eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
349 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز این خانه بر تن رخت اندوهِ پدر دارد کجا دنیا از اندوه دل زهرا خبر دارد؟! اگر خورشیدمان رفت از میان، هان ای شباویزان! هنوز این آسمان در دامنش قرص قمر دارد مخواهید از علی در دست‌هاتان دست بگذارد که او مرد است و مرد از جمع نامردان حذر دارد بترسید از جسارت بر حریم اهل بیت عشق خدا هر لحظه بر احوال این منزل نظر دارد * * کسی می‌آید از این کوچه با یک صورت نیلی خدایا! مادر ما دست در دست پسر دارد هلا ای خارهای خشک صحراهای بی مهری! کجا یک یاس، تاب آتش و مسمارِ در دارد؟! میان آتش و خون پشتِ دَر سخت است؛ با این حال تماشای علی از دور دردی بیشتر دارد به استقبال می‌آید رسول نور و بیداری شباهنگام خورشید از زمین قصد سفر دارد * * همیشه رسم این تقویم بی احساس این بوده: که هر گل سبزتر باشد خزانی زردتر دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شهر، حرف کوچه و بازار بشنوم در خانه، طعنه‌ی در و دیوار بشنوم هر بار از کنار درِ خانه رد شوم آوای آه... مثل همان بار... بشنوم هر بار، باز دست برم سوی ذوالفقار از غیب، باز «دست نگهدار» بشنوم از کودکان مدام همین یک سؤال را: «بهتر شده‌ست مادر تب دار؟...» بشنوم اینها جدا جدا همه سخت است و سخت‌تر حرف جدایی است که از یار بشنوم سخت است از نفس نفست هم صدای بال... بالِ پرنده‌های سبک‌بار بشنوم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سنگ هم باشم! نگاهِ تو مرا دُر می‌کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می‌کند یک سلام از پشتِ بام خانه دادم، فُطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می‌کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشتِ بام خانه را مَرقد تصور می‌کند "آسمان" روضه گرفت و "ابر" گریه می‌کند "رعد" سینه می‌زند، «زهرا» تشکر می‌کند مُهرِ تُربت را که بوسیدم، دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاهِ تو مرا دُر می‌کند 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نانِ بنده پروران را معشوق‌ها، دلداده‌ی حب الحسین‌اند عشقش مُسَخَّر کرده قلبِ دلبران را هرکس که مشمولِ نگاهِ رحمتش شد هرگز نمی‌خواهد عطای دیگران را گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می‌کند پیغمبران را نامش که زینت‌بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می‌بَرد نوحه‌گران را دیوانگیِ ما در این میخانه، لطف است بخشیده زهرا این جنونِ بیکران را یک عمر داغ سینه‌ی عریان ارباب آتش زده جان و دلِ جامه‌دران را * * باید چگونه با پَر زخمی، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را؟! باید چگونه زینب کبری ببیند در شام، بر کام امامش، خیزران را؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شب جمعه شبیهِ آتش از داغِ فراقِ کربلا می‌سوزم! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹با توجه به سؤالات مخاطبین گرامی، شایان ذکر است: در کتاب ویژه فاطمیه ١۴٠٢، از اسناد + عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح+ داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده تا به‌راحتی واعظین و مادحین گرامی عبارات کلیدی و اشعار مربوط به آن‌ها را نمایند. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت بُرشی از فایل pdf کتاب (به‌عنوان نمونه)، به آیدی زیر عبارت «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
می‌آید استجابت اگر پیشواز تو فخر خداست محفل راز و نیاز تو محراب خانه نورٌ عَلی نور می‌شود از جانماز و وصله‌ی چادر نماز تو فهم بشر به ساحت درکت نمی‌رسد پنهان شده به دست خداوند راز تو این آن حقیقتی‌ست که کتمان نمی‌شود غیر از علی نبوده کسی هم‌‌ترازِ تو ای ساده زیستیِ تو تدریس بندگی ای شوکت بهشت، گلیم جهاز تو نامت سلام داشت؛ قیامت قیام داشت زنده‌ست آن شهادتِ تاریخ‌‌سازِ تو محشر که اختیار شفاعت به‌دست توست داریم ما امید به برگ جوازِ تو... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی درخت‌های بهشتی به پایت افتادند همان شبی که هوای انار می‌کردی فقیر هرچه می‌آمد، اسیر برمی‌گشت تمام عالمیان را دچار می‌کردی دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر مدام گریۀ بی‌اختیار می‌کردی؟ چه شد محبت همسایه‌ها؟ دعایت را چه مادرانه به آن‌ها نثار می‌کردی! تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده‌ست فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی و شقشقیه به نهج‌البلاغه رو آورد شبی که پشت به این روزگار می‌کردی چقدر خانه مرتب شد آن شبِ آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر زانوی تنهایی‌ام دارم سرت را با گریه می‌بینم غروب آخرت را من التماس لحظه‌های درد هستم آیا نگاهی می‌کنی دور و برت را؟ دست مرا بستند و پشتم را شکستند می‌بینی آیا حال و روز حیدرت را؟ حالا که روی پای من از حال رفتی فهمیده‌ام اوضاع و احوالِ سرت را! پروانه حرف عشق را هرگز نمی‌زد می‌دید اگر یک مشت از خاکسترت را افتاده‌ام پشت درِ قفل نگاهت واکن دوباره چشم‌های نوبرت را بر زانوی تنهایی خود سر گذارم وقتی ندارم بر سر زانو سرت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن گل کزو فردوس رنگ و بو بگیرد سخت است با رنگِ پریده خو بگیرد با خنده دشمن گفت کاری کرده‌ام که زهرا میان خانه‌اش هم رو بگیرد آمد عیادت؟! نه! فقط می‌خواست نامرد این نیمه‌جان را هم ازین بانو بگیرد از من تقاص خیبر و بدر و احد را می‌خواست با قتل تو مو به مو بگیرد کوری چشم دشمن از چشمان کم‌سوت چشم حقیقت تا قیامت سو بگیرد * * می‌بینمت در کربلا وقتی حسینم از داغ اکبر دست بر زانو بگیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خطاب به آئینه‌دار کوچک مادر، صبور باش ای داغدار حادثه‌ی دَر، صبور باش اینجا که نیست حیدرِ غم‌دیده، گریه کن اما کنار ساقیِ کوثر، صبور باش تو شاهدی به غسل و به دفن شبانه‌ام ای بال و پر شکسته کبوتر، صبور باش من پهلویم شکسته چو قلب نحیف تو ای دل‌شکسته، لاله‌ی پرپر، صبور باش انگار رفتنی شـده‌ام نازنیـن من دیگر رسیده لحظه‌ی آخر، صبور باش ارثیه‌ی تو چادر خـاکـیِّ مادر اسـت ای خانه‌دار خانه‌ی حیدر، صبور باش زینب! هنوز اول غم‌هاست دخترم مانده‌ست کربلای برادر، صبور باش من صبر کردم از غم ششماهه محسنم مادر تو نیز در غم اصغر، صبور باش دنیا دو فرقِ چاک، تو را می‌دهد نشان در ماجرای حیدر و اکبر، صبور باش بعد از مدینه، دیدی اگر بین قتلگاه مانده حسین با تن بی‌سر، صبور باش ای جوهر صدای علی در صدای تو خطبه بخوان! مقابل لشکر صبور باش جان تو و حسین! خدا یار و یاورت در داغدشت حادثه، دختر صبور باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن شب میان هاله‌ای از ابر و دود رفت روشن‌ترین ستارهٔ صبح وجود رفت آن شب صدای گریهٔ باران بلند بود بر شانه‌های زخمی دریا، چو رود رفت روشن‌تر از زلالی نور آمد و چه حیف با چند یادگاری سرخ و کبود رفت بال و پری برای پرستو نمانده بود! آخر چگونه نیمهٔ شب پر گشود، رفت؟ رحمی به قبر خاکی او هم نمی‌کنند این شد که مخفیانه و بی یادبود رفت مولا خوشی ندیده پس از او از این جهان می‌گفت بعد فاطمه‌ام هر چه بود رفت هرشب کنار تربت او ياس کوچکش دم می‌گرفت: مادر خوبم چه زود رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e