#نقد_و_نظر
🔻شخص، فقط وقتی در صدد توجیه خود بر میآید که متهم شده باشد.
هنوز ندیدهام کسی دوره بیفتد خودش را توجیه کند، جز آنکه پیشاپیش احساس کند در معرض اتهام است.
#یاکوب_تاوبس
#الهیات_سیاسی_پولس
پینوشت:
مسأله مشروعیت، در فضایی مطرح است که امری انکار شود.
انکار در بطنِ خویش، اتهام را به همراه دارد.
نهادهای دینی و سیاسی در ایران، مدتی مدید و به شکلی جدی با چالش مشروعیت دست و پنجه نرم میکنند.
تغییر در سبک دینداری توده از سویی و جوانهزدن قرائتهای دیگری از فقه برای عبور از بحران سیاسی، نهادهای کلان حوزوی و حاکمیتی را به تکاپو واداشته است. با این حال من به این اصلاحات، (اگر بتوان نام اصلاح را بر آن گذاشت) خوشبین نیستم.
تجربه این سالها به من میگوید، ساختارهای دینی _ سیاسی به دلیل درهم تنیده شدگی که از مشروطه به این سو بر آن تاکید شده (به ویژه با جمله معروف سیاست ما عین دیانت ماست و یا ایجاد، کشف و یا صورت بندی جدید ابواب فقهی نظیر باب سیاسات در کنار عبادات و معاملات) هردو به یک میزان دچار «بحران مشروعیت» شدند.
این مشروعیت زدایی که از «امر سیاسی» و با تناقضات رفتاری سیاستمدارن در برخورد با مسائل مختلف آغاز شد، به سرعت خودش را تا «تقدسزدایی» از «امر دینی» کشانده و هر دو ساحت را به چالش طبیده است.
اینکه انگشت اتهام را به سمت فرد، نهاد یا ساختار نشانه بگیریم، مشکلی را حل نمیکند. «مسولیتپذیری» که متاسفانه به کرات مورد استفاده قرار گرفته و به نرخ شاه عباسی تبدیل شده، واژه حائز اهمیتی است.
در «فقه وظیفه محور» سویه مسولیتپذیری، مبتنی بر «منطق حجیت معذریت و منجزیت» به مسلخ کشانده شده و کسی حاضر به پذیرش مسولیت خویش نیست. از این روست که در هر پست و سمتی، مسولان فعلی از خود سلب مسوولیت کرده و مسوولین سابق نیز سلب اختیار!
این رویه مادامی که اصلاح نشود، نتیجهای جز شتاب قطار فروپاشی در پی ندارد. و اولین قدم در مسیر فهم و سپس حل مشکلات، تواضع در فهم، ترویج اخلاق مسوولیت و بازنگری در منطق حجیت است. (به مرور در این باب خواهم نوشت)
✍ محمد رایجی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN