eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
299 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
67 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نور الهی 🔹 ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾،[1] در كتاب‌ های حوزوی و دانشگاهی این اصل پذیرفته است كه «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً»[2] این کار حوزوی و دانشگاهی است؛ یعنی اگر كسی حسّی را از دست داد، علم ناشی از آن حسّ را هم از دست می دهد؛ این حرفی است که حداقل چهار هزار سال در حوزه و دانشگاه هست، از قبل از ارسطو بوده ولی از ارسطو به بعد این دیگر اصل رسمی است؛ «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً». اگر کسی سامعه نداشت از فنّ آهنگ‌ ها محروم است, اگر كسی باصره نداشت از مناظر طبیعی محروم است، «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً». اگر كسی گوش نداشت چگونه می‌تواند عالِم بشود، حرف چه كسی را بشنود؟! اگر كسی چشم نداشت كتاب چه كسی را مطالعه كند؟! این یک چیز معقول و مقبول هم هست، همه ما قبول کردیم و پذیرفتیم. 🔹 اما حرف تازه‌ ای كه انبیا آوردند این است كه «مَن فَقَد تقوی فَقَدْ فقدَ علماً»، اگر كسی تقوا را از دست داد، علم خاصّ از آن ناحیه را هم از دست می ‌دهد؛ این حرف تازه ‌ای است كه انبیا آوردند. فرمود: ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾. در سوره «انفال» فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا﴾،[3] حرف تازه پیغمبران این است كه اگر كسی طهارت و پاكی و امنیت و امانت را از دست داد، برخی از علومی كه از آن راه نصیب بشر می‌ شود را از دست می ‌دهد. شما اگر مشرق یا مغرب بروید این حرف را غیر از انبیا کسی دیگر نیاورد. مشرق یا مغرب بروید این حرف که انسان چشمه ای ازدرون جان خود دارد این را غیر از انبیا کسی نیاورد. همه می‌ گویند انسان باید درس بخواند یاد بگیرد، این یك طرف قضیه است، آن تمام شدنی است؛ یعنی انسان گاهی به جایی می‌ رسد كه اعضا و جوارح خودش را از دست می ‌دهد، نه چشمی دارد كه مطالعه كند و نه گوشی دارد كه حرف بشنود؛ اما دل انسان همیشه با دل‌ آفرین است: سلسله موی دوست حلقه دام بلاست *** هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست[4] این یك راه خاصّی است. این آیات بالصّراحه روشن می ‌كند ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا﴾, ﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُكُمُ اللَّه‏﴾. [1]. سوره بقره، آیه282. [2]. تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏7، ص506. [3]. سوره انفال، آیه29. [4]. سعدی، دیوان اشعار، غزل شماره 47. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/05 🆔 t.me/esratvtelegram
💠
غذای حرام

🔸 درباره خود ما هم این مرده‌ ها را خدا مرتب دارد زنده می ‌كند؛ این نانی كه الآن انسان مصرف كرده، نان یك چیز مرده است، وقتی انسان با دستگاه تغذیه‌ و جذبش این یك تكه نان را جذب كرد، همین نان می ‌شود گوشت و پوست و پیه و پیوند و مو و ناخن؛ این مرده زنده می شود. 🔸 اینها حرف هایی است كه همه ما می ‌فهمیم اما آنکه خیلی دقیق است و در روایات ما هست و به ما فهماندند این است كه درست است كه تا اینجایش را شما می ‌فهمید كه این مرده زنده می ‌شود اما قدری هم بالاتر بیایید، همین غذا می ‌شود همین غذا می ‌شود ! این غذا اگر آلوده بود، دیگر نه علم نافع نصیب كسی می ‌شود نه اراده و نیت خالص. 🔸 آن بیان نورانی حضرت امام صادق (سلام الله علیه) این است كه «كَسبُ الحَرام یبینُ فِی الذُّرِیةِ»؛ غذای حرام در نسل آدم اثر می ‌كند، چه رسد به خود آدم! ما دلمان می ‌خواهد مال مشكوك بخوریم آن وقت علم نافع گیرمان بیاید؛ این نیست! آن بیان نورانی حضرت در همین راستاست؛ فرمود چگونه حرف در شما اثر بكند در حالی كه شکم های شما از حرام پر شده است. خب اگر كسی _ خدای ناكرده _ از راه حرام تغذیه كرد ولو امام زمان به او نصیحت بكند اثر نمی ‌كند! خب وجود مبارك سیدالشهداء امام زمانش بود. آپارات: https://aparat.com/v/NAuQY 📚 درس خارج فقه خیارات ـ جلسه 201 تاریخ: 1389/12/26 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠
غذای حرام

🔸 درباره خود ما هم این مرده‌ ها را خدا مرتب دارد زنده می ‌كند؛ این نانی كه الآن انسان مصرف كرده، نان یك چیز مرده است، وقتی انسان با دستگاه تغذیه‌ و جذبش این یك تكه نان را جذب كرد، همین نان می ‌شود گوشت و پوست و پیه و پیوند و مو و ناخن؛ این مرده زنده می شود. 🔸 اینها حرف هایی است كه همه ما می ‌فهمیم اما آنکه خیلی دقیق است و در روایات ما هست و به ما فهماندند این است كه درست است كه تا اینجایش را شما می ‌فهمید كه این مرده زنده می ‌شود اما قدری هم بالاتر بیایید، همین غذا می ‌شود همین غذا می ‌شود ! این غذا اگر آلوده بود، دیگر نه علم نافع نصیب كسی می ‌شود نه اراده و نیت خالص. 🔸 آن بیان نورانی حضرت امام صادق (سلام الله علیه) این است كه «كَسبُ الحَرام یبینُ فِی الذُّرِیةِ»؛ غذای حرام در نسل آدم اثر می ‌كند، چه رسد به خود آدم! ما دلمان می ‌خواهد مال مشكوك بخوریم آن وقت علم نافع گیرمان بیاید؛ این نیست! آن بیان نورانی حضرت در همین راستاست؛ فرمود چگونه حرف در شما اثر بكند در حالی كه شکم های شما از حرام پر شده است. خب اگر كسی _ خدای ناكرده _ از راه حرام تغذیه كرد ولو امام زمان به او نصیحت بكند اثر نمی ‌كند! خب وجود مبارك سیدالشهداء امام زمانش بود. آپارات: https://aparat.com/v/NAuQY 📚 درس خارج فقه خیارات ـ جلسه 201 تاریخ: 1389/12/26 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
عظمت سعید بن عبدالله از شهدای کربلا هنگام نماز ظهر عاشورا، اوحدی از صحابه آن حضرت (عليه‌السلام)، به مقام منيع سپر قرارگرفتن مشرف شدند. يكی از آن چهره های شيدای شهادت «سعيد بن عبد الله حنفی» بود كه به عرض امام زمان خود(عليه‌السلام) رساند: حدود هزار و دويست فرسخ راه را در شرايطی ناامن پيمودم تا زمينه اين نهضت فراهم گردد، زيرا وی يكی از رجال مذهبی كوفه و از راقمان نامه و پيك رسمی مجاهدان بود. فاصله كوفه تا مكه از راهی كه تردّد مي شد، سيصد فرسنگ بود و او يعنی سعيد بن عبدالله، بار اول به منظور ابلاغ دعوتنامه از كوفه به مكه رفت و بار دوم در جريان اعزام مسلم بن عقيل از مكه به كوفه بازگشت و بار سوم برای گزارش و كسب تكليف نهايی از كوفه به مكه رفت، و بار چهارم در پای ركاب امام حسين(عليه‌السلام) از مكّه به كربلا كه در محدوده كوفه است برگشت. حضرت سيّد الشهدا(عليه‌السلام) به او اجازه ايستادن در برابر تير مهاجمان را داد تا نماز آن حضرت تمام شود. آخرين رمقی كه از اين سعيد شهيد مانده بود، عرض كرد: «آيا به عهدم وفا كردم». امام حسين(عليه‌السلام) فرمود: آری تو در بهشت پيش منی.[۱] [۱]اللهوف ص۱۰۸ سروش هدایت ج۲ ص۲۱۱ ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