بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#مهدی_جهاندار
▶️
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده
@hosenih
ای دل حدیث دختر طاها شنیده ای؟
یَرضی شنیده ای لِرضاها شنیده ای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیده ای؟
حتی توَرّمت قدَماها شنیده ای؟
أمّن یُجیب، اینهمه مضطر نیامده
یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیذهبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده
اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد
فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟
@hosenih
زهرا هنوز گریه ی بی گاه می کند
مولا هنوز سر به دل چاه می کند
پاییز ادعای أنا الله می کند
صبح بهار از آمدن اکراه می کند
آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
آن زمینهایی که به لطف تو واجد میشوند
در طهارت داشتن مانند مسجد میشوند
کیمیای دست فضه مزد کار خانه بود
پس کنیزان تو دارای عواید میشوند
@hosenih
به گرو رفته و ولی صد دل گرو می آورد
از قبال چادرت یک قوم عابد میشوند
خاک خاک انداز صحن خانه را بیرون نریز!
رحم کن بی بی به آنهایی که زاید میشوند!
در عبودیت به تسبیح تو محتاجیم ما
نامساعدها به اذکارت مساعد میشوند
در مقام عشق از اصل و نسب گفتن خطاست
پس تمامی محبان تو سید میشوند!
از مصادیق جهاد احیای امر فاطمست
گریه کن های تو هم شأن مجاهد میشوند
@hosenih
پاکی ناموس ما مدیون ناموس علی ست
زیر این پرچم همه دور از مفاسد میشوند
روز محشر در جواب منکران فاجعه
لکه های خون برمسمار شاهد میشوند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حسین_صادقی
▶️
یاس حساس است از گل های دیگر بیشتر
پس همیشه می شود در باد پرپر بیشتر
@hosenih
هر چه هیزم پشت در می سوخت با بادی شدید
کوچه از بوی گلی می شد معطر بیشتر
در سقیفه بود یا نه حتم دارم بعد از آن
داده شد در کوچه ها مزد پیمبر بیشتر
میخ و آتش هر دو بر در بود، پس با این حساب
هر چه از دیوار بد دیدیم از در بیشتر
با سه آیه خوب تا کردند تا ثابت کنند
حکمتی دارد نشد آیات کوثر بیشتر
@hosenih
کاش می دانست آن بادی که در کوچه وزید
یاس حساس است از گل های دیگر بیشتر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#اجتماعی_سیاسی
#بصیرت
#سیدحمیدرضا_برقعی
▶️
عاشق شده است دانه به دانه هزار بار
دل خون و سینه چاک و برافروخته انار
فریاد بی صداست ترک های پیکرش
از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار
@hosenih
پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینهء دستان شاخسار
در سرزمین گرم،انار آتشین شود
یاقوت را می آورد آتشفشان به بار
با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار
آن میوه ای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی الیل و النهار
آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار
@hosenih
آن نام را می آورم ،اما نه بی وضو
دل را به آب میزنم ،اما نه بی گدار
جبر آن زمان که پشت در خانه اش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار
رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج رهسپار
شد عرصه گاه تنگ ،ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار
برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار
در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آنها که نام فاطمه را میزنند جار
من از کدام یک بنویسم که بوده اند
حجاج ها به ورطه ی تاریخ بی شمار
آنها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچه های احمری از خونِ این تبار
از کربلا به واقعهٔ فَخ رسیده ایم
از عمق ناگوار ترین ها به ناگوار
محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبه های دار
بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم می کند حسنک را به سنگسار
@hosenih
در لمعة الدمشقیه جاریست همچنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار
اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه
نام علیست روی لبِ شیعه آشکار
بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار:
جان خواهم از خدا نه یکی،بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمیرم برای یار
فرق است ، فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است ، راه بی حدی از شعر تا شعار
اینک مدافعان حرم شعله پرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار
با تیغ آبدیده ای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بی قرار او
آن نام را می آورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده می آیند و او سوار
فریاد می زنند که سر خم کنید، هان
تا از صراط بگذرد آیات سجده دار
@hosenih
هرجا نگاه می کنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار
اینها که گفته ایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه مصمم،امیدوار...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#غلامرضا_سازگار
▶️
زینب! مبـاد شکـوه ز بـیمادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی
با مرگ من چو روز علی تیره میشود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
@hosenih
آنسـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی
من دیدهام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی
مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب
بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی
از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد
بایــد تــو بـر حسیـن، پیامآوری کنی
من پای کرسی سخنت میکنم جلوس
وقتی به شهر شام، سخـنگستری کنی
@hosenih
فریــادزن، خــروش برآور، سخن بگو!
آنسـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی
«میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه
خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#محمود_یوسفی
▶️
تیر غربت آمد و قلب کبوتر زخم شد
آن چنان افتاد که هم بال هم پر زخم شد
پیش چشم کودکی معصوم مادر را زدند
پیش چشم کودکی پهلوی مادر زخم شد
@hosenih
ضربه جوری بود که پهلوی مادر جای خود
غیر پهلو لااقل صد جای دیگر زخم شد
من تصور می کنم از شدت برخوردها
هم نوک مسمار هم دیوار هم در زخم شد
فضه می داند!! ولی من پیش بینی می کنم
از جراحات تنش یک عمر بستر زخم شد
بعد مادر زخمها ارثیه دختر شدند
بعد مادر قلب دختر صد برابر زخم شد
از غم گودال از داغ برادر زاده ها
از تن عریان و بی جان برادر زخم شد
آه از آن ساعت که با یک خنجر کند آمدند
نانجیب آنقدر زد تا اینکه خنجر زخم شد
@hosenih
ده نفر با نعل تازه آمدند و تاختند
ظاهراً بیش از صد و ده بار پیکر زخم شد
خواهرش آنقدر سر را برفراز ناقه زد
ناقه هم از شدت برخورد با سر زخم شد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
#سعید_نصیری
▶️
زینب ای نور دوچشمان ترم
یک دمی بنشین کنار بسترم
اخرین ساعات عمرم شد دگر
می روم جنت به دیدار پدر
@hosenih
عزم رفتن سوی جنت می کنم
زینبم با تو وصیت می کنم
بعد مادر بانوی این خانه ای
بانوی این خانه و کاشانه ای
داغ می بینی زپشت یک دگر
هم حسین وهم حسن داغ پدر
ازبرای هر کدام ای جان من
دخترم اماده کردم من کفن
گرچه از هجران دوچشمانت تر است
اولین خلعت برای مادر است
بعد مادر میشوی دل منجلی
این کفن هم هست از بهر علی
قلب زارت گر چه لبریز بلاست
اخرین خلعت برای مجتباست
دل غمینم زینبم از این بلا
بی کفن باشد شهید کربلا
از غم او عالمی در شور وشین
دل بسوزد بر غریبی حسین
بی کفن عطشان بیفتد روی خاک
اربا اربا غرق در خون چاک چاک
از غم او گرچه در تاب وتبم
مادری کن بر حسینم زینبم
@hosenih
راس پاکش میرود بر نیزه ها
میشود جسمش کفن با بوریا
از غم او قامت عالم خمید
خاک پای فاطمیون شد سعید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#جواد_ڪریم_زاده
▶️
فاطمه ای ڪه بر رُخَش،ماه سجود میڪند
یاڪه ثناومدح او، رَب ودود میڪند
همان حبیبه ی خدا، ڪه حق به یڪ اشارتش
زیرو زبَر زخشم او، بودونبود میڪند
@hosenih
پشت نماز او زند، صف سپه ملائڪه
فاطمه چون قیام ڪرد، عرش قعود میڪند
ڪارتمام انبیاء،جلوه ی نوراولیا
ازگُل روی فاطمه،جمله نمود میڪند
زان دم روح پرورش ،زنده مسیح از دمَش
وز نفسش فرشته بو، عطر وجود میڪند
دردوغم ارفزون. شود،خواه مدد زفاطمه
درد ز سینه میپرد،غصه فرود میڪند
خیل فرشته ومَلَڪ، به عشق صاحب فدڪ
جان بفدای گُلرخ، یاس ڪبود میڪند
هرڪه به دل ولای او،داشت واز برای او
جان بدهد به قله ی، عشق صعود میڪند
اوست ڪه جبرئیل شد، خادم آستانه اش
بعدنبی به فاطمه، گفت وشنود میڪند
@hosenih
حال رواست ناڪَسی،به پای درب خانه ای
ڪه جبرئیل خادم است،آتش و دود میڪند
فاطمه جان به هرنفس،مدح تو میڪند جواد
گه دمِ نوحه سردهد،گاه سرود میڪند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_اسدی
▶️
کوه غمی بی حساب روی سر افتاده بود
خانه ی وحی خدا،در شرر افتاده بود
دومی بی حیا لگد به در می زدو
مرغ زمین خورده بی بال و پر افتاده بود
@hosenih
به سینه ی همسرم رفت فرو میخ در
فاطمه در موج خون،غوطه ور افتاده بود
بس که در خانه را فشار داده،شکست
امید من یار من زیر در افتاده بود
با که بگویم همه از روی در رد شدن
جان عیال علی در خطر افتاده بود
پشت در سوخته شد سپر من ولی
خود وسط کوچه ها بی سپر افتاده بود
@hosenih
مگر به کوچه زن حامله را می زنند
آه که از نخل دین،برگ و بر افتاده بود
برگ و بر این درخت محسن ششماهه بود
که له شده روی خاک،از شجر افتاده بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#جواد_هاشمی
▶️
دانی ز چه رو سرشک، مأنوس علی است؟
یا آه چرا به سینه، محبوس علی است؟
@hosenih
یک مرد نبود تا بگوید: نامرد!
این زن که تو میزنیش ناموس علی است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#زبان_حال_امام_حسن_ع
#حسن_لطفی
▶️
گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد
مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد
مادرم گفت نگو ، سوختم از خاموشی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد
@hosenih
فدک و خانهی امن و جگری بی آتش
گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد
رفته بودیم بیاییم مگر مادرمان
ذرهای راحت از این غم بشود حیف نشد
هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد
خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد
@hosenih
خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد
کوچهاش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حسن_لطفی
▶️
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد
پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد
در آتش زده شد ضربدرِ ضربهی پا
خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد
@hosenih
تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد
هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد
آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی
خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد
خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز
تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد
***
تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند
رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد
تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود
رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد
@hosenih
قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد
تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد
گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد...
خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih