بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#مهدی_مقیمی
▶️
نگاه می کنم از هر طرف به دور و برم
پر است چهرهء نورانیِ بنی هاشم
برای خاطر زینب خدا نگه دارد
علیِ اصغر و عباس و اکبر و قاسم
@hosenih
اگر چه ناقه بلند است موقع اُطراق
کجا برای پیاده شدن غمی دارم؟
تبسم از لب من لحظه ای نمی افتد
دلم خوش است به همراه مَحرمی دارم
برای آمدن از محملم به روی زمین
دو دست من پسرِ بوتراب می گیرد
مؤدب است ، محبت به خواهرش دارد
برای من قمرِ من رکاب می گیرد
@hosenih
ز روز حرکتمان از مدینه تا اینجا
چه غصه ایست مرا تا که اکبری دارم
ز دست غصه و غمهای این زمانه چه باک
کنار خویش علمدارِ لشگری دارم
چه کاروانِ پر از شور و عشق و امّیدی
حرم پر است ز لبخند و مشکها پر آب
و تازه غصه ندارد فرات نزدیک است
بخواب در بغل آرام ای عزیز رباب
@hosenih
خدا کند که فقط چشم زخممان نزنند
خدا کند که بلا سمت خیمه ها نرسد
خدا کند که سرانجام داستان حسین
به تیر و نیزه و طوفان کربلا نرسد
خدا کند که نبینیم در کنار هم
رقیه ، زجر ، کتک ، تازیانه ، آبله را
رباب بی پسرش زنده ماندنش سخت است
خدا به خیر کند داستان حرمله را
@hosenih
خدا نظر کند " أِبنِ طُفِیل " برگردد
که ضرب تیغِ خودش را به بازویی نزند
خدا کند نشود باز ، پای شمر اینجا
که ضربه با نوک چکمه به پهلویی نزند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مجتبی_شکریان
▶️
شهر در امن و امان است همه خوابیدند
مردمانی که غریبی تو را می دیدند
صبح شمشیر کشیدی و رجز می خواندی
لشگری رو به رویت بود و همه لرزیدند
@hosenih
همه گفتند علی دست به شمشیر شده
وَه که بین تو و حیدر همه در تردیدند
یا علی گفتی و گفتی که علی بود یکی
این جماعت همگی منکر این توحیدند
میهمان بودی و از بام تو را سنگ زدند
چقَدَر بهر پذیرایی تو کوشیدند
وقت بیعت تو طبیب تب کوفی بودی
صبح اما همگی نسخهء تو پیچیدند
@hosenih
گریه می کردی و گفتی که میا کوفه حسین
همه بر حرف پر از گریه تو خندیدند
شب تو را از کف پایت به سر دار زدند
و ملائک همگی پای تو را بوسیدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محمود_اسدی
▶️
یوسف فاطمه ای دلبر و دلدار میا
با اشاره به تو گویم ز سردار، میا
بین هرکوچه زدم دست روی دست، که من
گفته ام کوفه بیایی ولی ای یار میا
@hosenih
دست این کوفیِ بی دین چقدر سنگین است
میشود چشم سکینه به خدا تار میا
اکبرت میشود اینجا علی اصغرها
تنش آشفته شود یکصدو ده بار میا
باتو سر بسته بگویم گل زهرا و علی
میشوی بین دوصد خار،گرفتار میا
به همان مادر بین در و دیوار قسم
تیزی نیزه ی شان هست چو مسمار میا
بیم دارم که کسی چنگ به مویت بزند
تا نیفتاده سرت در کف اغیار میا
@hosenih
وای اگر محرم تو در ملا عام رود
بود اینجا سخن از زینب و بازار میا
تاکه خونی نشده گوش سه ساله برگرد
ورنه فرداست شود دست به دیوار،میا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است
دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور
حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود، غرق شور
@hosenih
می گفت: نذر خون خدا جان مادرم
دم از حسین می زنم و اشک می خرم
با روی خوش رساند به مجلس غریبه ای
با هم زدند سر در هیئت کتیبه ای
دیدم کسی عجیب پی کار دلبر است
بی تاب و عاشقانه گرفتار دلبر است
هر کارِ سخت بود، خودش گفت: می کند
کفش هر آن که آمده را جفت می کند
رندی کنار در به همه چای تازه داد
چایش به قلب سنگی من هم گدازه داد
@hosenih
با ذکر یا حسین و وضو طبق عادتش
قاطی چای، ریخت کمی خاک تربتش
با گریه فاطمه به تماشا نشسته بود
یک بچه، باز قلک خود را شکسته بود
می گفت زیر لب: کم من را قبول کن
از من دوباره سینه زدن را قبول کن
رحمت به مادری که ارادت می آورد
فرزند خویش را سوی هیئت می آورد
از عشق و شور فاطمه جانش لبالب است
با چادرش مدافع فرهنگ زینب است
دیدم کنار دیگ نشسته است با ادب
لات محله بود ولی گفت زیر لب:
@hosenih
زهرا مرا به پای حسینش مرید کرد
دیگِ سیاه روضه مرا رو سپید کرد
آمد به سوی من پدری پیر و محترم
می گفت: گوش کن به من و این نصیحتم
این جا هر آن چه خرج کنی سود می کنی
خود را عزیز خانه ی معبود می کنی
جانم فدای نوکر و دربان هیئتش
جانم فدای پیرغلامان هیئتش
هر کس به قدر معرفتش کار می کند
با اشتیاق صحبتِ از یار می کند
در اوج کار که پُر از اخلاص می شدند
گریان برای حضرت عباس می شدند
مجلس شروع شد، همه با آه و زمزمه
هر یک گرفته اند اجازه ز فاطمه
@hosenih
خدام درگهش همه بی ادعا شدند
با این که خسته اند ولی یک صدا شدند
دیدم دم از رفاقت دیرینه می زنند
محکم تر از همه به سر و سینه می زنند
چون شیرِ پاک خورده همه گریه می کنند
مانند بچه مرده همه گریه می کنند
گفتند: بی پناه به یک نیزه تکیه داد
در بند یک سپاه به یک نیزه تکیه داد
گفتند: عاقبت به لبش هم نخورد آب
گفتند: مانده بود تنش زیر آفتاب
@hosenih
گفتند: تشنه کام سرش را بریده اند
گفتند: روی سینه ی آقا دویده اند
گفتند: این غریب، میان وطن نبود
جز یک حصیر پاره برایش کفن نبود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات ، #ورود_به_ماه_محرم
#سعید_پاشازاده
▶️
شیعه را عمری ست دلخوش می کند، غم را ببین!
یازده ماهند حیرانش، محرم را ببین
بارها شمس و قمر را دیده ای اما جدا
داخل یک قاب حالا هر دو با هم را ببین
@hosenih
یک طرف عباس جولان می دهد یک سو حسین
چرخش تیغ دو دم را , مرگ در دم را ببین
پا زمین کوبید اصغر ای زمین کربلا !
سنگدل! نازک دلی چاه زمزم را ببین
مثل موجی ها جهان را ریختی بر هم فرات!
حال بنشین قدرت این اشک نم نم راببین
دوست دارم یک کبوتر باشم اما با دو بام
این حرم تا آن حرم... بدنیست، حالم را ببین!
محتشم یک آن فقط چشم دلش را باز کرد
باز کن، این شورش در خلق عالم را ببین
چشم دل وا کن میان روضه با یک یاحسین
پیش رویت بانویی با قامت خم را ببین
@hosenih
گریه کم کردم، گناه اما فراوان یاحسین!
با من از روی کرم رفتار کن، کم را ببین
آی کورش آی اسکندر سر از قبرت درآر
امپراطوری بین این دو پرچم را ببین!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات ، #ورود_به_ماه_محرم
#سعید_پاشازاده
▶️
از ازل عشق،در دلم بوده
سایه ی بر سرم، علم بوده
خانه ی اولم حرم بوده
دست از تو چگونه بردارم
جز تو سرمایه ای مگر دارم؟
@hosenih
هر کسی دلخوش است با چیزی
خوش نکرده دل مرا چیزی
جز غمت، چون مریدها چیزی
از تو غیر از کرم نمی خواهند
چون زیاد است، کم نمی خواهند
@hosenih
بچه بودم که کربلا رفتم
پا به پای بزرگ ها رفتم
تازه فهمیده ام کجا رفتم
بار دیگر "برات" می خواهم
سفر کائنات می خواهم
@hosenih
هر که نام حسین را برده
دست بر دامن خدا برده
درد را داده و دوا برده
نام تو نزد انبیاء، شفاست
ذکر من اسمه دواءِ خداست
@hosenih
غیرتت فاطمی، دلت حسنی ست
نفست حیدری ست، سوختنی ست
خصلت خانواده، بی کفنی ست
منتها فرق در کفن ها هست
کفنت پاره پاره، صد تکه ست!
@hosenih
اکبرت رفت، اصغرت هم رفت
ماند قولت ولی سرت هم رفت
اسب از روی پیکرت هم رفت
پسرِ فاطمه ولی نفسی
نرود زیر بار هیچ کسی
@hosenih
تیر وقتی بلای جانت شد
آب شرمنده ی لبانت شد
خود جبریل، روضه خوانت شد
بعد از آن ماجرا فرات گِل است
آب شد، آب از خودش خجل است
@hosenih
لب زینب، رگ بریده ی تو
پای در خاک و خون کشیده ی تو
این مصائب ولی به دیده ی تو
نیست چیزی به غیر زیبایی
به! به این صبر و این شکیبایی
@hosenih
کربلا، عالم وقوف شده
از غمت ماه در خسوف شده
کمی از غربتت، لهوف شده
روضه های تو قابل لمس است
غربتت اظهرُ من الشمس است
@hosenih
غم تو رزق سالمان باشد
شال مشکی مدالمان باشد
عشقبازی حلالمان باشد
تا محرم دقیقه می شمریم
تا تو هستی غم که را بخوریم؟
@hosenih
با تو از وقتی آشنا شده ایم
آرزومند کربلا شده ایم
دست بر دامن رضا شده ایم
که به دیدار آشنا برویم
بعد مشهد به کربلا برویم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#حسن_لطفی
▶️
میدَرد داغِ تو هر لحظه گریبانِ مرا
کاش خاموش کُنی سینهی سوزانِ مرا
خنده کردند در این شهر همین که گفتم:
برسانید به او حالِ پریشانِ مرا
آتش از بام سرم ریخت که گیر اُفتادم
شعله سوزاند میانِ همه مژگانِ مرا
زجر اینجا به لبم زد که نگویم برگرد
ریخت در کاسهی آبی دو سه دندانِ مرا
مثل زینب دو پسر داشتم و حالا نَه
حیف نشنید کسی هِق هِقِ طفلانِ مرا
آه بر حنجرشان بوسه زدم وقتِ وداع
گریه کردیم ببین خیسیِ دامانِ مرا
تازه فهمیدهام آقا که جگر یعنی چه
من ندیدم تو بگو داغِ پسر یعنی چه
@hosenih
در هوایت دلِ نامهبَرِ من میچرخد
باز دنبالِ تو چشم ترِ من میچرخد
میرسی بر سرِ یک نیزه و میبینی که
میشود دست به دست و سرِ من میچرخد
یک نفر بُرده زره پیرهنم هست بگو
چقدر حرمله دور و برِ من میچرخد
داد انگشترم و در عوضاش تیر خرید
حال دستِ همه انگشترِ من میچرخد
میزنند بر دو سه تا میخ گره مویم را
رویِ قناره زِ بس حنجر من میچرخد
بند بر پا زده از پا بدنم میگردد
میخورَد هِی به زمین پیکرِ من میچرخد
وای با خواهرِ تو دخترِ تو همسرِ تو
بین بازارچهها دخترِ من میچرخد
داد از عاقبتِ پیرهنت در گودال
کاش میشد که نچرخد بدنت در گودال
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#مهدی_مقیمی
▶️
آمد محرم و خبرم را زِ غم بپرس
از قلب من زِ حال و هوای حرم بپرس
از منبر و حسینیه و شال و پرچم و
از بیرق و کتیبه و طبل و علم بپرس
@hosenih
ماه عزا رسید ، زِ سرهای قدسیان
در بارگاه قدس به زانوی غم بپرس
سنگینیِ مصیبتِ او را ز نوحه و
از واحد و زمینه و از شور و دم بپرس
اشعار هم به آمدنش گریه می کنند
باور نمی کنی برو از محتشم بپرس
از دست های بستۀ عُلیا مُخَدَرات
از حنجر بریده و از قد خم بپرس
بوسیده است دست علمدار را به خاک
حال حسین را ز دو دست قلم بپرس
@hosenih
طوری که روی نیزه علمدار نشنود
از هتک حرمتِ حرمِ محترم بپرس
پرسیدی از مصیبت لالائیِ رباب
از رفتن سه ساله به ویرانه هم بپرس
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
ای عزیز فاطمه
رحم کن بر اشکهای دخترت کوفه میا
جان زهرا صبر کن
تا نبینی ارباً اربا اکبرت کوفه میا
من سه شعبه دیده ام
دور شو جانِ علیِ اصغرت کوفه میا
کوفه چشمش می زند
سیدی حیف از امیر لشگرت کوفه میا
یابن الزهرا جان زهرا مادرت کوفه میا
@hosenih
در میان کوچه ها
روضۀ اوقات سرگردانی ام یاد علیست
یک نفر راهم نداد
ذکر وقتِ بی سر و سامانی ام یاد علیست
تازه فهمیدم حسین
علتِ این دیدهء بارانی ام یاد علیست
کوفه خیلی بی وفاست
باعثِ این گریۀ پنهانی ام یاد علیست
پُر زخون گردد چو حیدر پیکرت کوفه میا
@hosenih
بیعت اینها همه
با عمل در واقعیت در منافات است وای
در نگاه کوفیان
کشتن تو افضل از کُلِ عبادات است وای
دیگر از ما که گذشت
غصه ام بی احترامی ها به سادات است وای
من شنیدم بی هوا
در میان کوفیان صحبت زِ سوغات است وای
باز کن خلخالِ پایِ دخترت کوفه میا
@hosenih
میهمان بودم ولی
سمت من از خانه هاشان سنگ و تیر انداختند
مردم بیعت شکن
عاقبت من را تهِ این کوچه گیر انداختند
کاش می دیدی چطور
ریسمان بر گردن و دست سفیر انداختند
سنگ و آتش بر سرم
ظالمانه در همه طول مسیر انداختند
کوفه بی رحم است محض خواهرت کوفه میا
@hosenih
پشت من خالی شده
ای امان از چهره های پر فریب کوفیان
ای عزیز فاطمه
یا برو یا لااقل هر منزلی هستی بمان
گر نشد حد اقل
کاشکی تنها بیایی بی زنان و کودکان
یا اگر که آمدی
بر حذر باش از حرامی ها خصوصاً ساربان
می بُرند انگشت با انگشترت کوفه میا
@hosenih
روز دوم می روند
گر چه با تو دست بیعت روز اول می دهند
من پریشانِ توأم
خنجر و شمشیرشان را بس که صیقل می دهند
کوفیان و شامیان
کار دستت داخل گودالِ مقتل می دهند
خارهای بین راه
پای اطفال شما را دستِ تاول می دهند
محضِ پاهای نحیف دخترت کوفه میا
@hosenih
این گروه سنگدل
رحم بر پرده نشینان حرم کی می کنند؟
در هوای جایزه
راه را منزل به منزل با سرت طی می کنند
یا اهانت بین راه
یا اهانت بر سرت در مجلس مِی می کنند
شک ندارم کوفیان
هیجده خورشید را یک یک سرِ نی می کنند
من سرم بر دار و تو بر نِی سرت کوفه میا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
نامه دادم که بیا سخت پشیمانم من
از همه رانده شدم بی سر و سامانم من
بسته رویم همه درها شده در حالی که
بین این مردم بی عاطفه مهمانم من
سنگ خوردم زِ سرِ بام ، خدا می داند
بی کس و یارم و تنها و پریشانم من
این پریشانیِ مسلم که فدای سر تو
نگران تو و بی آبیِ طفلانم من
به گمانم که تو هم عاقبتت مثل من است
میهمان هستم و چندیست که عطشانم من
لحظه لحظه متوسل به تو و ذکر توأم
هر قدم ای پسر فاطمه در فکر توأم
@hosenih
در پسِ پردهء این شهر فریب است فریب
عادت مردم این شهر عجیب است عجیب
مرد ، در بینِ همه مرد نماها اینجا ..
