eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از صلح و سکوت و بردباری بنویس از گنبد و از آینه کاری بنویس @hosenih بنشین و میان ذهن خود با خطِ اشک بر خاکِ بقیع یادگاری بنویس! ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آری یک عمر دلش غرق عزاداری بود تا چهل سال، فقط کار حسن زاری بود از همان کوچکی اش کوچه گرفتارش کرد جگر خون شده اش حامل اسراری بود @hosenih دمبدم تکیه به دیوار غریبی می داد آنکه بر مادر خود فکر عصا داری بود هفت بار از اثر زهر بخود پیچیده بارها این جگرش صید جفاکاری بود آخرین بار که زهر از گلویش پایین رفت روزه بود و بخدا لحظۀافطاری بود @hosenih از همان روز که در خانۀآقا آمد نقشۀجعدۀ ملعونه جگر خواری بود زیر لب زمزمۀواحسنا زینب داشت خواهری که همه جا در صدد یاری بود ناگهان دید به احوال تعجب زینب طشت رنگین شده و لَخت جگر جاری بود @hosenih با خبر کرد در آن حال برادرها را باز هم دخت علی فکر پرستاری بود بی خبر بود ز آثار هَلاهل ، ای وای اثر سودۀالماس عجب کاری بود قاسمش در بغل حضرت عباس گریست کار عبداللَهِ دردانۀ او زاری بود @hosenih با وجودی که خودش حال عجیبی دارد همه جا ام مصائب، پِی دلداری بود آنکه در طشتِ بلا پاره جگر دید، همان دید در طشتِ طلا اوج گرفتاری بود «خیزران بود و لب قاری قرآن در طشت» غرق در خون، دهن و لعلِ لب قاری بود @hosenih سرخ چشمی پی اظهار کنیزی خندید شاهد خندۀاو گریۀخونباری بود ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ معراج من یعنی که غمخوار تو باشم آواره ی کوی علمدار تو ‌باشم گفتم سگ کوی تو هستم تا کمی هم در زندگانی ام وفادار تو باشم @hosenih در این دو ماهه زیر و رو کردی دلم را آوردی ام در روضه تا یار تو باشم آقا اگر سربار تو بودم ببخشید می خواستم من هم عزادار تو باشم من را چه کار اصلا به مزدِ این دو ماهه کاری نکردم که طلبکار تو باشم @hosenih یک خواهشی دارم فقط، جان رقیه بگذار تا آخر گرفتار تو باشم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم @hosenih هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم ما خسته نيستم كه رخت سياه را با خستگي از اين تن وامانده در كنيم @hosenih امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم برخيز تا مسافر صحن رضا شويم ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم @hosenih اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم @hosenih مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟! ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خاطرم را با دعایش جمع کرد دور هم ما را خدایش جمع کرد @hosenih سفره ای که این دوماهه فیض داد پهن کرد زهرا رضایش جمع کرد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام @hosenih بعد از دو ماه كه در مطبت هستم ای طبیب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام مرهم برای درد دلم اشك روضه بود اینگونه بوده اشك دمادم گرفته ام شبها چقدر گم شده ام بین كوچه ها وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام @hosenih از مادرت بپرس ، نوكریم را قبول كرد ؟ آیا برات كرببلا هم گرفته ام ؟ افسوس می خورم كه زخیرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام *** ای روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بخر ای یار گریه های مرا بشنو امشب خدا خدای مرا آنقدر آمدم کرم بکنی بنویس این برو بیای مرا @hosenih ربّنا اتنا لقای علی مستجابش بکن دعای مرا از زمینگیریم کلافه شدم معصیت بسته دست و پای مرا من به این ناله ها دلم گرم است تو نگیری سرو صدای مرا @hosenih امدم آشتی کنم با تو رد نکن دست بی نوای مرا به ازای دوماه سینه زدن بده ویزای کربلای مرا ..... محسن از ضرب میخ سقط شده! ماتمش ساخته عزای مرا ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد... تا که عزراییل وارد شد برای قبض روح بر علی(ع) و فاطمه(س) با حال مضطر خیره شد @hosenih خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد آن طرف سر را به زانو داشت غمگین؛ مجتبی(ع) بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد طاقتِ بیتابی و اشک حسینش(ع) را نداشت از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد @hosenih رفت تا جایی که زینب(س) بغض کرد از کربلا- تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد! ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دو ماه زندگی ام خرج روضه های تو بود سلامِ روز و شبم سمت کربلای تو بود دلیل سجده ی ما تربت تو بود فقط دلیل گریه ی ما مجلس عزای تو بود @hosenih نگاه کن به دلی که تپیده با غم تو دلی که در همه حالات مبتلای تو بود شبی برای گدایان خود دعا کردی خدا هر آنچه به ما داد از دعای تو بود نوشته اند که جبریل هم دلش می خواست به جای این همه منصب فقط گدای تو بود تویی که نور خداوند در تو جلوه نمود تویی همان که خداوند خونبهای تو بود @hosenih چگونه سمت خداوند پر زدی که زمین سه روز بعد تو دنبال رد پای تو بود میان گودیِ گودال سجده می کردی زمین کرب و بلا محو ربنای تو بود ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد @hosenih لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد زینب از غم من اشک مریز و بنگر وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد @hosenih فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ روزه بودی و همسرت ایکاش با تو روراست بود و می شد قهر تا مگر کینۂ پدر وَ جمل- را نمی ریخت در پیالۂ زهر جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس کرَمت را چطور بُرد از یاد؟! تشنه بودی و جای آبِ خنک آتش ِ زهر را به خوردت داد @hosenih رنگت از رخ پرید و افتادی همسرت داشت هلهله میکرد جگرت سوخت! با پریشانی- خواهرت رفت و تشت را آورد گریه میکرد و سینه ات شد تنگ جان او بسته بود بر جانت بر گلوی حسین(ع) خیره شدی اشک جاری شد از دو چشمانت درد پیچیده بود دورِ تنت لااقل کاش میزدی فریاد زنده شد در مقابل چشمت خاطراتِ بدی که دقّ ات داد @hosenih بغض کردی و بعدِ چندین سال بر دلت مانده بود تأثیرش بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع) بوسه زد بر غلافِ شمشیرش داغ مادر، مزارِ بی زائر از تمام مدینه سیرت کرد تکیه زد بر ورودیِ کوچه خنده های مغیره(لع) پیرت کرد! ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای که داری در دلت صدها امید آدمی زنده است اما با امید عاشقان را می‌برد بالا امید پس مشو هرگز از این در نا امید "تو مگو ما را به آن شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست" پشت این در گاه‌گاهی آمدیم غالباً با روسیاهی آمدیم بین این دریا چو ماهی آمدیم گر چه هر دم با گناهی آمدیم صاحب این خانه بد رفتار نیست با کریمان کارها دشوار نیست ای نگاهت مهربانی را دلیل نوکر حلقه به گوشت جبرئیل کاش می‌بستم به قبر تو دخیل دست ما کوتاه و خرما بر نخیل در گدایی دست‌مان بیکار نیست با کریمان کارها دشوار نیست @hosenih با وجود تو کرامت جلوه کرد در جمل غوغای نامت جلوه کرد صلح باعث شد مقامت جلوه کرد بر همه عقل امامت جلوه کرد این حقیقت قابل انکار نیست با کریمان کارها دشوار نیست ناسزا می‌گفت مرد اهل شام در جوابش ساده فرمودی سلام می‌بری در خانه‌ات با احترام می‌گذاری در دهان او طعام هیچ کس مثل تو سفره‌دار نیست با کریمان کارها دشوار نیست هر کجا در راحتی در اضطراب نام تو خواندم دعا شد مستجاب هر زمان نام تو را کردم خطاب از خدا آمد به جای تو جواب شکرُ لله با تو کارم زار نیست با کریمان کارها دشوار نیست @hosenih می‌روم مشهد خیابان‌ها شلوغ می‌روم در قم شبستان‌ها شلوغ کربلا هم کل ایوان‌ها شلوغ در مسیرش هم بیابان‌ها شلوغ هیچ‌کس مثل تو بی‌زوار نیست با کریمان کارها دشوار نیست در مدینه حرف پشت سر زیاد رو به رویت طعنه‌ی همسر زیاد پیش چشمت دشمن ابتر زیاد در مصاف غربتت لشگر زیاد مهر تو در قلب‌شان انگار نیست با کریمان کارها دشوار نیست ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای به غمت مبتـلا ، هـرکس و در هـر کجـا نغمـه ی شـاه و گـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) ریـزه خـور خـوان تـو ، دست بـدامـان تـو هـر که بـه غـیر از خـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) @hosenih ای خلـف مصطفی ، وارث شیـر خـدا زاده ی خیرالـنسـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) فاتح جنگ جمـل ، رزم تو ضـرب المثل تـیغ تو را مرحبـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) شیعه بسازد حـرم ، بـهر تو شاه کـرم گنبد و صحن و سـرا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) بـا کـرمت نازنین ، من شدم این اربعین زائـر کرب و بلا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) سوی گدا کن نـظر ، آبرویم را بخـر شافع روز جـزا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) @hosenih پیش دو چشم تـرت ، خورده زمین مـادرت از ستـم اشقـیـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) خون شده آقا دلت ، کوچه شده قاتلت کشته این ماجـرا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم @hosenih حسرت بوسه بابا به دلت می ماند تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم جگر سوخته را نیست دوایی پسرم بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین برده ام ارث غریب الغربایی پسرم آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد شده این حجره عجب کرببلایی پسرم جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم @hosenih دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این زهر کاری کرد من از نا فتادم در کوچه مثل مادرم از پا فتادم با احتیاط از درد، خود را میکشیدم تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم @hosenih در خانه گفتم زود درها را ببندید تا داخل حجره شدم، درجا فتادم پیراهنم را از عطش بالا گرفتم یاد آمد از جدّ غریبم تا فتادم نیزه نخورده پیکرم میسوخت از درد یادِ تن صد چاک عاشورا فتادم یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش بیخود ز خود گشتم، ز پا آنجا فتادم @hosenih گر چه سر من را جدا از تن نکردند یاد سرِ بر نیزه در نجوا فتادم تا که جوادِ من سرم از خاک برداشت یاد علیِ اکبر لیلا فتادم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به بوی مست شب بوها و مریم ها توجه کن همین که اشک میریزی به شبنم ها توجه کن همین که می رسی از صحن گوهرشاد، شادی کن به شادی های پنهان گشته در غم ها توجه کن @hosenih یکی از یاد تو رفته که در یک فرد میبینیش همینطوری که می آیی به آدم ها توجه کن کنارت هرکسی یک جور و با یک ذکر می آید به یا زهرا و یا حیدر به این دم ها توجه کن به هر علت دو قطره اشک روی گونه چون آمد در این وادی زیاد از حد به این کم ها توجه کن همیشه قطره ای گُم باش پیش حضرت دریا همیشه نزد عالِم ها به عالم ها توجه کن حرم رفتی به شادی ها به زاری ها توجه کن به نوع نشئگی ها و خماری ها توجه کن حرم انگار مردم را تماماً مهربان کرده به نوع عشق ورزی ها به یاری ها توجه کن ببین دلواپسی معنا ندارد در ورودی ها به طرز اغلب چشم انتظاری ها توجه کن یکی هستی و خود را چون که صدها تکه میبینی به این تکثیر در آیینه کاری ها توجه کن به سیل زائران وقتی که می جوشند و می آیند به این دلدادن،این بی اختیاری ها توجه کن به اینکه با چه طیفی میروی پابوس دقت کن به نوع چینش این همجواری ها توجه کن همیشه مضربی از هشت در آمار میبینی به هشت مُستَتِر در سر شماری ها توجه کن مچاله باش نزد مرقدش تا قیمتی باشی به این آداب اهدای هزاری ها توجه کن @hosenih اگر دقت کنی از گوشه اش بالی زده بیرون به رخت خادمان در کفشداری ها توجه کن توجه کن توجه کن کنار حضرت سلطان به هر درد و غمی غیر از نداری ها توجه کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیدی اگر عبا بسرم بود چاره کن فکری برای این جگر پاره پاره کن دیدی اگر به کوچه زمین خوردنِ مرا یاد از زمین فتادنِ مَه در شراره کن @hosenih همراه من بیا و در حجره را ببند آنگه میان گریه بحالم نظاره کن رنگِ پریدۀ من اگر مشکلِ تو بود یادی ز یاس نیلی و آن گوشواره کن دیدی اگر جمال جگر گوشۀ مرا پس احترامِ کاملِ آن ماه پاره کن دیدی اگر پدر به سر زانوی پسر گریه به غربت بدنی پاره پاره کن @hosenih دیگر مرا نبینی و او حجت خداست با جان و دل اطاعتش از هر اشاره کن نعش مرا بگیر و به هرجا که او رَوَد یاد از مشایعت به شبی بی ستاره کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رنگی اگر پرید ، نظر بر رویش کنید قلبی اگر شکست ، دلی دلجویش کنید وقتی عبا به پای کسی گیر می کند کاری برای زخم سر زانویش کنید @hosenih یاری کنید وقت زمین خوردنِ کسی پایی که خسته ماند پر از نیرویش کنید وقتی کسی به روی زمین درد می کشد فکر گشودنِ گره از اَبرویش کنید دیدید اگر چو مار گزیده شود کسی بی وقفه رو به قبله ، سرِ زانویش کنید حالا بگو قیافه شناسی بیاورند گل چون شناخته نشود ، پس بویش کنید چون محتضر به زلف پریشان ز پا فتد دستی شبیه شانه در آن گیسویش کنید زهری که بر جگر بنشیند ، علاج نیست هر چند بحر آبِ خنک دارویش کنید باید که قبلِ حادثه فکر علاج بود یعنی امام را مددِ نیکویش کنید وقتی که روز واقعه یارش نمی شوید پس پشت پنجره سخن از آهویش کنید @hosenih حتی اگر امام رضا رأفتی کند این لطف اوست ، دست دعا را سویش کنید حالا بیاد مادر پهلو شکسته گفت : دستی اگر شکست ، مدد بازویش کنید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام آشـکـار شیعــه بــر غــم‌هـــای پنهــانت الهـی گِـل شــود از اشــک من خـاک خراسانت تـو بـــودی مثــل زهرا بضعـهء پــاک رسـول‌الله که عمــری محنـت و انــدوه بــازی کـرد بـا جانت @hosenih به چشم خویش دیدی دم‌به‌دم جان دادن خود را از آن روزی که مأمون در خــراسان کـرد مهمانت چه شد که مرگ خود را از خدای خود طلب کردی گمانـم "یــابن زهـرا" قصـر مــأمون بــود زندانت دل نـورانیت شــد پـــاره‌پـــاره چــون تـن جـدت ز بس پیـوسته مــأمون بـر جگــر زد زخـم پنهانت چـه شـد معصومه تا گیرد سرت را بـر روی دامن جـوادت کـو کـه بگــذارد سـر خــود را بـه دامانت ز جـا بــرخیـز و مثـل جـد مظلومت بخـوان قرآن چـرا خــاموش شــد آوای روح‌انگیـــز قــرآنـت شنیـدم دل نهــادی روی سنگـی از شـرار زهـــر ولــی دیـگــر نکـــردنـد اهـل کوفه سنگ بــارانت الهــی بشکنــد دستــی کــه بــا انگـور زهرآگین شــرار افــروخت ای جان جهـان بر قلب سوزانت به تشییع تـو حتـی قــاتلت هـم گـریه کـرد آری نخندیدند دیگـر دشمنـان بــر چشــم گـریانت @hosenih دلــت آتـش گـرفـت از شعلـهء زهـــر ستـم اما نیـامد بـر دل ای محبــوب دل‌هــا زخـم پیکـانت... بـه «میثم» نعمت حـق شد تمـام از مهرتان آری چه نعمت خـوب‌تر از این کـه گشتـم مرثیه‌خوانت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این شهر ، مشهد است بیا کربلا که نیست شاید غریب ، خانه ی ناآشنا که نیست مشهد که کوفه نیست قدم رنجه کن بیا دور از مدینه هست ولی بی وفا که نیست @hosenih باب الجواد داری از این رو غمین نباش در ماتم پسر ، قدت از غصّه تا که نیست اینجا مقابلت پسرت را نمی کشند اینجا عبورت از وسط نیزه ها که نیست از قم نترس خواهرت آرام و راحت است مَحرم نبوده شهر ولی بی حیا که نیست زینب غمی بزرگ پر از بی برادری است معصومه غمزده است ولی بی رضا که نیست @hosenih ایران اگر نداشت رضا را صفا نداشت پنهان نبوده از تو ، نهان از خدا که نیست از میوه های کشور ما میل کن ولی در خوشه های تاک دریغا !شفا که نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست @hosenih در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود یعنی کنارِ فاطمه‌ام البنین نشست چسباند تا که سینه‌ی خود را به خاک ، دید : چرخاند رویِ سینه و آن لاله چین نشست از تَل کنارِ عمه‌ی خود داد زد ولی ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست "والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست @hosenih با آستین پاره سرش را گرفت حیف از بام آتشی به همین آستین نشست سنگی که خورد بر سرِ بابا کمنانه کرد بر گونه‌های کوچکِ آن نازنین نشست... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در سماوات بانگ غم دادند بی کسی را دوباره سم دادند چه غریبی که دور از وطن است پاره قلب جمع پنج تن است @hosenih زهر را خورده است‌ پا شده است چقدر شکل مجتبی شده است مثل زهرای خورده بر مسمار دست خود را گرفته بر دیوار وسط راه میخورد به زمین گاه و بیگاه میخورد به زمین میرود حجره دست و‌پا بزند صورتش را به خاکها بزند وقت آن است آب آب کند مثل جدش به خون خضاب کند گرچه در بی کسی نفس زده است پسرش آخرِسر آمده است بازهم شکر پیرهن دارد چندتا چندتا کفن دارد نیزه ای نیست داخل دهنش سایبان مانده است بر بدنش دخترش در حصار آتش نیست نظری سمت خواهرانش نیست خاتمش دست‌ ساربانی نیست دست مامون که خیزرانی نیست پسرش را ندیده روی عبا قطعه قطعه نچیده روی عبا @hosenih خنجری زیر حنجرش نرسید ته گودال پیکرش نرسید حجره اش را گرفته سوز حسین نیست روزی شبیه روز حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیست در صحنت نفس های مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد کربلایی شد... اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی @hosenih از کودکی با پنجره فولاد مانوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هر جایی از آب سقاخانه هر کس خورده ، می فهمد زمزم ندارد این چنین آب گوارایی وقتی که نام مادرت را می بَرَد زائر در صحن غوغا می شود آن هم چه غوغایی وقتی برای دستگیری می رسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی @hosenih حاجات سائل را نگفته می دهی، یعنی در دست و دلبازی نداری هیچ همتایی چشم انتظارت می نشینم در صف محشر بی شک به دیدار منِ سرمست می آیی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از قصر بيرون زد، عبا روى سرش بود در احتضار انگار جسم مضطرش بود دور و برش گريه كنى اصلاً نيامد اى كاش پيش اين برادر، خواهرش بود @hosenih ازبس زمين افتاد و ازبس غَلت مى خورد وقت گذر خاكىِ خاكى پيكرش بود دستش به پهلو بود و مشكل راه مى رفت خيلى در اين ساعات، يادِ مادرش بود با اينكه دربِ حجره اش را بست اَباصَلْت امّا جوادش آمد و دور و برش بود شكرخدا سر روى دامان پسر داشت وقت سفر گريانِ جدّ اطهرش بود وقتى حسين از روى اسب افتاد بر خاك وقتى كه با زانو كنار اكبرش بود @hosenih در بين مقتل يك على افتاد، اّما حالا صد و ده تا على دور و برش بود زينب براى بردن آقا به خيمه آنچه به دردش خورد حرفِ معجرش بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih