#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
زینبم! جلوهی ذات تو حسین
متحیّر ز صفات تو حسین
عاشق صوم و صلات تو حسین
آشنا با جملات تو حسین
سفرهدار حَرَمت خواهر توست
بیقرار کرمت خواهر توست
ما دو تا گریه کنانِ حسنیم
مثل یک روح، میان دو تنیم
پیش هم درصدد سوختنیم
تا به کی حرف دو پهلو بزنیم
جان من، جان خودت، جان حسن
جان مادر، دل من را نشکن
آمدم پیش تو بهتر بشوم
جرعهای مِی بده کوثر بشوم
مثل زهرای تو حیدر بشوم
با پسرهام دو لشکر بشوم
خواهشاً نهی مؤکد نکنی
دست خالی مرا رد نکنی
جان زهرا پُرم از خونجگری
مُردم از دلهُره و بی خبری
کاشکی دو پسرم را بخری
این دو را هم پی قاسم ببری
من به تنها شدنت حساسم
به خدا شیرتر از عباسم
سوختم! پیش تو پرپر نزدم
دم ز داغ علی اکبر نزدم
حرفی از پهلوی مادر نزدم
رو به تو موقع دیگر نزدم
بین این رفتن و ماندن چهکنم؟!
تو که غصه بخوری، من چهکنم؟!
نَفَسی نیست که راحت بکشم
بنشین! نالهی حسرت بکشم
خاک پای تو به صورت بکشم
تا به کی از تو خجالت بکشم
گر که تیرم نخورد سوی هدف
میکشانم گلهام را به نجف
بفدای سر اصغر سرشان
بفدایت خودشان، مادرشان
من گذشتم ز تن و پیکرشان
نذر این حنجر تو حنجرشان
تو فقط گوشهی گودال نیفت
باسپاهی سر جنجال نیفت
کاش با شمر، برابر نشوی
کشتهی ضربهی خنجر نشوی
پیش چشم همه بی سر نشوی
غصهدار من و معجر نشوی
کاش بر پارهحصیری نروی
روی نیزه به اسیری نروی
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#بصیرت؛ #اخلاقی_و_اندرز
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
این کاروان به شور مُحرَّم نیاز داشت
این کاروان به یاری ما هم نیاز داشت
هفتاد تن مقابل لشکر! چه کم! ولی_
این کاروان به غیرت این کم، نیاز داشت
ماندیم در سیاهی لشگر، دریغ و درد!
این کاروان به خط مقدّم نیاز داشت
جن و ملک به یاریاش آمد ولی نخواست
این کاروان به لشکر آدم نیاز داشت
بر نیزه رفت عصر دهم سر، عجب سری!
این کاروان به بیرق و پرچم نیاز داشت
دم میدهیم در غمش اما چقدْر دیر
ما را حسینِ فاطمه آندم نیاز داشت
**
وعده، بهشت بود و ضمانت خود حسین
بیچاره ساربان که به خاتم نیاز داشت
در کاروان کرببلا بیشتر ولی
زینب به گریه کن نه، به مَحرَم نیاز داشت
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
سابق از این مگر چه کسی دیده در جهان
تابیدن و ظهور دو خورشید، همزمان
وقت نظر به صورت چون قرصِ ماهشان
در پشت ابرِ شرم شود مخفی آسمان
عون و محمد از همه فرماندهان سرند
کِی داشت احتیاجِ بیان آنچه شد عیان؟
وقت هنرنماییِ زینبسرشتها
افتاد باز نام علی بر سر زبان
وقتیکه روی خاک بدنهایشان فتاد
شد خیمهگاهْ سینهزن و شد دشت روضهخوان
ازبسکه نیزه بر تنشان بیامان زدند
چون نیزهَزار شد بدن هر دو نوجوان
تا که برادرش نشود شرمسار او
زینب به خویش گفت که در خیمهات بمان
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
اول هر سخن، مدد زینب
اوج ایمان دَه است و صَد زینب
هو سند بود و مستند زینب
کعبهی ما الیالابد زینب
نام او افتخار آل الله
زینب ای حضرت جلال الله
مرجع صبر هر رسول و نبی
آیت اللهِ امتِ عربی
نیست مانند او خدا نسبی
وه! عجب هیبتی، عجب غضبی
مؤمنم مؤمنم به اسلامش
همه سجده کنیم بر نامش
کرمش منشاء همه برکات
چادرش حبل ماست بین صراط
شیر غران مقابل خطرات
فخرِ سادات، زینبُ السادات
عرش روی عصاش قائمه است
از تمام جهات فاطمه است!
چند روزیست بین نافلهاش
بالأخص در قنوت کاملهاش
بوده از وسع کم فقط گلهاش
آمدند عاقبت دوتا صلهاش
گفت با خود رسید نوبت من
سرزد امروز صبح دولت من
ای حسین! ای عزیزِ خونجگرم!
گریه کم کن مقابل نظرم
شرمسارم ز وسع مختصرم
پیشْمرگ تو این دوتا پسرم
عمر از این بیشتر نمیخواهم
تو نباشی پسر نمیخواهم!
تکیه بر نیزهات مده برخیز
جان زهرا ز خواهرت نگُریز
شاه اینجا تویی، عقیله کنیز!
کم و ناقابلاند این دو عزیز
بپذیر این دو عبد را دربست
نپذیری قسم به زهرا هست
این دوتا سهم کربلای مناند
پای تو عاشق فدا شدناند
مثل تو تشنهاند، بی کفناند
باید از غصه آتشم بزنند
دوست دارم برات جان بدهم
عشق را بر همه نشان بدهم
بین من با تو بود قول و قرار
تو به گودال و من سر بازار
دور من جمع میشوند اشرار
این دو آنجا به نیزهاند انگار
کاش یا اهل شام کور شوند
یا ز من این دو دورِ دور شوند
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_اسارت
از حالِ خوب روضه بهتر عالمی نیست
همراه من جز اشکهایم همدمی نیست
دلخونتر از پرچم سیاهِ گنبد تو
این روزها بر بامِ عالم پرچمی نیست
غیر از همین اشکی که میبارم برایت
والله... بر زخمِ تن تو مَرهمی نیست
باید به حال چشمهایم خون بِگریَم
آنجا که در داغ تو مرطوب از نَمی نیست
گر عالم و آدم شود بیگانه با من
وقتی تو هستی آشنایم، پس غمی نیست
آرامشی دارم که میدانم، برایش
از روضهاَت بهتر دلیلِ محکمی نیست
وقتی تو را بالا سرِ قبرم ببینم
دیگر برایم بهتر از آن دم، دمی نیست
**
در روضهی گودال جا دارد بمیرم
دزدیدن پیراهنت درد کمی نیست
در داغ تو زینب کمر خم کرده یعنی...
سنگینتر از داغ تو بی شک ماتمی نیست
آن زن، که حتّیٰ سایهاش را کس ندیدهست
وای از زمانی که برایش محرمی نیست...
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_عبدالله_بن_عمیر_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
من که عبداللهم و ابن عُمیر
تیغ دارم میکشم مثل بُریر
دوش بر دوشِ حبیب آمدهام
حلقه بر گوش امیرم چو زهیر
سر، نمیخواهد تن من بی حسین
سرنوشتم میشود با او به خیر
سر، بلندم میکند بر نیزهها
روح من در آسمانها کرده سِیر
دست من نذر حسین بن علیست
تا به خیمه وا نگردد دست غیر
میروم جنگ هزاران بولهب
کرده شیرم غیرت ام وهب
وای از این موجِ بهظاهر سر به زیر
وای از این طوفان، میان این کویر
میزنم بر قلب لشکر، وا شود
یک گره از چینِ ابروی امیر
پشت من گرم از دعای زینب است
کورهی دستم بُوَد شمشیر گیر
تیر گرچه میکشد سر تا به پام
میخورم با خوردن شمشیر، تیر
هم پیاده، هم سوار افتادهاند
زیر پا از ناز شست این حقیر
شیعهی عباس بودن محشر است
گرچه من جاماندم از عهد غدیر
یک رجز دارم وَ آن ختم کلام
من مسلمان حسینم والسلام
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
روضه در دیدهی من آب بقا ریخته است
که در این کاسهی دل، خون خدا ریخته است
توتیا هر ملک از روضهی داغَت ببَرَد
بس که در بزم تو خاکستر ما ریخته است
اشک خود میخورم و نازطبیبان نکشم
در قنوت نظرم روضه شفا ریخته است
چادر مادر تو اشک مرا میگیرد
اشک از دیده بر این عرش خدا ریخته است
من نمکگیر توأم، روز ولادتْ پدرم
در دهان، تربتی از کرببلا ریخته است
**
کربلا خاک شفا دارد اگر، حق دارد
پارههای بدنت در همه جا ریخته است
گنج پیدا شده گویا ته گودال بلا!
لشکری بر سر یک جسم چرا ریخته است؟
✍ #موسی_علیمرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_مدح
عشق یادگاری از روزگار زینب است
صبر هر کجا که هست وامدار زینب است
اختیار دهر در اختیار زینب است
اقتدار شیعه از اقتدار زینب است
خوش به حال هرکه از دست او دوا گرفت
از عقیلة العرب اذن کربلا گرفت
زینب آفتابی از آسمان مرتضیست
جلوهای تمام از شرم و عفت و حیاست
راوی غریبیِ لالههای بینواست
کربلا به لطف او تا همیشه کربلاست
با کلام محکمش کار یک سپاه کرد
روزگار شام را خطبهاش سیاه کرد
شکر حق که روز و شب در پناه زینبیم
شکر حق که دائماً روبهراه زینبیم
جان نثار کوچکی در سپاه زینبیم
ما فدای مکتب سرخ ماه زینبیم
زینت پدر شدن این مقام زینب است
کوهپایهایم ما، کوه نام زینب است
**
پشت بر رُخِ پُر از، کینهی زمانه کرد
گیسوان کودکان را نِشَست و شانه کرد
یک نگاه مملو از عشق خواهرانه کرد
سوی قتلگه دوتا دستهگل روانه کرد
پیش مادر عاقبت، آه رو سفید شد
دختر شهید بود، مادر شهید شد
گفت جان فاطمه، جان من فدای تو
گفت بچههای من، نذر بچههای تو
گفت مردهام مگر! بنگرم عزای تو
ای تمام هستیام، هستیام بهپای تو
گفت و بعد از آن دگر رفت از برابرش
تا نبیند عاقبت، خجلتِ برادرش
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
کربلا چشم به راهِ زینب
آمده وقت سپاهِ زینب
مثل خورشید به تابندگیاش
این دو هستند همه زندگیاش
میچکد عشق ز آه زینب
این دو طفلاند سپاه زینب
عشق را تا که تک و تنها دید
تکیه بر نیزهی غربت را دید
گفت غم را به دلت راه مده
به لبت فرصت یک آه مده
عهد و پیمان من از یادت رفت؟
نوجوانان من از یادت رفت؟
نوجوانند ولی دلداده
به حسین بن علی دلداده
پیش عباس، سیاهی لشکر
هر دو قربانِ علیِ اکبر
هر دو تا حیدری و کرارند
از دلت کاش غمی بردارند
هر دو از عشق سبکبار شدند
جلوهی جعفر طیار شدند
وای اگر پس بزنی هدیهی من
تویی و آه من و گریهی من
من و وابستگی غیری نیست
زندگی بی تو در آن خیری نیست
**
جسم را فارغِ از جان می کرد
عشق را راهیِ میدان میکرد
باز در دل هیجانها افتاد
نام حیدر به زبانها افتاد
از هیاهوی دو آقازاده
ترس بر کوفه و شام افتاده
کینه اما ز علی اوج گرفت
تیرها سمت گلو موج گرفت
نیزه افتاد به جانِ هر دو
ضرب شد پیکر هر دو، بر دو
سنگها پر زده بر دامنشان
نیزهها کاشته شد در تنشان
تا حسین آن دو گل پرپر بُرد
زینب از خیمه تکان خورد؟ نخورد!
در دل عرش، مقرّب شده است
اینچنین است که زینب شده است
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در بزم عشقبازان، فرصت فراهم افتاد
قرعه به نام ما و ماهِ مُحرم افتاد
پرچم نماد قبر و ششگوشهی حسین است
بغضم شکست هر بار، چشمم به پرچم افتاد
بزم شهود یعنی تنها حسین بود و...
قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد
هر سائلی مسیرش بر منزلی میافتد
راهم به لطف حق بر، بیتی مکرم افتاد
صدها هزار عاشق، در خون خود تپیدند
تا این عَلَم به دستِ امثال ما هم افتاد
گرمای ماتم او، آتش زده به جانم
غیر از غمش ز چشمم، هر داغ و ماتم افتاد
آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل
دلشورهای مکرر بر جان خاتم افتاد
**
لب تشنه شد حسین و چشمش غبار میدید
با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد
تاریکی مجسم، آمد به سوی مقتل
با خنجرش به جانِ آن نور اعظم افتاد
تا که حسینِ خود را، تنها و بی رمق دید
زهرا کنار مقتل، با قامت خم افتاد
آن قدر دست و پا زد، تا با صدای مادر
لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س با برادر
وقتی که زیر سایهی لطف تو بهترم
وقتی از عطر سیب نگاهت معطرم
وقتی قسم به حرمت چشم تو خوردهام
در آسمان عشق که تنها نمیپرم
وقتی پناه بردهام از بی کسی به تو
وقتی شدی پناه دلم سایهی سرم
صد بار دیدهای تو که دلتنگی مرا
لبریزِ نالههایِ برادر، برادرم
وقتی فرات چشم تو لبریز غربت است
پس من بگو چگونه به رویم نیاورم
دارم به حال و روز خودم گریه میکنم
من زنده باشم و تو بسوزی برابرم
خواهر نمرده، پشت سرت را نگاه کن
بعدش بگو به ناله، که ای وای مادرم
بغضی کبود سینهی تنگ مرا فشرد
چشمی شدهست ابری و خونْ چشمِ دیگرم
(ای مایهی قرار دل بی قرار ما)
من جان سالم از غم تو در نمیبرم
اذنم دهی به حضرت مادر قسم خودم...
خنجر به کف گرفته فقط سینه میدرم
تو حیدریترین پسرِ کوثری و من
زهراترین مدافع بی باک این درم
**
ای آسمان صبر و فضیلت، امام عرش
آوردهام دو تا پسرم، ماه و اخترم
منت گذار بر سر من، اذنشان بده
تا پیش چشمهای خودت پَر درآورم
پس رد نکن دو آهوی سَر گشتهی مرا
ناقابل است، آنچه برایت میآورم
✍ #روح_الله_قناعتیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
دلت سیاه شده؟ نور هل أتی کافیست
ز خَلق رانده شدی؟ حجت خدا کافیست
نیازِ بندهی عاشق به مال و زیور نیست
دلی که بر غم مولاست مبتلا، کافیست
که گفته وصل، دوای تمامِ درد من است؟
هر آنچه یار بخواهد، همان مرا کافیست
از آستانِ امامی که معدنِ خیر است
برای نوکرِ درمانده یک دعا کافیست
بیا به خاطر قلب امام، قول دهیم
اگرچه دیر شد اما دگر خطا کافیست
برای هرکه هوای دلش نفسگیر است...
نفس کشیدنِ در مشهد الرضا کافیست
حرم کجا و منِ روسیاه میدانم
همین که سوختم از هجرِ کربلا کافیست
**
دوید زینب و با گریه گفت با قاتل:
نزن عزیزِ مرا، شمر بی حیا کافیست
همه کفن بخرند و همه کفن بشوند!
فقط برای حسین است «بوریا کافیست»؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e