eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت در را نه که با دست که با شست نگه داشت در را نه فقط لشکری از مرحبیان را در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت @hosenih ازبسکه علی بود و ولی بود به والله در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛ حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت تا دید که من گریه کن فاطمه هستم می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت @hosenih از هستِ خودش_فاطمه_ دل کند و به این شکل؛ یک عمر برای من و تو هست نگه داشت درپشت در سوخته در روضه اش آخر مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت @hosenih راه افتاد میسحا که نفس تازه کند زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر... باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت @hosenih آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غم ، از غم صدای شما گریه می کند سر روی شانه های شما گریه می کند شب که پناه می بری از بی کسی به چاه مهتاب پا به پای شما گریه می کند @hosenih کوفه مدینه نیست ! ولی کوچه ، کوچه است هر وصله ی عبای شما گریه می کند یک کیسه ی قدیمی نان و رطب مدام دنبال ردّ پای شما گریه می کند مهمانی آمدی، کمی از شیر هم بخور ظرف نمک برای شما گریه می کند @hosenih دستم به دامنت، نرو بدبخت می شوم پشت سرت گدای شما گریه می کند ازداغ موی سوخته ی پشت در، هنوز گیسوی بی حنای شما گریه می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مهمان من! حال خوشی امشب نداری بابای زینب! از چه دائم اشکباری عمری کنار سفره ات آرام بودم حالا کنار سفرۀ من بیقراری؟ @hosenih بابا بجان مادرم آرامتر باش هِی لقمه بر میداری و هِی میگذاری پیش منی، اما حواست جای دیگر انگار چشم از چشم زهرا بر نداری بر آسمان، خیره شوی با چشم گریان گویا که هردم مرگ را در انتظاری کاش این نمازِ صبح را با هم بخوانیم مسجد مرو با این هوای اضطراری عمّامه را محکم اگر بر سر نَبندی بر معجرم دیگر نمانَد اعتباری امشب سرت یک ضربه خواهد خورد، اما هجده سرِ بر نیزه در راه است، آری محراب اگر در خون شود امشب شناور گودال را دریای خون سازند، جاری زخمت هزار و نهصد و پنجاه، زخم است آیا پس از تو با حسینَت، نیست کاری؟ کوفه ز یک تیغَش هزاران نیزه بارد تا نیزه بارانش نمانده، روزگاری @hosenih ما بار میبندیم از این شهر، اما بر ناقۀ عریان رسد روزِ سواری ما را چهل منزل اسیری می کشانند بی آنکه بگذارند جای سوگواری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عبد رسوای شمایم کمکم کن آقا بی تو در دام بلایم کمکم کن آقا بس که با عُجب و ریا بوده همه اعمالم شاهدی رو به فنایم کمکم کن اقا @hosenih فرصتی باز بده چون که پشیمان هستم بگذر از جرم و خطایم کمکم کن آقا آمدم رو زده ام تا که ببینی امشب درِ این خانه گدایم کمکم کن آقا خوب پیداست غم و درد فراوانم از گریه و بغض صدایم کمکم کن آقا به خودم وامگذارم که مریض احوالم باز محتاج دعایم کمکم کن آقا @hosenih دلخوشی ام شده در جمع همه خوبانم نکن از روضه جدایم کمکم کن آقا چند وقتیست که در حسرتم و دلتنگِ حرم کرببلایم کمکم کن آقا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم از ازل تا روز محشر ریزه خوار این درم مرتضی خود گفته بابای من مسکین بود او بود بابا و زهرای مطهر مادرم @hosenih ظهر عاشورای او لب تشنه سینه می زنم تا دهد با دست خود روز قیامت کوثرم شامیان گفتند علی آیا مسلمان بوده است؟ از غریبیِ علی خاک مصیبت بر سرم لیله ی قدری سحر کرب و بلا یا که نجف کی شود احیا بگیرم از عطای دلبرم ذات هر کس در قیامت نقش پیشانی اوست نقش پیشانی ما باشد "غلام حیدرم " شکر این که عاشق اولاد زهرا گشته ام تا دم مرگم بگریم یاد شاه بی سرم @hosenih مرگ عشاق علی عین زیارت رفتن است بهر دل جویی ما آید امام و سرورم ذکر ما لحظه به لحظه ساقی کوثر مدد تا بیاید مهدی صاحب زمان حیدر مدد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هم حاصل باغ های دنیا شد سبز هم غنچه‌ی جان اهل تقوی شد سبز @hosenih آری، پدر نهضت ما "روح الله"ست... از برکت "زهرا" نسب ما شد سبز ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ انديشه‌ی ناب حضرتش در راه است روشن‌گر اين مسير ،همچون ماه است @hosenih از بركت