.
💠 تکلیف نخبگان در ترویج سنتهای سالم سیاسی
✍️ محمد کرمینیا، دانشجوی دکتری کلام امامیه
🔸 نقش اساسی نخبگان سیاسی در ایجاد سنتهای سالم سیاسی به روشنی واضح است و تأثیرات اصناف مختلف نخبگان در سطح جامعه به گونه اجتنابناپذیری به هم گره خورده و هر شاخه از آنها چه بسا در بخشهای دیگری از ساحتهای زندگی جمعی نیز تأثیرگذار باشد.
🔸یک نخبه فرهنگی بیتردید میتواند در حوزه مربوط به سیاست تأثیرگذاری داشته باشد، چه بسا با تکیه بر صبغه فرهنگی خویش یا خود مستقیماً وارد سیاست شده یا به هدایت مردم به سوی جریان سیاسی خاصی بپردازد.
🔗 مطالعه یادداشت در سایت فکرت
#نخبگان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔆پدری با چهار فرزند قد و نیم قد
✍️زهره قاسمی
همیشه در فاطمیه
اشک و خشم را با هم تجربه میکنم.
انگار دردی سر باز میکند بی درمان
و بغضی میترکد بی پایان.
احساس میکنم غم های حضرت مادر
راه نفس تک تک سلول هایم را میبندد.
فرار از روضههای کوچه، در، صورت، طناب، مسجد و...
فرصت ناله و شیون را از من میگیرد
و طوفان غصه ها
چنگ بر قلب یخ زده ام میکشند.
تیر خلاصی هم شام غریبان است.
وقتی نیمه شب
پدری با چهار فرزند قد و نیم قد، به خانه ی نیم سوخته برمیگردد،
و تازه اول ماجراست ...
#فاطمیه
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻برخی ریشههای مشترکِ «نفرت» در دو سویهی جریانات دینی و سکولار
✍️ حبیب الله بابایی، استاد حوزه و دانشگاه
1.نفرت و فرهنگ تنفر (hating culture) درمیان افراد جامعه در جهان غرب، امری ذاتی و برآمده است از تاریخ فردگرایی و خودمحوری (در نسبت خود و دیگری)، لیکن درایران امروز، نفرت امری عَرَضی و اما واقعی است. نخستین ریشه از این نفرت در ایران را میتوان در دو گونه از «نفاق و دورویی» در دو سویۀ جناح فکری، اجتماعی و سیاسی در ایران دنبال کرد: الف) نفاق روشنفکری (نفاق شیک و مدرن)، کسانی که همیشه مدعی حق و قانون و صلح و آشتی بوده اند و اساسا خود را نماد کامل از «رجل مدرن» میدانند، لیکن در تقلید از مدرنیته صادق نیستند، و هرآنجا که مصالح فردی و حزبیشان اقتضا بکند و جایی که التزام به مدرنیته برای آنها هزینه و زحمت بیافریند به صورت فاحش و آشکاری خشونت و بربریّت را تئوریزه میکنند؛ و ب) نفاق سنتی، نفاق مذهبی، و گاه نفاق انقلابی در میان کسانی است که همواره خود را ملاک در مذهبی بودن و میزان در انقلابی بودن تلقی میکنند ولی نسبت به آنچه که از دین و مذهب میگویند و نسبت به آنچه که بزرگان انقلاب و نظام از تقوا در سیاست میطلبند و بدان توصیه مینمایند، کمترین اعتنا و اعتقاد را ندارند.
2.عامل دومی که نفرت را بر جامعه ایران عارض کرده، «ادبیات جهل» و «سطح فکری نازل»در دو سویه جریانهای دینی و سکولار است. جریانات مذهبی، برخی از روحانیان و آنهایی که بلند گویی میکنند و نام و شهرتشان بزرگتر از واقعیت و شخصیتشان، و فرصتهای پرزنتشان بیشتر از فرصتهای مطالعه و تحقیق است، همواره در کلمات خامی که استفاده میکنند، جملات نسنجیدهای که به کار میبرند، و تحلیلهای سطحیای که در تریبونهای رسمی از مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی از مسائل دینی ارائه میکنند ، موجی از نفرت و لجاجت را به بدنه جامعه پمپاژ میکنند و متأسفانه نوعا گوش شنوایی هم برای اصلاح نگاه و زبان گزندۀشان ندارند. کمتر میتوان به خاطر آورد خطابههای سیاسی و اجتماعی از این جمعیت را که به آرامش جامعه و به عقلانیت عمومی و اجتماعی کمک کند و تنش یا حاشیهای را بوجود نیاورد.
در طرف دیگر، ادبیات متکبرانه و همراه با استهزاء و البته مملوّ از تقلید و نادانی در میان جریانهای به ظاهر مدرن است که خود را نماد علم و شعور و شرف، و دیگران را نماد جهالت و بیشعوری و بیشرفی میدانند و هرجا هم لازم شد به طور رکیکی فحاشی میکنند. این جماعت که نوعا با ادبیات و مفاهیم ترجمهای احساسات خجستهای دارند و واقعیت و جاهلیت مدرنشان را پشت کلمات پر طمطراق غربی پنهان میکنند، در برخورد با جریان رقیب، بلکه حتی در برخورد با دانشجویان خودشان، و نیز در برخورد با اساتید همکار خود در دانشگاه بسیار خشن، تند و بیادب هستند.
3.نمونه عامل دیگر در این میان، وجود «مَنخواهیهای افراطی و آشکار» در میان جریانات مختلف سیاسی و حتی در بدنۀ فرهنگی جامعه است. کسانی هستند در دانشگاهها و در حوزههای علمیه که دیگران را به جُرم دانشگاهی بودن و یا به جُرم حوزوی بودن قبول ندارند، همینطور کسانی هستند درمیان مدیران که نه تنها مدیران دلسوز از جریانات مقابل را به بازی نمیگیرند، بلکه مدیران لایق و پاک دست از جناح همسو ولی متفاوت از خود را هم به خدمت نمیگیرند. «منخواهی» در بدنۀ اجتماعی و سیاسی در ایران امروز باعث «شتابزدگی»، «سطحیزدگی»، و «عدم تمرکز» در نظام کارشناسی و نظام تصمیمگیری و همینطور نظام اقدام شده (کارهای صوری، پراکنده و پر طمطراق) است و نوعی از تکلیف بمالایطاق را برای این منحصران بوجود آورده است. این وضعیت بدان سبب بوده که نوعا در ساحتهای زندگی اجتماعی و اکنون در عرصههای مختلف سیاسی، قرار بر این شکل گرفته که برای انبوهی از مسائل جاری، فقط تعداد اندکی از کارشناسان فکر کنند و احیانا همان تعداد هم در مقام مدیریتهای کلان، اجرا و مدیریت کنند و دوباره احیانا همان تعداد هم به ارزیابی و گزارشدهی بپردازند و سپس هزینههای آن را متوجه همه بکنند؛ در حالی که اگر همۀ جامعه در تشخیص و اقدام مشارکت داده شوند، مسلما همه آنها نیز در دادن هزینۀ خطاها و اشتباهاتِ ملّی مشارکت خواهند کرد.
#جریان_شناسی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#با_شاعران_حوزوی
تا وسطهای کویر لوت رودی مثل نیل
با مشقت از سر کوه دماوند آوری...
🎬 #کلیپ
شعرخوانی شاعر حوزوی در برنامه «تازهدم» پخش شده از شبکه دو سیما
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@sheikh_ghm
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خبر_خوب
✍️ پیش به سوی پویش نوشتن
💠 آیین افتتاحیه تحریریه بانو مجتهده امین در قم
به همت اداره کل تبلیغات اسلامی استان قم، انجمن سواد رسانه طلاب و کانون مدادالفضلاء برگزار شد.
این مراسم، بخشهای مختلفی را در برگرفت؛ شامل:
✅حضور مهمانان ویژه، استاد جواد محدثی و خانم دکتر طیبی
✅دوازدهمین دوره محفل یادداشتخوانی با حضور نویسندگان حوزوی
✅بررسی چالشها و دغدغههای نویسندگان
امید است این تحریریه، گام بزرگی در راستای هنر و دانش نویسندگی بردارد و برای نویسندگان حوزوی پلی برای پیشرفت در راه نشر اسلام باشد.
#جنگ_روایت
#فضای_مجازی
#جنگ_شناختی
#نویسندگان_حوزوی
#انجمن_سواد_رسانه_طلاب
@HOWZAVIAN
@savad_rasaneh
#پرونده_ویژه_نویسندگان_حوزوی
#افتتاحیه_تحریریه_مجتهده_امین
#محفل_دوازدهم_یادداشت_خوانی
✍️ با آثاری از
🖌 علی اسفندیار، مدیر کانون مدادالفضلاء
🖌 نجمه صالحی، مدیر تحریریه بانو مجتهده امین
🖌 سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی
🖌 زهرا کبیریپور، نویسنده حوزوی
🖌 زهرا سعادت، نویسنده حوزوی
🖌مرضیه رمضان قاسم، نویسنده حوزوی
🖌زهرا سرمیلی، نویسنده حوزوی
🖌فاطمه رجبی، نویسنده حوزوی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#شهید_مظفری_نیا
#نویسندگان_حوزوی
#انجمن_سواد_رسانه_طلاب
@HOWZAVIAN
👇🖌👇
1️⃣ #روزنه #ویژه_نامه
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
💠 لحظههای رویداد و روایت در تازهترین محفل یادداشتخوانی نویسندگان حوزوی
✍️ مدیر
رویداد «راهاندازی تحریریه بانو مجتهده امین» از این رو شیرین بود که به شبکهشدن نویسندگان حوزوی نزدیک شدیم؛ البته اندکی ... .
شبکهای که آرزوی بسیاری از بزرگان و نویسندگان دلسوز حوزه بود؛ اما حرفهای قلمبهدستان فهمیده نمیشد.
این بار نویسندگان حوزوی در محافل یادداشتخوانی گامهای آغازین خود را برداشتند؛ سه سال با 12 محفل یادداشتخوانی.
اما محفل دوازدهم؛ محفل یادداشتخوانی طلاب خواهر بود که مزیتهایی داشته؛ نخستین آن بر عهدهگرفتن پوشش خبری و تحلیلی محفل از سوی نویسندگان حاضر در نشست بوده است و این رسم قلمی ادامه خواهد داشت از تولید به مصرف.
در دوازدهمین رویداد یادداشتخوانی حوزویان، استادان آقای جواد محدثی و خانم دکتر ناهیدطیبی از دنیای ادبیات گفتند و ترغیب و تشویق کردند تا پویش نوشتن رونق گیرد و آغاز به کار تحریریه تولید محتوای مجتهده امین را تبریک گفتند.
تحریریه بانو مجتهده امین قرار است فرهنگ، جامعه و سیاست را به دیدار بنشیند و دست به قلم و جوهر ببرد، میخواهد آشیانهای باشد؛ برای با هم شدن، برای همنویسی در عصر سرعت و رسانه؛ برای کشف زبان مشترک با افکار عمومی و خارج از حجره و حوزه.
محتواهای پیشرو محصول این نشست صمیمی و به دور از تشریفات و تبلیغات است.
✍️ تولید محتوای در لحظه، از ابتکارات این نشست خواهرانه بود که آثار چند تن از اعضای تحریریه را تقدیم چشمان خوانندگان وزین کانال نویسندگان حوزوی میکنیم.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
2️⃣#یادداشت_ادبی #ویژه_نامه
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
🔆 محفل حامدان
✍️ نجمه صالحی، مدیر تحریریه بانو مجتهده امین
دیدارها هم جنس دارند، جنسی از مخمل، تور، حریر، کتان، چرم و...! کافیاست دستی روی پارچهاش بکشی! مخمل، حال دل را لطیف میکند، تور، صافی و زلالی دیدار، حریر، بیآلایشی و رو راستی را به یادت می آورد، با کتان و چرم، مقاومت و ایستادگی میآموزی!
امروز دیدارها برایم جنس دیگری داشت، زلال زلال، روشن روشن، صاف صاف، همه در کنار هم با یک هدف با یک دغدغه برای یکی شدن برای پیمودن راهی طولانی و روشن!
