eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
45هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
360 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است همین حروف که در امتداد هر حرفش سلام‌ها به همان کاروان معصوم است همین ستون و همین سقف‌ هم که در ظاهر از اینکه گریه کند، های‌های محروم است و منبری که بر آن قرن‌های طولانی‌است ستاره می‌چکد از روضه‌ای که منظوم است همین تکان دادن‌های پرچم عاشق که در محافل اندوهِ عشق مرسوم است و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش که سر به شانه‌ی دیوار عرش، مغموم است و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است و در برش غم و مهر حسین معلوم است* شود شفیع من و تو به روز رستاخیز همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است** ✍ ~~~~~~~~~~~~~~~~ *من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم ✍ مرشد چلویی (ره) **علامه طباطبایی(ره): فردای قیامت این کتیبه‌ها ما را شفاعت می‌کنند. 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من ازبس غصه دارم که، میشه صدتا کتابش کرد کدومش رو بگم آخه، نمیشه انتخابش کرد دیدی تنهام و شب‌های خرابه سرد و تاریکه سر تو سرزده اومد، مثه خورشید تابِش کرد تموم آرزوهامو، گذاشتن پیش روم امشب دعا کردم بیای پیشم، خدا هم مستجابش کرد می‌گیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد اگه چشمام نمی‌بینه، دلیلش دستای زجرِ یه دونه سیلی زد اما، باید صدتا حسابش کرد رو خاک داغ صحرا با، سرانگشتِ پُر از زخمم نوشتم اسمتو اما، سنان با پا خرابش کرد گذشت از من ولی کاشکی، یکی بود یادشون می‌داد نباید دختر شاهو، به‌جز «خانم» خطابش کرد دیگه از هرچی اسبه من، بدم میاد آخه اون روز دیدم که ده تا اسب اومد، گل من رو گلابش کرد می‌سوزونه منو داغِ، تنور خونه‌ی خولی کجا رفت اون محاسن که، علی اصغر خضابش کرد؟! رباب امروز طفلش رو، توی رؤیا بغل کرد و... خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد ✍ سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نسیم موی تو را تا کمی تکان می‌داد تمام قافله انگار داشت جان می‌داد تمام قافله از دست شمر می‌نالید شبی که ماهِ مرا دست آسمان می‌داد چه خوب شد که رسیدی تو را بغل کردم چقدر نیزه تو را دست این و آن می‌داد خیال می‌کنم از بس گرسنه‌ام، یا نه؟!... به اشتباه سرت بوی قرص نان می‌داد؟ نشد که روضه بخوانم برای تو بابا زمانه کاش به ما هم کمی زمان می‌داد قرار بود شبی روضه‌ی علی باشد قرار بود، اگر حرمله امان می‌داد چقدر سخت به ما می‌گذشت آن شب که دوباره کعب نی‌اش را به ساربان می‌داد ندیده‌ام که چه شد، عمه هم نگفت به من پدر چرا لب تو بوی خیزران می‌داد؟ ورودی درِ ساعات، تازه فهمیدم ز ترس، عمه چرا هی سری تکان می‌داد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکه پای نگار پا نشود درِ جنت به روش وا نشود قَبرُهُ فِی قُلُوبِ مَن والاه... در دلم غیر دوست جا نشود رو به هرکس زدم، مرا پس زد هیچ‌جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دارد راز من با تو برملا نشود ما، محرم، گرسنه‌ی اشکیم کاش چشمی کم‌اشتها نشود گریه‌کُن همنشین معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زُهدِ بی حُبِّ تو فقط ضرر است پس کسی بی تو باخدا نشود پرچمت اعتبار منزل ماست بی تو این خانه‌ها بنا نشود وادی طور ما حسینیه‌هاست نطق ما هرکجا که وا نشود وا مکن از سر خودت ما را سفره‌ی شاه بی گدا..