْهنی که مال تو بود
دست این و اون ببینه
با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیهای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید
رقیه جوری گریه کرد
که آخرش نَفَس گرفت
با گریه از غریبهها
سر باباشو پس گرفت
بند 2⃣
فکرشو بکن دردونهت
زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید
آروم کنه دخترت رو؟
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی میدید
تا گریه میکرد، با تازیونه، زجر حرومی میرسید
شب سیاه و سردی بود
توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون
سری که از تنور اومد
بند 3⃣
فکرشو بکن دخترِ
ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به
موهای رقیه خندید
با خنده میگفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری؟
با طعنه میگفت، تو چندسالته؟، چقد موی سفید داری!
میبینی کار دنیا رو
سه سالشه قدش خمید
آخه رقیهی حسین
کجا و مجلس یزید
✍ #صادق_نجم و #داود_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
از کجا برایِ تو بگم حالا
خیلی حرف برایِ گفتنم دارم
خودشون دارن باهات حرف میزنن
خودِ زخمایی که رو تنم دارم
زخمایی که جونم و به لب آوُرد
زخمایی که رو پاهام آبله شد
جوابِ گریههایِ دخترِ تو
خنده شد، کتک شد و هلهله شد
لکنتِ زبونم و چیکار کنم
خیلی وقتا نفسم رو میگیره
یکی از دخترایِ شامی میگُف
اینجوری بهتره دخترِ بمیره
مَسخرم میکنه و کِز میکنم
دعا کن که دخترِ تو جون بده
باباشو نشون میده به من میگه
تو اگه بابا داری نشون بده
بابا، گوشوارهی من رو یادته؟
تو خریدی و برام یه خاطرَس
یکی از رویِ گوشام کشیدو رفت
حالا رویِ گوشایِ این دخترَس
منو که دیشب زدن عمه میگُف
نزنید که آهِ مظلوم میگیره
گفتم اینجور نمیمونه و یه روز
تو میای دلِ من آروم میگیره
یه بساطی ما داریم، نگو نپرس
عمههام یواش یه چیزایی میگن
نمیدونم راجبِ کیه ولی
هی میگن که سرشو بد بریدن
من نمیدونم کیه اما میگم
حالا که جدا شده سر از تنش
اگه دختری داره اون بیچاره
دخترش ندونه سر بریدنش
✍ #مهدی_قربانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دخترک تاب نیاورد، جلو آمد و گفت:
میشود شمر! که امسال سرش را نَبُری؟
✍ #اسماعیل_علیخانی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است
همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است
همین حروف که در امتداد هر حرفش
سلامها به همان کاروان معصوم است
همین ستون و همین سقف هم که در ظاهر
از اینکه گریه کند، هایهای محروم است
و منبری که بر آن قرنهای طولانیاست
ستاره میچکد از روضهای که منظوم است
همین تکان دادنهای پرچم عاشق
که در محافل اندوهِ عشق مرسوم است
و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش
که سر به شانهی دیوار عرش، مغموم است
و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است
و در برش غم و مهر حسین معلوم است*
شود شفیع من و تو به روز رستاخیز
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است**
✍ #اعظم_سعادتمند
~~~~~~~~~~~~~~~~
*من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
✍ مرشد چلویی (ره)
**علامه طباطبایی(ره): فردای قیامت این کتیبهها ما را شفاعت میکنند.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
من ازبس غصه دارم که، میشه صدتا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه، نمیشه انتخابش کرد
دیدی تنهام و شبهای خرابه سرد و تاریکه
سر تو سرزده اومد، مثه خورشید تابِش کرد
تموم آرزوهامو، گذاشتن پیش روم امشب
دعا کردم بیای پیشم، خدا هم مستجابش کرد
میگیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت
هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد
اگه چشمام نمیبینه، دلیلش دستای زجرِ
یه دونه سیلی زد اما، باید صدتا حسابش کرد
رو خاک داغ صحرا با، سرانگشتِ پُر از زخمم
نوشتم اسمتو اما، سنان با پا خرابش کرد
گذشت از من ولی کاشکی، یکی بود یادشون میداد
نباید دختر شاهو، بهجز «خانم» خطابش کرد
دیگه از هرچی اسبه من، بدم میاد آخه اون روز
دیدم که ده تا اسب اومد، گل من رو گلابش کرد
میسوزونه منو داغِ، تنور خونهی خولی
کجا رفت اون محاسن که، علی اصغر خضابش کرد؟!
رباب امروز طفلش رو، توی رؤیا بغل کرد و...
خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد
✍ سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
نسیم موی تو را تا کمی تکان میداد
تمام قافله انگار داشت جان میداد
تمام قافله از دست شمر مینالید
شبی که ماهِ مرا دست آسمان میداد
چه خوب شد که رسیدی تو را بغل کردم
چقدر نیزه تو را دست این و آن میداد
خیال میکنم از بس گرسنهام، یا نه؟!...
به اشتباه سرت بوی قرص نان میداد؟
نشد که روضه بخوانم برای تو بابا
زمانه کاش به ما هم کمی زمان میداد
قرار بود شبی روضهی علی باشد
قرار بود، اگر حرمله امان میداد
چقدر سخت به ما میگذشت آن شب که
دوباره کعب نیاش را به ساربان میداد
ندیدهام که چه شد، عمه هم نگفت به من
پدر چرا لب تو بوی خیزران میداد؟
ورودی درِ ساعات، تازه فهمیدم
ز ترس، عمه چرا هی سری تکان میداد...
✍ #احمد_شاکری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هرکه پای نگار پا نشود
درِ جنت به روش وا نشود
قَبرُهُ فِی قُلُوبِ مَن والاه...
در دلم غیر دوست جا نشود
رو به هرکس زدم، مرا پس زد
هیچجا کوی آشنا نشود
اشک اگر آبرو نگه دارد
راز من با تو برملا نشود
ما، محرم، گرسنهی اشکیم
کاش چشمی کماشتها نشود
گریهکُن همنشین معصوم است
تا قیامت از او جدا نشود
زُهدِ بی حُبِّ تو فقط ضرر است
پس کسی بی تو باخدا نشود
پرچمت اعتبار منزل ماست
بی تو این خانهها بنا نشود
وادی طور ما حسینیههاست
نطق ما هرکجا که وا نشود
وا مکن از سر خودت ما را
سفرهی شاه بی گدا..، نشود!
بی پناهم، پناه من زهراست
دستم از چادرش رها نشود
تعزیهدارِ روضهی تو رضاست
او نَگِریَد، عزا، عزا نشود
حج نوکر طواف ششگوشهست
مکّه خوب است..، کربلا نشود!
کشتهی اشک! دوستت دارم
درد عاشق بگو دوا نشود
کُلِّ عالم به پات جان بدهند...
باز حق غمت ادا نشود
**
تَهِ گودال رفت و آمد بود...
روی جسمت برو بیا نشود!؟!
دختر کوچک تو خوابیده
کاش دورت سر و صدا نشود
کاش امسال بی کفن نشوی
کاش سهم تو بوریا نشود
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e