بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#رضا_رسول_زاده
▶️
گلای مو همه پرپر شدند و
میون قتلگه بی سر شدند و
@hosenih
شبیه شمع سوزان آب گشتند
به غربت ، مثل خاکستر شدند و
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان_روز_یازدهم
#رائی
▶️
من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم
ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان
این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم
@hosenih
در کرببلا زینت آغوش نبی را
آوردم و غلطیدهبهخون دیدم و رفتم
ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم
یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت
چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم
چون همره ما هست سر غرقهبهخونت
من یاد لب تشنهی تو بودم و رفتم
@hosenih
بگسست اگر دشمن دون، ریشهی دین را
با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم
بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود
من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
#محمود_ژولیده
▶️
خدا که خواست به غم مبتلا شود زینب
اراده کرد اسیر بلا شود زینب
@hosenih
اراده کرد حسینش به خون شود غلتان
اراده کرد ولیّ ِ خدا شود زینب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#حسن_لطفی
▶️
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت
مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت
من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان
نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت
نفس بزن که مذابم کنی در این شبها
نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت
@hosenih
دلم کتیبهیِ اشعار محتشم شده است
بزن به سینهام آتش،به روضههایِ خودت
ببین که نذرِ درِ زینبیهات شدهام
بکش به دیدهام از گرد و خاک پایِ خودت
از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده
نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت
@hosenih
وصیتم شده آقا!مرا کفن نکنند
مگر به پیرهن مشکی عزای خودت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_دهم
#حسن_لطفی
▶️
چقدر مزّهی چايی روضهها خوب است
كنارِ لطفِ شما حال و روزِ ما خوب است
ميان نافله وقتی قنوت میگيری
برایِ حالِ دلِ ما كمی دعا خوب است
بده به راه خدا دست هاي ما خالی است
كنارِ خانهتان چندتا گدا خوب است
@hosenih
بكُش،حسين بگو ، پارهپاره كن جگرم
قسم كه آخرِ كارِ من و شما خوب است
نوشته ام كه مرا در حصير بگذاريد
به آنكه اهلِ كفن نيست ، بوريا خوب است
سفيد میشود اين تارهایِ مو كمكم
گذشتِ عُمر در اين زينبيهها خوب است
@hosenih
اگر تو باشی و يادِ تو باشد و اشكم
برای نوكرِ اين خانواده هركجا خوب است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
خیمهها را یکییکی گشتم
تا که امشب تو را نگاه کنم
تا دل سیر گریهای بکنیم
تا دَمِ صبح آه آه کنم
@hosenih
پشتِ این خیمهها،چرا بر خاک؟
فکرِ این تشنهی صدایت باش
خارها را که حال میچینی
جان من فکر دستهایت باش
@hosenih
تازه خوابیدهاند طفلانت
سایهیِ میرِ خیمه کم نشود
دلِ من میتپد دعای کن
بی علمدار این حرم نشود
@hosenih
هرچه خواستم رباب بس بکند
آنهمه آه و ناله را که نشد
هرچه میخواستم ببافم باز
گیسوانِ سه ساله را که نشد
@hosenih
اصغر امشب که خواب رفته ولی
حال و احوال مادرش پیداست
با خودش تا به صبح میگوید
که سفیدیِ حنجرش پیداست
@hosenih
خواب دیده که شیرخواره یِ او
لبش از آفتاب خشک شده
کاش میشد بگیرد از شیرش
حیف شیر رباب خشک شده
@hosenih
جان مادر بیا و از پیش
من نه طفلان بی پناه نرو
هرکجا می روی برو اما
سمت گودال قتلگاه نرو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#فرشید_یارمحمدی
▶️
غروب بود هراسی به خیمهگاه افتاد
غروب بود که از پشت ذوالجناح افتاد
نگاش سمت حرم بود و بر زمین میخورد
پناه اهل حرم بود و بیپناه افتاد
@hosenih
و هاتفی که صدا زد نبرد مغلوبهست
و لشکری که به سمت تنش به راه افتاد
و آه مادری بالا گرفت تا اینکه
مسیر شمر حوالی قتلهگاه افتاد
***
نوشتهاند به گودال هم دعا میکرد
مسیر توبه برای سپاه وا میکرد
نوشتهاند که زینب به قتلهگاه آمد
و این خودش طلب اوج روضه را میکرد
رسید و دید سپاهی گرفته اطرافش
چه صحنهای، به دل خواهرش چهها میکرد
@hosenih
هنوز امید به این داشت تا رهاش کنند
چقدر بابت این امر یا خدا میکرد
ولی تمام امیدش گرفت رنگ خزان
همین که دید سنان، نیزه دست و پا میکرد
چقدر روضهی گودال با سنان سخت است
و کاش قبل سنان شمر سر جدا میکرد
@hosenih
هنوز داشت صدای حسین میآمد
که نیزه را ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حسن_لطفی
▶️
نیمهجان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسهای سنگ، بر جبینش زد
نوبت تیر ِحرمله شده بود
آه، از پشت زین زمینش زد
@hosenih
نالهای میرسد به هركس كه
به تنش تیغ میكشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رخش
دخترش جیغ میکشد... نزنید
@hosenih
نوبت یک حرامزاده شد و
نوک سر نیزهاش به سینه نشست
وزن خود را به روی نیزه نهاد
آنقدر تكیه داد نیزه شكست
@hosenih
داسهایی بلند را میدید
بین دستِ جماعتی خوشحال
از سرِ شیب پیكری را، وای
میكشیدند تا ته گودال
@hosenih
تبر و داس و دشنه و شمشیر
با تنی خُرد جور میآیند
تا بدوزند بر زمین، از راه
نیزههای قطور میآیند
@hosenih
شمر دستش پُر است و با پایش
بدنش را به پشت میچرخاند
نیزهای را حرامزاده زد و
نیزه را بین مشت میچرخاند
@hosenih
این وسط چندتا حرامزاده
بدنی ریز ریز میكردند
با لباسی كه از تنش كَندند
تیغشان را تمیز میكردند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
حجت الاسلام #نیر_تبریزی
▶️
ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باختهای*
مگر این گونه که ماتی! تو شه انداختهای*
@hosenih
ای همایون فرس پادشه سدره مقام
که چراگاه بهشت است تو را جای خرام
نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام
مگر ای پیک سبکپا! بر سر شاه انام
چه بلا رفته که با خویش نپرداختهای؟
تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید
بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید
کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید
مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟
کای فرس شیههزنان برحرمش تاختهای؟
اگر آوردهای ای هدهد فرخندهسیَر
ز سلیمان و نگینش بر ِ بِلقیس خبر
ز چه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر
راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر
تو ز بهر خبر از تیر پری ساختهای!
آن شهی را که به امرش فکند سایه سحاب
خواهد ار آب، شود خاک در عالم نایاب
طعنه بر لجّهی تیار زند موج سراب
دیدهای کشته مگر، تشنهلبش بر لب آب
@hosenih
که چنین ناله به عَیّوق برافراخته ای؟
تو که غلطان ز سر زین، نگونش دیدی
در میان سپه دشمن دونش دیدی
ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی
و به چشمان خود، آغشته به خونش دیدی؟
یا قتیل دگری بود تو نشناختهای؟
بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو
شد مگر کشتهی روبه، شه شیر اوژن تو
دل افسردهی من آب شد از دیدن تو
فاش گو، برق که آتش زده بر خرمن تو؟
که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای؟
@hosenih
*جناب آیت الله فاطمی نیا میفرمودند که مرحوم شهریار آرزو داشتند تمام اشعارشان را به نیّر تبریزی بدهند و در عوض این بیت نیّر تبریزی را بگیرند.
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امیرعلی_شریفی
▶️
هیئت، دوباره روضهی ارباب پا گرفت
باران رحمت دلم از ابتدا گرفت
دست نیاز، زمزمهی کربلا گرفت
اینجا اگرچه سوخت دل من، شفا گرفت
همراه نالههای دلم نی، نوا گرفت
@hosenih
روضه - نشستهایم که آتش زنیدمان
آه از دمی که شرم نکردند کوفیان۱
بستند آب را به روی باب آسمان
میدیدی آسمان را "کَالنّار کَالدُّخان۲"
چون دود، آسمانِ عطش شد، هوا گرفت
@hosenih
کوفه- حرامیان همه مشغول مستحب
شبمسلکان تیره همه در نماز شب
از یاری تو تنها حرفیست روی لب
دینها بدون علت و اعمال بیسبب
اینگونه شد که بردن سرها بها گرفت
@hosenih
مقتل سری برابر مادر بریده شد
از قتگاه نالهی حیدر شنیده شد
تا جسم او چو ماهی در خونتپیده شد
آن سوی دشت معجری از سر کشیده شد
آتش سراغ خیمهی آل عبا گرفت
@hosenih
خیمه- میان شعله یتیمان بیگناه
زنهای داغدیده و اطفال بیپناه
رفتی و میرود دل زینب هزار راه:
"رفتی و قامت من غمگین خمیده ...۳ "آه
در امتداد سیرهی زینب صدا گرفت
@hosenih
نیزه -هجوم زخم روی زخم روی زخم
باران سنگهای هدفدار سوی زخم
سرنیزههای تشنهی در آرزوی زخم...
شمشیرهای کند که در جستجوی زخم...
مولا! چگونه برتنت این حجم جا گرفت؟
@hosenih
یک دشت دور پیکر تو دشمن تو بود
چون صید دست و پا زده در خون تن تو بود
صد گرگ نابرادر و پیراهن تو بود
این بیتها روایت جان دادن تو بود
هر چند واژهواژه جان ِ مرا گرفت...
۱- از مصرع «آه از دمی که لشگر اعدا نکرد» از محتشم کاشانی
۲"- یحول العطش بینه و بین السماء كالدخان" بر اساس روایتی از بحار الانوار درباره حالت امام علیهالسلام در عاشورا
۳- "چون خم شدم که پای تو بوسم پی وداع / رفتی و قامت من غمگین خمیده ماند" از حبیب الله چایچیان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#مهدی_مقیمی
▶️
اشک من در ماتمت از آب زمزم بیشتر
با غمت من خوشترم آقا بده غم بیشتر
لحظههای عمر من در داخل هیأت گذشت
در تمام سال مجنونم، محرم بیشتر
@hosenih
هر چه کردم در قبال تو یقین دارم کم است
کن حسابش لااقل یکخورده از کم بیشتر
هم بِحار و هم مقرّم هم لهف را خواندهام
آن دو تا آتش به جانم زد، مقرّم بیشتر
اشکِ چون سیل رباب، ارباب را بیچاره کرد
خواهرش زینب ولی با اشک نمنم بیشتر
قامت ارباب خم شد در کنار اکبرش
در کنار پیکر عباس شد خم بیشتر
تیر سمّی حنجر ششماهه را بوسید سخت
تیر هم از پا درآوردش ولی سم بیشتر
@hosenih
شمر گفتا خنجرم بر حنجرش کاری نشد
بیاثرتر بود هرچه میکشیدم بیشتر
هر نفس از خیمه آتش بیشتر شعله گرفت
بازدم هم سوخت در شعله ولی دم بیشتر
هر کسی با بردن چیزی دل زینب شکست
ساربان با بردن انگشت و خاتم بیشتر
گرچه درهم بود اوضاع سر و گیسوی او
گیسوانش روی نیزه ریخت درهم بیشتر
@hosenih
از حکایات تنور، عرش خدا بیتاب شد
مادرش بیتاب شد قدر مُسلّم بیشتر
سیلیِ محکم همه خوردند اما دخترش
خورد از بین همه سیلیّ محکم بیشتر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#مهدی_مقیمی
▶️
تک و تنها شد و شکل محنش ریخت بهم
رفتنش ریخت به هم، آمدنش ریخت بهم
آن قدَر اسب به روی بدن قاسم تاخت
که قد و قامت سرو حسنش ریخت بهم
@hosenih
دید گلبرگ گلم تازه کمی باز شده
حرمله زود روی دست منش ریخت بهم
بدن مُثله که مخصوص علیاکبر نیست
این حسین است که نظم بدنش ریخت بهم
نیزه و تیر و سنان، سنگ و عصا و شمشیر
جوشنش ریخت به هم، وضع تنش ریخت بهم
کهنهپیراهن او حکم کفن داشت براش
حیف غارت شد و وضع کفنش ریخت بهم
خون انگشت به انگشتر او جاری شد
نیمهشب رنگ عقیق یمنش ریخت بهم
صوت قرآن تو را خواهر تو دیر شناخت
علتش چیست صدای سخنش ریخت بهم
@hosenih
داخل طشت طلا بود که دندانهایش
خیزران خورد و درون دهنش ریخت بهم
دل، مدینه بدنش کرببلا، سر در شام
یوسف فاطمه گویا وطنش ریخت بهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih