eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
استقبال از غزل مرحوم حسین منزوی با مطلع: اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم امشب میان گریه و لبخند خود گمم سرشار از طلوع بهار تبسمم دریایم و تپیده به لب‌هام نبض موج تا آسمان رسیده شعور تلاطمم جارو به برج و باروی اندیشه می‌زنم تا سائل مدایح معصوم پنجمم من شاعر صداقت گل‌های قاصدک من جابر سلام رسولان مردمم... صدها ابوبصیر شود طفل مکتبم دریای علم تو بچشاند اگر خُمم پیچیده در تلاوت معصوم نام تو عطر گل محمدی‌ات در تکلمم بر خاک‌های مرقد نورانی تو ساخت گلدسته‌ها و گنبد زرّین، تجسمم امشب دوباره شوق مرا بال و پر بده امشب که بین گریه و لبخند خود گمم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن قوم که معمار جنان خشت به خشتند از خاک تو هستند که پاکیزه سرشتند از نام تو پرسیدم و گفتند محمّد نامی که به دیباچه‌ی توحید نوشتند در عالم ذر مزرعه‌ای بود دل ما از مِهر تو یک بذر در این مزرعه کِشتند دیدند شکافنده‌ی دریای علومی شد پنبه علوم دگران هر چه که رِشتند حق دور تو می‌گردد و آنان که نگردند در کعبه اگر هم بروند اهل کِنِشتند از نسل حسین و حسنی، بهتر از این چیست اجداد تو آقای جوانان بهشتند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن مقتدا که هستی دارد قوام از او خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او آن پنجمين امام که معصوم هفتم است دارد حريم کعبۀ دين احترام از او دريا شکافِ علم و يقين «باقرالعلوم» ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست آن گلشنی که يافته فيض مدام از او گل‌های باغ معرفت و بوستان علم دارند رنگ و جلوه‌گری هر کدام از او روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او بطحا شده‌ست باغ بهشت از ولادتش يثرب شده‌ست روضۀ دارالسلام از او در گردش مدار، فروغ اميد را منظومه‌های عشق گرفتند وام از او تا رهنمای خلق شود در ره نجات اول گرفته بود خدا التزام از او قولش هماره قول رسول کريم بود شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت گفتی گرفت روشنی روز، شام از او بزم هشام بود به شام و گمان نبود دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او هرچند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست تا حکم انصراف بگيرد امام از او اما هشام بر سخن خود فشرد پای تير و کمان گرفت امام همام از او تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت راضی نشد که خصم شود تلخ‌کام از او تير نخست چون به هدف کارگر فتاد پروانه يافتند يکايک سهام از او می‌دوخت تير را به دل تير در هدف بود از خدای نصرت و سعی تمام از او آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان تجليل بی‌مبالغۀ خاص و عام از او اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان در عرش می‌برند به تقديس نام از او همراه اوست عطر شهيدان کربلا خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او «جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند با گوش جان شنيد جواب سلام از او از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا بر جای مانده حرمت بيت‌الحرام از او از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است خال سياه کعبه و يک استلام از او اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند باشد که بشنوند حديث و پيام از او گوهرفشان به خدمت او طبع «حِميَری» است شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او در ساحل غدير ولايت نشسته‌اند آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب ز کوچه‌های مدینه گذر کنیم امشب خدا به زین عبادش عطیه‌ای بخشید بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب بیا سلام و درود و تهیت خود را نثار این پدر و این پسر کنیم امشب در آسمان ولا مهر و مه هم‌آغوشند بیا نظاره‌ی شمس و قمر کنیم امشب دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب برای این که بگیریم عیدی از زهرا سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب شب ولادت او در مدینه جشنی نیست بیا زغربت او دیده تر کنیم امشب تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب اگر که چشمه‌ای از معرفت شود پیدا نهال مهر ورا بارور کنیم امشب کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین که فکر توشه‌ی راه سفر کنیم امشب بگو به خلق (وفائی) ز جای برخیزد لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو به نور که ماه تمام آمده است که صبح آمد و پایان شام آمده است برای شیعه دوباره امام آمده است تمام فقه و اصول و کلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است پدر حسینی و مادر سلاله‌ی حسن است اویس‌وار زمین در هوای او قرن است غلام خانه‌ی او بودن آرزوی من است تجسم همه‌ی احترام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است سراسر از برکات خدا پر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین به نور اوست که گرم تبلور است زمین دوباره رحمتی از جنس عام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دمیده است به دنیا دم خدادادی به هر خرابه رسیده هوای آبادی هزار شکر خدا را که خوب استادی_ _برای این همه شاگرد خام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است چقدر در وجناتش خدا نمایان است اسیر جذبه‌ی او کافر و مسلمان است رسیده آن که امید گناهکاران است دوباره بوی علی بر مشام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است دل از تمام جهان برده است لبخندش فقط نه خلق که دل برده از خداوندش به داروی گل لبخند‌های چون قندش به دردهای همه التیام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر نمی‌شود به کلام بنی‌امیه اسیر برای مذهب شیعه قوام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به حکم آیه‌ی تطهیر پاک یعنی او که پنجمین گُهر تابناک یعنی او برای سنجش ایمان ملاک یعنی او ملاک حد حلال‌وحرام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات به جلوه‌های پیمبرخصائلش صلوات به نور چهره‌ی چون ماه کاملش صلوات که موعد صلوات و سلام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است گروهی از سخنان خدا جدا شده‌اند که در توهم خود نائب خدا شده‌اند چه رازهای دروغی که برملا شده‌اند که آفتاب همه روی بام آمده است امام باقر علیه‌السلام آمده است همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت بیا که راوی غم‌های شام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است خدا کند که شب انتظار سر برسد سپیده سر بزند، نوبت سحر برسد خدا کند که به زودی به ما خبر برسد؛ به صف شوید دم انتقام آمده است امام مهدی علیه‌السلام آمده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گلشن توحید، آباد امام باقر است مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است در تجلّی نور ارشاد امام باقر است شادی اجداد و اولاد امام باقر است مژده یاران! عید میلاد امام باقر است کعبه‌ی دل، روح قرآن، جان زین العابدین سر زده در اوّل ماه رجب ماهی تمام کافتابش آورد هر صبح‌دم عرض سلام کنیه بوجعفر، لقب باقر، محّمد شد به نام قطره‌ای از چشمه‌ی علمش علوم خاص و عام نجل پیغمبر امام ابن امام ابن امام رهنمای راستان و پیشوای راستین کیست این مولود انجم را چراغ انجمن عارف بود و نبود و واقف سرّ و علن بحر بی پایان علم ذات حیِّ ذوالمنن جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن باب او ابن الحسین و مام او بنت الحسن جدّه‌اش زهرا و جدّش رحمةٌ للعالمین روی او روی خدا، خوی محمّد خوی او سجده آرند آسمانی‌ها به خاک کوی او از حسین و از حسن دارد ملاحت روی او لاله‌های باغ جنّت مست عطر بوی او نخل طوبی سرو رعنای کنار جوی او طوطی آن نخل، میکاییل و جبریل امین از خداجویان عالم بنده‌ی درگاه تو ای صراط مستقیم کلّ خلقت، راه تو وی فراتر از ثنای خلق، قدر و جاه تو آفتاب وحی روی خوب‌تر از ماه تو مخزن اسرار غیب حقّ، دلِ آگاه تو منطقت علم الکتاب و مکتبت علم الیقین سنگ اگر خاک تو گردد توتیایش می‌کنی مس چو اکسیر از تو خواهد، کیمیایش می‌کنی دست گمراهی چو گیری‌، رهنمایش می‌کنی هر کجا بیگانه بینی، آشنایش می‌کنی دشمن ار دشنام گوید، تو دعایش می‌کنی با کلامی جانفزا و با بیانی دلنشین گاه از صوت مناجاتت ملائک در خروش گاه اهل آسمان‌ها را کلامت دُرّ گوش گه زاشگ دیده آری بحر رحمت را به جوش گه جواب نیش دشمن را دهی پاسخ به نوش گاه مانند کشاورزان بود بیلت به دوش ریزدت پیوسته مروارید غلطان از جبین ای گرفته وام خورشید جهان آرا زتو ای عیان خُلق رسول و عصمت زهرا زتو ای مزین کوه و دشت و دامن صحرا زتو ای هدایت تا قیام محشر کبری زتو ای زیارتنامه‌ی جانسوز عاشورا زتو شور عاشورات پیدا