راهی طولانی در پیش است، یادش به خیر، دانههای شفاف و شیشهای تسبیح مادربزرگ! دانهها را با ظرافت کنار هم به نخ کرد و تا آخر عمر با آن حمد خدا گفت!
اینجا همه چون دانه تسبیح گردآمده بودند تا حمد کنند داشتههایشان را، آری قدم زدن در این جاده حمد است! حمد نعمت قلم، حمد نعمت فکر، حمد نعمت فهم، حمد نعمت بندگی و رشد!
اینجا محفل حامدان بود!
#حاشیه_نگاری
#پویش_نوشتن
#تحریه_مجتهده_امین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
3️⃣ #طنز #ویژه_نامه
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
🔔 جدال در محفل
(بخش اول)
✍️ حاشیهنگاری سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی در آیین افتتاحییهی تحریریه بانو مجتهده امین:
همیشه حضور در جمعهای رسمی برایم عذابآور است. مادرم همیشه میگفت: دختر باید سنگین رنگین باشد و تا سوالی از او نپرسیدهاند حرفی نزند. اما به من که میرسید، میگفت: این یکی آرام از جانش بریده. دختر مگر اینقدر شیطان میشود؟! دختر تو چرا نمیتوانی مثل بقیه ساکت و آرام بنشینی؟!
همه اینها تو ذهنم رژه میرود. همه حرفهای مادر را مرور میکنم. این جمع مثل همه جمعها نیست، سنگین رنگین نباشی؛ خواهران متشرع جامعه الزهرا، شوتت میکنند سر پل جمهوری. به خودم میگویم: لااقل رعایت سن و سالت را کن. حرمت قلم را نگهدار! خیر کلهات نویسندهای!
دخترک جسور تو وجودم شانه بالا میاندازد و اشاره میکند به موزائیکهای تو پیاده رو که لیلی کنیم. اصلاً بیخیال چادرچاقچور و هیبت خانومانهام، با کدام زانو و کمر میخواهی وسط پیاده رو بالا و پایین بپرم؟!
دخترک جسور توی وجودم لگدی حوالهام میکند و گره اخم میاندازد به ابرویش. به سختی از پلههای پل عابر میکشم بالا. به هنهن افتادهام. دخترک جسور وجودم میگوید: لااقل وایسا از این بالا ماشینها را تماشا کنیم! میگویم: وقت ندارم. دیر میرسم. چشمم میافتد به آقای حمیدی که جلوی ساختمان منتظر ایستاده. میگویم: بفرما وروجک! ببین همه آمدهاند! دیر هم شده! دهانش را کج و کوله میکند و ادایم را درمیآورد. سعی میکنم حاج خانمی و با طمأنینه قدم بردارم. وارد ساختمان میشوم تا آسانسور برسد، نیم نگاهی به پوستر سواد رسانه، مخصوص بانوان میاندازم. همزمان با من دخترک جسور وجودم شانه بالا میاندازد. میرویم طبقه سوم. نفس عمیقی میکشم و سعی میکنم حاج خانم وجودم را که همیشه در حال چرت است، بیدار کنم. وارد سالن میشوم و فقط آقای اسفندیار را میشناسم. سلام میکنم و دنبال جای نشستن مناسب میگردم. جایی پشت دوربین. دخترک جسورم میگوید: این جلو. حاج خانم درونم میگوید: نیست که خیلی هم تو میگذاری جلو بنشیند؟! چندتایی از خانمها آمدهاند.
کنار صندلی که نشان کردهام، خانمی است که از جایش بلند میشود و احوال و اسمم را میپرسد. خودم را معرفی میکنم. حدس میزنم، خانم صالحی باشد که باهم تلفنی صحبت کردهایم. خودش است گرم و مهربان و آرام.
خوش به حالش، لابد مادرش را زیاد حرص نداده! میگوید: وقتی وارد شدی، با همه فرق داشتی، اصلاً قیافهات خاص بود. دارم حلاجی میکنم، خاص بودن یعنی همان حرف مادرم که میگفت: «تو چرا مثل بقیه نیستی» یا نه؟!
دخترک جسور وجودم میگوید: من بیتقصیرم! حاج خانم وجودم خمیازه میکشد و میگوید: من هوای این وروجک را دارم. بعضی خانمها با بچههایشان آمدهاند. دخترک جسور وجودم شروع میکند به قربان صدقه رفتن بچهها. دلش غنج میزند جلسه را ول کنیم، برویم بازی با بچهها. حاج خانم وجودم دستش را میگیرد به زور مینشاندش.
#نویسندگان_حوزوی
🔗 ادامه 👇👇👇
@HOWZAVIAN
4️⃣ #طنز #ویژه_نامه
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
🔔 جدال در محفل
(بخش دوم)
✍️ حاشیهنگاری سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی در آیین افتتاحییهی تحریریه بانو مجتهده امین:
جلسه با قرآن و تلاوت زیبای آقای اسفندیار شروع میشود. حواسم به دخترک جسور هست. آرام نشسته است. آقای اسفندیار بعداز تلاوت قرآن، توضیحاتی درباره یادداشتنویسی میدهد. دخترک جسور وجودم میگوید: پذیرایی دارند؟ میگویمش: هیس! حواسم میرود به مادری که سعی میکند دختران نازنینش را ساکت کند تا نظم جلسه بههم نخورد. همه ما بچهدار هستیم و به نظرم نباید به خودش استرس وارد کند. همه ما میدانیم فرزند پروری نباید مانع فعالیت اجتماعی زن مسلمان باشد. باید در کنارش به سایر فعالیتها هم بپردازد، چرا که زنان نیمی از جامعهاند و باید در سرنوشت جامعه سهیم باشند. کمی صبر و همراهی، باعث فعال شدن و حتی پرورش نسل جدید پویایی میشود. حاج خانم درونم اینها را برای دخترک جسور درونم توضیح میدهد و او همچنان شانه بالا میاندازد. بالاخره استاد محدثی و آقای حمیدی وارد میشوند. میان جمع ما آقای حمیدی و آقای فیلمبردار، اعتقادی به حجاب اجباری ندارند و سرهایشان بدون پوشش است. آقای اسفندیار که انگار با پسرک شیطان درونش به مشکل برخورده، حتی در حضور استاد محدثی هم همچنان به صحبتهایش ادامه میدهد. گویا حاج آقای درونش از پس پسر بچه درونش برنمیاد. بالاخره پسر بچه خسته میشود و نوبت به استاد محدثی میرسد که اولاً انتظار دیدنش را نداشتم، دوماً تا بهحال اینقدر فولاچدی ندیده بودمشان. آرام صحبت میکنند. نه لپ تاپی نه گوشی! تنها دفترچهای دارند و بروشورهایی برای نمونه. دخترک جسور وجودم میگوید: بفرما هی غر میزنی چرا متنها رو اول باید با مداد مشکی بنویسی؟ استاد هم همان سیاق سابق را ادامه داده! که یکهو جیغ میکشد: آخ جون! پذیرایی! پذیرایی! آقایانی با سینی چای و آبمیوه و جعبه کیک یزدی وارد میشوند. حاج خانوم درونم چرتش پاره میشود. که یکهو متوجه میشوم، یکی از آقایان، همان آقایی است که ملبس به لباس مقدس طلبگی بود و طی یک حرکت هنجارشکنانه، خلع لباس اختیاری کرده و دست به پذیرایی از حضار شد. تا من و حاج خانم درونم، بخواهیم خودمان را جمع کنیم؛ دخترک جسور وجودم با صدای بلند میگوید: عه! این آقا کشف حجاب کرده!
این جملهاش باعث میشود، کمی جو رسمی و سنگین جلسه بشکند و آقای اسفندیار بنده را به عنوان طنزپرداز معرفی کند و الحق سنگ تمام هم گذاشت. به دخترک جسور وجودم اشاره میکنم، ساکت باش وگرنه تحریمت میکنم. دختر جسور درونم همانطور که چایی را هورت میکشد، میگوید: چیزی که منو نکشه قویترم میکنه.
صحبتهای استاد محدثی تمام میشود و آقای ناطقی که دوباره رجوع کرده به لباس روحانیتش، صحبتهایی خوبی دارد. البته تذکری حاج خانومانه درباره کار تشکیلاتی هم به ایشان دادم؛ انگار نه انگار که خودم اصلاً اهل کار تشکیلاتی نیستم.
بعد از ایشان نوبت به سرکار خانم طیبی رسید که دخترک جسورم را دیگر نمیشد کنترل کرد. به هوای کمک به آن خانم بچهدار از سالن بیرون میزنم. بچه را که خسته شده و آواز میخواند، در آغوشم میچرخانم. سعی میکنم کمی پشت در باشم تا صحبتهای خانم طیبی را هم بشنوم که بچه لطف میکند و اندکی از شیری را که خورده ، مرجوع میکند. مجبور میشوم او را تحویل مادرش بدهم و آرام بنشینم. ساعت را نگاه میکنم حدود پنج بود. دیگر به کارگاه داستان نمیرسیدم. بالاخره جلسه تمام شد و من دخترک جسور درونم را رها میکنم. حاج خانوم درونم از خستگی در خواب عمیقی فرو رفته است. تشکیل این جمع و این جلسات میتواند نوید بخش حرکتی نو و مفید باشد اگر حاج خانوم درونم به کنترل دخترک جسور وجودم بیشتر کمک کند.
#حاشیه_نگاری
#پویش_نوشتن
#تحریریه_مجتهده_امین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
5️⃣#خبرنامه #ویژه_نامه
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
🔔خاطره و تجربه
✍️ گزارش کوتاه زهرا کبیریپور، نویسنده حوزوی از سخنان استاد محدثی در آیین افتتاحییهی تحریریه بانو مجتهده امین:
🔆جناب استاد جواد محدثی با ایراد سخنانی به تبیین اهمیت کار تشکیلاتی پرداختند.
🔻در این محفل صمیمانه حضرت استاد با خواندن یادداشت کوتاهی دربارهی اخلاق کرونایی صحبتهای خود را آغاز نمودند.
🔺در ادامه ایشان با بیان خاطرات شیرینی از فعالیتهای خودشان در حوزهی نویسندگی به اولینهایِ کارهای تشکیلاتی در حوزهی قلم اشاره نمودند.
🔻در ادامه استاد جواد محدثی به چند نکته دربارهی نوشتن یک یادداشت اثرگذار اشاره نمودند، از جمله:
🔅نوشتهها در یک یادداشت اثرگذار باید کوتاه باشد.
🔅یک متن اثرگذار باید دارای متنی قوی، پر از جاذبه و همراه با نوآوری باشد.
🔅مخاطب شناسی به لحاظ زمان، مکان و موقعیت.
🔅 به روز بودن مسائل و مباحث مهم.
🔅مطالعهی ادبیِ قویِ نویسنده برای نوشتن یک یادداشت اثرگذار.
🔺و در ادامهی مباحث حضرت استاد اشاراتی به انواع فراوان همکاریهای خود در حوزهی نویسندگی با حوزهها و نهادهای مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون داشتند.
#حاشیه_نگاری
#پویش_نوشتن
#تحریریه_مجتهده_امین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
7️⃣ #یادداشتک #ویژه_نامه
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
🌷قرارگاه روایت
✍️ یادداشتک زهرا سعادت، در آیین افتتاحییهی تحریریه بانو مجتهده امین:
وسط همه شلوغیهای این روزها که کینهتوزان به نام زن، دنیای معصومانهمان را نشانه گرفتهاند، به فضایی معطر به حضور اصحاب قلم در جوار بانوی کرامت(سلامالله علیها) دعوت شده بودم، در میان زنانی که با یک دست، فرزندانی پرشور و هیجان را در آغوش کشیده و با دستی دیگر، جهان را به تکاپو وامیدارند!
چهرههایی آشنا از اساتید فرهیخته که غم اعتلای قلم به ویژه اعتلای قلم بانوی ایرانی را داشتند تا دنیای متوهّم، آزادیبیان و قلم سرزنده جنس سرشار از احساس و عطوفت را در آیندهای نزدیک در قالب کانون زنان اهل قلم به نظاره بنشیند!
این دورهمی، تجلی پرواز پروانههای خوشقلمی بود که بهزودی از پیله رها شده و زیستنی باطراوتتر را تجربه خواهند کرد.
#حاشیه_نگاری
#پویش_نوشتن
#تحریریه_مجتهده_امین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN