eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده کربلا! حر و حبیب و جون و شوذب آمده شمع و هفتاد و دو تا پروانه‌ی دلسوخته آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده منبری نذر عقیله در حرم برپا شده اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند عصمت الله، عمه‌ی سادات، زینب آمده تک تک اصحاب گرم نوکری زینب‌اند هاشمیون حافظان روسری زینب‌اند در میان گور می‌لرزد ابوسفیان به خود نسل فتنه، طُعمه‌ی روشنگری زینب‌اند ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست در تحیر از شکوه حیدری زینب‌اند با دم کوبنده‌ی تکبیر غوغایی شده کربلا با زینب کبری تماشایی شده شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است محشرِ امروز اذان‌های علیِ اکبر است عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم کربلا مبهوت و حیران حسن‌های حرم در میان خیمه با عمه تبانی می‌کند دختری شیرین زبان، شیرین زبانی می‌کند مشک‌ها پُر می‌شود با دست آب‌ور از آب خاطرْآسوده سکینه، خاطرْآسوده رباب گرم بازی با علی اصغر تمام بچه‌ها دستْ‌پخت ام کلثوم است شام بچه‌ها تا رقیه خواب می‌آید به چشم اطهرش می‌شود دست عمو جان بالش زیر سرش برقرار است امنیت در چادر ناموس دین معجری دارد به سر بنت امیرالمؤمنین تحت بیرق نجمه‌های خیمه در آسایش‌اند با وجود حضرت عباس در آرامش‌اند :: صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می‌زند جمع اهل بیت را يک‌باره بر هم می‌زند نزد خود می‌خواند آقا ریگ‌های داغ را پُر کند "انا الیه الراجعون" آفاق را گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟ دور تا دور خیام او سپاه دشمن است باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده‌اند کربلا اصلاً کجای آن شبیه گلشن است یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است از نگاه خواهرش سنگین‌ترین روضه‌ها روضه‌ی سخت وداع و روضه‌ی دل کندن است عرض اندامی کند بین تمام تیغ‌ها خنجری که تشنه‌ی بوسه به پشت گردن است از همین امروز تقسیم غنیمت می‌کنند بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است از منا تا نینوا چشم حریص ساربان داد می‌زد هر قدم انگشترش مال من است گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا قافله سالار زینب زاده‌ی ذی الجوشن است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر سینۀ خود می‌فشارم زانوی غم را وقتی که بی تو باز می‌بینم محرم را صاحب عزا با دست‌های خویش کوبیدی بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را ای آسمانِ چشمۀ جوشانِ اشک خون پربارتر کن بارش این اشک نم نم را هرشب میان کوچه‌ها بر سینه خواهی زد وقتی که می‌خوانند شور و نوحه و دم را بر رشتۀ پرچم دخیل گریه می‌بندم آقا مگیر از دست ما این حبل محکم را با اذن زهرا، اذن مولا، اذن پیغمبر با اذن تو پوشیده‌ام این رخت ماتم را دلشوره دارم اربعینم را همین اول امضا کن آقاجان برات کربلایم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کربلا، کاروان گلشن نور عطر شهر مدینه آوردند نکهت بوستان زهرا را با رباب و سکینه آوردند ای زمین! همره مه و خورشید آسمانی ستاره آمده است کربلا حضرت رباب اکنون همره شیرخواره آمده است کربلا! یاد داری آن‌وقتی که علی پا در این زمین بگذاشت از غم غربت حسین گریست بذر گریه به خاک تو می‌کاشت کربلا! زینب آمده سویت همره دوگلی که بس خوشبوست این دودسته گلی که آورده به حضور امام، هدیه‌ی اوست گر کویر تو می‌شود گلزار گل یاسین و یاسمن دارد بهر ایثار در ره توحید دو گل از گلشن حسن دارد عجبی نیست گرکه این وادی غرق غم گشت و در خروش آمد این ابوفاضل است عباس است که در اینجا علم به دوش آمد هاشمی طلعتی که آمده است وجناتش بُوَد چو پیغمبر می‌رسد آن زمان که می‌گردد ارباٌ اربا تن علی‌اکبر در بیابان روشنت از دور یک سیاهی سوار می‌بینی بهر چندین گل و صنوبر و یاس این‌همه نیزه‌دار می‌بینی گرچه زینب تمام غم‌ها را در مسیر اله می‌بیند وای از آن لحظه‌ای که در اینجا گودی قتلگاه می‌بیند چه بگویم که هجمه‌ی غم‌ها به «وفایی» نمی‌دهد مهلت تا که زینب کند عزاداری تازیانه نمی‌دهد فرصت ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
چشمه چشمه می‌جوشد خون اطهرت اینجا کور می‌کند شب را، برق خنجرت اینجا چشمه چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آنجا، خون اکبرت اینجا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت اینجا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت اینجا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت اینجا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت اینجا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت اینجا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت اینجا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت اینجا ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
# کربلا كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست باد صبا ز من به كلیم این خبر ببر با او بگو كه موقف دیدار كربلاست گر طالب تجلّی انوار سرمدی بشتاب زآن‌كه جلوه گه یار كربلاست آنجا كه با تمام جلال و جمال خویش سلطان عشق گشته پدیدار كربلاست ای خسته از تطاول هجران! به هوش باش میعاد وصل و منزل دلدار كربلاست خواهی اگر كه محرم سرّ ازل شوی با ما بیا كه خلوت اسرار كربلاست... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
چه بلایی قراره سرم بیاد؟ نمی‌خوام اشک برادرم بیاد! چرا باید وسط خیمه زدن صدای ناله‌ی مادرم بیاد؟ نگا کن بچه‌ها ترسیدن حسین همشون تو شک و تردیدن حسین اینا از برگ گلم لطیف‌ترن تا حالا رو خاک نخوابیدن حسین خودتم می‌دونی پا به پات میام مثه سایه دنبال عبات میام مگه زینب میتونه رهات کنه؟ قتلگاهم که بری باهات میام حاضرم سرم بره، سر تو نه پیکرم کبود شه، پیکر تو نه مگه ترسی دارم از تازیونه بزنن ولی برابر تو نه خاک اینجا بوی خون میده حسین آخر کارو نشون میده حسین نمی‌خوام تو باشی اون کشته‌ای که زیر سم اسبا جون می‌ده حسین ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مادرم کربلا ندید و نرفت در دلش تا همیشه حسرت داشت مادرم معتقد به حکمت بود اعتقادی اگر به قسمت داشت کربلا قسمتش نشد امّا طبق تقویم کربلایی شد رفتنش پنجم محرّم بود رفتنش هم عجیب حکمت داشت مادرم بین اعتقاداتش بیشتر از همه حسینی بود دیده بودم که او محرّم‌ها چشم‌هایش به گریه عادت داشت نذرهایش برای اصغر بود گاه نذر رقیّه هم می‌کرد شله‌زردش چقدر حرف نداشت روزهایی که باز حاجت داشت نقش می‌بست روی هر کاسه دارچین‌های خوشنویسیِ من می‌نوشتم حسین و می‌دیدم مشق نامش چقدر شوکت داشت پانزده سال می‌شود ما هم با محرّم سیاه می‌پوشیم تا بفهمیم زندگی با داغ غصّه تنها نداشت، زحمت داشت مادرم رفت و خوب فهمیدیم داغ هرگز نمی‌شود کهنه کربلا ماند و داغ‌هایی که قرن‌های زیاد قدمت داشت مادرم صبر زینبی هم داشت بود در زندگی همیشه صبور او ولی زود رفت و فهمیدیم مرگ انگار واقعیت داشت ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
هر که هست اهل ولا، با ما بیاید کربلا هر که می‌خواهد بلا، با ما بیاید کربلا هر که بیمار است و از هر در جوابش کرده‌اند می‌دهد مولا شفا، با ما بیاید کربلا دعوت از مولاست هر کس طالب مهمانی است میزند هاتف صدا، با ما بیاید کربلا جامهٔ ماتم بپوش ای دل! مُحَرّم آمده گو به چاوش عزا، با ما بیاید کربلا بُعد منزل نیست عاشق را همین‌جا کربلاست آمده اهل سما با ما بیاید کربلا زشت و زیبا را در این بازار باهم می‌خرند شاه باشد یا گدا با ما بیاید کربلا کربلا هستند برخی، کربلایی نیستند مَحرم قالو بلا با ما بیاید کربلا ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
چقدر ریخته هر گوشه و کنار، غم اینجا نشسته روی دو زانو امام، هر قدم اینجا ندا رسید که باز این چه شورش است در عالم خبر رسید: به آل علی شده ستم اینجا درست پای همین نخلِ راست‌قامت رعنا امام بر سر نعش کسی شده‌ست خم اینجا... سری هنوز به این سمت مانده، این‌سوی میدان اگر غلط نکنم خورده بر زمین علم اینجا نمانده فاصله‌ای در میان این دو برادر اگرچه یک حرم آنجا... اگرچه یک حرم اینجا... چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است دوباره که باز سینه‌زنان! محتشم گرفته دم اینجا عزای اشرف اولاد آدم است دریغا همیشه قصۀ ما ختم می‌شود به همین‌جا... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا می‌روم وادی به وادی رو به‌سوی کربلا می‌روم افتان‌وخیزان، از دل بن‌بست‌ها جاده‌ای پیدا کنم تا جست‎‌وجوی کربلا ترسم این بیراهه‌ها با خویش مشغولم کنند «بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من نمی‌دانم کی‌ام یا از کجایم، هر چه هست آب‌رو می‌آورم از خاک کوی کربلا مانده در گوشم صدای پای هَل مِن ناصری خواهم اکنون تا شوم لبیک‌گوی کربلا بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟ «بر مشامم می‎رسد هرلحظه بوی کربلا» ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net