eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
531 دنبال‌کننده
244 عکس
57 ویدیو
133 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐 امروزه و جوامع را به عهده دارد،نظامی که در ارتباط میان انسان و جهان، «بهره‌وری ماده» را اصل قرار می‌دهد. 👈مثلا از رقابت آزاد سخن می‌گویند، اما فقط آپتیمومی که نظام کارشناسی سرمایه داری تنظیم می کند این‌گونه است که اگر به آن گونه گردش نداشته باشد ورشکست خواهد شد و بدون انباشت نیز توسعه و تکنولوژی ممکن نخواهد بود. ♻️لذا رقابت‌ها داخل یک چارچوب منطقیِ بسته و به نحوی هماهنگ می‌شود که چیزی باعث تضعیف تمرکز نشود. 📂🎥حتی بالاتر از این سفارشات و حتی را نیز به گونه‌ای به دست می‌گیرد که نتیجه آن قابل مصرف شدن حساسیتهای جامعه برای باشد. چرا که هرگاه تحقیق به صورت -ونه فردی- انجام شود، در پس آن یک و سپس سرمایه،امکانات و بودجه می‌خواهد و این بودجه را در شرکت‌های بزرگ سرمایه‌داری تأمین می‌کنند. 💚در حتی«عشق» نیز همچون بنزین در توسعه کارخانه مصرف می‌شود. قابل مصرف و برنامه ریزی است؛ و این یعنی قرار گرفتن انسان در منزلت «شیء». ⁉️ آن‌گاه اگر کسی انسان شیء شده را مشاهده کند، سخن گفتن از مضحک نیست؟! 📚منبع: کتاب « کلیاتی پیرامون فلسفه روش» @hoseiniyehandisheh
🔰مساله‌ی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی» 📝 (صفحه اول) ◀️ چند وقتی بود که وسطِ «و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» گیر می‌کردم؛ همان فراز پر از ناز و نیاز ِ مناجات شعبانیه را می‌گویم که در ادامه، با عبارت عجیب و شاید بی‌نظیر ِ «و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک» تکمیل شده. البته معلوم بود که «وله» در عربی با «الی» متعدی می‌شود و ترجمه این فراز را به همچین چیزی تبدیل می‌کند: «شیدایی و اشتیاق به یاد خودت را به من الهام کن». یعنی تکلیفم با «الی ذکرک» معلوم بود اما سر این گیر کرده بودم که این «بذکرک» اینجا چه کار می‌کند و چه معنایی دارد؟ ◀️ کم‌کم به این نتیجه رسیدم که خیلی از اشتیاق‌های ما به یاد خدا و «ذکر الله»، بخاطر این است که دنیا و لذت‌هایش را از دست می‌دهیم و دل‌مان می‌گیرد و یاد خدا می‌افتیم و ... یعنی دردِ نرسیدن به این شغل و آن مدرک یا نداشتن این سطح از رفاه و آن درآمد و درد دوری از این دختر و آن پسر یا این کالا و آن خدمات است که ما را به وادی حرف زدن با خدا و یاد او و کمک‌خواهی از دستگاهش می‌کشاند. خدا هم گرچه در قرآنش از این وضعیت ما گله کرده که «فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین... و اذا نجاهم الی البر اذا هم یشرکون» اما خیلی هم به روی‌مان نمی‌آورد و به احترام خداپرستیِ نصفه و نیمه‌ای که داریم، با ما راه می‌آید. ◀️ اما در کلاس‌های بالاتر ِ خداپرستی که نباید از این خبرها باشد و فرصت‌هایی که در رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان قرار داده‌اند، نرم‌افزاری برای عبور از این بچه‌بازی‌ها و حرفه ای شدن ِ امّت پیامبر اکرم (ص) در تهذیب و تکامل و اخلاق و معنویت است. شاید بخاطر همین بوده که این «بذکرک» در وسط این فراز استثنایی گنجانده شده تا بگوید: این اشتیاق به یاد خدا (ولها الی ذکرک) باید مبدأ و علت و موتور محرکه‌ای داشته باشد از جنس یاد خدا (بذکرک) و نه غم از دست‌دادن دنیا و لذتهایش. یعنی نمی‌خواهم «نرسیدن به حاجت‌های دنیایی» باشد که مرا به در خانه تو بیاورد. بیا و کاری کن که «یاد خودت» باعث بشود که من به ذکر و یادت مشتاق شوم. خیلی سخت شد، اصلا شاید دور و تسلسل به راه افتاد؛ نه؟ ◀️ نه! یعنی اگر کسی به یاد «ارکانا لتوحیده» بیفتد و «من اراد الله بدأ بکم» را فراموش نکند و «ذکرنا ذکرالله» را بخاطر بیاورد و بداند که تنها راه واقعی برای توحید و ذکرالله، ائمه معصومین هستند، از خیالِ «دور و تسلسل» نجات پیدا می‌کند و می‌فهمد که در «اشتیاق به ذکر خدا بوسیله ذکر خدا» آن «ذکر خدا»ی دومی، همان یاد ائمه معصومین (ع) است که می‌تواند جای غم‌های دنیا را بگیرد و علت اشتیاق واقعی و نیاز حقیقی به یاد و ذکر خدا شود. ◀️ اما راستش را بخواهید هنوز گیر داشتم. یاد ائمه هدی (ع) چطور می‌توانست علت اشتیاق واقعی و غیردنیایی به ذکر خدا باشد؟ من ِ بدبخت که حتی این راه نجات را هم خراب کرده بودم و توی روضه‌ها هم فقط وقتی خوب گریه می‌کردم که دلم زیر آوار مشکلات زندگی لِه شده بود. پس دنیازدگی در گریه بر اهل‌بیت هم.... اینجا بود که فراز دلربای بعدی _ که انگار داشت جمله قبلی را تفسیر می‌کرد _ به دادم رسید: «و همتی فی رَوح نجاح اسمائک و محل قدسک» همّ و غم و اهتمام و همت من را متمرکز کن در «نسیم پیروزی نام‌هایت» و بعد «اسمائک» را به «نحن الاسماء الحسنی» که امام صادق (ع) گفته بود و «السلام علی اسم الله» که در زیارت علی بن ابی‌طالب (ع) می‌گوییم، اضافه کردم و گفتم: همّ و غم مرا در پیروزی دستگاه اهل‌بیت قرار بده. ✔️ادامه دارد...👇👇👇 ✅ @msnote@hoseiniyehandisheh
👆👆 ادامه: مساله‌ی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی» 📝(صفحه دوم) ◀️ کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب می‌فهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیله‌ی شبانه‌روزی می‌کند و «ظلمات بعضها فوق بعض»ش چه تاریک خانه‌هایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا می‌ریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا می‌کند و «متی نصرالله»شان را به آسمان می‌فرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بت‌شکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار می‌گیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» می‌رود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیق‌ترین رابطه‌ها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز می‌کند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا می‌شود و از او می‌خواهد در برابر معرکه همه‌جانبه‌ی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند. ◀️ قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسله‌ی عشّاق ؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمی‌شدیم. همو که عمیق‌ترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو می‌دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو می‌دانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.» 🔶 تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگ‌معلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی ؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قله‌های معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج و معلم و مرادش در همه نفس‌گیری‌های این درگیری، سید علی حسینی . ✅@msnote@hoseiniyehandisheh
🔰 « » امری غیرقابل اجتناب است، قصد دارد چگونگی جهانی شود؟ (انحلال در غرب،پاسخگویی به مسائل مستحدثه، حضورفعال) 🔺به هر حال در دنیا مردم اعتقادات مختلفی دارند و این گونه نیست که همه شیعه و دوازده امامی و قائل به ولایت مطلقه فقیه باشند. آن‌ها چگونه با متد خودشان دست به تولید مثلا یک شیء می‌زنند و آن‌ها چگونه توسعه پیدا می‌کند و چگونه می‌تواند خودش را توسعه بدهد؟ 🔻به نظر ما یا باید راه حل بالابردن را بپذیرد و یا این که به برود! به بیان دیگر « » امری غیرقابل اجتناب است، قصد دارد چگونگی جهانی شود؟ 1️⃣ آیا می خواهد در جهان منفعل محض باشد که بالتبع در خواهد بود. 2️⃣پاسخ گو به باشد. یعنی نحوه چالشی که مرتبا منتقدانه است و می‌تواند برخی از انرژی‌های متراکم را نیز تخلیه کند. بودن چنین مجموعه ای نیز برای دنیا بد نیست. یعنی این گونه نیست که آمریکا محو و نابودیِ مطلق چنین نظامی را هرچند بر پایه اسلام باشد را بخواهد. چرا که داشتن مخالفانی که در عین حال ابزار تخلیه باشند، برای او لازم است. پس مرحله دوم نیست، اما بودن هم نیست. 3️⃣ می‌خواهد به صورت در نظام جهانی حضور داشته باشد و «جهت» خود را در دنیا بالا ببرد. روشن است که این کار ابزارهای متناسب با خود را می‌طلبد. این سطح از حضور نیز محال است رخ دهد؛ الا این‌که در و زیربنائی ترین امور، (ارتباط به دین)، (عینیت و ارتباط به دنیا و ماده) را به صورت دقیق و تعریف کنید؛ چه در محصولات عینی مثل محصولات اقتصادی و کالاها و چه در محصولات ارتباطی(مفهوم). در غیر این صورت عقب ماندن را بپذیریم. 📚منبع: کتاب « کلیاتی پیرامون فلسفه روش» @hoseiniyehandisheh
📆 به مناسبت سالگرد ولادت حضرت صاحب الامر(عج) ✍🏻رضامحمدآبادی-پژوهشگر حسینیه اندیشه- 🔰نیمه شعبان، ضرورت تأملی عمیق در و عزمی جدید برای 🔸جشن گرفتن به مناسبت سالگرد میلاد شخصی که علم به زنده بودن او داریم ولی از حضور او محرومیم، همراه با یک نگرانی و ویژه ای است؛ خصوصا اگر آن شخص امام و حجت خدا و باشد و خصوصا اگر و عدم حضور ظاهری او خود ما باشیم. 🔹نیمه ماه شعبان هرساله باید ما را به و مطالعه ی جدی تر از گذشته مشغول کند؛ در حجت خدا، مطالعه ای دقیق در و ظهور او. حتی دیگر تأمل شخصی ما نیز کفایت نمی‌کند بلکه باید عظیمی تشکیل گردد و در طول سال به صورت منسجم به در این زمینه مشغول گردند که چطور می توان روز به روز به ولایت عظمی نزدیک گردید؟ چطور می توان به فرج نزدیک شد و از این بلاء و مصیبت رها گردید؟ تا در شب و روز این عید به در سطح فرد و جامعه رسید. 🔸اگر احتمالِ بودن 15 شعبان را نیز لحاظ کنیم ضرورت این مسئله شدیدتر می‌گردد. مگر شب قدر چه شبی است؟ شب قدر همان شبی است که در شأن آن گفته شده است: «‌تنزل الملائکه و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر». شبی که ملائکه و حقیقت روح بر قلب امامِ حیّ و حجت خدا بر روی زمین نازل می گردند و پیش رو معین می‌گردد. 🔹موضوع اصلی ای که در این شب مقدّر می‌گردد، تقدیر به دستگاه ، و است؛ تقدیرمیزان مصائب و بلایایی است که در سال آینده بناست از سوی دستگاه و ایجاد گردد و این مصائب به آن امام حی و حجت ظاهره (عج) عرضه می‌گردد و از آن جا که امت او به علت یا در مقابل این مصائب نمی‌ایستد، حضرت فشار آن مصائب را به جان می‌خرد و می‌پذیرد و حکمت سلام و رحمت الهی که «سلام هی حتی مطلع الفجر» نیز به همین مسئله بازمی گردد چرا که عبور از حجم عظیم و متنوع این که بر وجود امام عصر(ع) وارد می‌آید جز با باران سلام و رحمت و نصرت الهی بر ولی خود ممکن نخواهد بود. 🔸لذا عده ای که در پی بالاترین سهم تأثیر در هستند؛ در این شب به جای طواف حول حوائج شخصی خود بر قبله ی حاجات امامشان و مصائبی که بر وجود ایشان وارد می‌آید می‌گردند و از او شفاعت و دستگیری می‌طلبند تا بتوانند «اجابت» ش نمایند و به میزان ظرفیتشان از حجم مصائب او کم کنند. 🔹مراجعه و مطالعه دقیق زیارات و ادعیه امام زمان(عج) به خوبی می‌تواند افق حاجات ایشان را به ما بفهماند. «أمِت به الجور و أظهر به العَدل»، «وَاقصِم به رؤوس الضَّلالَه و شَارِعَه البِدَع وَ مُمِیتَهَ السّنّه و مُقوِّیه الباطل» «و ذَلِّل به الجَبّارین و أبِر به الکافرین و جَمیعَ المُلحِدین فِی مَشارِقِ الأرض و مغاربها و بَرِّها و بَحرها و سَهلِها و جَبَلِها حَتّی لا تَدَعَ منهم دَیّاراً وَ لَا تُبقِیَ لَهُم آثَاراً» (1) ... 🔸بنابراین اگر خود را در این سطح نمی دانیم از صاحب این شب و روز بخواهیم خود، ما را در این مسیر یاری نماید! مسیری که جز به نصرت خود ایشان قدم را یارای حرکت در آن نیست. مسیری که قلبی تسلیم(قَلبِی لَکُم سُلمٌ)، تبعیت از امام در و (رأیی لکم تبع) و و کوششی فراوان در (نصرتی لکم معدّه) می‌طلبد. (1) پی نوشت : دعا برای امام زمان منقول از امام رضا(ع) و روایت شده از سوی جنابِ یونس بن عبدالرحمن ✅ @hoseiniyehandisheh
1.mp3
16.07M
📻🎙 سال 1398 توسط مقام معظم رهبری مدظله‌العالی به عنوان سال « » نامگذاری شد. به همین مناسبت، شبکه قرآن صدای جمهوری اسلامی با دعوت از ، برنامه‌ای را با عنوان «طنین تلاش» در 21 قسمت پخش کرد که در آن به موضوعِ «» پرداخته شد. گرچه مدت کوتاه برنامه (3 الی 5 دقیقه) موجب اجمال در طرح مباحث شد و شرایط را برای طرح پیشنهادات ایجابی فراهم نکرد، اما به دلیل طرح سرفصل‌های اصلی پیرامون « در جهان و موانع آن در ایران اسلامی» می‌تواند برای مخاطبان محترم قابل استفاده باشد خصوصا با توجه به این که سال 1399 نیز به عنوان سال «» نامگذاری شده است. در این فایل، تمامی 21 قسمت برنامه‌ی «طنین تلاش» تجمیع شده است. ✅ @hoseiniyehandisheh
«عقبه ی تاریخی ِ یک سبابه» وقتی پیامبر، جامعه بت‌پرست مکه را به هم ریخت و مرکز قدرت در حجاز و قوی‌ترین قبیله‌ی عرب را به چالش کشید و فریاد ِ «محمدٌ فرّق جماعتنا»ی قریش را به آسمان رساند، راهی نماند جز این‌که... 👇👇 ✅ @msnote@hoseiniyehandisheh
... در «دار الندوه» جمع شوند و عقل‌های‌شان را روی هم بریزند تا قدرت و حاکمیت‌شان به تصاحب خداپرستان درنیاید. اما ضربه‌های محمّد (ص) آن قدر کاری بود که خِرد جمعیِ روسای شبه جزیره هم به جایی قد ندهد. همین جا بود که ابلیس بعد از سالها مجبور شد مستقیم وارد شود و به قیافه‌ی بزرگی از اهل «نجد» در بیاید و برای آن‌که بزرگان مکه را به سمت قتل پیامبر ببرد، شروع کند به نقد پیشنهادهای سران قریش: ـ او را از سرزمین‌تان تبعید کنید؟!! نه! در این صورت، شما او را که زیباروی‌ترین و سخنورترین و فصیح‌ترین آنهاست، به میان اعراب فرستاده‌اید. او آنان را فریب می‌دهد و با زبانش شیفته خود می‌سازد و قبیله‌ها یکی پس از دیگری او را اجابت خواهند کرد و مدت زیادی نخواهد گذشت که بادیه‌ها را پر از اسب‌ها و مردان جنگی خواهد کرد... ابلیس خیلی خوب بزرگترین دشمنش را و جنس نهضت نبوی را می‌شناخت و می‌دانست که بعثت محمد چه طور جامعه را بر می‌انگیزد و چه خشم و نفرتی بر ضد الحاد و شرک تولید می‌کند و چگونه مردم را بر ضد کفار به حرکت در می‌آورد. خوب می‌دانست که دعوا، دعوای قدرت بین ایمان و طغیان است اما نمی‌توانست قبول کند که تفاوت بین قدرت ایمانی و قدرت مادی از زمین تا آسمان است: مردان و اسب‌های جنگی؟!! ...محمد (ص) با «من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله» ِ علیّ، از توطئه‌ی ابلیسی ِ دارالندوه رهید و به مدینه رفت و با نزول «اذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا»، اسب‌ها و مردان جنگی را به سوی قریش سرازیر کرد اما مردان سپاه محمد، «سیصد» نفر بودند در برابر «هزار» مرد جنگی قریش و اسبانش «دو» تا بودند در برابر «چهارصد» اسب قریش؛ نسبتی «یک سومی» در مردان جنگی و «یک دویستمی» در اسب و سواره‌نظام! اوضاع طوری بود که ابوجهل ـ به تعبیر فارسی ما ـ گفت: «این‌ها یک لقمه‌ی چپ هستند» و «بعضی‌ها» بلند شدند و گفتند: «این قریش است و عظمت مادّی‌ش! از زمانی که عزت یافته، هرگز شکست نخورده است» و تا حدی ترسیده بودند که جنگ نه؛ حتی پر کردن مشک‌های آب سپاه از چاه بدر را هم کسی قبول نکرد جز علی. توازن در ساز و برگ نظامی یکسره به نفع قریش بود اما نبیّ طوری غیرتش برای دفاع از پرستش خدا را به میدان آورد و وصیّ طوری قدرت ایمانی‌ش را به رخ لشگر کشید که فرعون ِ پیامبر یعنی ابوجهل کشته شد و ارتش مکه به هم ریخت و خود ابلیس هم گریزان از معرکه فریاد زد و خدا فریادش را در قرآن حکایت کرد: «انی اری ما لا ترون... من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید» گویا پیامبر مثل همه عرصه‌های دیگر، در جنگ هم بنیان جدیدی را بنا کرد به جای اصالت‌دادن به سخت‌افزار و ساز و برگ نظامی، قدرت روحی و توان ایمانی را مبنا قرار می‌داد و البته ابزار را حذف نمیکرد اما تعریف آن را در تناسب با جامعه مومن و «بنیان مرصوص» تغییر می‌داد. شاید همین بود که وقتی «بعضی‌ها» خواستند مبنای نظامی اسلام را ـ مثل همه چیزهای دیگر ـ تحریف و تأویل کنند، امیرالمومنین به میدان آمد و گفت: «درباره تعداد دشمن سخن گفتی؛ [ولی] ما بر اساس تعداد و کثرت نمی‌جنگیدیم و فقط با کمک یکدیگر و به تکیه بر نصرت الهی به کارزار می‌رفتیم.» این تفاوت‌ها کجا معلوم شد؟ صبح روز عاشورا؛ وقتی سپاه بیست‌هزار نفری کوفه نه فقط در برابر اباعبدالله و ابالفضل و علی‌اکبر و قاسم؛ که در برابر تک‌تکِ یاران حسین کم می‌آوردند و کار را به جایی رساندند که صدای عمربن حجاج درآمد: «احمق‌ها! می‌دانید با چه کسانی می‌جنگید؟! این‌ها گروهی مرگ‌خواه‌ هستند. به خدا قسم اگر فقط سنگ به سوی آنها پرتاب می‌کردید، همه‌شان تار و مار می‌شدند.» اما قدرت ایمانی وقتی به اوج برسد و خطرپذیری برای شهادت وقتی نه یک نفر بلکه یک جمع را با هم هماهنگ کند و ریسک مرگ را برای دنیاپرستان به بالاترین سطح برساند، کفار ِ پناه‌گرفته در پولادی‌ترین سپرها و برنده‌ترین سلاح‌ها در شدیدترین ترس‌ها غوطه‌ور می‌شوند و برای سنگ‌انداختن هم در تزلزل و تشتت و ناهماهنگی دست وپا می‌زنند... ادامه👇👇👇 ✅ @msnote@hoseiniyehandisheh
ـ تقدیم به سرنشینان یازده قایق کوچکی که هفت ناو غول‌پیکر بزرگترین ارتشِ طول تاریخ بشریت را به خفّت انداختند و تقدیم به قهرمان گمنام مبارزه مستقیم با امریکا شهید «نادر مهدوی» که به جای حاکم‌کردن ابزار مادی بر انگیزه ایمانی، تعریف ابزار را در تبعیت از قدرت روحی دگرگون کرد و از ترکیب «شهادت‌طلبی» با «قایقهای موتوری»، ناوگان چندین میلیاردی امریکا را از اریکه کارآمدی به زیرکشید و حاکمیت ایمان بر تاکتیک و تکنیک را عینیت بخشید. و تقدیم به پاسدار رشیدی که تحقیر دنیاپرستان را به اوج رسانید و به جای لوله‌ی مسلسلش، سینه ستبرش را به سمت ناو دشمن گرفت و انگشت سبابه‌اش نماینده یک تاریخ آسمانی و یک وجدان نورانی شد؛ همان تاریخ جاودانه‌ی محمدی و علوی و حسینی که با نفس نامیرای خمینی و استقامت خامنه‌ای، به وجدان عمومیِ ایرانیان تبدیل شده است. پی‌نوشت: این روزهای آخر شعبان، از اواخر مناجات شعبانیه «من لاذ بک غیر مخذول» را زیاد تکرار می‌کنم تا راه تکرار این عظمت‌های عرصه نظامی را در عرصه فرهنگ و اقتصاد هم به ما لطف کنند و نخبگان امت محمد با کنار گذاشتن رخوت‌های حوزوی و دانشگاهی، راه خلاص‌شدن از خذلان فرهنگی و اقتصادیِ کفر را هم بدانند و بتوانند ... ✅ @msnote@hoseiniyehandisheh
🔰سلسله مباحث «فلسفه بلا و مصیبت» براساس فلسفه انبیاء 🔆 مرحوم استاد حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود صدوق (ره) 📝 انتشار چکیده این مباحث از امروز در کانال حسینیه اندیشه @hoseiniyehandisheh
📝 بخشهایی از چکیده مبحث اول «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا» 🔸معمولاً مصیبت یک مقوله‌ی استثنائی تلقّی می‌شود و از امور اصلی در زندگی محسوب نمی‌گردد و از این جهت ممکن است بررسی فلسفی آن، امری غریب به نظر برسد؛ اما توجه به دسته‌بندی‌های ذیل می‌تواند به تبیین بحث کمک کند: 1️⃣ یک دسته از بلاها و مصائب، بلاهای طبیعی هستند مانند سیل، زلزله، گردباد، سونامی و... که به ندرت اتفاق می‌افتد؛ یعنی این‌طور نیست که شهرها دائماً دچار این حوادث شوند و لذا ابتلاء به این بلایا، به صورت مداوم و مستمرّ نیست. 2️⃣ دسته‌ی دیگری از مصائب، به مرگ و میر مربوط می‌شود و علّت آن، اموری از قبیل مریضی، کهنسالی و حوادثی مانند تصادف و... است که این دسته نیز از امور استثنائی در زندگی محسوب می‌شود. یعنی این‌طور نیست که خانواده‌ها دائماً دچار مرگ و میر در حوادث شوند و افراد همواره در بستر بیماری باشند. 3️⃣در مسائل اجتماعی، از «بلا و مصیبت‌ها» با تعابیری همانند «مشکلات و بحران‌ها» یاد می‌شود و مواردی مانند گرانی، فقر، عقب‌ماندگی‌ها و... از مصادیق آن‌هاست. مصیبت و بلا در امور اجتماعی نیز بمثابه یک امر طبیعی و پایه‌ی زندگی محسوب نمی‌شود بلکه قاطبه‌ی کشورها توانسته‌اند این مشکلات خود را حلّ نمایند یا در این مسیر قرار گرفته‌اند. 4️⃣برخی مصائب نیز مصائب تاریخی هستند که انسان‌ها و ملّت‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند مانند جنگ جهانی اول و دوم. اما مردم و دولت‌ها مدعی هستند که نمی‌خواهند جنگ را به عنوان اساس و پایه‌ای در زندگی خود بدانند. ✅ اما مصائب پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت عصمت و طهارت و انبیاء علیهم‌السلام و جامعه مؤمنین، از سنخ مصائب فوق‌الذکر نیست. 🔹مضامین آیات و روایات و ادعیه نشان می‌دهد که بلا و مصیبتِ انبیا و ائمه اطهار و مؤمنین، یکی از پایه‌های زندگی دینی و یکی از ارکان برنامه‌های خدای متعال در مدیریت این دنیاست. 🔸اگر مصیبت در یک دستگاه فکری بمثابه پایه و اساس تلقّی شود، فلسفه و علّت‌یابی آن ضرورت می‌یابد و تبیینِ «چرایی، چیستی و چگونگی» آن به امری الزامی تبدیل می‌شود و الا به سردرگمی و تحیّر مبتلا شده و مصیبت‌ها به جبر و فطرت و سایر امور تحلیل‌ناپذیر ارجاع خواهند شد. 🔹مصیبت در فرهنگ انبیاء و ائمّه(ع)، بمثابه شغل آن بزرگواران تلقّی می‌شود و هویّت آنان بر مبنای «استقبال از بلا» شکل گرفته است. 🔸شب قدر، شب نزول بلایا و مصائب است و «کلّ امر» در آن، ناظر به دنیا به عنوان دار بلاست. در این میان حضرت ولی‌عصر(عج) است که به تنهایی، تمامیِ مصائب مقدّر شده را می‌پذیرد و دیگران نیز به میزانی که از بلاهای نازل شده درکی پیدا کنند، حظّ خواهند برد و توفیق نوکری و خدمت خواهند یافت. 🔹حال چگونه می‌توان مصائب حضرت ولی‌عصر(عج) را فهمید و در دوران غیبت، با آن حضرت زندگی کرد و رضای خدا را به دست آورد؟ 📋متن چکیده مبحث اول 👇👇👇 ✅ @hoseiniyehandisheh