🖊«سندروم نوشتن»؛ فردی یا تمدنی؟!
✍️ علی اسفندیار
در این سالها بسیاری از نویسندهها یا نوقلمها در پیامهایی به «تحریریهی نویسندگان حوزوی» از کمحسی و بیرمقی خودشان در برابر نوشتن سخن میگفتند؛ پاسخ آن پرسشها را باید مییافتم. نخستین مسألهای که ذهنم را درگیر کرده «فلسفه نوشتن» و «روح نوشتن» بود، این دو محور را در دستور کار خود قرار دادم، به این بهانه کلاسهای تکمیلی نویسندگی، نویسندگی خلاق و مقدمهای بر جستارنویسی را گذراندم و هم گاهی در دورههایی بیان کردم؛ در این میان کتابهایی به دستم رسیده که عاشقانه میخواندمشان تا بتوانم در حوزه تبلیغ مکتوب، استادان و دوستان حوزوی و دانشگاهیام را یاری کنم.
«ترس از نوشتن» یا «ترس از ادامه نوشتن» را شایستهی پاسخی بجا و عالمانه است؛ یکی از آن کتابهای خوب برای فائق آمدن بر این سندروم، از احمد اخوت است با نام «تا روشنایی بنویس». در بخشی از این کتاب به مسأله «سندروم کتاب دوم» پرداخته و مهمتر این که به ریشه تاریخی «ترس از نوشتن» اشاره کرده است:
«وحشت از نوشتن پدیدهای نسبتاً جدید است و با مدرنیسم پدیدار شد؛ از وقتی توجه به زندگی نویسنده و حیات اجتماعی او اهمیت یافت و نام نویسنده جایگاه مهمی پیدا کرد. تا حدود قرن هیجدهم که نویسنده «اسم و امضایی نداشت» طبیعتا این پدیده هم نمیتوانست، موضوعیت داشته باشد، زیرا پیش از این، متن بود که اهمیت داشت نه این که چه کسی آن را نوشته است و اسم نویسنده در سایه متن میرفت.
پس از انقلاب صنعتی و بروز اولین جلوههای مدرنیسم و اهمین یافتن اسم صاحب اثر، آن که نوشتهای را امضا میکرد دیگر با نویسنده گمنام گذشته تفاوت داشت و باید مسئولیت اثر را به عهده میگرفت و این کار با اضطرابهایی همراه بود (و هنوز هم هست).
یکی از بازتابهای این «دلواپسی مدرن» این بود که نویسنده(به طور مشخص از اوایل قرن نوزدهم) احساس کرد زیر ذره بین است و خوانندگان او را از قفس شیشهایش میبینند و پدیده ترس از خوانندگان و متن نانوشته آرام آرام ظهور کرد؛ معضلی روانی که امروز از مشکلات بسیار مهم نویسندگان است، به خصوص آنان که با متون خلّاق سروکار دارند.»
حال، غلبه بر سندرومِ نوشتهی دوم، اثر دوم، کتاب دوم یا مقالهی دوم، راهش همین هوشیاریها نسبت به اصل بیماری است و هراسی که بر جان من و شما افتاده است، این که بدانیم دنیای مدرن و پسا مدرن با شهرتدادن نویسنده، جان کلمه و کلام و پیام را از فضای تمدنی و فرهنگی ربوده است.
گمان میکنم، انقلاب صنعتی تا امروز کارش همین بوده است که نوشتن را طبقاتی کرده، از آن سو «خواندن» را به برخی توصیه میکند و این سو «دیدن» را به همه آدمها یاد میدهد؛ این خط فرهنگی و شناختی بسیار مشکوک و ترس آور است، تا جایی که به سندروم و وحشت نوشتن گرفتار آمدیم.
برای یافتن پاسخ این سه پرسش نباید ترسید؛ چرا همه باید فیلم ببینند، چرا جمعی باید بخوانند و چرا طبقهای خاص باید بنویسند؟ اما پرسش مهم چهارم؛ این تنظیمگریها محصول کدامین تطور فرهنگی و اجتماعی در جهان است؟
#مهارت_نوشتن
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
شما چگونه عاقبت بخیر خواهید شد؟!
✍️محمدجواد ابراهیمی از گروه تربیتی اندیشگان
↙️ سالیانی بود که هنگام مطالعهی تاریخ اسلام و نیز تاریخ انقلاب اسلامی، با شخصیتهایی مواجه میشدم که اوراقی از تاریخ، زرین بود به افتخارات و حماسهشان؛ اما هزاران افسوس که با گذشت زمان و پیدایش زاویه، از خط حزب الله جدا شده و در مقابل آن صف بسته بودند. (در تاریخ اسلام افرادی چون طلحه، زبیر و... و افراد دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی که مخاطب قطعا اهل اشاره است...)
این تقابل در دراز مدت و به صورت تدریجی صورت میگرفت و رفته رفته آشکار میشد و در نهایت، نتیجه قطعی که برای افراد به ارمغان میآورد، محرومیت از عاقبت به خیری ابدی و سعادت اخروی بود.
افرادی که روزی از مدافعان اصلی مسیر بودند و جزو هسته مرکزی نهضتهای اصیل به شمار میرفتند، عاقبت به خیر نمیشدند!
🔺 با مشاهده چنین پایانی برای کسانی که روزی شاخص محسوب میشدند و مقایسه احوالاتشان با وضعیت مردم عادی(که نویسنده نیز از مردم عادی محسوب میشود)، هیچ امیدی به سعادت و عاقبت به خیریِ عموم مسلمانان نداشتم و این بیت وصف حالم میشد؛
«آنجا که عقاب پر بریزد
از پشه لاغری چه خیزد»...
✔️ متن کامل در این صفحه
#اخلاق
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 خفقان یا بمباران اطلاعات؟!
✍️ محمدعلی بابایی ملیکی
عملکرد و تصمیمگیری بشر همواره بر مبناء امر مهمی« یعنی اطلاعات» بستگی داشته و دارد؛ در طول تاریخ همواره دولتمردان و دشمنان سعی کردند از این امر مهم و حیاتی به نحو چشمگیر و دقیق بهرهگیری کنند، زیرا «به دست گیری افکار عمومی بزرگترین ابزار رشد یا سقوط یک جامعه است» که همگی این امر را بخوبی میدانیم.
در واقع شاید رهبری جامعه به دست افرادی که دارای ویژگی خاصی هستند صورت میگیرد، اما در نهایت این آحاد جامعه هستند که رمز پیروزی محسوب میشوند و هر رهبری که بتواند از این امر مهم استفاده کند پیروز نهایی خواهد بود، پس به ناچار راهی جزء به دست گرفتن افکار جامعه در پیش نخواهد داشت که امروز تعبیر به «جنگ رسانهای» میشود.
جنگ رسانهای گرچه امروزه به سرزبانها آمده، اما از گذشتههای دور یک ابزار کاربردی، اما با روش و شیوه متناسب زمانه بوده است؛ مسلما در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی و رسانههای مجازی، تفاوت فاحشی را با دوران نه چندان دور شاهد هستیم؛ اما «جنگ همان جنگ هست و بهره همان بهره»
یک روز شاید دشمن با پراکنده کردن شایعات راست و دروغ، به نفع خودشان افکار و اذهان را به دست می گرفتند، اما امروزه خیلی راحتر از طریق فضای مجازی و تحمل خسارات کمتر و یا حتی با کسب سود به اهدافشان میرسند.
اما مسئله مهمتر، بحث «بمباران اطلاعات» است که دشمن در حال بهرهگیری آن، و باید مورد بررسی قرارگیرد تا مضرات وحشتناک آن آشکار، و برای آن راه و چارهای اندیشه شود؛ زیرا با وجود ابزارآلات بروز، کاربرد بمباران اطلاعات بسیار بیشتر از خفقان اطلاعات شده، و دشمن چپ و راست از هر طریق ممکن با فرستادن اخبار راست و دروغ و با شیوههای متنوع و زیبا و باورپذیر برروی اذهان مخاطبانش کار میکند، و نه تنها آنها را به سوی اهدافش سوق میدهد، بلکه شاید سود سرشاری را نیز به دست بیاورد و به همین خاطر این شیوه از جنگ برایش بسیار جذابتر نیز هست.
متاسفانه چون مخاطب از پشت پرده این خبرها به خوبی اطلاع ندارد و حتی در مواقعی جذب اخبار صحیح میشود و کمکم دیگر متوجه اخبار و شایعات دروغ نیز نشده و به طور کلی انگار مسخ رسانه دشمن و تبدیل به یک پیاده نظامی برای او شده و هر آنچه بگوید و بخواهد باور و انجام میدهد و به مثابهای انگار روحی در دو کالبد میشوند و این از اثرات مخرب جنگ رسانهای و زیبای بمباران اطلاعات است.
#رسانه
#جنگ_شناختی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🟢اعلام خطر: مرز باریک «نفرینگرایی» و «تکفیر»
✍️احمدحسین شریفی
🔸 جریان نوظهور «نفرینگرایی» در گوشه و کنار برخی از حوزههای علمیه، که به جای گفتگو، مدتی است در «حلقه محدود مریدان» و جدیداً به صورت علنی و رسانهای به «لعن و نفرین» منتقدان میپردازند، ظرفیت زیادی برای «تجدید تجربه تکفیر در حوزههای علمیه» و همراهی با «تکفیریون سلفی» و همچنین تبدیل «حوزههای علمی آزاداندیش شیعی» به «مدارس جهل و تعصب قرون وسطایی» دارد.
🔻همه باید مراقبت کنند!
#نقد
#فقه
#اخلاق_نقد
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN