بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حسن_کردی
▶️
دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد
دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد
مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها
نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد
@hosenih
برو جان تو و جان صلابت های معجرها
تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد
نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ
ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد
نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو
ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد
@hosenih
برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه
چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد
هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده
شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد
گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا
بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفتهام
امشب کنارِ آهِ تو آتش گرفتهام
پیرت شدم نگاه به این پیرزن بکن
امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن
@hosenih
امشب غنیمت است برایم چه میکُنی
آقا شکسته است صدایم چه میکُنی
امشب نشستهای ولی از من جُدا چرا
ای جانِ خیمه پشتسرِ خیمهها چرا
امشب به پشتِ خیمه چرا خار میکَنی
این خاک را برایِ که اینبار میکَنی
@hosenih
با این غلاف قبرِ که را میکُنی درست
این قبر کوچک است چرا میکُنی درست
یک پلک هم به هم نَزَنم تا نرفتهای
گیسویِ خویش را نَکَنم تا نرفتهای
گفتند عمه دخترکان: نامه آمده است
عمه عمو کجاست اماننامه آمده است
@hosenih
از پیشِ پاسبان حرم آمدم حسین
از سمتِ مهربانِ حرم آمدم حسین
گفتم به خیمه موقعِ هنگامه نیست نیست
بسکُن رباب حرفِ اماننامه نیست نیست
یگ گوشه رفته تا نخِ قنداقه وا کُنَد
پیراهنی که تازه خریده است تا کُنَد
@hosenih
هِی دستهایِ کوچکِ مهتاب را نَبوس
بسکن رُباب بچهی در خواب را نَبوس
از مَشک ، تازه خورده کمی آب میپَرَد
آرام بو کُنَش گُلَت از خواب میپَرَد
امشب دلم برایِ حرم شور میزند
اصلاً دلم برای خودم شور میزند
@hosenih
مادر که رفت بعدِ پدر هم حسن نماند
از پنج تا کفن به خدا یک کفن نماند
امشب نشستهام که خودم را کفن کنم
فکری برایِ آنهمه دستِ بزن کنم
امشب که فکر میکنم از حال میروم
فردا چقدر بر سرِ گودال میروم
@hosenih
امشب زِ درد بر جگرم دست میزنم
فردا چقدر بر کمرم دست میزنم
امشب زِ خاک خار اگر جمع میکنیم
فردا میانِ تیغ ، پسر جمع میکنیم
امشب غبار از سرِ گیسوت میکِشم
فردا غروب نیزه زِ پهلوت میکِشم
@hosenih
امشب کنارِ مادر خود میخورم زمین
فردا غروب با سرِ خود میخورم زمین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
چه حالِ پُر ملالی داره زینب
اگه دستای خالی داره زینب
میره خیمه به خیمه تا بدونن
برا فرداش چه حالی داره زینب
@hosenih
میون این خزونِ عشق و مردی
یکی داره میره به خیمه گردی
داره میاد بگوشش از رُبابش
چرا مادر چرا باز گریه کردی
@hosenih
بخواب مادر بخواب با خوندن من
بخواب جونِ عمو رو دامنِ من
نزن اینقد زبونت رو رولبهات
نکِش ناخنت و رو گردنِ من
@hosenih
یکی داره تو تنهایی میخونه
یه دختر داره بابایی میخونه
موهاشو عمه میبافه دوباره
براش با اشک لالایی میخونه
@hosenih
تویِ خیمَش ببین دلگیره قاسم
زبون میگیره فردا میره قاسم
اگه تو کوچه با بابام نبودم
تقاصِ کوچه رو میگیره قاسم
@hosenih
مبادا زیرِ دست و پا بمونی
مبادا زنده بی بابا بمونی
داره قاسم به عبدالله میگه
اگه رفتم مبادا جابمونی
@hosenih
نبودم من تو پَهلویِ عمو باش
کنارش باش بازویِ عمو باش
اگه دیدی که اسبا رو میارن
رویِ سینش فقط رویِ عمو باش
@hosenih
میگه زینب با اون غمهاش عباس
امیدِ خیمههامون ، کاش عباس
یه بار خواهر بگی زینب فدات شه
یه بار خواهر بگو داداش عباس
@hosenih
دلِ گلها میلرزه با عمو نه
همه تو خیمهاند اما عمو نه
حرم خواب است بی خوابه حرامی
همه تو خیمههان اما عمو نه
@hosenih
غمی که اوج غمهامه آوردن
یه دردی که رو دردامه آوردن
رُباب خوابونده تازه اصغرش رو
نگید پیشش اموننامه آوردن
@hosenih
منو خیمه به خیمه دیدی آقا
برا یاری چه ناامّیدی آقا
ببین خونی شدن دستات عزیزم
چرا شب خارها رو چیدی آقا
@hosenih
بیا بردار از خاکا سرت رو
نگاهی های هایِ خواهرت رو
میترسم بعد این زنده نباشم
بیا امشب ببوسم حنجرت رو
@hosenih
بمیرم بی کسی مادر نداری
مگه خواهر مگه خواهر نداری
بده انگشترت رو تا نگم که
چرا انگشت و انگشتر نداری
@hosenih
بیا ای سایهی اطفال برگرد
از این صحرای بداقبال برگرد
ببین زینب داره میمیره امشب
بیا از سمتِ اون گودال برگرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_عاشورا
#حسن_لطفی
▶️
کجایی که شبِ غم آخر اومد
ببین آهِ دوبیتی هم در اومد
دلت اونقدر خونِ که امشب
به داد حال و روزت مادر اومد
@hosenih
الهی دردِ آقا رو نبینیم
بمیریم و مداوا رو نبینیم
بگو با صبح عاشورا نیادش
دعایی کن که فردا رو نبینیم
@hosenih
الهی رویِ خاکی تو نبینم
تو روضه مویِ خاکی تو نبینم
شبیه مادرت از پا نیافتی
آقا پهلویِ خاکی تو نبینم
@hosenih
اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد
اگه تو خیمهها دختر زمین خورد
همه تقصیرِ اون نامرده آقا
که آتیش زد در و مادر زمین خورد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_عاشورا
#علی_سپهری
▶️
درمانده ام...چیزی ندارم غیر آهم
این قحطی اشک دو چشمانم گواهم
اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست
شرمنده آقای غریبم...رو سیاهم
@hosenih
هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جای من بر اشتباهم
ای آبرودار ! آبرویم را نبردی
طوری که اصلا فکر کردم بی گناهم
می ترسم آخر سر ز چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم
@hosenih
دیگر برایم طاقت و صبری نمانده
می افتد آخر سر به روی تو نگاهم ؟
اصلا مرا چه به وصال و شِکوه از هجر ؟!
وقتی که انقدر از شما دور است راهم
گیرم که بین معصیت بال و پرم سوخت
گیرم حقیری بی نوا در قعر چاهم
@hosenih
با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم
جان ها فدای خواهری که ناله می زد :
ای کشته ی افتاده قعر قتلگاهم ...
آخر تو را با قتل صبر از من گرفتند
حالا ببین بی یار و بی پشت و پناهم
@hosenih
کل حرم غارت شده، چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم
دور از وطن، ای جان من، تکه حصیری
جای کفن آخر برایت شد فراهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
#عباس_شاه_زیدی
▶️
در کنگره ی عرش فروریخت بناها
تا از نفس افتاد جگر گوشه ي طاها
بر خاك تني ماند، كه آيات مقطع
برنيزه سري رفت، كه الشمس ضحيها
@hosenih
طاها ! تونبودی که ببینی تک و تنها
آمد به سر نور دوچشمت چه بلاها
طاها ، چه بگویم که درآن شام غریبان
انگشتر خورشید کجا رفت کجاها
قرآن به هم ریخته ات را که ندیدی
در زیر سم اسب ، درانبوه صداها
@hosenih
طاها چه نشستی جگر فاطمه ات سوخت
لاحول ولا قوه الا ب...الها
-اين نيزه نبايد برود جانب زينب
سر را بستانيد از اين سر به هواها
سر تاب نياورد و نظر كرد به خواهر
آن لحظه چه مي گفت اخيها بفداها
@hosenih
مي ديد چه اندازه غريب است ولي نيست
اين قافله را قافله سالار...سواها
ای معنی "یا ایّتها النفس" سرتو
ای خون خدا ، مثل خدا، لایتناها
یک آیه دهان باز کن ای مصحف خاموش
مگذار در این غربت و اندوه مرا...ها!
@hosenih
هفتاد ودو منزل نگراني چه كشيدم
تا مي بردم قافله ي عشق كجا ها
فرزانگي آنجاست كه مجنون تو باشيم
بگذار بمانيم در اين حال و هواها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#محمود_ژولیده
▶️
گرچه دل ها هنوز آتش داشت
گرچه آن دشت پر ز پیکر بود
گرچه از لشگر بنی هاشم
هر طرف چند جسم بی سر بود
@hosenih
آنچه بعد از حسین غربت داشت
قصۀ شام غربت و غم بود
قصۀ خیمه های آل علی
که در آنشب خیام ماتم بود
@hosenih
حکم آمد که حمله آزاد است
هر غنیمت مباح شد ، بِبَرید
می ربودند کهنه پیراهن
از تن بی سرِ امامِ شهید
@hosenih
کفش و امّامه و لباس حسین
غارت دست این و آن شده بود
دزدِ انگشت و دزدِ انگشتر
در پی خاتمی گران شده بود
@hosenih
غارت خمیه ها که شد آغاز
شعله ور شد زبانۀ آتش
روی دامان یک صغیرۀ ناز
بود چندین نشانۀ آتش
@hosenih
راه مقتل که از کسی پرسید؟
آن عرب را قسم به قرآن داد
طفلک از چشم عمه ها گم شد
عاقبت زیر بوته ها جان داد
@hosenih
سوی صحرای تیره و تاریک
آل زهرا فرار می کردند
با خدا کودکان همه سخن از
عمۀ بی قرار می کردند
@hosenih
ای خدا عمّه کعب نی نخورَد
او ولی دیده بر امامش دوخت
رفت در حلقه های آتش و گفت :
ایخدا سَروَرم در آتش سوخت
@hosenih
ناسزا هم حلال و جایز شد
نارواها به هل اَتی گفتند
گفت با گریه سید سجاد
هرچه می خواستند بما گفتند
@hosenih
من چه گویم ، خدا ، زبانم لال
عده ای هجمه ناگهان بردند
کوفیان حرام خور حالا
دست بر معجر زنان بردند
@hosenih
نی غلط گفتم ، اشتباه کردم
چادر بانویی فقط می سوخت
مثل آن کوچه باز باید گفت:
سینه و پهلویی فقط می سوخت
@hosenih
واگذارید روضۀ اسرار
تا قیامت نگفته ها باشد
اصلاً این روضه ها دروغی بود
تا همین جا شنفته ها باشد
@hosenih
اصل روضه امام می خواند
بگذارید صاحبش آید
خون مظلوم و داغ مظلومه
بگذارید طالبش آید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#یاسر_مسافر
▶️
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد
وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد
@hosenih
ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعد
انگار صدای مادری دلخسته می رسید
آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد
همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد
@hosenih
هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد
دور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد
سرمست انتقام ولی بی نصیب تر
پس معجر از سر زنها گرفت وبعد
*
((پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل))
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#معین_اصغری
▶️
مرهم قلبی که آشوب است اشک
چشم هایم در غمت یکدست اشک
بغض در زندان تن محبوس ماند
آنکه از زنجیر خود بگسست اشک
@hosenih
آتش داغت فروننشست تا
روی زخم کهنه ام ننشست اشک
روضه ات گودال وقتی می رسید
زود چشمان مرا می بست اشک
نامه درد مرا تفسیر: آه!
روضه داغ تو را پیوست: اشک!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#علی_سپهری
▶️
شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمر
چه آتشی به دل ماسوی زدی ای شمر
مگر که زینت دوش نبی نبود حسین
چرا قدم روی عرش خدا زدی ای شمر؟
@hosenih
حسین فکر نجات تو بود اما حیف
لگد به بال و پرش بی هوا زدی ای شمر
هنوز جان به تنش بود مرتضی آمد
به ناله گفت: عزیز مرا زدی ای شمر
نفس نفس زد و ناله کشید "یا أماه"
میان پهلوی او نیزه جا زدی ای شمر
نسوخت قلب تو از ناله ی " بُنیَّ حسین"
به پیش دیده ی خیر النسا زدی ای شمر
حسین آب طلب کرد در ته گودال
تو در عوض شه لب تشنه را زدی ای شمر
هزار و نهصد و پنجاه زخم کاری داشت
چرا تو رحم نکردی، چرا زدی ای شمر؟
چه کردی از نفس افتاد خنجر کندت؟!
رویت سیاه باد چند تا زدی ای شمر؟
@hosenih
سرش به نیزه شد و وقت غارت خیمه...
تمام لشکر خود را صدا زدی ای شمر
برای دخترکان خواهرش سپر بود و...
عقیله را جلوی بچه ها زدی ای شمر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#محسن_پالیزدار
▶️
همچنان دانهٔ اسپند که از جوش افتاد
دخترت بی رمق و سوخته ،خاموش افتاد
@hosenih
بسکه از صبح ز عطر شهدا مست شدی
پیکرت تنگ غروب است که مدهوش افتاد
ما ندیدیم ولی عمه پیاپی میگفت
با سرِ زانوی خود،شمر به پهلوش افتاد
پشت پاخوردی و از پشت زمین افتادی
خواهرت چند قدم آمد و بی هوش افتاد
@hosenih
جگرت سوخت، دلم سوخت، حرم رفت به باد
یادگاریِ تو در واقعه از گوش افتاد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#رائی
▶️
من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم
ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان
این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم
@hosenih
در کرببلا زینت آغوش نبی را
آوردم و غلطیدهبهخون دیدم و رفتم
ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم
یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت
چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم
چون همره ما هست سر غرقهبهخونت
من یاد لب تشنهی تو بودم و رفتم
@hosenih
بگسست اگر دشمن دون، ریشهی دین را
با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم
بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود
من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih