#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد!
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعلهور کرد
با نعرهی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
اینجای مقتل عمهاش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمدم تا جان کنم قربان تو
پیش تو گردم بلاگردان تو
در حرم دیدم که تنها ماندهام
همرهان رفتند و من جا ماندهام
رفتی و دیدم دل از کف دادهام
خوش به دام عقل و عشق افتادهام
عقل آن سو، عشق این سو میکشانْد
از دو سو، این میکشانْد، آن مینشانْد
عقل گفتا: صبر کن، طفلی هنوز
عشق گفتا: کن شتاب و خود بسوز
عقل گفتا: هست یک صحرا عدو
عشق گفتا: یکتنه مانده عمو
عقل گفتا: روی کن سوی حرم
عشق گفتا: هان! نیُفتی از قلم
عقل گفتا: پای تو باشد به گِل
عشق گفت: از عاشقان باشی خجل
عقل گفتا: نی زمان مستی است
عشق گفتا: موسم بیدستی است..
راهیام چون دید، عقل از پا نشست
عشق، دست عقل را از پشت بست..
::
خاطر افسردهام را شاد کن
طائر روح از قفس آزاد کن
هم دهد آغوش تو بوی پدر
هم بُوَد روی تو چون روی پدر
بین ز عشقت سینۀ آکندهام
در برِ قاسم مکن شرمندهام
من نخواهم تا به گردت پر زنم
آمدم، آتش به جان یکسر زنم
دوست دارم در رهت بیسر شوم
آنقَدَر سوزم که خاکستر شوم..
مُهر زن، بر برگۀ جانبازیام
وای من! گر از قلم اندازیام
هست، بعد از نیستی، هستی من
شاهد عشق تو، بیدستی من..
گو شود دست من از پیکر جدا
کی کنم دامان عشقت را رها؟
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آغوش بارگاه تو تا بار عام داد
احلی من العسل به من تلخ کام داد
عرش خدا همیشه به تو تکیه میزند
اینبار تکیه بر تو در آن ازدحام داد
دیدم نگاه بی رمقت سوی خیمهها
آرامشی عجیب به اهل خیام داد
لبخند تشنهی تو ترک خورد از عطش
وقتی فرات بر لب خشکت سلام داد
ای حی لایموت چرا زیر دشنهای؟!
جان را سزاست پای تو عالی مقام داد
صبح تن تورا چه کسی بر زمین کشید؟!
جسم تو را به چکمهی نا اهل شام داد
دلشورهای به سینهی پاکت جلوس کرد
باید تورا شهید غم خیمه نام داد
ممنون تیغ هستم از این که در آن غروب
دست مرا دوباره به دست امام داد
وقتی چکامههای لبت گفت یا حسن
حُسن ختام بر غزلی ناتمام داد
زهرا رسید و بر تن زخمی تو گریست
با گریه زخمهای تو را التیام داد
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
نیست چون هیچکسی دور پیمبرزاده...
همه امیدِ عمو کیست؟! برادرزاده!
اکبرت نیست ولی غیرت من مانده هنوز
گرچه افتاده ابالفضل، حسن مانده هنوز
یازده سال عمو جان پدر من بودی
مثل پروانه فقط دور و بر من بودی
بیشتر از علیاکبر نظرت بر من بود
جای من مثل پسرهات برآن دامن بود
به تنم قبل همه جامهی نو پوشاندی
تا که خوابم ببرد در بغلم میماندی
خاطرت هست نشستی به کنارم سحری...
قول دادی که مَرا هم ببری هر سفری؟
حال امروز چه رخ داده امیر دوسرا
میسپاری به حرم تا که بگیرند مرا؟!
فکر کردی بروی من به حرم میمانم؟!
بیخیال تن زخم پدرم میمانم؟!
دارم از دور به اوضاع تنت مینگرم
نیزهای بر کمرت خورد که خم شد کمرم
مستها دوروبرت نعرهی مستانه زدند
نیزهها گیسوی خونین تو را شانه زدند
قصد دارند سرت را ز قفا قطع کنند
آمدم جای سرت دست مرا قطع کنند
::
حسنیها همه یک روضهی سنگین دارند
همه یک خاطره با بازوی خونین دارند...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن
اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن
ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست
و علی است صلاة و صلوات است حسن
حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است
بی نهایتتر از آفاقِ حیات است حسن
چه بخواهند و نخواهند، حسن شرحِ خداست
وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن
جاری است عشق حسن در رگ و در ریشهی ما
کوثرِ جاری صد رشته قنات است حسن
هرچه دشنام به او داد، تبسم میدید
دید دریاست، همه صبر و ثبات است حسن
نصفی از زندگیاش را دو سه باری بخشید
در کرامات هم آئینهی ذات است حسن
چشمِ گریان به حسن، مَحرمِ زهراست به حشر
فاطمه گفت: فقط راه نجات است حسن
ای صراطُ اللَـهِ ما، نامهی ما سنگین است
گریه بر بی کسیات برگ برات است حسن
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
نزد ما خوب است شادی، نزد ما غم بهتر است
غرق بارانیم اما اشک نم نم بهتر است
هرکه یکجا کاسهاش پُر شد، گدایی کرد و رفت
رزقِ ما را گر رساند یار کم کم، بهتر است
روز و هفته، ماه و سال اهل مناجاتیم ما
ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است
شعرها خواندیم و خیلی گریهها کردیم، باز
از میان نوحهها -باز این چه ماتم- بهتر است
هرکسی را کار و باری هست و بین کارها
نوکری کردن برای شاه عالم بهتر است
زندگی بی کربلا یعنی عذاب اندر عذاب
از بهشت بی حسین اصلاً جهنّم بهتر است
تِکیه با هم، روضه با هم، راه با هم رفتهایم
عشق، ما را میخرد یک روز، با هم بهتر است
زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد
زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
كرده در باغ رخت گشت و گذار عبداللّه
داده از دست چو موی تو قرار عبداللّه
ریخته در كف خود دار و ندار عبداللّه
دیده چون بر رخ تو خون و غبار عبداللّه
نیست آن كس كه نشیند به كنار عبداللّه
سپر از دست بینداز كه من میآیم
به هواداری تو جای حسن میآیم
منم آن كس كه ز غربت به وطن میآیم
عوض نجمه كنون من به سخن میآیم
بسمل یك سر موی تو هزار عبداللّه
من كه خورده گره، ای دوست به كارم چه كنم؟
دست خطی چو من از باب ندارم چه كنم؟
من كه در نزد زنان شوق تو دارم چه كنم؟
جگرم سوخت! بگو ای كس و كارم چه كنم؟
سوخت چون شمع شبافروزِ مزار، عبداللّه
قاسم امروز كه در حلقۀ آغوش تو بود
پشت خیمه ز غم عشق تو مدهوش تو بود
به گمانم كه دلم پاك فراموش تو بود
منم آن طفل كه دائم به سر دوش تو بود
از چه گویی كه بماند به كنار، عبداللّه
گر اسیری بروم خصم تواَم خوار كند
وای از آن روز كه دون بر همه آزار كند
خاطر عمه توجه به منِ زار كند
دشمن آن لحظه یتیم تو گرفتار كند
بهتر آن است شود بر تو نثار، عبداللّه
موسی وادی شوقم ید بیضا دارم
بر روی سینۀ تو سینۀ سینا دارم
نجمه كو تا كه ببیند چه تماشا دارم
عالم امروز به كام است كه بابا دارم
پدر این جاست به اغیار چه كار عبداللّه
شأن تو نیست كه ره بر روی زانو بروی
گه به صورت بروی، گاه به ابرو بروی
كو اباالفضل كه با قوّت بازو بروی
اكبرت كو كه به یك قامت نیكو بروی
گشته این لحظه دگر دست به كار، عبداللّه
::
تیر خود را بزن ای حرمله بیتاب شدم
یاد تابوت شدم، غمزدۀ باب شدم
از غم عشق عمو، شمعصفت آب شدم
من مدال دم جان دادن ارباب شدم
همچو اصغر شده با تیر شكار، عبداللّه
سر اگر در قدم یار نباشد سر نیست
خون من سرختر از خون علی اصغر نیست
ای شه خسته مگر مادر من مادر نیست؟
نجمه را شرم ز گیسوی علی اكبر نیست؟
نجمه را میدهد امروز وقار عبداللّه
✍ #محمد_سهرابی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
سر مینهد تمام فلک زیر پای او
دل میبرد ز اهل حرم جلوههای او
عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
او حس نمیکند که یتیم است و خون جگر
تا با حسین میگذرد لحظههای او
بالاتر از تمامی افلاک مینشست
وقتی که بود شانۀ عباس جای او
نیمش حسن وَ نیمهی دیگر حسین بود
بوی مدینه میرسد از کربلای او
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او همچو عمه دل نگران حسین بود
✍ #مسعود_اصلانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در رگ رگش نشانهی خوی کریم بود
او وارث کمال پدر از قدیم بود
دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود
این کودک شهید که گفته یتیم بود؟
وقتی حسین سایهی بالای سر شود
کو آن دل یتیم که تنگ پدر شود؟
در لحظههای پر طپش نوجوانیاش
با آن دل کبوتری و آسمانیاش
با حکم عمّه، عمّهی قامت کمانیاش
بر تل زینبیه بود پی دیده بانیاش
اخبار را به محضر عمّه رسانده است
دور عمو به غیر غریبی نمانده است
خورشید را به دیده شفقگونه دید و رفت
از دست ماه، دست خودش را کشید و رفت
از خیمهها کبوتر عاشق پرید و رفت
تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت
میرفت پا برهنه در آن صحنهی جدال
میگفت: عمّه! جانِ عمو کن مرا حلال
دارد به قتلگاه سرازیر میشود
مبهوت تیر و نیزه و شمشیر میشود
کم کم خمیده میشود و پیر میشود
یک آن تعلّلی بکند دیر میشود
در موج خون حقیقت دریا نشسته است
دورش تمام نیزه و تیر شکسته است
::
دستش برید و گفت: که ای وای مادرم
رنگش پرید و گفت: که ای وای مادرم
در خون طپید و گفت: که ای وای مادرم
آهی کشید و گفت: که ای وای مادرم
وقتی که ضربه آمد و بر استخوان نشست
در عرش قلب فاطمه چون پهلویش شکست
خونش حنا به روی عمویش کشیده است
از عرش، آفرینِ پدر را شنیده است
مشغول ذکر بانوی قامت خمیده است
تیری تمام قد به گلویش رسیده است
تیری که طرح حنجرهاش را بهم زده
آتش به جان مضطر اهل حرم زده
یعقوب را بگو که دو تا یوسفش به چاه
ماندند در میانهی گرگان یک سپاه
فریاد مادرانهای آید که: آه، آه
دارد صدای اسب میآید ز قتلگاه
ده اسب نعل خورده و سنگین تن آمدند
ارواح انبیا همه با شیون آمدند
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
دردم، ز کودکی است که با روی هم چو ماه
آمد برون، به یاری آن شاه بی سپاه
بی تاب چون دل از بر زینب فرار کرد
آمد چو طفل اشک روان، در کنار شاه
کای عمّ تاج دار! به خاک از چه خفتهای؟
برخیز از آفتاب بیا تا به خیمه گاه
نشنیدهای مگر سخن عمه را چو من؟
تنها ز خیمه آمدهای نزد این سپاه
هر کس که آب خواست دهندش به تیغ، آب
بازگرد سوی خیمه و آب از کسی مخواه
میگفت و میگریست، که دژخیمی از ستیز
تیغی حواله کرد به آن ماه دین پناه
آن طفل، دست خویش سپر کرد پیش تیغ
دست اوفتاد از تن معصوم بی گناه
بیدست، جان سپرد به دامان عم خویش
چون ماهیِ به لُجّهی خون مانده در شناه
میداد جان به دامن شاه الغیاث گوی
میکرد شاه تشنه به حیرت بر او نگاه
✍ #وصال_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
از میان خیمه تا گودال … با سر آمده
این برادرزاده که جای برادر آمده
کیست این آزاده که پرواز دارد میکند؟!
کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده
هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و
از پس چشمان خیس خواهرت برآمده
با نوای "لا افارق" با نگاهی اشکبار
تا میان معرکه با حال مضطر آمده
خون ابراهیم در رگهاش جاری گشته است
مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده
آه … خنجر پشت خنجر … در میان قتلگاه
تا که تیری آمده، یک تیر دیگر آمده
او به روی سینهی معشوق مأوا کرده و
صبر تیر حرمله انگار که سر آمده
حق الطاف عمو را خوب جبران کرده است
این برادرزاده که جای برادر آمده …
✍ #مجتبی_حاذق
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
با ما بگو: از رسم خاطرخواه بودن
با جسم و با جان پیشمرگ ماه بودن
از پا گرفتن، قد کشیدن در بر عشق
از سوختن آگاه و ناآگاه بودن
هنگام ظلمت مثل برق از جا جهیدن
در اوج طوفان یارِ شمعِ راه بودن
با ما که عمری در عزایش گریه کردیم
چیزی بگو از اشک بودن، آه بودن
ای نخلِ کمسالِ تناور، مهربان باش
با دستهای خسته از کوتاه بودن
ای کودک دهسالهی دشتِ رسیدن
لختی بگو از راز عبدالله بودن
✍️ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در یازده بهارم، تنها حسین گفتم
یاد حسن که کردم، یک یاحسین گفتم
عمه نوازشم کرد، زیرا حسین گفتم
به تو عمو نگفتم، بابا حسین گفتم!
باید همه بدانند، در زیر دین هستم
عبداللهم ولی من، عبدالحسین هستم
مانند قاسم عزمِ کشته شدن که دارم
در رگرگ وجودم، خون حسن که دارم
گیرم زره ندارم! یک پیرهن که دارم!
جای کلاهخودم، عمامه من که دارم
بگذار من بیایم تا راه حل بسازم
مثل حسن بجنگم صدها جمل بسازم
بی اکبر و ابالفضل، دور تو بود خلوت
گفتی بمان به خیمه، گفتم عمو اطاعت
عمه مراقبم بود، با صد هزار زحمت
تنها زدی به میدان، آخر چقدر غربت!
دیدم بهقصد قتلت، لشکر به راه افتاد
تا پیکر شریفت، در قتلگاه افتاد
بر پیکرت کشیدم، با گریه پیکرم را
دادم نشان به عالم، آن روی دیگرم را
نذر سر تو کردم، دستان لاغرم را
بازو شکست و دیدم بازوی مادرم را
شکر خدا که من هم، پای تو جان سپردم
دیدی که من دلیرم! دیدی به درد خوردم!
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
دمبهدم گفتم حسین و دمبهدم گفتم حسن
بازدم گفتم حسین و بازهم گفتم حسن
این صدای پای عشق است از نجف تا کربلا
یکقدم گفتم حسین و یکقدم گفتم حسن
در عمود یکصد و هجده قراری داشتم
تا رسیدم پای این باب الکرم گفتم حسن
هرکجا در بین روضه تا صدا زد روضهخوان
بی کفن گفتم حسین و بی حرم گفتم حسن
هر سخن از دل برآمد لاجرم بر دل نشست
هرکجا دل سوخت من هم لاجرم گفتم حسن
حرف از شیب الخضیب آورده شد گفتم حسین
کودک و موی سفید و قد خم گفتم حسن
کوری چشم کسانی که بر او طعنه زدند
هرکجا گفتند شاه محترم گفتم حسن
✍️ #وحید_عظیم_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
در عالم ذر خدای باری...
با شیعه گذاشته قراری
گفتیم به غربت تو لبیک
گفتیم به ماتم تو آری
مادر که حسین گفت...گفتم...
چه اسمِ عجیبِ گریهداری!
منت سر تو گذاشتیم و
منت سر ما نمیگذاری!
خیر از دوجهان نبینی ای چشم...
از داغ حسین اگر نباری
بر گریهکنان تو حسین جان
جز گریه مباد کار و باری!
مرداب شدیم و گریه کردیم
با گریه شدیم رود جاری
از برکت پرچم عزایت
روی سر ماست سایهساری
دکّان نزدم کنار نامت
دور است ز عشق، هر قماری
مشکیِ تو کردهایم بر تن
بهبه! جانم! چه افتخاری!
گریه کن تو پیمبراناند
ما نیز در این وسط غباری
ما لایق دوزخیم اما...
داریم به تو امیدواری
ما چشم امید بر تو داریم
از این و از آن، چه انتظاری؟!
افسوس نمیشود بفهمیم...
ما را چقدَر تو دوست داری!
بگذار که کربلا بمیرم
چون با تو خوش است همجواری
هرسال به شوق اربعینت...
کارم شده ثانیهشماری
بعد از تو اسیر گشت زینب
بعد از تو چه روز و روزگاری؟!
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونهام غلتید، گفتم: یا حسین
باد سرگرم نوازش بود با گلبرگها
باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین
ابرهای آسمان گلرنگ شد وقت غروب
رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین
رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت»
هر کبوتر آب مینوشید، گفتم: یا حسین
داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق
دانههایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین
نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دو بار
خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین
حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا
عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین
در طواف کعبۀ ششگوشه، از من بیدلی،
معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین
قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف
برگ قرآن را که میبوسید، گفتم: یا حسین
چشم در چشم برادر، دست در دست پدر
دختری معصوم میخندید، گفتم: یا حسین
شیرخواری نازنین با لایلایِ مادرش
در دل گهواره میخوابید، گفتم: یا حسین
از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم
هرکسی داغ برادر دید، گفتم: یا حسین
✍️ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دل جز به یاد روی تو خرّم نمیشود
دیده به غیر نام تو پُر نَم نمیشود
چشمان تر ز آتش دوزخ دهد امان
گریهکنات ز اهل جهنم نمیشود
راه وصال تا به لقای خدا بلی
جز از مسیر روضه فراهم نمیشود
ما را بهشت، مجلس روضهست والسلام
طوبی شبیه سایه پرچم نمیشود
بر ما که عاشقیم و اسیر غم توأیم
ماهی شبیه ماه محرم نمیشود
درمان دردهای دل ماست روضهات
ما را به غیر اشک تو مرهم نمیشود
یکعمر هم اگر که بگوییم "یا حسین"
یکذره از حلاوت آن کم نمیشود
::
زینب رسید و گفت کجایی حسین من؟!
جسم کسی که اینهمه درهم نمیشود
با نیزهها مگر بدنت را چه کردهاند
هر کار میکنم که منظم نمیشود
✍️ #علی_مقدم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سلام بر تو که خورشید عالمافروزی
که مثل روز تو هرگز نیامده روزی
کسی که خلعت خدمت به تو نصیبش شد
ردای سلطنتش را به حشر میدوزی
نمیخورد به خدا لحظهای غم نان را
کسی که بر سر خوان تو میخورد روزی
هنوز داغ غم کهنه پیرهن تازه است
تنور داغ تو گرم است بس که جانسوزی
در امتداد زمان، کربلای تو جاری است
در این نبرد ولی همچنان تو پیروزی
سر تو رفت ولی پای حرف خود ماندی
به شیعه شیوهی آزادگی میآموزی
✍️ #اسماعیل_شمس
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از اول ما بلی گفتیم بر این تا ابد روضه
که در تقدیرمان بنویسد ایزد بیعدد روضه
بهشتِ بهتر از قبل هبوط ماست میدانم
که حتی داده بر حوا و بر آدم مدد روضه
خوشا محشر اگر در حلقه حدّاث او باشیم
در آن مجلس نشان، این پلک زخمی و سند روضه
تپش در سینه میگوید که باید سینهزن باشی
نزد بر سینهی دلتنگ هرگز دست رد روضه
مهیا باش و قبل از روضهها قصد زیارت کن
خدا دلتنگهای کربلا را میبرد روضه
تنی در جزر گودال و سری بر مد یک نیزه
زمین افتاده دریا و اسیر جزر و مد روضه
پسازآن ماجراهایی که آمد بر سر مویش
ندارد پیش چشم مادر آشفته، حد روضه
✍️ #سعیده_کرمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بهرسم خوبی آیینهها محبت کن
تبم گرفت و دلم خوش! ز من عیادت کن
برای آنکه بگویی فراق یعنی چه
بیا وخامت حال مرا روایت کن
مریض دوریام و مبتلا به هجرانم
دوباره درد گدا را دوا به تربت کن
در آرزوی زیارت تمام شد عمرش
دعای مادرِ پیر مرا اجابت کن
نشستهام دم بازار تا مرا بخری
برای دلخوشیام لااقل تو قیمت کن
طبیب کرب و بلا! درد من فراق علیست
مرا نجف ببر و بازهم طبابت کن...
«کفن که دست مرا بست دست تو باز است»
هر آنکه رفت و چنین خوانده بود رحمت کن
«و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم»
به کشتگان غم خود بغل عنایت کن
در این زمانه که مردم هزار دسته شدند
به دستههای عزایت مرا هدایت کن
بهای رفتنت از خیمه اشک چشم همهست
از عاشقان غمت دعوی غرامت کن
میان خیمه رقیه هنوز منتظر است
برای دلخوشیاش آیهای تلاوت کن
عقیله هست حواسش به کودکان و زنان
میان گودی گودال خواب راحت کن
مگر اثر کند این بار و زجرشان ندهد
ز نیزه خطبه بخوان زجر را نصیحتکن
✍️سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
من سالها در وادی غم زندگی کردم
باران شدم، شبنم به شبنم زندگی کردم
ابری پر از آوارگی بودم که پیوسته
در جادهٔ تقدیر، نمنم زندگی کردم
با رودها جاری شدم در متن دلتنگی
هرچند مثل کوه، محکم زندگی کردم
با خاطراتی تلخ از اردیبهشتی دور
در خانهٔ حوا و آدم زندگی کردم
اندازهٔ داغی که دیدم قد کشیدم آه
اندازهٔ رنجی که بردم زندگی کردم
آنقدر مُردم زیستن در رنجهایم را
تا گاهگاهی مرگ را هم زندگی کردم
از کوچههای درد تا صحرای تنهایی
از فاطمیه تا محرم زندگی کردم
✍️ #فاطمه_عارف_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره
دوس دارم شلوغیای شبای محرم و
صدای نوحهی مسجدا رو، شورِ ماتم و
دوس دارم قدم زدن همراه با خیابون و
همقدم شدن با دستههای نامنظم و
وقتی باد میاد نمیدونی چه لذتی داره
بخونی اِسمای بیقرار روی پرچم و
اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه...
کربلایی میکنه حال و هوای آدم و
طعم آسمون میده چایی نذری وقتیکه
ببینی تو فنجونت کبوترای حرم و
میبوسم کتیبههای کهنهی روضهها رو
میخونم پابهپاشون گریههای محتشم و
کوچههای مشکیپوش و خونههای مشکیپوش
نمیدم به هرچی شادی، زندگی با این غم و
✍️ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
چنانکه داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هرروزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنانکه جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
همه دعای قدمهای اربعین این است
که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چراکه داده خدا اختیار را به حسین
✍️ #علی_سلیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
تا شهنشاه شهیدان ز حقیقت دم زد
آتش عشق حقیقی به دل عالم زد
شاه احرار جهان در ره عشق ابدی
هرکجا رفت ز معشوق حقیقت دم زد
قائد اعظم اسلام، حسین بن علی
رأیت عدل به بام فلک اعظم زد
میر میدان فضیلت به هواداری دین
در صف ماریه بر رغم عدو پرچم زد
مدعی خواست که آگه شود از عالم عشق
تیغ حق گشت عیان، گردن نامحرم زد
نوحِ کشتیِ نجات از ره اخلاص عمل
بهر آزادی دین، یکدله دل بر یَم زد
با ید فضل و کرم، پور یداللَه نه عجب
مشت حق بر دهن دشمن دین محکم زد
یکسره کرد فدا خیل جوانان حرم
پشت پا بر همه اندوه و ملال و غم زد
حرمله حنجر اصغر بدرید و تیرش
زو گذر کرد و به قلب نبی اکرم زد
عاقبت کرد فدا جان به ره عزت دین
داغ این واقعه بر قلب بنی آدم زد
مظهر جود و کرم جان به ره جانان داد
خط بطلان ز سخا بر کرم حاتم زد
شجر دین چو ز خون گلویش یافت ثمر
ریشه ی ظلم، ز بستان جهان کم کم زد
کاخ بیداد فرو ریخت چو با تیشهٔ عدل
دستگاه خلل و کفر و ستم، بر هم زد
بر سر بام جهان کوفت درفش توحید
بعد از آنی که به دلها شرر ماتم زد
ظلم و بیداد چو بنمود یزید بَدکیش
نام او دهر، ردیفِ پسر ملجم زد
(شمس قم) چونکه بوَد نوحهگر آل عبا
کوس آزادگی و فخر، به مُلک جم زد
✍ مرحوم #سیدعلیرضا_شمس_قمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
در این فِراق، چقدر از طراوتم کم شد
چقدر بد شدهام... خوب شد محرّم شد..
چقدر یکسره محتاج گریهام شب و روز
دوباره روضه بخوان بلکه اشک، مرهم شد
و بست زخم عمیق گناههایم را
و آبِ ریخته بر آتش جهنم شد
و ریخت روی خطوط سیاه نامهی من
و جوهر همهی سیئات در هم شد
و راه یافت همین اشکها به عمق دلم
و جا گرفت در این شورهزار و زمزم شد
مرا گذاشت به روی صراط عاشورا
و خود مسیر تو را قطره قطره پرچم شد
ز راه توبه مرا برد تا رضاً برضاك
سپس شهادت من هم قضای مبرم شد
که عیب نیست اگر آرزو به دل دارم
مگر نبود که گریه شفیعِ آدم شد؟
بجوش چشم من امشب که خاکِ دل تشنه است
و شکر کن که بساط عزا فراهم شد
هوای شرجی و پر بغضِ ظهر عاشورا
شبانه بر دلِ سردم نشست و شبنم شد
چقدر بر مژهام جای اشک خالی بود
چقدر خوب شدم، خوب شد محرّم شد
✍ #انسیه_سادات_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e