پسر عوسجه ، هانیّ و حبیب است حبیب
پسر فاطمه برگرد که ناموست را
طعنۀ کوفیِ بی رحم نصیب است نصیب
متوجه شدم این را که در این شهرِ نفاق
هر که از آلِ علی بود غریب است غریب
یادِ چشمانِ پر از مِهرِ تو تنها چیزیست
که در این مهلکه تسکین و طبیب است طبیب
همگی اهل فریبند و همه اهل نفاق
گرچه در عهد شکستن همه دارند وفاق
@hosenih
من خریدار سرِ دارم و سردارِ توأم
تو علیِّ من و من میثم تمار توأم
با ادب می دهم از دور سلام از سرِ دار
در ادب پیروِ آدابِ علمدار توأم
یا حسین گفتم و از بام فرو افتادم
تا بفهمند که تا مرز جنون یار توأم
قسمت این بود که لب تشنه دهم جان زِ غمت
غمِ تو دارم و تب دارم و بیمار توأم
جان به راه تو اگر داد سفیرِ تو چه باک؟
جان خود را به تو سوگند بدهکار توأم
راه خود را تو عوض کن تو کجا کوفه حسین
همۀ حرف من این است میا کوفه حسین
@hosenih
یابن زهرا نگران توأم و آمدنت
نگران توأم و قصۀ عریان شدنت
ترسم این است که یک روز ببیند زینب
که جسارت شده با سنگ و عصا بر بدنت
ترسم این است کفن بهر تو پیدا نشود
ترسم این است بماند به روی خاک تنت
ترسم این است به یغما رود انگشتر تو
ترسم این است که غارت بشود پیرهنت
وای از پیکر مجروحِ علی اکبر تو
وای از جسم لگد مالِ یتیم حسنت
ترسم این است که قربانیِ گودال شوی
نعل تازه بزنند و تو لگد مال شوی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع_دودمه
#دودمه
#حسن_لطفی
▶️
لبِ این بام فقط نامِ تو بُردَم آقا،
جانِ زینب برگرد
@hosenih
دُخترم را به نگاهِ تو سپردم آقا،
جان زینب برگرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#ورود_به_ماه_محرم
#استقبال_از_محرم
#محسن_ناصحی
▶️
در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد
چشم بستم درون خود باشم کربلای غمت مجسّم شد
همه ی آنچه روضه خوان می گفت پشت این چشم بسته می دیدم
بی خود از خود سیاه پوشیدم کار ده روزم اشک و ماتم شد
عبد بودن ، غلامتان بودن آرزوی محال و دوری بود
هرکجا سر زدم نشد امّا وسط روضه ی تو کم کم شد
@hosenih
در زمین ما در آسمانها هم جمع پیغمبران عزادارت
سینه زن نوح ، گریه کُن عیسی ، روضه خوان غم تو آدم شد
رشته اتّصال من با تو نخ پرچم سیاه هیأت بود
من که ممنونم از علمدارت باز دستم دخیل پرچم شد
معتقد بودم از همان اول عشق یعنی حسین یعنی تو
وسط روضه ی سه ساله و شام اعتقادم به عشق محکم شد
@hosenih
راستی دخترم همین امشب تشنه ی آب شد لبش خشکید
یادم افتاد چشم نم دارت با نگاه رقیّه پر غم شد
یادم آمد که مشک بی سقّا التماس لب تو را می کرد
یادم آمد رسیدی و قدّت از کمر تا شد از کمر خم شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih