eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
516 ویدیو
181 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️سِرّ محمّد صلّی اللهُ علیهِ وَآله وَسَلَّم ✍️ مجتبی میرزایی، عضو تحریریه مدادالفضلاء نفوذ بین یاران، تطمیع اطرافیان، ترورهای نافرجام، تحریم های اقتصادی سنگین، پروژه جاسوسی حتّی در منزل و اندرونی، ایجاد تفرقه بین اصحاب، تزریق پول های هنگفت از جانب یهودیان جهت تبلیغات ضد اسلام، القاء یأس و ناامیدی، ترساندن مردم از جنگ و جهاد و شهادت و در رکاب پیمبر بودن و بهانه تراشی های متفاوت و اِن قُلت های متعدّد، از جمله نقشه ها و توطئه های دشمنان حضرت محمّد(ص) از زمان اعلام نبوّت ایشان بوده است. جمله ای که از جانب دشمنان حضرت محمّد(ص) در تاریخ ماندگار شد، این است که کاری خواهیم کرد که نام او از زبان ها بیافتد و کسی دیگر از او یاد نکند! امّا سرّ ماندگاری نام او بر مأذنه ها و منابر بعد از تلاش های گسترده جهت نابودی راه و نام و مکتب او چه می باشد؟ ۱. اراده الهی خداوند بر هر امری اراده کند، همان محقّق خواهد شد و او اراده کرده است که نور نبوّت محمّدی تا آخرین لحظه زمان در دنیا بتابد ولو خیل عظیمی از مردم با آن ممانعت بورزند. ۲. حُسن خُلق محمّد(ص) چنان سیره ای از خود بجای گذاشته است که هر مکتبی همچو رهبری با چنین سیره ای در گنجینه خود داشت با آن گوش عالم را کَر و ادّعای فرمانروایی بر جهان را بر مأذنه ها فریاد می کشید. سیره ای که تمامی راستگویان عالم در برابر آن سر تعظیم فرود آورده و معترف به حقّانیّت آن هستند. ۳. یاران باوفا گروه اندک چه بسا بر گروه کثیر غلبه پیدا کنند. آری یاران راستین حضرت محمّد(ص) و رهروان واقعی او گرچه کم بودند و هستند ولی همین اندک در برابر خیل عظیم غافلان و جاهلان و دشمنان پیروزمندانه از دام بلاها و فتنه ها و غرض ورزی ها به سلامت عبور کرده اند و در حال سپردن پرچم 《یامحمّد(ص)》 به آخرین فرزندش از سلاله پاک فاطمه زهرا(س) هستند تا او جهان را پر از نام محمّد صلّی الله وعلیه وآله وسلّم کند. @HOWZAVIAN
📌امان از عبرت نگرفتن عزیزان از تاریخ معاصر ✍️شایان خردورزی پیامی را امروز خواندم که جالب بود و نوشته بود که حسنی مبارک در مصر سر نگون شد،محمد مرسی ساختار و مهره های تصمیم ساز را تغییر نداد، مرسی سال بعد زندانی و مبارک آزاد شد،بقایای رژیم مبارک به قدرت بازگشتند و اخوان المسلمین به زندان و خانه نشین شدند. اندک افرادی هستند در جوامع مختلف و زمان های گوناگون که میتوانند موج آفرین وتاثیرگذار باشند . همواره می بینیم که جریانی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی شکل می گیرد و مردم و بزرگان به افرادی اعتماد می کنند و کارهای را به آنان میسپارند البته در مدتی کوتاه برای این دنیای فانی که بسیار زودگذر است تا بشود توشه ای آخرتی جمع کرد و به خلق الله خدمت کرد. بزرگواران که جدیدا در هرکجای نظام اسلامی که مدیر شدند این پیام را جدی جدی بگیرید از شهرداری گرفته تا صدا و سیما و دولت و... و بگذارید تعارف ها را کنار بگذاریم. ضمن احترام و ارادت این تقاضای تحولی است که مردم خواستار آن هستند وگرنه شما در حال حاضر اینجا نبودید و به همه شما ارسال شد هم به صورت کنایه وار و هم صریح و به زبان های مختلف بیان شد،هم خصوصی گفته شد و هم عمومی که بعدا نگویید نگفتند. برای خیلی از مدیران که جدیدا وارد میدان شدند این پیام کوتاه فرستاده شد و اتمام حجتی بود که مطرح شد. اگر قرار باشد،همان افراد سابق که ناکارمدی آنها برای همه ثابت شد را دوباره در صحنه ها تصمیم ساز و کلیدی بگذارید همان آش وهمان کاسه خواهد شد و قطعا منتظر نارضایتی بیشتری باید باشید و باشیم و حاصل آن چیزی جز بی اعتمادی به نظام و سیستم حکومت داری اسلامی نیست. بعد از این جریان شکل گرفته که فرصتی مغتنم است ،انتظار توجیه ناکارمدی ها را از ای ها نداشته باشید وقتی هنوز نتوانستید نیروهای و کارآمد را در جایگاه خود قرار بدهید. با کفش های آنها شما به هیچ کجا می رسید و باشد و از اینکه توجه نمی کنید. @HOWZAVIAN
🔻 ریای حلال! ✍️ علیرضا مکتب‌دار حتما تعجب کردید که یعنی چی، مگه میشه ریایی که در حد و قواره شرک به خدای ذوالجلاله، بشه حلال؟! بله، اما یه کم توضیح لازم داره که عرض می کنم. گاهی که کارهای خوب، حالا یا بخاطر عشق به گمنامی نیکوکاران و یا خدای نکرده بی اعتنایی عمومی به انجام کارهای مثبت و خیر، کم رنگ میشه، اگر کسی هنر کرد و از این دست کارا انجام داد، باید هنرش رو به رخ دیگران کشید، چون اصلا خاصیت هنر اینه که دیده بشه در دوره و زمونه ای که هر چیز چرت و نامربوطی را بزک می کنند و به اسم هنر تو چشم مردم چه ایرادی داره آدمای مومن و نیکوکار کارای قشنگ خودشونو به رخ دیگران بکشند و اون کارا رو برجسته کنند؟ بله اگر دوره زمونه دوره ای بود که کار خیر عمومی بود و کمتر کسی به کار بد دست میزد میشد گفت بهتر اینه که کار خیر از نگاه بقیه مخفی بمونه اما در دوره و زمانه ما که خیلی از کارهای خیر فراموش شده و اصلاً واژه‌ها مفهوم واقعی خودشون رو از دست دادن خیلی خوبه که دوباره این مفاهیم و ارزش ها برجسته بشه و به رخ کشیده بشه. این بود منظورم از . @HOWZAVIAN
💎صف نان، دیتا و تمرکز اطلاعات ✍️ محمدصدرا مازنی، دبیر تحریریه مدادالفضلاء همه ما صف نان را تجربه کردیم. برای اهالی کتاب صف از نوع نان و غیرنان فرصتی برای مطالعه است. من نیز. اغلب کتابی همراه دارم و در موقعیتی این‌چنین مشغول مطالعه می‌شوم. صبح جمعه راهی نانوایی شدم. بیش از یک ساعت حضورم در صف طول کشید. کتاب انسان خداگونه با من بود. در تمام این مدت در حال مطالعه‌اش بودم. خیلی کند پیش می‌رفت؛ هم سرعت مطالعه‌ام کم بود و هم پیش رفتن صف نان! من در تمام یک ساعت و اندی تنها توانستم بیست صفحه بخوانم! البته دوبار و همراه با تأمل. ناگهان صدای مردی به اعتراض بلند شد. سرم را بالا گرفتم. چهره‌اش زیر ماسک پنهان بود، موهای سپیدش به چشم می‌آمد. به‌گمانم پنجاه و دو سه ساله بود. از بی‌عدالتی و توزیع نان به افراد خارج صف گلایه‌مند بود. من در آن لحظه مشغول خواندن این سطرهای کتاب بودم: بنا بر روایتی(شاید هم مثل بیشتر داستان‌های خوب ساختگی) زمانی که میخاییل گورباچف در تلاش بود تا اقتصاد رو به زوال اتحاد شوروی را احیا کند، یکی از دستیاران اصلی‌اش را به لندن فرستاد تا سردرآورد که تاچریسم کلاً چیست؟ و نظام سرمایه‌داری عملاً چگونه کار می‌کند. میزبانان در لندن مهمانانشان را به گردش در شهر بردند و او از بازار بورس و مدرسۀ اقتصاد لندن بازدید کرد و در آنجا با مدیران و کارآفرینان و استادان گفتگوهایی مفصل داشت. پس از چند ساعت کارشناس شوروی با داد و فریاد گفت: «لطفا یک دقیقه صبر کنید. همۀ این نظریه‌های پیچیدۀ اقتصادی را کنار بگذارید. الان یک روز کامل است که در لندن این‌طرف و آن‌طرف می‌رویم و من از یک چیز سر در نمی‌آورم. در مسکو بهترین متفکران ما درگیر نظام عرضۀ نان‌اند و با این حال جلو در هر نانوایی و خواربارفروشی صف‌های دراز شکل می‌گیرد. اما اینجا در لندن میلیون‌ها نفر زندگی می‌کنند و ماهم امروز از مقابل بسیاری از فروشگاه‌ها و مغازه‌ها رد شده‌ایم، اما من حتی یک صف نان هم ندیده‌ام. لطفاً من را ببرید پیش مسئول عرضۀ نان در لندن. باید سراز کارش دربیاورم» میزبانان در حالی که سرخود را می‌خاراندند، لحظه‌ای به فکر فرورفتند و گفتند: «در لندن هیچ‌کس مسئول عرضۀ نان نیست.» نویسندۀ کتاب آنگاه بحث را به موضوع موفقیت سرمایه‌داری و پیروزی سیاست‌های کاپیتالیسم بر سوسیالیسم پیوند می‌زند و راز آن را در تفاوت دو سیاست تمرکز و عدم تمرکز اطلاعات می‌داند. او می‌نویسد: «در لندن اطلاعات مربوط به عرضۀ نان در انحصار هیچ واحد پردازش مرکزی نیست. اطلاعات بین میلیون‌ها مصرف کننده و تولید کننده. نانوا وغول بازرگانی، کشاورز و دانشمند آزادانه در گردش است. قیمت نان، تعداد نان‌هایی که هر روز پخته می‌شود و اولویت‌های تحقیق و توسعه در این زمینه را نیروهای بازار تعیین می‌کنند. اگر نیرو‌های بازار تصمیمی اشتباه بگیرند، خیلی زود تصحیحش می‌کنند. یا حداقل باور سرمایه‌داران این است که چنین می‌کنند.» نگارنده از سیاست و اقتصاد چندان نمی‌داند، اما مانند عموم مردم صف نان را می‌فهمد! این مشکل در کنار بسیاری دیگر وصله‌ای ناجور است. ناجوری‌اش البته نسبت به مشکلات عدیدۀ دیگر به‌چشم نمی‌آید. از سفره‌ای که روز به روز کوچکتر می‌شود و قیمت اقلام و مایحتاج عمومی‌ای که نمودارش سر به آسمان گذاشته و قصد فروتنی و سر به خاک ندارد، نمی‌نویسم،. عادت کردیم! اما هرکسی می‌داند این روند توجیه ندارد. می‌توان با اصلاح سیاست‌ها بسیاری از مشکلات را رفع کرد. نزدیک به هفده نفر قبل از من در صف بودند. یعنی هر کدام حداقل یک ساعت وقتشان در صف گذشت، مجوعاً هفده ساعت و در این روز جمعه و سایر روزها در سرتاسر کشور چندهزار نفر دیگر این‌چنین وقتشان را صرف تهیه نان کردند، خدا می‌داند. یادم نمی‌آید در صف‌های نان و غیرنان کتابی در دست بنی بشر دیده باشم، شاید به‌ندرت. راهکار اهالی کتاب البته برای مطالعه در صف خوب است؛ اما پاک کردن صورت مسئله و لااقل فعلاً قابل تعمیم به‌عموم مردم نیست، اساساً ترویج فرهنگ مطالعه و بالا بردن نُرم آن بحث دیگری است و چندان ربطی به بحث حاضر و شیوه مدیریت کلان ندارد. مشکل صف ریشه‌ای است و البته قابل حل. مهم این است که سیاست‌گذاران ما بخواهند و از ظرفیت‌ها برای حل بنیادین مسائل بهره گیرند. @HOWZAVIAN
🔗 مروری بر دیدگاه نویسندگان حوزوی ✍️الهه زارعی نوشت: مادران بسیاری وجود دارند که بخاطر عدم آگاهی، فرزندانشان را به گونه‌ای تربیت می‌کنند که دچار شخصیتی با مشکلات اخلاقی بسیاری می‌شود. در ذهن من این سوال وجود دارد که چگونه می‌شود، مقام والای مادر به جای کاشتن بذر محبت، دوستی و مهربانی در دل فرزند خود کینه، حسادت ، بدخواهی و.... بکارد!؟ 🔗 متن کامل... ✍️فاطمه جمالزاده در مطلبی با عنوان «شغل‌های هزار رنگ هنوز زیر آسمان یکرنگ قم نفس می‌کشند» نوشت: رنگ‌های به نخ نِشسته از حجره قدیمی مرا صدا می‌زنند. به سمتشان چند قدم پیش می‌‎‌روم. دروازه مغازه با ابریشم‌های صورتی ریسه‌بندی شده است. حسین ردکا صاحب این مغازه رنگرزی می‌گوید:« ابریشم‌های رنگ خورده‌ را روی چوب‌هایی افقی آویزان می‌کنیم تا خشک شوند.» چرم‌ دوزی سعیدآقا ایستگاه بعدی است که در آن توقف می‌کنیم. از در و دیوار مغازه انواع و اقسام جنس‌های تولید شده با چرم می‌بارد. چرمکار قدیمی بازار کهنه می‌گوید در قم اغلب از چرم گاو، بز و گاومیش برای تهیه فرآورده‌های چرمی استفاده می‌شود. 🔗 متن کامل... ✍️مرضیه رمضان قاسم نوشت: نزد کریم هرکه فقیر است بُرده‌است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم به دوران کودکی‌ام که می‌اندیشم لبخند رضایت بر لبم نقش می‌بندد، خصوصا ایامی که در مشهد مهمان امام رئوف می‌شدیم، یادم نمی‌رود گم‌شدن‌هایم در حرم را، براستی که این گم‌شدن‌ها خودش پیدا شدن بود، وقتی به اطرافم می‌نگریستم و خبری از مادر، پدر و سایر همسفران نبود توجه‌ام جلب میزبان می‌شد و میزبان چه زود دستم را در دستان والدینم می‌گذاشت. 🔗 متن کامل... ✍️ محمدتقی عارفیان هم در رثای عروج علامه ذوفنون چنین سرود: علامۀ اندیشمند و ذوفنون رفت محبوب نیکومنظر مهتاب‌گون رفت آن عالم ربّانی اهل ولایت آن سالک توحیدی آیینه‌گون رفت 🔗 متن کامل... ✍️حمید فخیمی نوروز مطلب نخبگانی درباره ارزش و وظیفه طلبه امروز و فردا نوشت: حداقل کار و وظیفه ما ایجاد تمدن اسلامی در کشور هست و یا کشورهای اسلامی ولی جهانی ان شاءالله به دست حضرت رخ میده ولی زمینه سازی را باید انجام داد و حضرت به واسطه نخبگان تمدنی جهان را در اختیار بگیرد و برنامه های اسلام را جاری کند. 🔗 متن کامل... ✍️ سید مجید یعقوبی در مطلبی نوشت: وگذر ایام هم نشان داد اربعین امسال جاماندگان بسیاری داشت و حضور ایرانیان هرگز پرشور نشد که نشد. پر شور نشدن حضور طبیعی بود آنچه طبیعی نمی نماید انتظارات و توقعات بی حد و وافر مومنین است به راستی چرا چنین شد؟ چرا همچون سال گذشته این موج به ارا م ی نگذشت و حسرت زدگان، بسان دو اربعین متوالی گذشته ، ارام ننشستند؟ 🔗 متن کامل... ✍️محمدجواد محمودی در مطلبی با عنوان فرآیند نگر باش! نوشت: یک تابلوی زیبای خوشنویسی را تصور کن... چقدر زیباست! چقدر روح افزاست! اما خطّاط باید، هزاران سیاه مشق کند، تا چنین اثر چشم‌نوازی قلم بزند... چند روزی است خبر رحلت علامه ذوفنون، حضرت آیت الله حسن زاده آملی همه را متأثر کرده است... 🔗 متن کامل... ✍️ حبیب الله بابایی مطلبی با عنوان اربعین و «الهیات خدمت» نوشت: بر خلاف آنچه که در تاریخ خدمت تبشیری‌ها در مسیحیت بوده که خدمت در آن راهی بوده است برای توسعه استعمار غرب، خدمت در اربعین امری معنوی، اخلاقی، و انسانی است که جامعه اربعینی را به خوشه‌ای از نیکی‌های متراکم و بلکه «خیر بزرگ جهانی» بدل می‌کند و آن را به آستانه‌های تمدن نزدیک‌تر می‌کند (تأمل کنید در آیۀ « مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ»). این خوشه‌های انباشته از نیکی‌ و خیر، که همه خیر بودن آن را به زبان فطرت فهم و درک می‌کنند (اساسا زبان خدمت زبان فطرت است)، نوعی از یگانگی و توحید اجتماعی را ایجاد می‌کند و این بار به جای آنکه تقریب مذاهب و یا گفتگوی بین‌الادیان در سالن‌های تشریفات معطل بماند، در موکب‌های حسینی توسعه می‌یابد. 🔗 متن کامل... ✍️زهرا نجاتی نوشت: دنیا مثل همون دفترچه‌های انیمشنی هست که کودکیمون رو باهاشون گذروندیم. بازم مثل همیشه میگم این فرق ما وآدمای بی خداست که «انا لله وانا الیه راجعون»، قلبهامون رو آروم میکنه، چون هم می‌دونیم راه رفتنی رو باید رفت،.. 🔗 متن کامل... @HOWZAVIAN 🙏 یادداشت‌های ارسالی شما در دست انتشار است رصد، بررسی، نقد، راهنمایی، تنظیم و انتشار با و بازنشر یادداشت‌ها با
💐 از صندوق ذخیره‌ی عشق ⁉️ بارها از من سؤال کردند برای اداره کانال نویسندگان حوزوی از کجا می گیری؟ جوابم برایشان هضم کننده نبود: ⏮ از صندوق ذخیره . 🔗 بخیل نیستم؛ عزیزانی که می‌خواهند در این حرکت جهادی کنارم باشند مشتاقم. آرزویم: 1️⃣ توانایی طلاب در نوشتن رسانه‌ای، 2️⃣تحریریه‌ی آزاد روزنامه‌نگاران حوزوی، 3️⃣مجله اینترنتی، 4️⃣حضور آبرومندانه و حرفه‌ای در رسانه‌ها، 5️⃣جریان‌ساز و مبلغ پویای اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی. پ.ن: امیدوارم نامه‌ام را بار دیگر بخوانند و شخصا پیگیر نویسندگی رسانه‌ای طلاب شوند. @HOWZAVIAN
🔸اقتصاد قطعه‌‌ای از پازل ✍️ علی کردانی، عضو تحریریه مدادالفضلاء فرهنگ‌سازی در جامعه، به ویژه در جوامع با اصالت و اسلامی پروسه‌ای فنی و زمان‌بر است. دغدغه‌مندان فرهنگ ایده‌های متفاوتی در مورد ساختارها و بسترهای فرهنگ‌سازی دارند؛ اینکه چه ایده‌هایی در رابطه با ترمیم فرهنگ می‌توان اتخاذ کرد، جای تامل و پژوهش دارد، اما یکی از ایده‌ها در مورد مسأله فرهنگ، «اقتصاد ایده‌آل» است. برخی بر این باورند که معضل اقتصاد برابر است با معضل فرهنگ؛ چه‌بسا مؤیدات دینی هم برای آن بازگو می‌کنند که اگر اقتصاد حل شود، فرهنگ التیام می‌یابد. هرچند که شرایط اقتصادی مطلوب ما را به فرهنگ مطلوب نزدیک می‌کند؛ اما اقتصاد تمام قطعه‌های فرهنگ را تشکیل نمی‌دهد، بلکه بخشی از قطعه‌های پازل فرهنگ می‌باشد. همچنان‌که یکی از اصول ماتریالیسم «اصالت اقتصاد» است؛ آن‌ها می‌گویند جامعه و عوامل اجتماعی هستند که به روح و روان انسان شکل می‌بخشند و انسان در ذات خودش نه خوب است و نه بد؛ آن‌ها می‌گویند زیر‌بنای جامعه اقتصاد است و تغییر اوضاع اقتصادی موجب تغییر نهاد‌های اجتماعی و تغییر نهادها سبب تغییر رفتار انسان‌ها و در نتیجه تغییر فرهنگ می‌شود؛ بنابراین انسان که فرهنگ‌ساز حقیقی است، از جامعه شکل می‌گیرد و جامعه از اقتصاد. این در صورتی است که اگر ترجمه فرهنگ را؛ آرامش، انسان‌دوستی، دیگرپسندی، بخشش، گذشت، حیا، ایستادگی، یاد الهی و... بدانیم؛ خواهیم دید که اتفاقا «اقتصاد ایده‌آل» و نداشتن دغدغه اقتصادی و معیشت، چه‌بسا در بیشتر افراد یا لااقل برخی خصلت‌هایی همچون طمع‌ورزی، خودپسندی، فراموشی و غفلت را ایجاد کند؛ بنابراین اقتصاد فرهنگ را نتیجه نمی‌دهد؛ بلکه بخشی از فرهنگ‌سازی را تسهیل می‌کند. در نهایت اینکه، اگر اقتصاد را برای اقتصاد بخواهیم، فرهنگ تکانی نخواهد خورد؛ اما اگر اقتصاد را در خدمت «امنیت روحی افراد» و «فرهنگ» پایه‌ریزی کردیم؛ آن وقت است که دغدغه‌مندان اصلاحِ فرهنگ، شبی را به خوش می‌گذرانند. علاوه بر این اگر «اقتصاد ایده‌آل» تحقق یابد، اما فرهنگ و مکتب انسان‌های آزاده محقق نشود؛ چنین اقتصادی در میان مدت به قهقرا رفته و افراد آن از بلندای اقتصاد به دره‌های بی‌فرهنگی سقوط خواهند کرد. در پایان باید گفت‌؛ اگر اقتصاد در چارچوب یک الگوی فرهنگی جامع تعریف شود، در سایه چنین اقتصادی می‌توان به «فرهنگ مطلوب جامعه اسلامی» نزدیک‌تر شد؛ در این صورت اقتصاد یکی از پایه‌های رشد فرهنگی جامعه محسوب می‌شود نه اینکه سدی در مقابل فرهنگ باشد. @HOWZAVIAN
🔅 قهرمان ایثار ✍ مهری یزدان پناه رشادت و ایثار نوجوان ۱۵ ساله‌ی ایذه‌ای "علی لندی" که با بذل جان به مقام والای انسانی و شرافت جان بخشید بار دیگر مردانگی و مروت را در دل این سرزمین زنده کرد. او بهترین مدال انسانیت را همچون جوان سیزده‌سالهٔ امام حسن (ع) از مولایش امام حسین (ع) گرفت. سلحشوری و فداکاری و ازخودگذشتگی این نوجوان، ثمره‌ای جز اثبات عقیده و ترویج فرهنگ شهادت نداشت. نشست در دل آتش، که قهرمان باشد میان وسعتی از شعله، جان‌فشان باشد ایثاردر تاریخ اسلام، سابقهٔ درخشان و گاهی منحصربه‌فرد دارد. از ایثارگری‌های پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) و یاران باوفایش گرفته تا ایثارگری‌های حضرت سیدالشهدا (ع) و حضرت عباس (ع) در نهضت عاشورا، تا ایثارگری‌های ملت قهرمان ایران در دفاع مقدس و ایثارگری علی لندی‌ها در زمان ما. فرقی نمی‌کند که اهل کجا باشی و یا در چه زمانی زندگی کنی مهم این است که به‌خوبی بفهمی چگونه تفکر کنی و از عقل که بهترین حجت است و خداوند در اختیارت گذاشته، استفاده کنی تا زندگی و مرگت مایهٔ افتخار برای خالق و رهبرت باشد، همان‌طوری که داستان ایثارگری این قهرمان ملی، همچون مدافعان حرم به‌گونه‌ای در صفحات تاریخ انقلاب ثبت شد که چراغ راه و الهام‌بخش نسل‌های آینده فرزندان ایران اسلامی خواهد بود. همان درس‌هایی که از شهدای کربلا و جان‌فشانی ۸ سال دفاع مقدس جوانان این کشور در جبهه‌ها گرفتیم. امروز همان درس ایثار را می‌توانیم از علی لندی‌ها بگیریم. کسانی که آسایش و آرامش و حیات خودشان را برای امنیت کشور و امت اسلامی تقدیم می‌کنند. @HOWZAVIAN
✔️ اصالت... ✍️ علی خردمردی، عضو تحریریه مدادالفضلاء بارها شده با خود فکر کردم که چرا بین و این ملت یک عشق دو طرفه وجود دارد! خیلی‌ها بودند و هستند که خوب کشتی میگیرند. کم نداشتیم ستارگانی در رشته‌های مختلف ورزشی. اما در این یک مورد قضیه فرق دارد. حسن که میبازد، مردم هم اخم‌هایشان توی هم میرود. حسن که میبرد، مردم هم ذوق زده میشوند. گویا هشتاد میلیون نفر از تیلور کینه داشتیم. این ها بی حکمت نیست. من راز قصه را اینطور میفهمم. پهلوان قرن جدید ما دارد. او نماد زندگی ایرانی است. یک جوان متکی به . آن‌ هم خانواده‌ای در معمولی ترین حالت ممکن. جوانی که مثل اکثر جوانان مملکت امکانات درجه یکی نداشت. از صفر صفر شروع کرد. مردم وقتی پدر و مادر حسن را میبینند، وقتی آن سادگی وصفا را میبینند، وقتی حسن را کنار پدر و مادر میبینند، قشنگ خیال میکنند برادر یا پسر خودشان مقابلشان ایستاده است. تواضع حسن در این عشق دو طرفه موثر است. خوش اخلاقی اش نیز همینطور. مرام پهلوانی اش هم دیوانه‌کننده است. اما که پایه اش خانواده باشد، به همراه مولفه های بالا، یک نفر را اینگونه محبوب میکند. جوان ایرانی وقتی حسن را در آن خانه‌ی ساده‌ی روستایی کنار پدر و مادرش میبیند، امید پیدا میکند که او هم میتواند پیروز حرفه‌ی خودش باشد. مخلص کلام: ما مردم یکی مثل خودمان میخواستیم که قهرمان شود. حسن همان یکی است. مثل ما معمولی. مثل ما عاشق. حسن یزدانی خود خود ماست. برای همین هر بازی‌ای که میبرد، شیرین ترین لحظه‌ی زندگی ماست. دوستت داریم پهلوان با اصالت... @HOWZAVIAN
☑️ صلح امام حسن(ع) با معاویه در کلام رهبری معاویه بـاهوش شـیطنت آمیز، اهریمن وار، دست بسوي احکـام دین دراز کرده بود و آن را دسـتخوش تحریف و تباهی قرار داده بود و کاروان زنـدگی مردم را بسوي جاهلیت و لااُبالی گري و دین ناباوري منحرف ساخته بود و به تعقیب منظور اصلی خود یعنی جلب سود مادّي وحفظ امتیازات طبقاتی پرداخته بود. در حالی که توده ي مردم از این همه، بی خبر بودند. این وضـع مـوجب سرکشـی وطغیـان معـاویه شـد و تصـمیم او را بر اجراي توطئه هـاي بانـد اموي راسـخ سـاخت وحسن بن علی و برادرش حسـین را دسـیسه ي شـیطنت آمیز معاویه در برابر خطري مهیب قرار داد که اسـلام را بنام اسـلام تهدید می کرد وخاموش سـاختن نـورحقیقـت را- بنـام حقیقـت -کمر می بست. آن دو امـام بزرگـوار براي دفـع این خطر دو راه بیش نداشـتند: مقـاومت یا مسالمت آنها دیدند که مقاومت در نوبت حسن بن علی به نابودي جبهه ي مدافع دین و راهنما بخدا و راه راست، منتهی می گردد. چه، اگر در آن روزحسن بن علی، خود و بنی هاشم و یاوران ایشان را به خطر می افکند و آنان را با قُواي نیرومند و مجهز معاویه روبرو می سـاخت و همچون برادرش حسـین(ع) در روز عـاشورا بر فـداکاري وجانبـازي همّت می گماشت، بی شک جنگ، با نابودي تمـامی افراد این جبهه پایان می یافت و بانـد اموي بدینوسـیله به پیروزي درخشانی که بـدون این، در دسترسـش نبوده و فکرش را هم نمی کرد - نائل می گشت. چه پس از نابودي این جبهه، میدان براي معاویه خالی و بی رقیب می ماند و امکان همه گونه ترکتازي وجولان می یافت و در نتیجه، امام حسن(ع) به همان سرانجامی که سخت از آن پرهیز داشت دچار می گشت و فداکاري و جانبازي او نیز در آراء عمومی بجز اعتراض و ایراد اثري بجاي نمی گذاشت. این بود که امام حسن(ع) احساس کرد باید معاویه را در گردن کشـی و گسـتاخیش آزاد بگذارد و او را بوسیله قدرتی که بدستش افتاده در معرض آزمـایش عموم بگـذارد. بـا اینحـال در قرار داد صـلح از او تعهـد گرفت که در روش خود و یاران و هوادارانش ازکتاب خدا و سـنّت تخطّی نکند، شـیعیان را درشمار امویان بگناهی نگیرد، شیعیان از همه ي مزایا وحقوقی که دیگران از آن بهره مندند، برخوردار باشـند و شـرط دیگري که امـام حسن(ع) خود می دانست معـاویه به هیچیـک از آنهـا وفـا نخواهـدکرد وخلاف آن را بجای خواهد آورد. این زمینه اي بود که امام حسن(ع) براي برداشـتن نقاب ازچهره ي زشت امویان و زدودن لعاب رنگینی که معاویه بر روي خود کشـیده بود، فراهم سـاخت وکـاري کرد که معـاویه و دیگر قهرمانـان (بانـداموي) بـا همـان واقعیّت جاهلی و با همان دلهاي بیگانه از روح اسـلام وسینه هاي پرکینه ئی که لطفها و محبتهاي اسلام سرموئی ازکین هاي بدر وحنین را از آن نزد دوره بود، به مردم معرّفی شوند. 🔗 روزنوشت‌های یک طلبه @HOWZAVIAN
🔹 از قلب تا عقل محمدی ✍ بهروز دلاور، عضو تحریریه مدادالفضلاء این روزها همه به یاد پیامبر عزیزمان هستند. پیامبری از جنس نور و عشق. پیامبری از جنس علم و عمل. پیامبری از جنس ایمان و معنویت پیامبری از جنس رحمت و اقتدار پیامبری از جنس حکمت و عقلانیت پیامبری از جنس مهربانی و عطوفت پیامبری از جنس صدق و عدالت پیامبری از جنس بشر اما بشری که تمامی افق‌های کمال و جامعیت را دریافت کرده بود. او نه یک رؤیا بود که حقیقتی بود که بر تارک زمان و مکان سایه افکنده بود. پیامبری که می‌تواند اسوه همگان از آغاز تا انتها باشد. سیره او نه برای عصر خود، بلکه برای تمامی اعصار ساری و جاری است. اسوه ای که با عقلانیت و معنویت خود می تواند جهانی را سیراب از عشق و صفا نماید. رواست این روزها در کنار عزاداری ها و روضه ها، اندیشه های تابناک این پیشوای مظلوم، تبیین و روایت شود. آنگاه منابر و مجالس بوی حقانیت و طهارت و حکمت را به جامعه خواهد بخشید. @HOWZAVIAN
📌 کشته‌ی فتنه‌ها ✍️ محمدجواد محمودی سخن گفتن از دوران مبارزات حسن(ع)، بسی سنگین و تحلیل کردن آن دوران، حقیقتا نیازمند نگاه تیزبینانه و بابصیرت است. علت این سنگینی و سختی در این است که زمان امامت ایشان در برهه‌ای قرار گرفته‌ است. که از طرفی پیش از ایشان، حکومت در دستان امیرالمؤمنین(ع) بوده است و ایشان باید این مسئولیت مهم را که با سختی و گذر از فتنه‌های گوناگون برای جامعه‌ی اسلامی فراهم شده بود، حفظ می‌کردند. از طرفی دشمن، با تزویر به مبارزه با ایشان برخاسته بود نه با شمشیر و همین امر، تشخیص را برای خواص سخت کرده بود چه برسد به عوام جامعه... تفاوت دوران ایشان با دیگر ائمه(ع) در این است که دشمن یا همچون زمان (ع) با شمشیر به میدان آمد، نه با ... و یا اگر دشمن با تیغ تزویر به پیش آمده بود، ایشان شرایطی همچون امام حسن(ع) در مبارزه نداشتند چرا که وظیفه امام حسن(ع) حفظ جایگاه حکومت امام بود و وظیفه دیگر ائمه(ع)، بازپس گیری آن... تزویر دشمن از یک سو و بی‌بصیرتی خواص و بی‌وفایی یاران از سوی دیگر... تزویر، فضا را به گونه‌ای غبار آلود می‌کند که تشخیص حق، نه فقط در همان زمان، بلکه در قرن‌های آینده نیز برای افراد، مشکل می‌شود؛ آن روز، بی بصیرت ها ایشان را مذلّ المومنین خواندند و امروز، ایشان را امام صلح خواندند، اما نه به معنای صلحی که ما قدرت بازدارندگی آن را برابر با جنگ امام حسین(ع) می‌دانیم، بلکه صلحی به معنای منفعل بودن و کوتاه آمدن در مقابل دشمن... و همین کافی است که بگوییم ایشان مظلومیتی دارند، به وسعت تاریخ!!! امام حسن(ع) فرمودند: بین و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه را با چشم خود ببینی، حق است و آنچه را شنیدی یا آنکه برایت نقل کنند، چه بسا باشد. @HOWZAVIAN