، نشود! بی پناهم، پناه من زهراست دستم از چادرش رها نشود تعزیه‌دارِ روضه‌ی تو رضاست او نَگِریَد، عزا، عزا نشود حج نوکر طواف شش‌گوشه‌ست مکّه خوب است..، کربلا نشود! کشته‌ی اشک!‌ دوستت دارم درد عاشق بگو دوا نشود کُلِّ عالم به پات جان بدهند... باز حق غمت ادا نشود ** تَهِ گودال رفت و آمد بود... روی جسمت برو بیا نشود!؟! دختر کوچک تو خوابیده کاش دورت سر و صدا نشود کاش امسال بی کفن نشوی کاش سهم تو بوریا نشود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🛑واعظین و مادحین گرامی🛑 به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf ( ) با محوریت منتشر شد. 🔴فهرست روضه‌های کتاب: 🔰جناب مسلم‌بن‌عقیل(ع) 🔰ورود به کربلا 🔰حضرت رقیه(س) 🔰ابناء الزینب(ع) 🔰جناب حر(ع) 🔰حضرت عبدالله بن الحسن(ع) 🔰حضرت قاسم بن الحسن(ع) 🔰حضرت علی اصغر(ع) 🔰حضرت علی اکبر(ع) 🔰حضرت اباالفضل العباس(ع) 🔰 شب عاشورا 🔰 روز عاشورا و روضه امام حسین(ع) 🔰 شام غریبان ✔️ در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل+اِعراب صحیح+سند صحیح+ترجمه صحیح+داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و+اشعار مطابق با روضه استفاده شده است تا به‌راحتی مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. ✅ شایان ذکر است عمده‌ی مطالب کتاب امسال و زاویه‌ی روایت روضه، با مطالب کتب منتشرشده‌ی سال‌های گذشته، است. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر عبارت «یا حسین» را ارسال نمایید. 🔵 @addmin_roze 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جبریل آمده است که شهپر بیاورد عودی گرفته است که مجمر بیاورد اینجا برای خواندن آیاتِ تازه‌ای رفته است از بهشت که منبر بیاورد زینب نوشت، بعدِ همین نام تا ابد باید سلام‌هایِ مکرر بیاورد عالم ندیده است که در قامت زنی مانندِ خویش حضرتِ حیدر بیاورد باید تمامِ خلق فقط سجده‌اش کنند او را اگر به عرصه‌ی محشر بیاورد این فاطمه است آمده تا مادری کند آری علی‌ست رفته که خیبر بیاورد دینِ بلیغ، دین حسین است بعد از او باید خدا دوباره پیمبر بیاورد این کوه هم به اَمرِ امامش سکوت کرد صبری که از جگر، دو جگر دربیاورد از خیمه‌گاهِ فاطمه تا خیمه‌ی علی زینب رسیده است دو لشگر بیاورد کرببلا شگفتیِ طوفانِ زینب است گریه کنید گریه پریشانِ زینب است این‌جاست خواهرت، دو برادر بیاورد باید که زینبت دو برابر بیاورد ای بی کسِ حرم، حرمت را نگاه کن حتی رُباب رفته که اصغر بیاورد بر گردنِ  من است غریبیت، یاوری_ من مُرده‌ام مگر کسِ دیگر بیاورد شرمنده است خواهر و در خیمه‌گاهِ خود بهتر از این نداشت که بهتر بیاورد نگذار تا به موی سپیدت قسم دَهَم حرفی مزن که اشکِ مرا در بیاورد میدان دگر مَرو کمرت درد می‌کند بگذار زینبت دو دلاور بیاورد از خواهرت مخواه که پیراهنم بیار باید بجاش خاک به معجر بیاورد گفتم: محمدم! که بزن روی سینه‌ات گفتم: که عون پیشِ تو حنجر بیاورد گفتم: محمدم! که عبای علی ببَر گفتم: که عون چادرِ مادر بیاورد اشکِ حسین لاله‌ی دامانِ زینب است گریه کنید گریه پریشانِ زینب است رفته حسین تا دو برادر بیاورد از داغ‌ها هزار برابر بیاورد از قتلگاه تا به حرم خون تازه است رفته است تا به شانه دو پیکر بیاورد با تیغ‌های مانده بر آن سینه‌ها رسد جانی نداشت از تنشان در بیاورد شرمنده بود، جای کبودِ کبوتران مجبور شد دو مُشتْ فقط پَر بیاورد از پای‌کوبیِ سُمِ اسبان عجیب نیست مجبور شد بجای بدن سر بیاورد زینب به خیمه است مبادا اگر رود شاید عرق به روی برادر بیاورد ای کاش عصرِ روز دهم هم به خیمه بود تا دیگری خبر سوی خواهر بیاورد در بینِ خیمه بود و نمی‌دید قاتلی گودال بود حوصله را سر بیاورد وَالشمرُ جالسٌ نفَسِ مادرش گرفت می‌خواست دادِ فاطمه را در بیاورد یک سر به نیزه است که گریانِ زینب است گریه کنید، گریه پریشانِ زینب است 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آه از این غصه‌ی جانکاه، فقط آه حسین می‌کشد فاطمه هرگاه فقط آه حسین گفته‌اند آه هم اسمی‌ست از اسماء خدا* پس بگو آه، فقط آه، فقط آه حسین دو سه باری که بگویی جگرت می‌سوزد با همین روضه‌ی کوتاه، فقط آه حسین پدرم گفت حسین و پسرم هم با من اولِ روضه‌ی هرماه، فقط آه حسین گریه و آه بر او حکمِ زیارت دارد یاد کن وقتِ بزنگاه، فقط آه حسین وای از خیمه و خرگاه فقط وای حرم  آه از تشنگی شاه، فقط آه حسین از شروعِ سفر از شهر مدینه، زینب گفت تا آخرِ این راه فقط آه حسین خواهرش وقت تماشای حسینش هربار می‌کشید از جگرش آه، فقط آه حسین  قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام:  إِنَّ آه اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ قَالَ آه‏ فَقَدِ اسْتَغَاثَ‏ بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏. ترجمه:امام صادق (ع) می‌فرمایند: به درستی که "آه" اسمی است از اسماء خدا، هر کس که "آه" بگوید، در حقیقت به خداوند تبارک و تعالی استغاثه و طلب نیاز کرده است. 📚التوحید صدوق، ص ٢١٩ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زینبم! جلوه‌ی ذات تو حسین متحیّر ز صفات تو حسین عاشق صوم و صلات تو حسین آشنا با جملات تو حسین سفره‌دار حَرَمت خواهر توست بی‌قرار کرمت خواهر توست ما دو تا گریه کنانِ حسنیم مثل یک روح، میان دو تنیم پیش هم درصدد سوختنیم تا به کی حرف دو پهلو بزنیم جان من، جان خودت، جان حسن جان مادر، دل من را نشکن آمدم پیش تو بهتر بشوم جرعه‌ای مِی بده کوثر بشوم مثل زهرای تو حیدر بشوم با پسرهام دو لشکر بشوم خواهشاً نهی مؤکد نکنی دست خالی مرا رد نکنی جان زهرا پُرم از خونجگری مُردم از دلهُره و بی خبری کاشکی دو پسرم را بخری این دو را هم پی قاسم ببری من به تنها شدنت حساسم به خدا شیرتر از عباسم سوختم! پیش تو پرپر نزدم دم ز داغ علی اکبر نزدم حرفی از پهلوی مادر نزدم رو به تو موقع دیگر نزدم بین این رفتن و ماندن چه‌کنم؟! تو که غصه بخوری، من چه‌کنم؟! نَفَسی نیست که راحت بکشم بنشین! ناله‌ی حسرت بکشم خاک پای تو به صورت بکشم تا به کی از تو خجالت بکشم گر که تیرم نخورد سوی هدف می‌کشانم گله‌ام را به نجف بفدای سر اصغر سرشان بفدایت خودشان، مادرشان من گذشتم ز تن و پیکرشان نذر این حنجر تو حنجرشان تو فقط گوشه‌ی گودال نیفت باسپاهی سر جنجال نیفت کاش با شمر، برابر نشوی کشته‌ی ضربه‌ی خنجر نشوی پیش چشم همه بی سر نشوی غصه‌دار من و معجر نشوی کاش بر پاره‌حصیری نروی روی نیزه به اسیری نروی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ این کاروان به شور مُحرَّم نیاز داشت این کاروان به یاری ما هم نیاز داشت هفتاد تن مقابل لشکر! چه کم! ولی_ این کاروان به غیرت این کم، نیاز داشت ماندیم در سیاهی لشگر، دریغ و درد! این کاروان به خط مقدّم نیاز داشت جن و ملک به یاری‌اش آمد ولی نخواست این کاروان به لشکر آدم نیاز داشت بر نیزه رفت عصر دهم سر، عجب سری! این کاروان به بیرق و پرچم نیاز داشت دم می‌دهیم در غمش اما چقدْر دیر ما را حسینِ فاطمه آن‌دم نیاز داشت ** وعده، بهشت بود و ضمانت خود حسین بیچاره ساربان که به خاتم نیاز داشت در کاروان کرببلا بیشتر ولی زینب به گریه کن نه، به مَحرَم نیاز داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سابق از این مگر چه کسی دیده در جهان تابیدن و ظهور دو خورشید، هم‌زمان وقت نظر به صورت چون قرصِ ماهشان در پشت ابرِ شرم شود مخفی آسمان عون و محمد از همه فرماندهان سرند کِی داشت احتیاجِ بیان آنچه شد عیان؟ وقت هنرنماییِ زینب‌سرشت‌ها افتاد باز نام علی بر سر زبان وقتی‌که روی خاک بدن‌هایشان فتاد شد خیمه‌گاهْ سینه‌زن و شد دشت روضه‌خوان ازبس‌که نیزه بر تنشان بی‌امان زدند چون نیزهَزار شد بدن هر دو نوجوان تا که برادرش نشود شرمسار او زینب به خویش گفت که در خیمه‌ات بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اول هر سخن، مدد زینب اوج ایمان دَه است و صَد زینب هو سند بود و مستند زینب کعبه‌ی ما الی‌الابد زینب نام او افتخار آل الله زینب ای حضرت جلال الله مرجع صبر هر رسول و نبی آیت اللهِ امتِ عربی نیست مانند او خدا نسبی وه! عجب هیبتی، عجب غضبی مؤمنم مؤمنم به اسلامش همه سجده کنیم بر نامش کرمش منشاء همه برکات چادرش حبل ماست بین صراط شیر غران مقابل خطرات فخرِ سادات، زینبُ السادات عرش روی عصاش قائمه است از تمام جهات فاطمه است! چند روزی‌ست بین نافله‌اش بالأخص در قنوت کامله‌اش بوده از وسع کم فقط گله‌اش آمدند عاقبت دوتا صله‌اش گفت با خود رسید نوبت من سرزد امروز صبح دولت من ای حسین! ای عزیزِ خون‌جگرم! گریه کم کن مقابل نظرم شرمسارم ز وسع مختصرم پیش‌ْمرگ تو این دوتا پسرم عمر از این بیشتر نمی‌خواهم تو نباشی پسر نمی‌خواهم! تکیه بر نیزه‌ات مده برخیز جان زهرا ز خواهرت نگُریز شاه اینجا تویی، عقیله کنیز! کم و ناقابل‌اند این دو عزیز بپذیر این دو عبد را دربست نپذیری قسم به زهرا هست این دوتا سهم کربلای من‌اند پای تو عاشق فدا شدن‌اند مثل تو تشنه‌اند، بی کفن‌اند باید از غصه آتشم بزنند دوست دارم برات جان بدهم عشق را بر همه نشان بدهم بین من با تو بود قول و قرار تو به گودال و من سر بازار دور من جمع می‌شوند اشرار این دو آنجا به نیزه‌اند انگار کاش یا اهل شام کور شوند یا ز من این دو دورِ دور شوند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e