او، چه انقلابى برپاست! احياگر نهضت رسول الله است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با غریبان ای دلا دمساز شو لحظه ای با عاشقان همراز شو ایکه راه سرخ از یاد تو رفت دین سرخ و اصل و بنیاد تو رفت @hosenih ای دل امشب جان مولا مرد باش با قلوب اهل دین همدرد باش خیز و حزب الله را یاری نما با ولایت بهر دین کاری نما طالب ذکر و سلام بَرد باش چون خمینی آشنا با درد باش اهل دین درد آشنای حیدرند آشنا با رنگ و درد کوثرند حرف ما همدرد بودن با ولی است درد تنهایی زهرا و علی است درد ما از درد پهلو می رسد و ز کبود زخم بازو می رسد درد ما درد فراق مهدی است شیعیان این لحظۀ هم عهدی است کو کسی تا که بداند درد ما؟ درد ما خواند ز روی زرد ما ما به دنبال هدایت می رویم با علمدار ولایت می رویم @hosenih او چو روح الله فرمان می دهد پیروان را درس قرآن می دهد شد هزاران غم نهان در سینه اش دوست نه از دشمن دیرینه اش دشمنانی که کنارش می نهند با تعارف جام زهرش می دهند ای تبهکاران گناهش چیست چیست؟ جرم او آیا خمینی دوستی است در مسیر چند ساله یک نفس راه او راه خمینی بود و بس راه او راه شهید کربلاست هم نوایی با حسین سر جداست @hosenih هم نوایی با فغان زینب است درد غربت خودنشان زینب است دل اگر دم از خمینی می زنی دم زغمهای حسینی می زنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کُفر اَمون نامه فرستاده باز کرببلایی شو و حساس باش شمر همین دور و بر خیمه هاس شب شبِ آخِر شده عباس باش @hosenih کفر، اَمون نامه رو تغییر داد پشت دره ، تو نخِ تغییرته قبضه ی شمشیرت و محکم بچسب تو نخِ افتادن شمشیرته @hosenih دیره اگه خواب به چشمت بیاد خیمه گرفتار حرومی شده درهم و دینار فرستاده و بند امون نامه نجومی شده @hosenih دشمن امروز همون قبلیه کرببلامون و رصد می کنه آی مسلمون! اگه محکم باشی گندم ری حالِت و بد می کنه @hosenih چشمات و وا کن که بازم عمروعاص حیله ی صفّینش و تَکرار کرد خسته نشو ، هر کی تو این مِیدونه مالک اشتر شد اگه کار کرد @hosenih کار و کرامت شرف و غیرته حرف و عمل خصلت ایرانیه رهبرم و عشقه اگه چشم من باز پیِ یار خراسانیه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بيا و زمزمه كن خاطرات باران را ميان دفتر دل، شعر ناب ايمان را دوباره چشم غزل زخم خورده ،صدافسوس! گلاب ديده عيان كرده، بغض پنهان را @hosenih ستارگان به تماشا نشسته اند،آرى! وداع حضرت خورشيد و ماه تابان را چه روى داده كه هرسو ستاره مى گريد! به چشم تر بنگر، وسعتى گل افشان را چه زود وقت خداحافظى سرآمده بود به دست خاك سپردند ،جان جانان را هنوز در گذر ماه و سال مى شنويم حديث درد زمين در گذار توفان را @hosenih تجسم غزل عاشقى،"خمينى "بود چه عاشقانه سرود انقلاب انسان را! ميان موج بلاخيز فتنه ،احيا كرد شكوه خيبرى ساحل جماران را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بحث استادمان بصیرت بود در کلاسی صمیمی و آرام بغض‌هایش همیشه حسن شروع اشک‌هایش همیشه حسن ختام @hosenih هفته‌ی پیش آمد اما دیر سینه‌ای صاف کرد و گفت: سلام بحث امروز زودباوری است که زده ضربه بر تن اسلام @hosenih حیدری ایستاد اجازه گرفت گفت: لطفاً مثال هم بزنید مثلا ماجرای جنگ احد... فکر کردند جنگ گشته تمام @hosenih دشمن از سوی دیگر آمد و... خب خودتان قصه را که می‌دانید عده‌ای جا زدند و برگشتند مرتضی ماند و زخم‌های مدام @hosenih جنگ صفین یک مثال عیان مکرِ بر نیزه کردن قرآن یک قدم مانده بود تا پایان که به مالک رسید این پیغام: @hosenih برسان خویش را علی تنهاست دستِ فتنه به کار افتاده باز لشکر سوار جهل شده شورش افتاده در پیاده نظام @hosenih حکمیت مثال بعدی ماست قصه‌ی غفلت ابوموسی نقل انگشترش که معروف است مرد منفور در خواص و عوام @hosenih آه سردی کشید و گفت: هنوز عده‌ای در صف نبرد دمشق مست جان‌بازی‌اند و یک عده مست مال و منال و نام و مقام @hosenih خواست از جام زهر دم بزند سرفه‌ی شیمیایی‌اش گل کرد مصرع بعد سرفه بود فقط مصرع بعد سرفه بود پیام @hosenih شهریاری بلند شد، پرسید: جای این زودباوری آیا می‌شود گفت جهل و خوش‌بینی؟ یا خیانت به خط فکر امام؟ @hosenih خنده‌ای تلخ بر لب استاد مهر تأیید زد به پرسش او گفت: امروز هم... که زوزه‌ی زنگ درسمان را گذاشت بی‌فرجام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih