eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
335 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گلشن توحید، آباد امام باقر است مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است در تجلّی نور ارشاد امام باقر است شادی اجداد و اولاد امام باقر است مژده یاران! عید میلاد امام باقر است کعبه‌ی دل، روح قرآن، جان زین العابدین سر زده در اوّل ماه رجب ماهی تمام کافتابش آورد هر صبح‌دم عرض سلام کنیه بوجعفر، لقب باقر، محّمد شد به نام قطره‌ای از چشمه‌ی علمش علوم خاص و عام نجل پیغمبر امام ابن امام ابن امام رهنمای راستان و پیشوای راستین کیست این مولود انجم را چراغ انجمن عارف بود و نبود و واقف سرّ و علن بحر بی پایان علم ذات حیِّ ذوالمنن جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن باب او ابن الحسین و مام او بنت الحسن جدّه‌اش زهرا و جدّش رحمةٌ للعالمین روی او روی خدا، خوی محمّد خوی او سجده آرند آسمانی‌ها به خاک کوی او از حسین و از حسن دارد ملاحت روی او لاله‌های باغ جنّت مست عطر بوی او نخل طوبی سرو رعنای کنار جوی او طوطی آن نخل، میکاییل و جبریل امین از خداجویان عالم بنده‌ی درگاه تو ای صراط مستقیم کلّ خلقت، راه تو وی فراتر از ثنای خلق، قدر و جاه تو آفتاب وحی روی خوب‌تر از ماه تو مخزن اسرار غیب حقّ، دلِ آگاه تو منطقت علم الکتاب و مکتبت علم الیقین سنگ اگر خاک تو گردد توتیایش می‌کنی مس چو اکسیر از تو خواهد، کیمیایش می‌کنی دست گمراهی چو گیری‌، رهنمایش می‌کنی هر کجا بیگانه بینی، آشنایش می‌کنی دشمن ار دشنام گوید، تو دعایش می‌کنی با کلامی جانفزا و با بیانی دلنشین گاه از صوت مناجاتت ملائک در خروش گاه اهل آسمان‌ها را کلامت دُرّ گوش گه زاشگ دیده آری بحر رحمت را به جوش گه جواب نیش دشمن را دهی پاسخ به نوش گاه مانند کشاورزان بود بیلت به دوش ریزدت پیوسته مروارید غلطان از جبین ای گرفته وام خورشید جهان آرا زتو ای عیان خُلق رسول و عصمت زهرا زتو ای مزین کوه و دشت و دامن صحرا زتو ای هدایت تا قیام محشر کبری زتو ای زیارتنامه‌ی جانسوز عاشورا زتو شور عاشورات پیدا در کلام آتشین محفل قدّوسیان را از تو باشد ذکر خیر با تو دائم اُنس دارد جنّ و اِنس و وحش و طیر کرد‌ه‌ای از دامن سجّاده تا معبود سیر مست فیضت آشنا و محو گفتار تو غیر از تو زیبا قصّه‌ی ناب عزیز است و عُزیر سینه‌ات دریای علم اوّلین و آخرین تا تو را پیوسته در آغوش جان دارد بقیع از تن پاک تو روح جاودان دارد بقیع گر چه از خورشید گردون سایبان دارد بقیع ناز هر شب بر چراغ آسمان دارد بقیع سایه‌ی رحمت به فرق انس و جان دارد بقیع خلق رو آرند سویش از یسار و از یمین من کی‌ام مدحت‌سرای خاندان عصمتم هر که هستم خاک پای خاندان عصمتم سرخوش از جام ولای خاندان عصمتم بلکه مرهون عطای خاندان عصمتم «میثم» دار بلای خاندان عصمتم بارالها هستی‌ام را کن فداشان آمّین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرفی نزن از تشنگی، دریا رسیده از بی پناهی‌ها مگو، مأوی رسیده پیغمبر آمد؛ خیر نازل شد از آن پس فیض مدام از عالم بالا رسیده فرخنده فیضِ فرّخ و فرزانه‌ای که آوازه‌اش تا سدره و طوبی رسیده آن مدعی کز نسل احمد حرف می‌زد حالا ببیند چارمین آقا رسیده این چارمین حیدر نسب، این پنجمین دُر از کوثر پر گوهر زهرا رسیده داعیه داری که به علمش ناز می کرد کارش به شاگردی این آقا رسیده با " کعب الاحبار" و "هریره" دین نمی‌ماند با "قال باقر" شیعه تا اینجا رسیده لطفش همیشه شامل حال گداهاست از لطف و از آقایی‌اش بر ما رسیده... یا باقر العلم النبیّین یا محمّد فرقی نداری در حقیقت با محمّد دریای علمت تا ابد ساری و جاری تو مثل زهرا، کوثری، دنباله داری مثل پیمبر دست مردم را گرفتی با تو سر راه آمده عبد فراری وقتی تو آقای منی، در خانه‌ی تو با آبروتر از گدایی هست کاری؟ از تو نوشتم دفترم شد آسمانی یک آسمان لبریزِ حس بی قراری یک دست روی سینه و دست دگر را در پنجره‌های ضریحی که نداری... از حال و روزت در بقیع آتش گرفتم نه سایبانی، نه چراغی، نه مزاری... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دانش و کمال و فضیلت سه بنده‌ات دشمن گشاده‌رو، ز گلستان خنده‌ات آرندۀ کمال و شکافندۀ علوم پاینده عمر هر دو ز گفتار زنده‌ات ای متّکی هماره کلام خدا به تو یا باقرالعلوم! سلام خدا به تو مولای کلّ خلقتی و خلق را ولی انوار انبیا ز جبین تو منجلی دریای هفت دُرّ و دُرِ چار بحر نور نجل دو فاطمه، خلفِ پاکِ دو علی تفسیر حسن لم یزلی نقش صورتت گل‌بوسه‌های یوسف زهرا به طلعتت تو کیستی محمّد آل محمّدی خورشید آسمان کمال محمّدی قرآن نور در بغل زین العابدین آیات سوره‌های جمال محمّدی دانش نیازمند دم روح‌پرورت جابر سلام گفته ز قول پیمبرت... آیینۀ جمال خداوند اکبری نامت محمّد است و سراپا پیمبری دُردانۀ حسینی و ریحانۀ حسن نسل امام، هم ز پدر هم ز مادری شیرین هماره کام دل از ذکر خیر توست وز قصّۀ لطیف عزیز و عُزیر توست آب حیات جرعه‌ای از آب جوی تو روح مسیح می‌دمد از گفتگوی تو پایان گرفت شهر جمادی در انتظار تابید در هلال رجب ماه روی تو این ماه را به فیض تو رحمت فزوده شد دست عطا و باب اجابت گشوده شد علم تو گر نبود شهادت اثر نداشت نخل امید سیّد سجّاد بَر نداشت مولای ساجدین و امام المجاهدین مثل تو ای محمّد ثانی، پسر نداشت زهد پدر، کرامت مادر مبارکت در کودکی شهامت حیدر مبارکت در مجلس یزید که بودت چهار سال گفتی سخن چنانکه خداوند ذوالجلال خواندی حرامزاده سپاه یزید را با منطقی که پور معاویّه گشت لال یک طفل چار ساله و این نطق آتشین تو لب گشودی و پدرت گفت آفرین حُبّ تو نخل پر بر شیرین باغ دل مِهر تو همچو مُهر جبین است داغ دل از وادی بقیع تو در سینه، بقعه‌ها وز قبر بی‌چراغ تو روشن چراغ دل ای ماورای وهم، مقام رفیع تو تا حشر در مدینۀ دل‌ها بقیع تو ای مکتب تو روح تمام پیام‌ها در هر پیام روح‌فزایت قیام‌ها تا گردش مداوم لیل و نهار هست از خلق و از خدات دمادم سلام‌ها پیوسته ریخت گوهر توحید از لبت کار قیام کرب‌وبلا کرد مکتبت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرم سخن به‌نام تو، یا باقرالعلوم تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی ایثار دَرگهت، صلوات محمَّدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکناتی و عالِم به عالَمین مشمول رحمت تو هم‌آن باشد و هم‌این تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین سیمای تو که مَطلَعُ‌الاَنوار سرمدی‌ست آیینۀ کمال و جمال محمَّدی‌ست ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت ماهی که باب لطف خدا، باز می‌شود با سال‌روز جشنِ تو، آغاز می‌شود... ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین زینت‌فَزای انجمن زین‌العابدین چشم و چراغ محفل مولای ساجدین بر دو امام، ذاتِ شریف تو مُنتسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو پیک امیدبخش بشر شد صدای تو در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَدیحت کلام‌ها از ما به حضرتت صلوات و سلام‌ها پیدا ز نسل پاک تو آمد امام‌ها پروردگان مکتب عِلمت هشام‌ها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم... ای معنی نماز بیا و نماز کن روی نیاز بر در آن بی‌نیاز کن دستی برای عرض تمنّا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم اما دقایقی که به سوی تو رو کنم از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم هر چند رو سیاه ولی من موّحدم مدّاح اهل‌بیت، غلامت «مؤیّدم» ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سیلاب می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌کنیم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبال‌اند، اَبترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی‌دست شاهدند بی‌تو به جلوه‌زار تماشا نمی‌رسیم تا بی‌کرانه‌های حضور الهی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو مولا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانۀ تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! نامتناهی‌ست وصف تو آیینۀ صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانۀ عرض ارادت است... عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در‌ به‌ در کوچه‌ها شدیم تا با شمیم احمدی‌ات آشنا شدیم ای مظهر فضایل پیغمبر خدا آیینۀ شمایل پیغمبر خدا شایستۀ سلام و تحیّات احمدی احیا کنندۀ کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست چشم مدینه محو سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است هرکس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن‌ترین ادلّۀ علمی‌ست سیره‌ات وقتی که حجّت‌اند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود، علمش به‌ جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد، سرچشمۀ علوم الهی نمی‌شود بی‌بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که نامتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود... یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی‌کرانۀ ملکوتت ببر مرا... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خُلق نبوی ز خُلق و خویش پیداست عطر علوی، ز رنگ و بویش پیداست با آمدن امام باقر گفتند: انوار محمّدی ز رویش پیداست@dobeity_robaey
مه رجب، مه تسبیح، ماه صدق و صفاست مه نماز، مه روزه، ماه ذکر و دعاست مه عبادت پروردگار حیّ ودود مه محمد و ماه علی، مه زهراست نسیم صبح‌گهش خوب‌تر ز بوی بهشت فضای شام‌گهش بهتر از نسیم صباست طلوع این مه نورانی از شب اول ولادت وصی پنجم رسول خداست امام پنجم شیعه، محمد دوم که خاک درگهش این چار امّ و هفت آباست تمام دانش در لوح سینه‌اش محفوظ تمام قرآن در مصحف رخش پیداست اگر به ذره نظر افکند شود خورشید وگر به قطره نگاهی کند همان دریاست محمدی که محمد سلام داده بر او که خود سلام محمد سلام ارض و سماست سلام را چو جواب سلام باید گفت شفای دیده‌ی جابر جواب آن مولاست قیام علمی او چون قیام سرخ حسین پیام زنده او انقلاب کرب و بلاست کلام اوست شکافنده‌ی تمام علوم علوم را نفسش خوشتر از دم عیساست دُری ز مخزن علمش به دست شیعه بُوَد که نام آن دُر مکنون، دعای عاشوراست به کورچشمی ناباوران تیره درون مزار و بارگهش در مدینه‌ی دل‌هاست به بزم شام که بیش از چهار سال نداشت علیه پور معاویه ناگهان برخاست بسان رعد خروشید آن چنان که هنوز بنی امیّه به هر دور و هر زمان رسواست گشود لب که یزیدا به قوم خویش مبال که نسل‌شان ز حرام است و اصل‌شان ز خطاست گهی به سان رعیت گرفته بیل به دوش گهی به نور هدایت به خلق راهنماست روا بُوَد که به افلاک سر بلند کنیم ندا دهیم محمد امام پنجم ماست هنوز دشمنش از عفو مانده شرمنده هنوز خُلق خوشش روح‌بخش اهل ولاست هنوز کرسی درسش بُوَد به شانه‌ی عرش هنوز شعشعه‌ی دانشش به اوج سماست هنوز علم به دنبال او روانه بُوَد هنوز سائل درس و تعلّمش دنیاست هنوز زمزمه‌ی قصه‌ی عزیز و عُزیر از آن ولیّ الهی شنیدنش زیباست خدا گواست جدا از خدا و قرآن است هر آن کسی که مسیرش ز اهل بیت جداست مدینه‌ی دل شیعه، بقیع دیگر اوست از آن جهت دل مؤمن، همیشه عرش خداست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد فروغ حُسن خدا از جمال چار امام ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟ چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام امـام باقـر یعـنی محـمد دوم امام باقر پنجم وصی خیرالانام امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام امام باقر یعنی امام علم و عمـل امام باقر یعنی رسول خون و قیام مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟ ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام به زائران حریمش در آفتاب بقیع پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد، ساقی! بیا شراب محبّت مرا بریـز به کـام به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها شود به امر غلامش سمند گردون، رام به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام» ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام هنوز پـای بـه مُلک وجـود ننهاده سلام داده محمد بـه آن امـام همام چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند "میثم" اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم پر می‌زند امشب براى حضرت باقر كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده‌ى گیتى به علم و دانش و تقوا كسى را برتر و أعلم به جاى حضرت باقر ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز كه جز حق كس نمی‌داند بهاى حضرت باقر نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر به ذرّات جهان یكسر بُوَد او هادى و رهبر كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل ز بحر دانشِ بى منتهاى حضرت باقر اگر گردد شفیع ما به‌نزد خالق یكتا به هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ولــیّ‌الله داور، السـلام ای سلامت از پیمبر، السلام حجّت خلاق اکبـر، السلام زادۀ زهـرای اطهر، السلام السلام ای باقـر آل‌رسـول چارمین فرزند زهرای بتول ای نبی بـر تو فرستاده سلام وی به زین‌العابدین، ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبح محشر، مستدام تیغ نطقت می‌شکافـد، علم را روح می‌بخشد مرامت، حلم را ای سـلام ذات حـیّ داورت بر تو و نطـق فضیلت‌پرورت علم آرد سجده بر خاک درت حلم گردیده است بر دور سرت نسل نوری هم ز باب و هم ز مام خـود امام و مـادرت بنـت الامام کیستـی ای آیت سـرّ و علن؟ تو هم از نسل حسینی، هم حسن تو امـامت را روانـی در بـدن ای ولایـت را چـراغ انجمـن علم تو، علـم خداونـد جلیل وحی باشد بر لبت بی‌جبرئیل از درخـت علم، بَـر داریم ما وز تو صد دریا گهر داریم ما بس حـدیث معتبـر داریم ما از شما کی دست برداریم ما؟ یابن زهرا! سر برآور باز هم «جابر جُعفی» بپرور باز هم ای به جانت از عدو رنج و عذاب هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب قلبت از زهـر ستـم گردیــد آب قبــر بـی‌زوّار تــو، در آفتــاب وسعت صحن تو مُلک عالم است لالۀ قبـر تو اشک «میثم»است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وزیده دوباره نسیم رجب مرا خوانده حق در حریم رجب دلم را هوائی خوبان نمود خدای رئوف و رحیم رجب خدایا کمک کن که با لطف تو شوم بهره‌مند از نعیم رجب نگاهی بفرما براین روسیاه به حق نگار کریم رجب مناجاتی‌ام کن دراین ماه نور مقیمم بفرما به درگاه نور مرا شوق یاری‌ست والا تبار امامی گرامی و زهرا تبار من از ایل مجنونم و دلشده و او از عزیزان لیلا تبار کریمی زنسل کریمان عشق ومن عاشقی مست و شیدا تبار نسب از دو سو فاطمی، حیدری به قربان این ماه غوغا تبار جمال جمیلش بهشت عدن دو جد گرامش حسین و حسن تعلق ندارد به کس خاطرم گدای کرمخانۀ باقرم به لطف خداوند، زهرائی‌ام خدا را براین موهبت شاکرم به منصب نیازی مرا نیست، نیست خوشم در حریم علی شاعرم اگرچه سرودم غزل‌ها ولی... ز وصف علی‌زادگان قاصرم قلم از نفس ماند و یارم نشد حریف نگاه نگارم نشد سلام ای علوم خدا را امین پدر خوانده‌ی علم، حق الیقین اگرچه زنسل علی آمدی محمدترینی، محمدترین چنان فانی عشق پاکت شدم ز سرحد مستی گذشتم ببین به قربان نازی که داری شما وآغوش بازی که داری شما به روی اسیرت نگارا بخند بر این بینوا دیده‌ات را مبند نگاهی... که جاهل‌ترین نوکرت ز دریای عِلمت شود بهره‌مند امیر رسولان به تو داده دل مرا هم امیرا فکندی به بند حسن زاده‌ای و حسینی خصال نگاهت قیامت... لبت کان قند چه گردد از آن لب، شه ذوالمنن کلامی خصوصی بگوئی به من من امشب ز چشم تو دم می‌زنم به نام نگاهت قلم می‌زنم رجب آمده غرق شور و طرب شرر بر دل و جان غم می‌زنم سراپای من غرق لطف شماست دم از حُسن صاحب کرم می‌زنم کدامین سحر می‌شود بنگرم کنار مزارت قدم می‌زنم و یا اینکه یک روز خوش بنگرم سر قبر پاکت علم می‌زنم ضریحی نداری نباشد غمت برای تو در دل حرم می‌زنم مرا عفو کن اگر دلبرا ز اوصاف تو حرف کم می‌زنم تو بالائی و ما دراین قعر خاک الا حضرت عشق! روحی فداک دلم پر شده از ولای شما سرم خاک پای گدای شما چه دارم به جز اینکه آقا فقط بگویم وجودم فدای شما چه می‌شد نصیب دل ما شود نسیمی ز فیض دعای شما مبارک بُوَد پیش من مرهم و... غم و لطف زخم و شفای شما شبم را شما نور باران کنید مرا با نظر اهل ایمان کنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برخیز نگارا که بهار طرب آمد عید عجم و جشن نشاط عرب آمد از کثرت انوار یکی روز و شب آمد پایان جمادی شد و ماه رجب آمد ماهی که شود ملک جهان خلد مخلّد از یمن قدوم دو علی و دو محمّد بر اهل ولا عید مؤیّد شده امروز در جلوه رخ داور سرمد شده امروز لبخند، عیان بر لب احمد شده امروز میلاد همایون محمّد شده امروز در دامن خورشید، عیان قرص قمر شد فخر دو جهان، سیّد سجّاد پدر شد امشب صدف بحر ولایت گهری زاد یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد در خانۀ خورشیدِ ولایت قمری زاد یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد این است که دو فاطمه را نور دو عین است پور دو علی باشد و نجل حسنین است این گوهر یکدانۀ دریای عقول است در مکتب دین دوستی‌اش اصل اصول است ماه دو علی، مهر دل آرای رسول است فرزند حسین است و عزیز دو بتول است مولای همه عبد خداوند مقام است تا حشر امام است، امام است، امام است این محور دین اختر تابنده‌ی علم است در قلب زمان، نور فزاینده‌ی علم است آرنده‌ی علم است و نماینده‌ی علم است گویند علم است و شکافنده‌ی علم است در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش پیغمبر اسلام فرستاده سلامش دشمن به عداوت خجل از کثرت خیرش فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش جبریل امین گم شده در وادی سیرش شیرینی جان، قصه‌ی شیرین عُزیریش علم همه یک قطره زدریای کمالش دیوانه شود عقل به توصیف جلالش ای گوهر شش بحر و یم هفت دُرناب ای سائل انوار رُخت مهر جهانتاب بی مهر تو طاعات، چو نقش آمده بر آب خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب فرزند پیمبر، پدر هفت امامی هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی انوار دل از روی نکوتر زمه تو جن و بشر و خیل ملائک سپه تو جان همه خوبان جهان خاک ره تو شد باعث بینائی جابر نگه تو ما را زگنه نیست به جز روی سیاهی ای چشم خداوند، کرم کن به نگاهی مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را حبّ تو صفا داده بقیع دل ما را وصف تو همی شور دهد محفل ما را اینگونه سرشتند از اول گل ما را تا حشر گُل مهر تو روید زگِل ما آوای تو پیوسته برآید زدل ما تو کعبه‌ای و کعبه گرفتار بقیعت پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت جان و دل ما شمع شب تار بقیعت تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت این درد فراقی که به جان است دوا کن بر ما ز ره لطف، گذرنامه عطا کن ای بوسه‌گه یوسف زهرا دهن تو نقل دهن ما همه نَقل سخن تو جان همه قربان تو و جان و تن تو صد شکر که (میثم) شده مرغ چمن تو غیر از گل مهر تو به گلزار نبوید جز مدح تو و عترت اطهار نگوید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e