eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
331 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد این سفر با کوله‌باری مختصر آغاز شد کربلا اما برای زینب از این پیش‌تر از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد خیمه‌ای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت کربلا از شعله‌های پشت در آغاز شد کربلا را دیده‌ای از چشم زینب؟ معجزه‌ست! وَه! چه اعجازی که با شقّ‌القمر آغاز شد اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
... دیشب اگر چه ره به سوی قتلگاه برد از موج‌خیز غم به برادر پناه برد امروز هم به سوی چمن ره گزیده است گل‌های باغ سوخته را شب ندیده است هنگامهٔ ورود به مقتل فرا رسید نوباوگان فاطمه را سربریده دید هر یک تنی به رنگ شقایق به برگرفت از عمق روح صیحه زد، آفاق درگرفت پرسید بانویی که قد از غم خمیده است یاران! عزیز گمشده‌ام را که دیده است؟ خم شد کنار یک تن بی‌سر، دلش شکست قرآن ورق ورق شده دید و سپس نشست بر زخم بی‌شمار برادر نظاره کرد هی پلک بست باز نگاه دوباره کرد باور نمی‌کنم که حسینم چنین شده سر در بدن ندارد و نقش زمین شده در بر گرفت پیکر در خون تپیده را بوسید جای گونه، گلوی بریده را یک چند لحظه‌ای نظر از دوست برگرفت اندوه شعله‌ور شد و سوز دگر گرفت «پس با زبان پر گله آن زادهٔ بتول رو کرد بر مدینه که یا اَیهاالرسول این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست» :: هر لحظه سوزهای فراوان به سینه داشت سوز مکاشفات حسین و سکینه داشت شیرازه‌های صبر و امیدش گسسته دید خورشید را دمی که به زنجیر بسته دید بیمار روز واقعه جان بر لبش رسید نزدیک بود جان بدهد زینبش رسید یک آن اگر توجهش از یاد رفته بود از دست عمه حضرت سجاد رفته بود صد شعله در وجود من از گریه روشن است این سوختن نشانهٔ آرامش من است این داغ در اجاق دلم بی‌شرر مباد این زخم کهنه کمتر از این شعله‌ور مباد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده‌ایم کربلا را تا حلب آورده‌ایم می‌کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب‌های مردم است غزه آه! این کربلای چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله‌ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطهٔ پایان اسراییل کن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زندان کوفه بود که بال و پرم شکست از طعنه‌ها دوباره دلِ مادرم شکست تسلیت عزای تو بر ما حرام شد زندان کوفه بود که صبرم تمام شد ! هشتاد و چار کودک و زن، لشگرم شدند عباس‌های دور و برِ معجرم شدند پاییزها به یاد بهارم گریستند زندانیان به حالِ وقارم گریستند محبس کجا و منزلت این حرم کجا !؟ محبس کجا و این حرم محترم کجا !؟ پشت سر قبیله‌ی ما حرف می‌زدند از قیمت سر شهداء حرف می‌زدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف‌های مرثیه‌خوانان دروغ بود! ای کاش این روایت پُرغم، سند نداشت بر نیزه‌ها نشاندن قرآن دروغ بود ای کاش گرگ تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگِ قصه‌ی کنعان دروغ بود! حیف از شکوفه‌ها و دریغ از بهار... کاش برجانِ باغ، داغِ زمستان دروغ بود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 با سلام و عرض تسلیت 🏴 دوبیتی‌ها و رباعیات با موضوعِ شهادت امام سجاد (ع)، در کانال دوبیتی‌ها به آدرس زیر منتشر شد: @dobeity_robaey @dobeity_robaey
اگر ستاره و خورشید و ماه تابنده‌ است تمام علتش این‌ است بر درت بنده‌‌ است به دیده‌ی متکبر که آبِ رو ندهند هرآنکه خاک در توست آبرومند است مرا به گریه بیانداز و خود حکومت کن که پادشاهیِ دریا، به تو برازنده‌‌ است به روز حشر که عالَم به گریه مشغول‌اند جزای گریه‌کنانِ غم شما خنده‌ است از آن زمان که به لب‌های خشک تو نرسید فرات از پدر و مادر تو شرمنده‌ است گریستند به ذبح گلوت حیوانات که جزء گریه کنانت، وحوش درنده‌ است ** بنی اسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟! تن تو اين طرف و آن طرف پراكنده‌ است ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مقام قرب خدا یا بهشت اهل ولاست بهشت اهل ولا یا زمین کرب و بلاست ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا به هر ورق که زدم تیغ، آیه‌ها پیداست بنی اسد متحیر ستاده‌اند همه سکوت کرده ولی در سکوتشان غوغاست نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تنْ سالم نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست زکوفه اشک فشان یک سوار می‌آید به نینوای وجودش نوای یا ابتاست گشوده لب که: اَلا ای موالیان حسین! مرا شناخت بر این لاله‌های باغ خداست کنار هم بدن قطعه قطعه‌ی انصار حبیب و مسلم و جون و بریر و عابس ماست کنار علقمه افتاده پیکری بی دست که چشم تشنه‌لبان از خجالتش دریاست به اشک دیده بشویید زخم‌هایش را که حافظ حرم و میر لشگر و سقاست به قلب معرکه خون می‌دمد ز گودالی که در میانه‌ی آن جسم یوسف زهراست به زیر خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ برهنه پیکر صد چاک سید الشهداست میان این شهدا گشته قطعه قطعه تنی که یاس سرخ حسین است و لاله‌ی لیلاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبری کنید این کشته‌ها را می‌شناسم جاماندگان نینوا را می‌شناسم من زاده‌ی زهرا علی بن الحسینم هم زخم‌ها را، هم شفا را می‌شناسم گرچه شناسایی کمی سخت است اما من دو یتیم مجتبی را می‌شناسم این پیکر مُثله که مانده روی خاک و رفته سرش بر نیزه‌ها را می‌شناسم از عمه‌جانم مانده اینجا یادگاری طفلان اویند این دو تا را می‌شناسم از علقمه بوی عمو جانم می‌آید ای قوم! بوی آشنا را می‌شناسم من تک‌تک این تکه‌تکه جسم‌های از هم جدا، از سر جدا را می‌شناسم یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما من یوسف کرببلا را می‌شناسم دفنش بدون بوریا امکان ندارد من پیکر خون خدا را می‌شناسم بر جسم بابای غریبم یک نشانی است بر سینه‌ی او جای پا را می‌شناسم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما برای دفن شاه کربلا آماده‌ایم رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهاده‌ایم یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است این گل دامان لیلا یا علی اکبر است یک بدن بی‌دست و سر مانده کنار علقمه مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون از حنای خون شده سر تا به پایش لاله‌گون لاله‌ها پیداست اما غنچه‌ی پرپر کجاست پیکر سرباز ششماهه علی‌ اصغر کجاست جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک چاک از کنار علقمه آید صدای زمزمه می‌چکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میزبان رفته‌ست از اینجا و مهمان مانده‌ است یک گلستان گل در این بَرِّ بیابان مانده است   گرچه آل الله را بردند از این سرزمین جسمشان رفته‌ست از اینجا ولی جان مانده است قومی از راه آمدند و روی خاک کربلا ماه را دیدند که صدچاک و بی‌جان مانده است   یک طرف در خیمه‌هایی سوخته دیدند که در عبایی پیکری اما پریشان مانده است   در کنارش نوجوانی بود چون قرص قمر بر تنش رد هلال سم اسبان مانده است   پیکری بی دست را دیدند بین علقمه آسمانی بر زمین از تیرباران مانده است   از حضور مشک پاره نزد او دریافتند ساقی‌اش حتی کنار آب، عطشان مانده است   ناگهان از راه مردی آمد و با گریه گفت چشمتان از چه بر این اجساد حیران مانده است   این عمو عباس، این هم اکبر و این قاسم است این تنی هم که در این گودال، عریان مانده است...   ...پاره های پیکر بابای مظلوم من است که جدا از هم، چنان آیات قرآن مانده است   پیکرش را با حصیری می‌برم در قبر و آه آه که انگشتی از دست سلیمان مانده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e