eitaa logo
نویسندگان حوزوی
5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
611 ویدیو
205 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
👇 ادامه 👇 حکیمی، استاد حکمت پیشه ای بود که  ۸ دهه زیستِ اندیشمندانه و حیات محققانه اش، در محاق و غربت و کم لطفی عجیب رسانه ها، گذشت، اما علیرغم بدخواهان، پس از رفتنش، خوش خواهد درخشید، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. این بی توجهی و بی محلی و کاهلی رسانه ها در معرفی استاد حکیمی چه بسا، از آن روی باشد که اندیشمندان دینی، در قالب و قاب رسانه های نوین نمی گنجند. گنجایش و ظرفیتی که در آذرماه سال ۱۳۵۵، دکتر علی شریعتی، در وصیت نامه خویش این حکیم را اینچنین توصیف کرد: 《قدرت قلم، روشنی اندیشه، رِقَّت روح، اخلاص نیّت، آشنایی با رنج مردم و زبان زمان و جبهه بندی‌های جهان، و داشتن فرهنگ انسانی اسلام شیعی، و زیستن با آن”روح” که ویژهٔ ”حوزه” بود... همگی در شما جمع است.》 محمد رضا این حکیم صادق و عدالت جو، با دلی آرام بر کرانه آسمانیان پرگشوده است، و شاید روح بلندش، همچنان نجوا می کند، بند بند گفتارنوشته های خود را در"فریاد روزها": می خواهم گردباد باشم، آوارۀ داغ کویرها، و دیوانۀ مسخرگی حدها و مرزها. می خواهم تکدرخت باشم، در دامن دره ای ایستاده، و بر رهگذر آبهای طبیعت، چشم دوخته، و هوسهای زود گذر را به مسخره گرفته. می خواهم توفان باشم، تنها خروشی که می تواند در برابر سکوت دریاها. می خواهم غزل باشم، سخن اشکها. می خواهم حماسه باشم، معبد دلاوری های پروانشناخته. می خواهم سوز و آه باشم، می خواهم نغمه باشم، خروش باشم، شبگیر! @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
◼️#تسلیت #یادداشت ✨ خراسانی خروشان ✍ حسن طاهری برادرم، مردِ آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و
🔸استادان و آثار استاد حکیمی «الحیاة»، «خورشید مغرب»، «عقل سرخ»، «عاشورا: مظلومیتی مضاعف»، «شیخ آقا بزرگ تهرانی»، «تفسیر آفتاب»، «فریاد روزها»، از جمله آثار استاد محمدرضا حکیمی بود. کتاب "الحیاة" که یک دایرةالمعارف اسلامی است، از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است. استاد حکیمی سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز کرد، در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خودش را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب و نجوم گذراند. بزرگانی چون محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری از مهم‌ترین اساتید استاد حکیمی بودند. استاد حکیمی سال ۱۳۴۸ اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی دریافت کرد. دکتر علی شریعتی او را به‌عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده بود. @HOWZAVIAN
📌تصویری معنادار از منزل استاد محمدرضا حکیمی صفحه منتسب به علامه محمد رضا حکیمی ساعتی پیش عکسی از منزل این دانشمند وارسته منتشر کرد که زیر آن نوشته بود: «منزل مرحوم استاد محمدرضا حکیمی ساعاتی پیش...» @HOWZAVIAN
🔴 در سوگ بزرگ‌تر و بزرگ‌تری ✍ سیدیاسر تقوی . 💠 فقدان مجاهدانی که در نهضت امام نقش پیشران‌های فکری و عقیدتی را ایفا می‌کردند، رخنه‌ای جبران ‌ناپذیر است. انقلاب اسلامی، گام دوم خود را با از دست دادن بیش از پیش رهبران نهضت برداشته است. اما سوگ عظیم‌تر، فقدان «بزرگ‌تری» در مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی است. ما پیش از «بزرگ‌ترها»، «بزرگ‌تری» را از دست دادیم . 💠قریب به یک دهه است که عرصه عمومی متمرکز در شبکه‌های اجتماعی در انقطاع کامل از رهبران فکری، دچار التهاب و تشتت و تک‌روی است. فرایند اجتماعی شدن و مسئولیت‌پذیری و اثرگذاری اجتماعی به گونه‌ای است که نه تنها کسی نیازی به «بزرگ‌تر» ندارد، بلکه این کنشگران برتر شبکه (!) هستند که حیات اجتماعی بزرگ‌ترها را تضمین می‌کنند و یا امتداد می‌بخشند . 💠 درست است که ما همه سوگوار این عزیزان هستیم. اما پیش از آنکه به سوگ بنشینم، کدامیک از این بزرگان نقش راهبری در مناسبات اجتماعی و سیاسی ما داشتند؟ ما با سیاست‌ورزی تکلیف‌گرایانه علامه مصباح یزدی چه کردیم؟ عدالت‌خواهی مرحوم حکیمی چه نسبتی با رفتارهای غیرمتعهدانه ما داشت؟ و تا چه اندازه توانستیم سنت تربیتی مرحوم حاج حیدر رحیم‌پور را ادامه دهیم و جبهه انقلاب را تقویت کنیم؟ 💠 بزرگترها مانند هر پدیده دیگری در این زمانه، مصادره و مصرف می‌شوند. میدان‌داری متشتت سلبریتی‌های حزب‌اللهی نیازی به سنت بزرگ‌تری اندیشمندان و مصلحان فرهیخته ندارد. همین امر است که اساتید حوزه و دانشگاه رغبتی برای ایفای نقش به عنوان مصلحان اجتماعی ندارند. چرا که شاید ورود به این عرصه در اختیار آنان باشد، اما قطعا مدیریت چنین میدانی دست آن‌ها نخواهد بود و معلوم نیست معادلات حاکم بر جهان فضای مجازی با آینده و سنت فکری آنان چه می‌کند؟ ‌ 💠 از سوی دیگر، در دوران دولت اسلامی ما به بزرگ‌ترهایی نیازمندیم که علاوه بر جایگاه نظری، بتوانند جامعه را در تشکیل دولت مطلوب یاری دهند. چنین امری نیازمند نزدیک شدن به امر سیاسی و حتی کنش سیاسی مطلوب است. این در حالی است که سنت فرهنگی ما میانه‌ای با «بزرگ‌تر مقتدر و سیاست‌ورز» ندارد. ما عموما از بزرگ‌تر «مظلوم و گوشه‌نشین» [و البته در عین حال معترض] استقبال می‌کنیم. هر چه زهد نسبت به قدرت بیشتر، برای ما محترم‌تر! . 💠 لذا سوال اینجاست؛ در دوران حاکمیت سلبریتی‌های حزب‌اللهی بر مناسبات اجتماعی جریان انقلاب اسلامی و بی‌نیازی آن‌ها از راهبری بزرگ‌ترها و نیز مذموم‌انگاری قدرت و تقدیس‌انگاری گوشه‌نشینی معترضانه، چگونه می‌توان به حضور بزرگان در قدرت امیدوار بودو به دولت اسلامی اندیشید؟ @HOWZAVIAN
🖌 دو الگوی قلمی حوزویان؛ 🔆 بررسی قلم شهید استاد مطهری و مرحوم استاد حکیمی ✍️ ابوالفضل طریقه‌دار دو استاد گرانمایه، مطهری و حکیمی از جنبه‌های مختلفی برای عالمان دینی، اسوه و الگویند، که بی‌تردید یکی از آن‌ها «روان‌نویسی» در عرصه نگارش فارسی است. حوزویان، معمولا پیچیده می‌نوشتند و خواننده، هنگام مطالعه دو کار دشوار داشت: یکی فهم مطالب علمی و دیگری باز کردن کلاف پیچیده‌ی جمله‌ها و عبارت‌ها. استاد مطهری و حکیمی یاد دادند که چگونه روان و ساده بنویسیم. اما این دو استاد، در عین روان‌نویسی، یک تفاوت اساسی هم داشتند و آن، سبک نگارش بود؛ بدین توضیح که‌: استاد مطهری در نثر علمی تواناتر بود؛ یعنی در نگارش ایشان، واژه‌ها مستقیما بر معانی خود، دلالت دارند. نمونه بارز این نوع نثر را می‌توان در شرح «اصول فلسفه و روش رئالیسم» دید. قبل از ایشان کسی نتوانسته به زبان فارسی روان، مفاهیم دشوار و اندیشه‌سوزی چون: حرکت جوهری، وحدت وجود، علت و معلول، جبر و اختیار و دیگر مقوله‌های فلسفی را به قلم فارسی روان بنویسد. از میان همه آثار استاد، بنده نظرم به همان کتاب است، که بسیار سرراست، روان و بدون پیچیدگی، قلم بر کاغذ آورده است. هیچ‌کدام از اساتید برجسته‌ی معاصر همانند: جوادی آملی، حسن‌زاده آملی، محمدتقی جعفری، که فارسی نویسند، نتوانستند به این سادگی و روانی بنویسند. اما در نثر ادبی، استاد حکیمی، زیبا، شورانگیز و شاعرانه می‌نوشت و از عناصر خیال چون: تشبیه، استعاره و کنایه، فراوان بهره می‌گرفت و زبان نثر را به زبان شعر نزدیک می‌کرد. ولی نکته این‌جاست که موضوعات علمی را نباید با قلم ادبی نگاشت، چون خواننده دچار ابهام می‌شود و باید وقت زیادی صرف کند تا مراد نویسنده را دریابد و گاه معنایی خلاف مقصود او را برداشت می‌کند؛ برای مثال کتاب «مکتب تفکیک» یا «دانش مسلمین» دو موضوع علمی‌اند و نوشتن در این فضا باید به نثر علمی باشد؛ حال آنکه استاد حکیمی این دو را هم به سبک ادبی، نگاشته است. برخی اساتید خوش‌قریحه در مجله وزین «حوزه» و نیز سرمقاله‌های مجله‌ی ارزشمند «آینه پژوهش»، که از شاگردان و علاقه‌مندان استاد حکیمی بودند، متأثر از قلم ایشان هستند؛ یعنی گرایش‌ آنها به نثر ادبی است. بنده در یادداشتی با عنوان «سبک نگارش علامه حکیمی» این موضوع را مفصل‌تر و با ذکر نمونه‌هایی شرح داده‌ام. به هر جهت در موضوعات علمی، نثر استاد مطهری (آنجا که خودشان قلم زده‌اند، نه کتاب‌هایی که از سخنرانی‌ها جمع‌آوری شده) الگوست و در نثرهای ادبی، آثار استاد حکیمی. @HOWZAVIAN