🌱 رسانه روی اعصاب فرزندان
اولین گام برای کسب سواد رسانه موضوع آموزش است، هم والدین و هم فرزندان هر دو استفاده از فضای مجازی نیازمند آموزش هستند.
آموزش والدین و همچنین فرزندان میتواند از طریق شبکهها و فضاهای آموزشی (مدارس، دانشگاه، و... ) و همچنین از طریق خود رسانهها (روزنامهها، تلویزیون فضای مجازی و ...) صورت پذیرد.
در حال حاضر کودکان و نوجوانان ما بیشتر وقت خود را در فضای مجازی صرف میکنند، علاوه بر این برخی از این کودکان و نوجوانان والدین شاغل دارند و در خانه تنها هستند و همین تنهایی باعث می شود که بیشتر سراغ فضای مجازی بروند.
استفادهی بیش از حد از فضای مجازی، روی سیستم اعصاب و روان بچهها تبعاتی دارد و باعث ایجاد اختلالات روانی مثل بیقراری، زودرنجی، پرخاشگری و حواس پرتی میشود. البته این فضا نیاز به کنترل و نظارت مستمر دارد.
یکی از فوائد سواد رسانه این است که مخاطبین رسانه نسبت به محتوایی که توسط رسانه ارائه میشود، حساس میشوند، و محتوای دریافتی را به خوبی نقد میکنند، چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: اگر برای شما خبری را آوردند، راجع به آن جستجو کنید و خبر را انتشار ندهید تا از صحت صدق و کذب آن باخبر شوید. (حجرات۶) بنابراین کسانی که به سواد رسانه مجهز میشوند پیامهای دریافتی را بخوبی مورد تحقیق و بررسی قرار میدهند. و فریب هر پیامی را نمیخورند، و به دام هر تفکری نمیافتند.
مهمترین عامل آسیبهای فضای مجازی ضعف مدیریتی است، این فضای پر از خطر، به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح از سوی مدیران و مسئولان و نساختن محتوای صحیح برای فرزندان مشکلاتی را در پی دارد، در وضعیت حاضر نیاز به بسیج عمومی از سوی دستگاههای اجرایی مثل وزارت علوم، وزارت ارتباطات، وزارت ارشاد و آموزش و پرورش هستیم، تا با برنامه ریزی صحیح، آسیبهای فضای مجازی را کاهش دهیم.
حال انتخاب با ما است که با دیدی باز و آگاهی کامل از فضای رسانه استفاده ببریم، یا اینکه بدون سواد رسانه دچار انحراف و مشکلات عدیدهی آن شویم.
✍ مهری یزدانپناه
#رسانه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✍ زندگیتان را با «قلم»، بهتر رقم بزنید
💐خیر مقدم به عزیزانی که به ما پیوستند، لطفاً با نظرات و پیشنهادات سازنده، خادم خود را در کانال نویسندگان حوزوی همراهی بفرمایید. 🙏
🌱 این کانال به صورت خودجوش و جهادی اداره میشود و به هیچ نهادی وابسته نیست.
#پیام_مدیر
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 تراژدی ننوشتن
همه ما روزانه حرف میزنیم و پشت بندش، یا میخندیم، یا آزرده میشویم و یا سر در لاک سکوت و تأمل فرو میبریم؛ زبان ما فعال است، البته زبان شفاهی ما.
پرسش اینجاست، چرا به مقداری که حرف میزنیم، نمینویسیم؟
بارها درباره وضعیت کتاب و کتابخوانی شنیدهایم و خواندهایم. رسانهها از منفی بودن سرانه کتابخوانی گله میکنند، نخبگان و دلسوزان کتاب از سرنوشت فرهنگ و ادبیات مینالند.
پرسش اینجاست، چرا این تبوتابها، کارگر نمیافتد؟ چرا اخبار بازار کتاب، آشوب به جان ما نمیاندازد؟
برخی دردمندان فرهنگ کتابخوانی از گره گشودن این دردها میگویند، در حالی که از گرهیابی کمتر سخن شنیدهایم.
به دیدگاه نگارنده، گره اصلی نخواندن، ننوشتن است، جامعهای که لذت نوشتن را ننوشد، چگونه کتابها را سر بکشد؟!
جامعهای که زبان نوشتن ندارد و با قلم و کاغذ و تایپکردن قهر است، چگونه از آثار و موالید مکتوب دیگران کام بگیرد؟
شاید این مثال جالب باشد، پدری که دختر ندارد و وارد دنیای «دختردارها» نشده، چگونه درباره آن ربطها و دنیای پدر_دختری میتواند بگوید و بنویسد؟
زبان نوشتن، زبان فطرت است و با ساحت مهارت نویسندگی متفاوت! تا نوشتن همگانی نشود، خواندن همگانی نخواهد شد. تا خواندن همگانی نشود، مردم از نویسندگی گریزانند و فرهنگ و کتاب و مکتب ما هماره با کمبود نویسندگان تمامعیار روبهرو است.
اکنون میتوان ادعا کرد، بسیاری از ما مزه حرف زدن را چشیدهایم و مزه نوشتن را نه...
و عاقبت، آن میشود، کسانی که بیشتر حرف میزنند بر زندگی ما حاکم میشوند، نه کسانی که بیشتر مینویسند!
✍ علی اسفندیار
#نویسندگی
#زبان_کتبی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
داعش!
انفجار!
و خنده دختری که دود میشود!
و آه و اشک و ناله ای که پتک میشود بر تن جنازه ای به نام پدر!
و خونی که از چنگ گرگ بی صفت چه بد می چکد!
و چرچیل و هیتلری که هنوز هم از قعر چاه ویل، بر خرمن فرشتگان داس مرگ میزنند!
ننگ و نفرین!
بر مردگانی که ایستاده راه میروند!
#جان_پدر_کجاستی؟! 😭
✍️ محمد مرادی
#کابل #تروریست
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 شاگردان «سیدالشهدا»
-آقا! آقا...مژدگانی...مژدگانی.
-چی شده نورالله؟ همه ی کوچه را گذاشتی روی سرت.چه خبر شده؟؟؟
نور الله که از خوشحالی صدایش در نمی آمد گفت:
-مبارکه آقا...الحمدلله میترا خانم و بچه هر دو سالم اند.
خدا یک دختر خوشگل و بامزه عین کوفته قلقلی بهتون داده...
آصف که خبر را شنید، نگاهی به آسمان کرد و با چشمانی که حلقه ی اشک درونش به سختی خودش را نگه میداشت سر به سجده گذاشت.
آصف لباس های خاکی خودش را تکاند و دستان کارگری خودش رو به هم زد و به سمت خانه راه افتاد. خانه ای که از امروز به بعد، سوت و کور نیست. خانه ای که صدای محیا، از امروز روشنی بخش آن میشود.
آصف، محیا را با همان لباس های خاکی و با همان دستان خاکی که سال به سال، مروارید های پینه را در خودش جای میداد بزرگ کرد.
محیا، در مقابل چشم آصف و میترا قد میکشید و بزرگ میشد. محیا بزرگ میشد و لباس های رنگارنگ و زیبای افغانی میپوشید و دل پدر و مادرش رو میبرد؛ ولی لباس آصف همان لباس همیشگی و همان پیراهن و شلوار خاکی ِ کارگری.
تا اینکه همان کوچه، همان خانه؛ نورالله میدوید و به سر میزد.
-آقا!آقا!...خاک به سر شدیم.آقا! آقا! بیچاره شدیم.
- چه شده نورالله...؟؟کفر نگو... خیر است ان شاالله...
-آقا! مدرسه سید الشهدا....آقا بمب!! آقا محیاااا...محیاا...محیاااااا...محیااااا... م ح ی ا
▪️به همین سادگی. انسانی آمد و رفت. در حد همین چند خط نوشته ی من...و دنیای دنی و پست که ککش هم نمیگزد...
و آصف از امروز دیگر از دنیا همان لباس خاکی را هم نمیخواهد...دنیای بی دخترش، از همان خاک کمتر است.
🔸پروردگارا! شکایت داریم....
#جان_پدر_کجاستی
✍ احسان توکلیان فرد
#کابل #افغانستان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌سوت پایان
سوت پایان زده شد! و تو هنوز روی نیمکت نشسته ای! دست زیر چانه در حال تماشای مناظر طبیعت هستی!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز در ضاد والضالین لنگر انداخته ای! مخارج حروف تو را زمینگیر نکند که راه سخت و دشوار است!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز در حال ویرایش موهای خود نشسته ای ! آیینه را بشکن که تو را محبوس خود ساخته است!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز منتظر قسمت بعدی سریال احضار ایستاده ای! ماه رفت، هلال رفت، نیمه رفت، پایان نزدیک شده!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز نمی دانی تک فرزندی ، از هر ویروس کرونایی کشنده تر است! رسالت زندگی را نخوانده ای!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز سحر بیداری! بیداری که بیدار باشی! بخواب که شاید خواب تو از بیداری بیدار تر باشد!
سوت پایان زده شد! تو هنوز نمی دانی بخشیده شده ای یا نه! سنگینی گناه را نمی بینی! فکری بکن!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز روزه می گیری! نمی خوری، نمی نوشی! روزه نگیر ؛ بگذار روزه تو را بگیرد تا راهی به درون روزه پیدا کنی، ببینی بهشت گمشده انسان را در اعماق ظلمت دنیا.
سوت پایان زده شد! و تو هنوز اشکی از چشمانت سرازیر نشده است! دست بجنبان که فرصت اندک است!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز بی حال و بی رمق پای سجاده می نشینی! ماه رفت، هلال رفت، نیمه رفت، پایان نزدیک شده است!
سوت پایان زده شد! و تو هنوز مست قصه یوست و زلیخا هستی! هوشیار باید شد، با هوشیاران عالم هم نشین گردید.
✍️ سیدجواد محمدزاده
#ماه_مبارک_رمضان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔅 شما هم میتوانید عضو تحریریهی سراج شوید
👈 دعوت به همکاری
#روزنامه_سراج
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#زندگی_پس_از_زندگی
🔻 چالش های معرفتی مواجهه با تجربه های نزدیک به مرگ در صدا و سیما
❇️دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ساعت ۲۲
در اسکای روم:
https://www.skyroom.online/ch/m.hajipour/ravasi
در اینستاگرام:
https://instagram.com/ta_abad_zendegi
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 جمهوری اسلامی و قرائت جدید از جغرافیای جهان
جمهوری اسلامی بیتردید برهم زننده معادله «جهان اول، دوم، سوم» است.
امام راحل فرمودند: «انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ است.» امام خمینی (ره)
رهبر انقلاب هم تأکید کردند که «قضیهی فلسطین کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلامی است و همهی دنیای اسلام باید مسألهی خود بداند.» امام خامنه ای
بنابراین مسأله قدس و نسبت آن با ظهور، جایگاه محوری خود را در این نگاه تمدنی پیدا میکند و بدیهی است که جمهوری اسلامی برای حرکت به سمت ظهور نیازمند یک قرائت و تقسیم بندی جدید از جغرافیای جهان در سیاست خارجی خود است. راهی که یقینا با حرکت در چهارچوب منحط نظریه سیاست خارجی توسعه گرا مبتنی بر جهان اول و دوم سوم به آن نخواهد رسید...
✍️ قاسم یزدانی مقدم
#تمدن_اسلامی
#اسرائیل #فلسطین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸بهانهای به نامِ «اختیارات رئیسجمهور»
«به دوندهای گفتند: اگر جامی در کار نیست، چرا اینقدر میدوی؟ جواب داد: برای سرگرمی و تفریح!»
قوه مجریه یکی از میدانهایی است که اگر با تلاش و تدبیر همراه شود میتواند از تأثیرگذارترین و مهمترین بخشها در جهت بهبود فرهنگ و اقتصاد یک جامعه باشد؛ آن هنگام که قبل از ورود به این عرصه با ساز و کار و حوزه اختیارات آن واقف بود.
چند سالی است که بهانهای با نام اختیارات ریاستجمهوری دستاویز خوبی برای فرار از بیتدبیریها و بیعرضگیهایِ مدیریتی شده است؛ میگویند رئیسجمهور هیچکاره است و یا اختیاراتش بسیار محدود است! «زهی خیال باطل».
اما سؤال اساسی اینجاست؛ اگر اختیارات رئیس قوه مجریه در مدیریت اجرایی کشور و عزل و نصبها، اختیاری هیچوپوچ است، پس چرا کاندیدای ریاست میشوید...
🔗 متن کامل
✍️ علی کردانی، عضو تحریریهی مدادالفضلاء
#انتخابات
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📣 فغانستان سرزمین اذان
افغانستان و کابل همان فغانستانی است که از شرق تا غرب جهان اسلام امتداد دارد. ما غریب روزگار فریب شدهایم. عزاخانهی مظلوم باز است و سلاخخانهی ظالم بازتر. فریادهای قربانی به جایی نمیرسد و عربدههای قاتل ملودی دلنشین جهان رسانه شده است. دخترک روزهدار افغان با خون گلوی خود روزه میگشاید و کودک بیپناه سوری با آب دریا لب تر میکند. کسی فغان بر نمیآورد جز خودمان. کسی در این غمها و ماتمها شریک نیست؛ جز ما عادتیافتگان به رنگ و بوی خون و قبرهای زیر یک متر، از یمن تا لیبی و دمشق و کابل و کراچی. مایی که سالهاست در مزبلهی شیطان اکبر و اصغر دنبال انجاس جاهلیت مدرن میگردیم. وای بر ما! به کجا میرویم؟ به کجا رفتهایم؟ مردان میدان را کشته میخواهیم و در جهان دیپلماسی ریپ میزنیم. غیرت را سر میبریم و ترس را جرئت میبخشیم. برای آسایش این گیتی فقط با دشمن مدارا میکنیم؛ ولی با دوستان نامروتیم. مرگ بر خشکمغزی و جهالت و تعصب. مرگ بر بردگان مطیع نظم ناموزون جهان سلطه. ای سرزمین پهناور شعرهای سوگوار! ای جهان بیسلام اسلام! ای خاک نفتخیز برادرکش! چرک کف دست یانکیها چه تعفنی روی دستت گذاشته که مولود اسلام باید روزهی خونین بگیرد و رگ کسی نجنبد؟ کمی آن طرفتر اما شکم موالید کفر و فجور اگر ذرهای قار و قور کند دنیا ماتمسرا میشود. ای خاک اذان خیز! برخیز! چرا به خواب رفتهای و فریضهی بیداری را به دست قضا سپردهای؟ موریانهها تا کی باید ریشه و تنهات را بجوند ای درخت اصلها ثابت و فرعها فی السماء؟ کجاست اقبال که از لاهور برخیزد و باز هم برای ما از خواب گرانمان بگوید؟ خواب و خلسهای که از زخم بستر هم گذشته و به چرک و کرم و تعفن رسیده است. بخوان برای ما آن شعر بیدارگرانهی شفابخش را ای اقبال سرزمینهای اشغال شدهی اسلامی! بسرای و بگو: ای غنچهی خوابیده چو نرگس نگران خیز، کاشانهی ما رفت به تاراج غمان خیز... خاور همه مانند غبار سر راهی است، یک نالهی خاموش و اثر باختهی راهی است، هر ذرهی این خاک گره خورده نگاهی است، از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز.... فریاد از افرنگ و دلاویزی افرنگ، فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ، عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ، معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز. و کجایی تو ای اقبال بلند دین خدا! ای مهدی امتها! بیا و قبله را دوباره بشوی از پلیدی نفاق و از ادناس و انجاس رقص شمشیر و شراب خائنالحرمین. ما منتظر تنها مرد میدان آرزوهای به خاک رفتهی انبیا و اولیاییم. اگرچه خونبار است روزگار ما. اگرچه بر منبر رسول رحمت و عزت و کرامت بوزینهها سوارند و امت او قربانی هوس و ضعف و ذلت فرمانروایان، باز هم امید در ما نمرده است. امیدی که از طلوع فجر انقلاب ۵۷ خمینی جانی تازه گرفت و تا تابش عالمتاب انقلاب جهانی منجی موعود امتداد خواهد داشت.
✍ سعید احمدی، عضو تحریریهی مدادالفضلاء
#کابل #افغانستان
#داعش #تروریست
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN