eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
339 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای نخل آب خورده زچشم تر علی دیشب تو بودی و نگه آخر علی امشب بریز اشک که در خانۀ خدا محراب شسته بخون سر علی از زهر خند قاتل و نومیدی طبیب پیداست شرح داغ دل دختر علی @hosenih امشب به خنده قاتل مولا گشوده لب فردا به گریه جمع شود بستر علی آئینه دار غربت زهراست زان سبب باید شبانه دفن شود پیکر علی مولا خموش و مسجد و محراب هم خموش خیزد صدای یا علی از منبر علی کو آن یتیم خسته که شب در خرابه بود چون کودک عزیز علی در بر علی ای چاه غم گرفته، تو هم بی علی شدی محروم گشتی از دم جان پرور علی @hosenih این بود مزد آن همه مهر و وفا که گشت گلگون زخون، جمال خدا منظر علی میثم کسی به فرق علی تیغ زد که زد سیلی به روی فاطمه در محضر علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پدر شبیه تو امشب کبوتری وارم کنار بستر تو بی شکیب و بیمارم ز هوش رفتن تو داده است آزارم ببین کنار تو بر فاطمه عزادارم شبیه مادرمان بین بستری امشب بگو کبوتر زینب، نمی پری امشب @hosenih برای تو غم دنیا تمام شد بابا "دو دستِ بسته ی مولا" تمام شد بابا تحمل غم زهرا تمام شد بابا مغیره دیدنت آقا تمام شد، امّا پس از تو برمن دلخسته نوش ها نیش است هجوم درد و غم روزگار در پیش است @hosenih پدر، بدون تو این روزگار قدّار است بروی شاخه ی هر نخل طرحی از دار است بدون بودنت این شهر زینب آزار است دگر به کشتن آل تو دشنه بسیار است خودم شنیده ام از تو حدیث طشت و جگر حسین و کرببلا و من و تنی بی سر @hosenih به من بگو که چگونه اسیر خواهم شد توسط چه کسی دستگیر خواهم شد میان کوچه و بازار پیر خواهم شد زِ زنده بودن خود نیز سیر خواهم شد بگو به هلهله ی کوفه تاب خواهم داشت؟ به شهر شام که رفتم، حجاب خواهم داشت؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پدر شبیه تو امشب کبوتری وارم کنار بستر تو بی شکیب و بیمارم ز هوش رفتن تو داده است آزارم ببین کنار تو بر فاطمه عزادارم شبیه مادرمان بین بستری امشب بگو کبوتر زینب، نمی پری امشب @hosenih برای تو غم دنیا تمام شد بابا "دو دستِ بسته ی مولا" تمام شد بابا تحمل غم زهرا تمام شد بابا مغیره دیدنت آقا تمام شد، امّا پس از تو برمن دلخسته نوش ها نیش است هجوم درد و غم روزگار در پیش است @hosenih پدر، بدون تو این روزگار قدّار است بروی شاخه ی هر نخل طرحی از دار است بدون بودنت این شهر زینب آزار است دگر به کشتن آل تو دشنه بسیار است خودم شنیده ام از تو حدیث طشت و جگر حسین و کرببلا و من و تنی بی سر @hosenih به من بگو که چگونه اسیر خواهم شد توسط چه کسی دستگیر خواهم شد میان کوچه و بازار پیر خواهم شد زِ زنده بودن خود نیز سیر خواهم شد بگو به هلهله ی کوفه تاب خواهم داشت؟ به شهر شام که رفتم، حجاب خواهم داشت؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب این خانه باز پُر شده از گریه و سوز و آه دلشوره حال اُم‌البنین تماشایی است گاه اشک است و گاه دلشوره @hosenih مادری بود سر به زیر و علی که تَرَک خورده بود احساسش همه بودند دور بسترش اما دَمِ در ایستاده عباسش تا بُریده نَفَس نَفَس میزد گریه در‌ بینِ خانه می‌اُفتاد مردِ خیبر مقابلِ زینب هِی سَرش رویِ شانه می‌اُفتاد گفت آقا شب وصال است و دلخوشم با صدایِ زهرایم همه از دورِ بسترم بروند همه جز بچه‌های زهرایم * * * سر ‌به زیرِ رشیدِ این خانه سمتِ در داشت جان به لب می‌رفت دست بر سینه داشت آهسته رو به بابا عقب عقب می‌رفت ناگهان گفت جانِ بابا باش پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین ای تمامِ وصیتم عباس جانِ تو جانِ دخترانِ حسین همه را تا سپرد بر عباس گفت راحت خیالت ای مادر در جوابش به گریه اُم‌ِبنین گفت شیرم حلالت ای مادر @hosenih علقمه دید خم شده بر مَشک آنقدر تیر خورد تا اُفتاد همه در پشتِ نخلها بودند همه گفتند مرتضی اُفتاد.... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ كیست این مرد كه شب كیسه‌ی خرما می‌بُرد روز می‌آمد و از سینه نفسها می‌بُرد كیست این مَرد كه تا تیغ به بالا می‌بُرد رزم را با مدد از حضرت زهرا می‌بُرد این خدا نیست ولی مقصدِ هر راه است این اَشهدُ اَنَّ علیّاً ولیّ الله است این @hosenih كیست این شیر كه از خصم جگر در آورد از میانِ كمرش تیغِ دوسر در آورد از دلیرانِ عرب جمله پدر در آورد کار او بود که اسلام ثمر در آورد یاعلی روز و شب و شمس و قمر می‌گویند ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر می‌گویند آه همسفره‌ی کوری دل ویرانه کجاست نان پز خانه‌ی این جمع یتیمانه کجاست مرکب بازیِ این طفل در این خانه کجاست شانه‌ی بارکش و دستِ کریمانه کجاست پیرزن پیش تنور است که آقایم کو کودکی چشم به راه است که بابایم کو گرچه از ضربه‌ی شمشیر سرش ریخت بهم زهر کاری شد و با سر جگرش ریخت بهم تا علی ریخت بهم دور و برش ریخت بهم دید چشمان طبیب و پسرش ریخت بهم آه در آتش غم حاصل زینب را ریخت سر تکان داد طبیب و دل زینب را ریخت @hosenih سوخت از حرف طبیب از خبرش عباسَش می‌زند روی سرش هِی به سرش عباسَش روضه خوانش حَسنش نوحه گرش عباسَش قلبِ او هست حسین و جگرش عباسَش وقت روضه شد و عباس به زانو اُفتاد رفت از حال علی درد به پهلو اُفتاد وای از امروز حسن گوشه‌ی بستر اُفتاد باز هم یادِ غمِ بسترِ مادر اُفتاد خواهر اُفتاد زمین تا كه برادر اُفتاد یادِ روزی كه رویِ مادرشان دَر اُفتاد هیزم و آتش و كابوس عجب بد دردی است ضربِ نا مَحرم و ناموس عجب بد دردی است قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد تازه می‌كرد نفس را و مجدد میزد وای از دستِ مغیره چقدر بد میزد جای هركس كه در آن روز نمیزد میزد آخرین حرفِ علی بود خواهش می‌كرد زینبش را به اباالفضل سفارش می‌كرد @hosenih زینم آه ببینی غمِ حنجرها را می‌کشی روی جگر داغ برادرها را بعد از آن جمع کنی پاره‌ی پیكرها را میزنی چند گره معجرِ دخترها را میزنی داد به گودال حرامی نزنید تبر كوفی و سر نیزه‌ی شامی نزنید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره با رو سیاهی اومدم اومدم حال دلم رو خوب کنی پیش هر طبیبی رفتم نتوست اومدم مريضی‌مو تو خوب کنی آخدا بزار باهات حرف بزنم تو خودت گفتی صدامو دوست داری وقتی با چشای خیس صدات کنم گفته بودی که چشامو دوست داری @hosenih میدونم یه سالیه نیومدم دل من که لک زده برای تو جَوونی کردم و تو بزرگی کن دس خالی برم بَده برای تو حالا که من اومدم نگام بکن تو رو به علی جوابم نکنی جلوی مهمونای در خونتت آخدا یه وقت خرابم نکنی من خودم خوب میدونم چیکاره‌ام تو دیگه گناهمو به روم نیار التماست میکنم منو بخر تو رو حیدر آخدا همین یه بار تو اگه میخوای منو بسوزونی بسوزون ولی منو خراب نکن پیش اون که سیلی زد به فاطمه نوکر فاطمه‌تو عذاب نکن دست خالی اومدم ولی بازم پیرهن عزای حیدر تنمه در خونه‌ی علی نشستم و این صدای روضه‌های حسنه زینب از حال میره تا حسن میگه کاش تو کوچه‌مون پر از حسود نبود اگه اونجوری نمیزد به خدا دیگه روی مادرم کبود نبود @hosenih حرفاشون کشیده شد به کربلا صحبت از بی رحمی عدو شده حرف یه علیِ دیگه پیش اومد صحبت از سه‌شعبه و گلو شده صحبت از گودیِ گودال شده و یکی نیزه میزنه تو دهنش مادری که یا بنیَّ میخونه برای عزیزِ بی پیروهنش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با خود بگذاريد كه نجوا كند امشب اين روح مگر بال و پري واكند امشب يك لحظه دگر طاقت اين هجر ندارد سخت است تحمل، غم زهرا كند امشب @hosenih اين فرقِ ترك خورده تسلي شدني نيست جز فاطمه اش كيست تسلا كند امشب اسرار مگوي علي و چاه بماند با فاطمه خود حلِّ معما كند امشب مردي كه جدا از دل محراب نمي شد بايست که بالِشت، مصلي كند امشب ايكاش بگويند به زينب خبري نيست بگذار پرستاريِ بابا كند امشب شد زنده دگر بار شب سخت وصيت بگذار كمي زمزمه مولا كند امشب @hosenih زان بسته كه جبريل سفارش به نبي داشت بايد كفنِ تازه تري واكند امشب فرمود: حسينم ! حسنم سخت غريب است بسيار دعا زينب كبري كند امشب اين سنّتِ تشييعِ غريبانه به جا ماند مي خواست علي ياد ز زهرا كند امشب صحبت ز حسين و حرم و مشك و علم شد اين هاست سفارش كه به سقّا كند امشب گاهي به علمدار سپارد حرمش را گاهي سخن از اكبر ليلا كند امشب * فرمود كه : قاتل به شما گرچه اسير است با او حسنم خوب مدارا كند امشب @hosenih غافل نشود هيچ كس از قوت يتيمان نان و نمك و شير مهيّا كند امشب * دل ! دست توسل به عنايات كه داري ؟ پروندۀ ما را علي امضا كند امشب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده آثار مرگ در رخ مولا عیان شده امشب طبیب هم به علی گریه میکند تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده @hosenih طفلان کوفه شیر نیارید بر علی کو عازم سفر به ریاض جنان شده امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی سرو قدی که از غم زهرا کمان شده ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید زیرا که لاله زار ولایت خزان شده امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده هر شب اذا شیر خدا بود و کوفه بود امشب خروش کوفه صدای اذان شده @hosenih با خون او به خاک مصلی نوشته اند محراب، قتلگاه امام زمان شده (میثم) غم علی نتوان گفت یا نوشت کار از قلم گذشته و اعجز، بیان شده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن قلافی که به کوچه بازوی زهرا شکست وا مصیبت زین عزا تیغ آن محراب کوفه فرق حیدر را شکست وا مصیبت زین عزا @hosenih درد پنهان علی امشب مداوا می شود ناله برپا می شود با رُخی غرق به خون مهمان زهرا می شود ناله برپا می شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ صبرم تمام شد کفنم را بیاورید رخت رهایی از بدنم را بیاورید @hosenih روحم میان این قفس تنگ خسته است از عرش نور پیرهنم را بیاورید هر جا که هست فاطمه آنجاست خانه ام من را برید یا وطنم را بیاورید با یاد چادرش نفسم تنگ می شود آن یادگاری کهنم را بیاورید دنیا جهنمی شد از آتش فراق تابوت من، بهشت تنم را بیاورید @hosenih باید حسین را به علمدار بسپرم عباس کاشف محنم را بیاورید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بر چشمهای مضطر من رحم کن مرو منت گذار بر سر من رحم کن مرو @hosenih هرگز قسم به فاطمه بابا نخورده ام اینبار جان مادر من رحم کن مرو خون سرت عزای من اما حنای توست بر روضه های پرپر من رحم کن مرو دست دعا گرفتی و بی تاب رفتنی امن یجیب مضطر من رحم کن مرو میترسم از جدایی و از سال شصت و یک بر آن شهید بی سر من رحم کن مرو ای وای من ز خنجر کُند و گلوی سرخ برحنجر برادر من رحم کن مرو @hosenih می ترسم از غروب دهم دشت کربلا بابای من به معجر من رحم کن مرو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مرغ جان پر زند از پیکر روحانی مولا عرق مرگ نشسته است به پیشانی مولا گر چه آزاد شد از حبس بدن، جان عزیزش نشد از سینه رها نالۀ زندانی مولا @hosenih مسجد و منبر و محراب، بنالید خدا را که زخون شسته شده صورت نورانی مولا نخل خرما دل شب آمده سیراب زاشکش چاه دارد خبر از نالۀ پنهانی مولا مسجد و منبر و سجّاده و محراب پر از خون بزم عشقی است که نازد به گل افشانی مولا سفره های تهی و گریۀ اطفال و خرابه همه هستند گواه شب مهمانی مولا شیر بر قاتل خود بخشد و شمشیر به دشمن بخدا مثل خدا نیست کسی ثانی مولا @hosenih مرغ شب پای مناجات علی گرید و گوید معجز نوح کجا و دل طوفانی مولا گو بدوزند لب از (میثم) و گیرند زبانش همه اعضاش بود گرم ثناخوانی مولا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e