در کلام آتشین محفل قدّوسیان را از تو باشد ذکر خیر با تو دائم اُنس دارد جنّ و اِنس و وحش و طیر کرد‌ه‌ای از دامن سجّاده تا معبود سیر مست فیضت آشنا و محو گفتار تو غیر از تو زیبا قصّه‌ی ناب عزیز است و عُزیر سینه‌ات دریای علم اوّلین و آخرین تا تو را پیوسته در آغوش جان دارد بقیع از تن پاک تو روح جاودان دارد بقیع گر چه از خورشید گردون سایبان دارد بقیع ناز هر شب بر چراغ آسمان دارد بقیع سایه‌ی رحمت به فرق انس و جان دارد بقیع خلق رو آرند سویش از یسار و از یمین من کی‌ام مدحت‌سرای خاندان عصمتم هر که هستم خاک پای خاندان عصمتم سرخوش از جام ولای خاندان عصمتم بلکه مرهون عطای خاندان عصمتم «میثم» دار بلای خاندان عصمتم بارالها هستی‌ام را کن فداشان آمّین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرفی نزن از تشنگی، دریا رسیده از بی پناهی‌ها مگو، مأوی رسیده پیغمبر آمد؛ خیر نازل شد از آن پس فیض مدام از عالم بالا رسیده فرخنده فیضِ فرّخ و فرزانه‌ای که آوازه‌اش تا سدره و طوبی رسیده آن مدعی کز نسل احمد حرف می‌زد حالا ببیند چارمین آقا رسیده این چارمین حیدر نسب، این پنجمین دُر از کوثر پر گوهر زهرا رسیده داعیه داری که به علمش ناز می کرد کارش به شاگردی این آقا رسیده با " کعب الاحبار" و "هریره" دین نمی‌ماند با "قال باقر" شیعه تا اینجا رسیده لطفش همیشه شامل حال گداهاست از لطف و از آقایی‌اش بر ما رسیده... یا باقر العلم النبیّین یا محمّد فرقی نداری در حقیقت با محمّد دریای علمت تا ابد ساری و جاری تو مثل زهرا، کوثری، دنباله داری مثل پیمبر دست مردم را گرفتی با تو سر راه آمده عبد فراری وقتی تو آقای منی، در خانه‌ی تو با آبروتر از گدایی هست کاری؟ از تو نوشتم دفترم شد آسمانی یک آسمان لبریزِ حس بی قراری یک دست روی سینه و دست دگر را در پنجره‌های ضریحی که نداری... از حال و روزت در بقیع آتش گرفتم نه سایبانی، نه چراغی، نه مزاری... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دانش و کمال و فضیلت سه بنده‌ات دشمن گشاده‌رو، ز گلستان خنده‌ات آرندۀ کمال و شکافندۀ علوم پاینده عمر هر دو ز گفتار زنده‌ات ای متّکی هماره کلام خدا به تو یا باقرالعلوم! سلام خدا به تو مولای کلّ خلقتی و خلق را ولی انوار انبیا ز جبین تو منجلی دریای هفت دُرّ و دُرِ چار بحر نور نجل دو فاطمه، خلفِ پاکِ دو علی تفسیر حسن لم یزلی نقش صورتت گل‌بوسه‌های یوسف زهرا به طلعتت تو کیستی محمّد آل محمّدی خورشید آسمان کمال محمّدی قرآن نور در بغل زین العابدین آیات سوره‌های جمال محمّدی دانش نیازمند دم روح‌پرورت جابر سلام گفته ز قول پیمبرت... آیینۀ جمال خداوند اکبری نامت محمّد است و سراپا پیمبری دُردانۀ حسینی و ریحانۀ حسن نسل امام، هم ز پدر هم ز مادری شیرین هماره کام دل از ذکر خیر توست وز قصّۀ لطیف عزیز و عُزیر توست آب حیات جرعه‌ای از آب جوی تو روح مسیح می‌دمد از گفتگوی تو پایان گرفت شهر جمادی در انتظار تابید در هلال رجب ماه روی تو این ماه را به فیض تو رحمت فزوده شد دست عطا و باب اجابت گشوده شد علم تو گر نبود شهادت اثر نداشت نخل امید سیّد سجّاد بَر نداشت مولای ساجدین و امام المجاهدین مثل تو ای محمّد ثانی، پسر نداشت زهد پدر، کرامت مادر مبارکت در کودکی شهامت حیدر مبارکت در مجلس یزید که بودت چهار سال گفتی سخن چنانکه خداوند ذوالجلال خواندی حرامزاده سپاه یزید را با منطقی که پور معاویّه گشت لال یک طفل چار ساله و این نطق آتشین تو لب گشودی و پدرت گفت آفرین حُبّ تو نخل پر بر شیرین باغ دل مِهر تو همچو مُهر جبین است داغ دل از وادی بقیع تو در سینه، بقعه‌ها وز قبر بی‌چراغ تو روشن چراغ دل ای ماورای وهم، مقام رفیع تو تا حشر در مدینۀ دل‌ها بقیع تو ای مکتب تو روح تمام پیام‌ها در هر پیام روح‌فزایت قیام‌ها تا گردش مداوم لیل و نهار هست از خلق و از خدات دمادم سلام‌ها پیوسته ریخت گوهر توحید از لبت کار قیام کرب‌وبلا کرد مکتبت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرم سخن به‌نام تو، یا باقرالعلوم تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی ایثار دَرگهت، صلوات محمَّدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکناتی و عالِم به عالَمین مشمول رحمت تو هم‌آن باشد و هم‌این تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین سیمای تو که مَطلَعُ‌الاَنوار سرمدی‌ست آیینۀ کمال و جمال محمَّدی‌ست ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت ماهی که باب لطف خدا، باز می‌شود با سال‌روز جشنِ تو، آغاز می‌شود... ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین زینت‌فَزای انجمن زین‌العابدین چشم و چراغ محفل مولای ساجدین بر دو امام، ذاتِ شریف تو مُنتسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام‌ها از ما به حضرتت صلوات و سلام‌ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام‌ها پروردگان مکتب عِلمت هشام‌ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم... ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی‌نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل‌بیت، غلامت «مؤیّدم» ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سیلاب می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌کنیم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبال‌اند، اَبترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی‌دست شاهدند بی‌تو به جلوه‌زار تماشا نمی‌رسیم تا بی‌کرانه‌های حضور الهی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو مولا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانۀ تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! نامتناهی‌ست وصف تو آیینۀ صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانۀ عرض ارادت است... عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در‌ به‌ در کوچه‌ها شدیم تا با شمیم احمدی‌ات آشنا شدیم ای مظهر فضایل پیغمبر خدا آیینۀ شمایل پیغمبر خدا شایستۀ سلام و تحیّات احمدی احیا کنندۀ کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست چشم مدینه محو سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است هرکس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن‌ترین ادلّۀ علمی‌ست سیره‌ات وقتی که حجّت‌اند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود، علمش به‌ جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد، سرچشمۀ علوم الهی نمی‌شود بی‌بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که نامتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود... یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی‌کرانۀ ملکوتت ببر مرا... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خُلق نبوی ز خُلق و خویش پیداست عطر علوی، ز رنگ و بویش پیداست با آمدن امام باقر گفتند: انوار محمّدی ز رویش پیداست@dobeity_robaey
مه رجب، مه تسبیح، ماه صدق و صفاست مه نماز، مه روزه، ماه ذکر و دعاست مه عبادت پروردگار حیّ ودود مه محمد و ماه علی، مه زهراست نسیم صبح‌گهش خوب‌تر ز بوی بهشت فضای شام‌گهش بهتر از نسیم صباست طلوع این مه نورانی از شب اول ولادت وصی پنجم رسول خداست امام پنجم شیعه، محمد دوم که خاک درگهش این چار امّ و هفت آباست تمام دانش در لوح سینه‌اش محفوظ تمام قرآن در مصحف رخش پیداست اگر به ذره نظر افکند شود خورشید وگر به قطره نگاهی کند همان دریاست محمدی که محمد سلام داده بر او که خود سلام محمد سلام ارض و سماست سلام را چو جواب سلام باید گفت شفای دیده‌ی جابر جواب آن مولاست قیام علمی او چون قیام سرخ حسین پیام زنده او انقلاب کرب و بلاست کلام اوست شکافنده‌ی تمام علوم علوم را نفسش خوشتر از دم عیساست دُری ز مخزن علمش به دست شیعه بُوَد که نام آن دُر مکنون، دعای عاشوراست به کورچشمی ناباوران تیره درون مزار و بارگهش در مدینه‌ی دل‌هاست به بزم شام که بیش از چهار سال نداشت علیه پور معاویه ناگهان برخاست بسان رعد خروشید آن چنان که هنوز بنی امیّه به هر دور و هر زمان رسواست گشود لب که یزیدا به قوم خویش مبال که نسل‌شان ز حرام است و اصل‌شان ز خطاست گهی به سان رعیت گرفته بیل به دوش گهی به نور هدایت به خلق راهنماست روا بُوَد که به افلاک سر بلند کنیم ندا دهیم محمد امام پنجم ماست هنوز دشمنش از عفو مانده شرمنده هنوز خُلق خوشش روح‌بخش اهل ولاست هنوز کرسی درسش بُوَد به شانه‌ی عرش هنوز شعشعه‌ی دانشش به اوج سماست هنوز علم به دنبال او روانه بُوَد هنوز سائل درس و تعلّمش دنیاست هنوز زمزمه‌ی قصه‌ی عزیز و عُزیر از آن ولیّ الهی شنیدنش زیباست خدا گواست جدا از خدا و قرآن است هر آن کسی که مسیرش ز اهل بیت جداست مدینه‌ی دل شیعه، بقیع دیگر اوست از آن جهت دل مؤمن، همیشه عرش خداست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e