eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 از چیزهای به دردنخور تا حرم امام رضا تصویر مضحکیه اینکه یه آدمی همه وقتشو عمرشو بذاره تو جمع کردن دسته هندل موتور؛ یا سرلامپ سوخته جمع کنه یا چه می‌دونم یه چیز بدردنخور دیگه‌ای؛ مثلا بدون اینکه به هیچ دردیش بخوره بره مغزی قفل های از کار افتاده جمع کنه. بدون هدف؛ فقط به خاطر اینکه دوست داره یا پیش خودش فکر می‌کنه اینطوری خوشبخت ترین آدم دنیا میشه و همه عمرش این کار رو انجام بده. هرچقدر اون چیز بی ارزش تر باشه این مساله خنده‌دارتر میشه، مخصوصا اگه تمرکز و تلاشش هم بیشتر کنه. حالا اگه اون شخص متوجه بدردنخوری اون چیز نشه همه‌ی عمر و سرمایه‌ش رو با رضایت تمام به فنا میده. نکته اینجاست که ممکنه این اتفاق همین الآن واسه ما درحال رخ دادن باشه، تو مسائلی که به شدت به درد نخورن ولی چون اطرافیانمون همیشه دنبالش بودن یا اینکه همه دارن در پی اون می‌دوَن، بدردنخور بودنشون رو دیگه نفهمیم. لازمه که خوب این دنیا رو بشناسیم وگرنه یه عمر دنبال چیزی میریم که به هیچ دردیمون نمی‌خوره. بازتاب این ندانسته هامون تو دعاهامونم خودشو نشون میده ممکنه التماس کنیم چیزی رو که بدردمون نخوره. لذاست که جا داره آدم بره حرم علی بن موسی الرضا زانو بزنه بگه آقا جان ما بی سلیقه ایم، تو حاجات ما بخواه ور نه گدا طلـــب آب و نــان کنــــــد. . پ.ن: شاید بگید نتیجه داستان چرا اینطوری شد. حق دارید، ولی دلتنگ حرم امام رضام؛ اصلا کل متن رو نوشتم که بگم کاش زودتر بشه بریم حرم امام رضا. @HOWZAVIAN
🔴 غوره‌های مویز نشده! 🔹دیروز بعد از نماز ظهر و عصر همراه یکی از دوستان به تپه‌های اطراف خانه رفتیم تا هم خودمان گفت‌و‌گو کنیم و هم اینکه بچه‌ها کمی بازی کنند. هوا خیلی گرم بود و ناچار به زیر سایه درخت کاجی پناه بردیم. کمی که گذشت صدای موتور سیکلتی سکوت تپه را شکست. موتور زوزه می‌کشید و به سختی از تپه بالا می‌آمد. انگار التماس می‌کرد که تا همین جا کافی است. کنجکاو بودیم ببینیم این مهمان ناخوانده کیست که خلوت ما را خراب کرده است. موتور بالاخره نزدیک شد. دو نوجوان که هنوز پشت لبشان سبز نشده بود سوار بر موتور بودند. سنشان از دوازده سیزده سال تجاوز نمی‌کرد. آمدند و خیلی راحت در چند قدمی ما نشستند و اندکی بعد با موبایل خود یک موسیقی آن هم با صدای بلند گذاشتند. انگار نه انگار که ما اینجا نشسته‌ایم. با این که تپه جای خالی زیادی برای نشستن داشت از این که کنار ما نشسته بودند خیلی متعجب بودیم... 🔹دم‌دمای غروب برای خرید نان به بازارچه رفتم. بازارچه خیلی شلوغ بود. مردم در رفت و آمد بودند تا برای افطار چیزی بخرند. وقتی از جلوی خودپرداز عبور می‌کردم بوی تند سیگار به مشامم خورد. در ابتدا توجهی نکردم اما چند قدم که رفتم یادم افتاد که ماه رمضان است و مردم روزه دار. به عقب برگشتم چند نفر توی صف خودپرداز ایستاده بودند. نوجوان لاغر اندامی که کوله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پشتی به پشت داشت در انتهای صف در انتظار بود. قدش حدود یک‌ و نیم متر و وزنش هم در حد یک کیسه آرد. سیگاری میان انگشتانش گرفته بود و با ولع به آن پک می‌‌زد. به او نزدیک شدم تا او را مشفقانه نصحیت کنم. بازویش را به مهربانی فشردم و او را توصیه کردم که حرمت و ادب ماه مبارک را حفظ کند. در برابر حرف‌هایم فقط سری تکان داد. بعد کمی از صف دور شد و پکی دیگر... 🔹شاید شما هم کم و بیش با صحنه‌های این گونه روبرو شده باشید. براستی چرا نوجوانان امروزی این همه جسور شده‌اند؟ سیگار کشیدن و گوش‌دادن به موسیقی‌های آنچنانی آسیب‌های هستند که نمی‌توان از آن چشم پوشید؛ ولی اکنون روی سخن در این است که ریشه این پرده‌‌دری‌ها کجاست؟ چرا طیفی از نوجوانان مانند آب خوردن آن هم در مقابل چشمان دیگران این امور را مرتکب می‌شوند؟ شاید رفتار‌هایی از این دست، در خلوت‌‌ها و گروه‌‌های دوستانه تا حدی قابل پیش بینی و دور از انتظار نباشد؛ اما قطعا در ملا عام پذیرفتنی نیست. برای این سوال مهم می‌توان پاسخ های گوناگونی یافت؛ اما بدون تردید فضای مجازی از جمله عواملی است که در تنور این گونه اعمال می‌دمد. در این زمینه و به طور مشخص می‌توان به«چالش»ها اشاره کرد. چند مدت پیش در فضای مجازی چالشی ایجاد شده بوده که نوجوان جوانان باید در برابر پدر خود سیگار روشن می‌کردند و فیلم آن را با دیگران به اشتراک می‌گذاشتند. پدر در فرهنگ دینی و ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد که روشن کردن سیگار هر چند به صورت شوخی طعنه به حرمت اوست. چالش‌هایی مانند این که متاسفانه کم هم نیستند وقتی به صورت گسترده انجام شده و در فضای مجازی منتشر می‌شوند، رفته رفته به اصطلاح روی نوجوان را باز کرده و آنها را نسبت به ارتکاب این امور جری می‌کند. وقتی عمل زشتی یک بار روی بدهد شکستن قبح آن برای بارهای بعد راحت‌تر خواهد بود. علاوه بر این، وقتی دریدن پرده حیا نزد پدر ممکن باشد حساب دیگران که جدا خواهد بود. 🔹با وجود این میوه‌های تلخ فضای مجازی، این دغدغه در ذهن شکل می‌گیرد که برنامه دیده‌بانان آتش به اختیار جامعه چیست؟ امیدی که به ساختارهای رسمی نیست ولی متولیان معنوی در برابر این شبیخون‌ها چه راهبردی دارند؟ چند کتاب، برنامه، فیلم، سریال و...در این زمینه نوشته و یا ساخته شده است؟ اگر تولید شده چند درصد مردم اطلاع دارند؟ آیا به ضرورت آشنایی با این تولیدات واقف هستند؟ از همه مهم تر چند نفر به این محصولات دسترسی دارند؟ هر چه که هست باید کاری کرد که زود دیر می‌شود. خیز شتربان که دمید آفتاب وقت رحیل است نه هنگام خواب تا نگری از همه وا مانده ای قافله رفت است و تو جا مانده ای ✍ مجتبی عادل پور، عضو تحریریه مدادالفضلاء @HOWZAVIAN
💢حافظه یا آگاهی ✍️ سیدجواد محمدزاده 🔹امیر المؤمنین امام علی علیه السلام در زمان حکومت خود با افزایش مقرری و حقوق به چند برابر اقدام کرد. سکه و زر و سیم را تا دینار آخر برای معاش مردم هزینه می کرد. شبانه آذوقه به منزل فقرا می‌رساند و یکی از دوران شکوفایی اقتصاد مردم در زمانه حکومت عدل علوی بود. جامعه مشکلی به نام اقتصاد نداشت. مردم با جنگ با قاسطین و مارقین و ناکثین نیز مسأله‌ای نداشتند. 💥جهل ابر قدرت برای انهدام یک امت است. 📌ابن ملجم مرادی یک نفر نبود بلکه نماد جهل؛ جامعه امام علی علیه اسلام بود. دام جهل؛ شمشیر بر فرق مبارک می نشاند! معاویه را با صلح حسن بن علی علیه السلام خانه نشین می کند! حسین بن علی علیه السلام را به مسلخ می کشاند! امام کاظم علیه السلام را به سیاه چال تبعید می کند! تکرار واژه ها و ریختن انبوه داده ها در اذهان مردم، همان ساختن هارد ذهنی است و تا آگاهی فاصله از زمین تا آسمان است. «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» نمونه یک آگاهی مرد عربى خدمت پيامبر(ص) آمد و از ایشان درخواست آموزش قرآن کرد.«علِّمنى ممّا علّمك اللّه»؛ (از آنچه خدا به تو آموخته به من بياموز). او را به یکی از یارانش سپرد تا سوره «إِذَا زُلْزِلَتْ الاَْرْضُ» را تا آخر به او تعليم داد، آن مرد از جا برخاست و گفت: «تَكْفينى هذه الآيَةُ»؛ «همين مرا كافى است»(يعنى همين آيه آخر سوره: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَه...» مرا كفايت مى كند. مرد عرب خداحافظى كرد و رفت. ! پيامبر اكرم(ص) فرمود: «اِنْصَرَفَ الرَّجُلُ و هُوَ فقيهٌ» ؛(او فقيه شد و بازگشت) @HOWZAVIAN