eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
311 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
70 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ و خداوند ما را آفرید. 💯 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ❌ بهمن فردا سنگین‌تر است! 💯 معلوم است که فردا می‌آییم! متفاوت‌تر از قبل... بله که زنده‌اند و فردا آنها هم می‌آیند. 🌺 فردا موسم قرار ما با چشمان همت است. فردا عشق خواهیم کرد با صدای راوی فتح، فردا صفا خواهیم کرد با بیسیم حاج‌احمد، فردا پیدا می‌کنیم متوسلیان را 🌹 اگر به ما آزادگی هدیه داد، فردا نوبت تشکر ما از است. ❇️ تشکر از انقلاب، بابت همه این قاب‌های ناب. بله که ما فهمیده را، حججی را، چمران را، احمدی‌روشن را، بیضایی را و شهریاری را بدهکاریم به و و انقلاب... 💫 پس، فردا متفاوت می‌آییم... متفاوت از همه ۲۲ بهمن‌های گذشته. بهمن فردا سنگین‌تر است. دشمن‌شکنی فردا بیشتر است. عصر فردا، عصر صدر انقلاب است. ✨ به نام الله؛ پاسدار حرمت خون شهیدان، فردا انقلاب به پا می‌کنیم در خیابان آزادی، با حضور متحدمان و با همه عشق‌مان به ماه و حضرت خورشید... 🌹 آری! فردا قرار بی‌قراران است و چشم آسمانیان به قدوم ما؛ ، بسم‌الله 🌷 برخیزید، برخیزید ای شهیدان راه خدا 💥 ده ضربه تا خیمه معاویه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
بهش گفتم : محمد، چرا هیچ مشکلۍ توزندگیمون نیست؟! هرچۍ نگاه میکنم میبینم هیچ گیری تو زندگیمون نداریم ... بنظرت چرا؟! گفت خانم برای اینکه من کارهامو به شهدا میگم اوناهم خودشون حل میکنن ... برگرفتہ‌‌ازکتاب‌پرواز‌درسحرگاه بہ‌نقل‌ازهمسر‌شهید هدیه به روح مطهرشهید،محمدغفاری،صلوات عالی پسندی عنایت کنید🌹 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم 🇮🇷کانال بسيج اساتيد و نخبگان جامعه الزهراء(سلام الله علیها) https://eitaa.com/joinchat/300875895Cca33e6af03
31.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از بهترین‌های «روایت فتح» آوینی 💢 این رو با دقت ببینید لطفا. منهای زیرصدای بی‌نظیر عزیز، شور حماسه و نگاه بهشتی و حرکت حسینی رزمندگان عزیز و شعارهای و این عزیزان که هر یک ساعت‌ها فکر میخواد و عشق و چشم باز، که بنشینیم و بحث کنیم درباره احوالات و جبهه‌های در برابر لشگریان شیاطین به فرماندهی صدام بعثی به نمایندگی امپراطوری امپریالیسم و کمونیسم 💢 اما نکته مهمی که به اون جذب میشیم، جملات بی‌نظیر و آخرالزمانی و صدای بهشتی اوست که شور و غوغایی در قلوب سربازان عزیز ایجاد میکنه. فکر کنید ، دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی، کجاهارو می‌دید؟! جالبه. توصیه عاجزانه میکنم حداقل ده کلیپ و صوت از ایشون بشنویم تا معنی واقعی و رو بهتر درک کنیم. ✅ ✌️ 💥 السلام علیک یا صاحب‌الزمان 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این هم خبر خوب، برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، یادواره شهدا می گیرند، به خانواده های شهدا سر کشی می کنند، را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند. @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙سخنرانی کوبنده مردی از دیار اصفهان علیه بی حجابی و مصلحت اندیشی و سلیقه ای عمل کردن برخی نسبت به دستورات دین ♨️دشمن ما آمریکا نیست، دشمن ما خودمونیم ⏳ ۳۵ سال پیش ساعاتی قبل از شهادت ، خرداد ۱۳۶۷ ساعاتی قبل از شهادتش اینچنین طوفان به پا می‌کند و به انجام وظیفه تاکید دارد نه نتیجه... ✅او ده‌ها سال از عصر خود جلوتر بود ما مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه 🌱@ehyagaranAvN93 🌱@ehyagaranAvN93
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله» امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شهدارو منتقل می‌کرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله» راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید فرازی از وصیت نامه شهید: "خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦
🔸شهید : 🔹هر کس در شب جمعه  را یاد کند. شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. را یاد کنید ولو با ذکر یک صلوات. شادی روح  صلوات کانال خبری در ایتا‌بپیوندید👇. https://eitaa.com/joinchat/4073259207Cd2916ef4d3
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
. آملی و شرمندگی از 🔶 ايام دهه فجر است همه ما مديون امام و شهداييم. بدانيد شهداء آدمهاي کوچکي نيستند و اين خدمات و اينها قسمت مهمش جُل لولا الکل به برکت اينهاست. 🔶 خدا غريق رحمت کند يکي از علماي اصفهان که رفيق ما بود ما باهم جبهه مي‌رفتيم. شايد اين قصه را براي شما يک وقتي نقل کرده باشم. رفتيم اميديه، همان روز هوا پنجاه درجه گرم بود. خدا رحمتش کند ما با هم اين دوره اميديه را گذرانديم. 🔶 همشهري‌هاي ما مازندرانيها اينها در هفت‌تپه بودند من يک وقتي رفتم هفت‌تپه، ايشان تشريف نداشتند. آنجا هم همان وقتي بود که هفت‌تپه را بمباران مي‌کردند. ايشان تشريف بردند کردستان که من نبودم. هر کدام وقتي از جبهه برمي‌گشتيم گزارش مي‌داديم که مثلاً هفت‌تپه اينطور بود ايشان مي‌گفت که کردستان چه‌طور بود. 🔶 ايشان که از کردستان برگشتند فرمودند به اينکه برای رفتن به آن کوه‌هاي صعب العبور کردستان، يکي دو تا بطري آب بردم آنجا که تشنه‌ نمانيم. اين مدتي که مثلاً يک روز يا دو روز من آنجا بودم نماز را با تيمم خواندم چون آنجا بالاي کوه چشمه آبي هم نبود، آب هم نداشتم و اين دو تا بطري آب را هم بردم براي نوشيدن و نماز را با تيمم مي‌خواندم. 🔶 مستحضريد که کوه‌هاي مرتفع کردستان صعب العبور است و خطرخيز، کومله و امثال آن‌ها يک بخشي آنجا بودند.اين صحنه گذشت. بعد از يک مدتي گزارشي رسيد حالا آن سال بود يا سال بعد، گزارش رسيد که برف فراواني روي کوه‌هاي کردستان آمده بعضي هم آنجا در برف گير کردند و شهيد شدند. 🔶 اين اول يک خبر عادي بود، بعد معلوم شد که قصه از اين قبيل نبود. اين عزيزاني که در بالاي کوه در سنگر بودند، آن وقت هم کردستان امن نبود، برف هم مي‌دانيد کساني که آشنا به منطقه برف‌خيز هستند برفي که دامنه‌دار است را تشخيص می‌دهند همه ما همينطوريم يک باران مختصري که مي‌آيد مي‌فهميم که اين دامنه ندارد، بعضي از بارانهاست که وقتی ابرها را مي‌بينيم مي‌فهميم که اين باران دامنه دارد. اين‌ها ديدند که اين برف برفي نيست که قطع بشود. برف‌شناس هم بودند بالاي کوه هم بودند داخل سنگر بودند، اين‌ها گفتند که ما اگر از اين طرف بياييم پايين و سنگر را خالي کنيم و آن‌ها از آن طرف حمله بکنند چکار بکنيم؟ اين‌ها ماندند و ماندند و ماندند و ايستادند و يخ زدند! 🔶 نعش مطهر اين‌ها را آوردند قم و نماز و اين‌ها. در همين مسجد اعظم مجلس ترحيم گذاشتند. معمولاً ما که در مجلس ترحيم شرکت مي‌کنيم يک قرائت قرآني است و يک فاتحه‌اي است تا آخر که نمي‌نشينيم. آن شب همين‌جا من نشسته بودم، تا آخر نشستم و گريه کردم نه براي ثواب ، در عالم ثواب فراوان است، فقط خجالت! فقط خجالت! گريه خجالت هم گريه‌اي است! 🔶 اين‌طور جوان‌هاي ما اينقدر بايستند بايستند بايستند براي حفظ يک نظام اسلامي و يخ بزنند. الآن هم همينطور است خداي ناکرده اگر بيگانه قصد حمله بکند الآن هم همينطور هستند. حالا بگذريم چهار تا بدانديش چهار تا اشتباه کردند و مي‌کنند ولي مردم که دست از کشورشان و از دينشان برنمي‌دارند. اين در جان ما و در عِرق ما و در خون ما تنيده است. 📚 درس خارج فقه تاریخ: ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
ماه مبارک ­یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً به‌شان بگم بیایین نماز بخونین!؟» هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان­ها بعد از سحر  کنار بچه‌ها می­نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می­گرفتم و خط به خط با او می­خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. آسمان ۵: شهيد ستاري به روايت همسر، نويسنده: لعيا رزاق‌زاده ┄┅═❁💠 🌤أللَّھم عجل لولیڪ الفرج والعافیةوالنصر 🍃 https://eitaa.com/ajjjel 💠❁═┅ ✨🌱
🌷 حضرت علی اکبر (ع) شبیه‌ترین شخص به پیامبر گرامی اسلام (ص) بودند. 🔰 سخن امام حسین علیه‌السلام در مورد حضرت علی اکبر (ع) : 🔹 "اللهُمَّ اشهَد عَلی هُؤلاءِ القُوم إنَّهُ قَد بَرَزَ إلَیهِم غُلامٌ أشبَهُ النّاس خَلقاً وَ خُلقاً وَ مَنطِقاً بِرَسولِک وَ کُنّا إذا اشتَقنا إلی لِقاءِ نَبیِّک نَظَرنا إلَیه؛ ◀️ خداوندا گواه باش، شبیه ترین مردم به رسولت در خلقت و رفتار و سخن گفتن به سوی اینان رفت و هر گاه ما مشتاق پیامبرت می‌شدیم به او نگاه می‌کردیم". 📚ملهوف/ص166 📚مقاتل الطالبین/77 ┄┅═══••✾••═══┅┄ ▫️حضرت علی اکبر، شبیه‌ترین شخص به پیامبر بود، کسی که با دیدن او به یاد پیامبر می‌افتادند، آن حضرت پس از اجازه از پدر و امام خود، وبا رجزخوانی وارد معرکه شد. آنقدر جنگید، تا جایی که ناله از کوفیان برخاست. (در منابع تاریخی شمار کشته‌شدگان از ۴۴ نفر تا ۲۰۰نفر بلکه در برخی منابع نامعتبر تا ۲۰۰۰ نفر نیز ذکر شده است.) ▫️پس از آنکه جنگ سختی کرد و عده‌ی زیادی را به هلاکت رساند، نزد پدر بازگشت و گفت: «پدر جان، تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (زره) بی تابم کرد. آیا آبی هست؟». امام گریست و فرمود: «پسر جان از کجا آب بیاورم؟‌ اندکی دیگر بجنگ، به زودی جدت رسول خدا را ملاقات می‌کنی و از جام سرشار او سیراب می‌شوی، که دیگر پس از آن تشنه نگردی». ▫️کوفیان از کشتن او پروا داشتند (گویا نمی‌خواستند در خون او شریک شوند) تا اینکه مرة بن منقذ او را دید و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر این جوان از کنار من بگذرد و این کار را تکرار کند و من پدرش را به عزایش ننشانم. علی اکبر بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را می‌زد تا آنکه مرة ضربتی بر فرق مبارکش وارد کرد و او را نقش زمین کرد. آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند. ▫️واکنش پدر در برابر شهادت پسر حضرت علی اکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: «پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام می‌رساند و می‌گوید: سریع‌تر به ما ملحق شو». و پس از اندکی جان سپرد. حسین(ع) آمد، بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد و گفت: «خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا(ص) گستاخ و بی‌باک گشته‌اند. بعد از تو، دنیا هیچ ارزشی ندارد». ▫️در این هنگام زینب(س) با سرعت(از خیمه‌گاه) بیرون آمد و فریاد زد: «وای برادرم، وای فرزند برادرم» و خود را بر پیکر آن جوان‌ انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آن‌گاه حسین به جوانانش فرمود: «برادرتان را (به خیمه‌گاه) ببرید». جوانان، او را بردند و در جلوی خیمه‌ای که در مقابل آن می‌جنگیدند بر زمین نهادند. ✨ حضرت علی‌اکبر اولین نفر از بنی‌هاشم بود که به شهادت رسید. ✨ نظر مورخین درباره سن ایشان در هنگام شهادت، بین ۱۸ تا ۲۸سال متغیر است که از آن میان ۲۵سال درست‌تر است. ‌ 📚 منابع: 1- خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵ 2-سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۶۶ و۱۶۷ 3-طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری ج۴، ص۳۴۰ 4-ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵ و ۸۷ 5-شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۷ ‌ ┄┅═══••✾••═══┅┄ @moshavere_jz کانال رسمی مرکز مشاوره جامعه الزهرا