eitaa logo
مدرسه علمیه حضرت خدیجه الکبری(س)پرند
291 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
176 فایل
امام_حسین_علیه_السلام : "ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، وخوابیدن خود را درقبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را،درحالیکه اعضایت علیه تو شهادت می دهند." 📚 ارشادالقلوب، ج۱، ص۲۹ @yakhadijekobra96
مشاهده در ایتا
دانلود
... هر صبح به تو مى کنم و نامت را بر لبم جارى مى کنم را در سینه مى پرورانم و بلند فریاد مى زنم: ... آنان که براى مولایشان نامه فرستادند و عهد شکستند، بویى از وفاى به عهد نبرده بودند... که دست دادند و دست بستند، چه مى‌دانستند یعنى چه؟ چه معنایى دارد؟ اصلأ نمى دانستند را با الف مى‌نویسند یا عین... اما من، صدایت مى کنم عاشقانه تو را و عاشقانه را در سینه مى‌پرورانم تا بیایى... https://eitaa.com/hazratkhadijekobra
هدایت شده از 🌹مرکزنیکوکاری حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)پرند
از شیخ حسنعلی نخودڪی پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدید؟ ‌ فرمود: از ڪار مردم... . صفتِ بارزِ عُشّـاق خداستـــ ... https://eitaa.com/zaminehsazanezohoor
📎قول سردارسلیمانی به فرزند شهید سعیدانصاری 🔹آخرین بار که را ملاقات کردیم، مراسم تقدیر از خانواده شهدای مدافع حرم بود اصلاً خبر نداشتیم که قرار است ایشان هم در مراسم شرکت کنند البته همیشه این‌طور بود به دلایل امنیتی حضور ایشان تا لحظه آخر از همه پنهان بود.» 🔸همه می‌دانستند به‌محض اینکه وارد جلسه شود نظم برنامه به هم می‌خورد. همیشه فرزندان خانواده شهدا می‌دویدند کنارش می‌نشستند انگار هرکدام را ملاقات کرده باشند. چنان داشت که بچه‌هایی که تا آن لحظه آرام نشسته بودند دیگر حرف بزرگ‌ترها را گوش نمی‌کردند و سر جایشان نبودند. آن بار هم همین اتفاق افتاد. 🔹بااینکه از انتهای سالن وارد شدند و به‌آرامی دریکی از صندلی‌ها نشستند تا جلسه به هم نخورد؛ اما یکی از بچه‌ها او را دید و با فریاد همان کودک که «حاج قاسم سلام»، تمام سالن غرق سلام‌وصلوات شد. دیگر هیچ شخصی حرف‌های سخنران را نمی‌شنید. اوضاع که این‌طور شد سخنران از سردار درخواست کرد که پشت تریبون تشریف ببرند. بچه‌ها مهلت نمی‌دادند، دوست داشتند که با او حرف بزنند عکس بیاندازند و گپ و گفت داشته باشند. 🔸راستش برای همه خانواده‌ها عادت شده بود که این‌طور با سردار جلسه داشته باشند بدون هیچ تشریفاتی، فقط حرف بزنند و درددل کنند. بیشتر مراسم دیدار با خانواده شهدا را در روزهای جشن برگزارمی کرد تا دل بچه‌های شهدای مدافع حرم شاد شود. همه این را خوب می‌دانستند. اصلاً هر وقت مراسم ولادت بود بچه‌های ما دوست داشتند در کنار باشند. 🔹حالا که ولادت شده بود انگار دل همسران و فرزندان شهید گواهی می‌داد که مراسم دیدار نزدیک است اما، نمی‌دانستیم که قرار است اینجا جمع‌شویم و عزای نبودش را بگیریم و باهم بنشینیم تا کمی دلمان آرام شود. 🔸درهمان آخرین دیدار، پسرم حسین، کنار حاج قاسم نشست و من و دخترم زینب روبه رویش. حسین لباس رزم پوشیده بود درست شبیه به لباس پدرش. از حسین پرسید پسر کدام شهید هستی؟ حسین جواب داد شهید «». حاج قاسم کمی در صورت حسین مکث کرد و گفت: «چقدر شبیه به پدرت سعید هستی!» پیشانی حسین را بوسید و گفت: «پدرت خیلی و بود.» بازهم پیشانی حسین را بوسید. 🔹زینب از حاج قاسم پرسید: «پیکر پدرم کی برمی گرده؟» چشمان حاج قاسم را نم اشک پر کرد و درحالی‌که سعی می‌کرد اشک‌هایش را کنترل کند روبه زینب گفت: «به شما قول می دم هر طور شده پدرتان را برگردانم.» و چنان تحت تأثیر جمله او قرار گرفتند که زینب بار دیگر پرسید: «سردار شما مطمئن هستید؟ خیالمون راحت باشه؟» که حالا نفس عمیقی می‌کشید زد روی شانه حسین و گفت: «به خواهرت بگو که مطمئن باشه به‌زودی نشانی از پدرتان به شما می رسه.» از آخرین درخواست بچه‌هایم هنوز ۳ ماه نگذشته بود که در اسفندماه سال گذشته استخوان جمجمه همسرم «» به خاک وطن بازگشت و زینب و حسینم آرام گرفتند. ✍: همسربزرگوارشهید 🌷 🌷شـادی روح شهدا
4_5987733419113580558.mp3
805.7K
ارواح منتظرند!  از پیامبر اکرم صلی‌الله‌ علیه‌ وآله روایت شده که فرمودند :‌  «هر جمعه مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند: ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من !‌ای خویشان من به ما کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند . آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت.   سپس فرمود : این برادران مرده شما می گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا می کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی برمی گردند. در خاتمه فرمودند : زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.» 🔸مفاتیح الجنان @howzeh_elmieh_parand
: ارواح منتظرند!  از پیامبر اکرم صلی‌الله‌ علیه‌ وآله روایت شده که فرمودند :‌  «هر جمعه مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند: ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من !‌ای خویشان من به ما کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند . آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت.   سپس فرمود : این برادران مرده شما می گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا می کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی برمی گردند. در خاتمه فرمودند : زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.» 🔸مفاتیح الجنان