eitaa logo
حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
298 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
67 فایل
حوزه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام مفتخراست تا کانال ارتباطی خودرا به علاقمندان به دین مبین اسلام معرفی نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ 👈🏼👈🏼 گويد: سالى به حجّ بيت‌الله الحرام مشرّف بودم، در يكى از منازل فرود آمدم، زن نابينايى را ديدم كه مى‌گفت: اى برگرداننده آفتاب درخشان بر علىّ‌بن‌ابى‌طالب عليه‌السلام، بعد از آنكه غروب كرده بود، چشم مرا باز گردان. ➖ اعمش گويد: من از سخن او در شگفت شده و دو دينار از جيبم بيرون آورده و به او دادم. او با دستانش آن دو دينار را لمس كرده و به طرف من انداخت و گفت: اى مرد! مرا به خاطر فقر و بينوايى خوار نمودى، افّ بر تو همانا كسى كه آل محمّد عليهم‌السلام را دوست بدارد هرگز خوار و ذليل نمى‌شود. ➖ اعمش گويد: من براى انجام حجّ به راه خود ادامه دادم، و مناسك حجّم را انجام دادم و به سوى منزلم رهسپار شدم، و در اين مدّت همه فكر و ذكرم در مورد آن زن بود، تا اينكه به همان مكان رسيدم، ناگاه آن خانم را ديدم كه دارد نگاه مى‌كند. ➖ رو به او كرده گفتم: اى زن! مهر و محبّت علىّ بن ابى‌طالب عليه‌السلام با تو چه كرد؟ گفت: اى مرد! من شش شب خداوند را به آن حضرت قسم دادم، شب هفتم كه شب جمعه بود در خواب ديدم كه آقايى به خوابم آمد و به من فرمود: اى زن! آيا علىّ بن ابى طالب را دوست مى‌دارى؟ عرض كردم: آرى. فرمود: دستت را روى چشمت بگذار، آنگاه دعايى خواند و فرمود: خداوندا! اگر اين زن با نيّت درست علىّ بن ابى طالب را دوست مى‌دارد، پس بينايى چشمانش را باز گردان. سپس به من فرمود: دستت را از روى چشمت بردار. من دستم را از روى چشمم برداشتم، ناگاه در خواب مردى را در برابر خودم ديدم، عرض كردم: تو چه كسى هستى كه خداوند به سبب تو به من احسان نمود؟ فرمود: أنا الخضر، أحبّي عليّ بن أبي طالب عليه‌السلام، فإنّ حبّه في الدنيا يصرف عنك الآفات، وفي الآخرة يعيذك من النار. من خضر هستم، علىّ بن ابى طالب عليه‌السلام را دوست بدار كه دوستى او در دنيا بلاها و آفات را از تو دور مى كند و در آخرت از آتش جهنّم پناهت مى‌دهد. 📚 منابع: ۱. الأربعون حديث، شيخ منتجب الدين، ص۷۷ حكايت ۲ ۲. اين روايت را علّامه مجلسى رحمه الله در بحارالأنوار: ۹/۴۲ ح ۱۱ از كتاب صفوة الأخبار (مخطوط) و در ج: ۴۴/۴۲ ح ۱۷ از تفسير فرات: ۲۲۸ ح۲ (با تفاوت) نقل كرده است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ ؟! 👈🏼👈🏼 سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ؛ سوره مبارکه زخرف ، آیه۱۹ گواهی آنان نوشته می‌شود و از آن بازخواست خواهند شد ➖ در شأن نزول این آیه شریفه از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله امر کردند به ابوبکر، عمر و امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سمت کوه رقیم رفته اصحاب کهف را زیارت کنند؛ ابتدا ابوبکر وضو گرفته، جلو برود و دو رکعت نماز بخواند و سه بار اصحاب کهف را ندا دهد، اگر جواب ندادند، عمر جلو رفته به همین طریق عمل کرده اصحاب ‌کهف را صدا زند، اگر او هم جوابی نشنید، علی بن أبیطالب علیهماالسلام به همین روال عمل کرده و اصحاب کهف را سه مرتبه ندا دهد. ➖ این سه نفر به سمت کوه رقیم و زیارت اصحاب کهف رفته، ابتدا ابوبکر طبق دستور رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وضویی ساخت و بعد از دو رکعت نماز رو به اصحاب کهف کرد آنها را سه مرتبه صدا کرد ولی جوابی از ایشان نیامد، عمر هم به همین نحو عمل کرده ولی جوابی به او هم داده نشد. ➖ علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام به عنوان نفر سوم برخاست، جلو آمد و ایشان را ندا داد در این لحظه اصحاب‌ کهف پاسخ داده، سه مرتبه گفتند: «لبیک! لبیک! لبیک!» حضرت به آنها فرمود: «چرا صدای اول و صدای دوم را جواب ندادید و فقط ندای سوم را اجابت کردید؟» ایشان در جواب گفتند: «ما موظفیم تنها جواب نبی یا وصی نبی را بدهیم». ➖ بعد از وقوع این جریان این سه نفر خدمت رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بازگشته و ماجرا را برای حضرتش بازگو کردند؛ در این هنگام رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله صحیفه قرمز رنگی را خارج کرده و به آنها فرمودند: «آنچه دیدید و شنیدید را در این صحیفه با خط خودتان بنویسید و شهادت دهید». پس آیه شریفه نازل شد: «سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُون‏ یوم القیامه»؛ گواهی آنان نوشته می‌شود و در قیامت از آن بازخواست خواهند شد!...[۱][۲][۳] 👈🏼 متن عربی روایت: مُحَمَّدُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هَوْذَةَ اَلْبَاهِلِيُّ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِيِّ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، قَالَ: قَالَ أَبُوعبدالله (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): «أَمَرَ رَسُولُ الله (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَبَابَكْرٍ وَعُمَرَ وَعَلِيّاً (عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ) أَنْ يَمْضُوا إِلَى اَلْكَهْفِ وَاَلرَّقِيمِ، فَيُسْبِغَ أَبُوبَكْرٍ اَلْوُضُوءَ وَيَصُفَّ قَدَمَيْهِ وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ، وَيُنَادِيَ ثَلاَثاً، فَإِنْ أَجَابُوهُ وَإِلاَّ فَلْيَقُلْ مِثْلَ ذَلِكَ عُمَرُ، فَإِنْ أَجَابُوهُ وَإِلاَّ فَلْيَقُلْ مِثْلَ ذَلِكَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ). فَمَضَوْا وَفَعَلُوا مَا أَمَرَهُمْ بِهِ رَسُولُ الله (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، فَلَمْ يُجِيبُوا أَبَابَكْرٍ وَلاَ عُمَرَ، فَقَامَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ) وَفَعَلَ ذَلِكَ فَأَجَابُوهُ، وَقَالُوا: لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ، ثَلاَثاً. فَقَالَ لَهُمْ: مَا لَكُمْ لَمْ تُجِيبُوا اَلْأَوَّلَ وَاَلثَّانِيَ، وَأَجَبْتُمُ اَلثَّالِثَ؟ فَقَالُوا: إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ لاَ نُجِيبَ إِلاَّ نَبِيّاً أَوْ وَصِيَّ نَبِيٍّ. ثُمَّ اِنْصَرَفُوا إِلَى اَلنَّبِيِّ (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ)، فَسَأَلَهُمْ مَا فَعَلُوا؟ فَأَخْبَرُوهُ. فَأَخْرَجَ رَسُولُ الله (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ) صَحِيفَةً حَمْرَاءَ، وَقَالَ لَهُمْ: اُكْتُبُوا شَهَادَتَكُمْ بِخُطُوطِكُمْ فِيهَا بِمَا رَأَيْتُمْ وَسَمِعْتُمْ، فَأَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ: سَتُكْتَبُ شَهٰادَتُهُمْ وَيُسْئَلُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ». 📚پی نوشت: ۱. تفسیر شریف برهان، ج۴، ص۸۵۱ ۲. کنز الدقائق، ج۱۲، ص۴۵ ۳. بحارالانوار ج۳۱، ص۶۰۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🍃 نام علی علیه‌السلام در قران به اعتراف اهل‌تسنن 👈🏼 پيامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: آن شب كه مرا به معراج بردند، جبرئيل مرا با بال راست خود حمل كرد به من گفته شد كه چه كسى را جانشين خود براى اهل زمين قرار دادى؟ گفتم: بهترين اهل آن على بن ابى‌طالب علیه‌السلام برادرم و دوستم و دامادم و پسر عمويم را. ➖ گفته شد: اى محمد آيا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانيان. ➖ به من گفته شد: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر كن، همانا من على اعلى هستم و نام او را از نام‌هاى خود مشتق كردم و او را على ناميدم، ➖ پس جبرئيل فرود آمد و گفت: خداوند بر تو سلام مى‌رساند و به تو مى‌گويد: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: «ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق عليا». 📚 شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حاكم الحسكانی، ج۱، ص۴۶۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب خویش از برخی علمای بزرگ حوزه علمیه نجف آورده است که: در آنجا یک طلبه‌ای بود، بنام: که از سه مشکل بزرگ رنج می‌برد. این سه مشکل عبارت بودند از: ١) دچار درد سینه وبیماری سختی بود که خون از سینه‌اش می‌آمد. ٢) به آفت فقر وتهیدستی گرفتار بود. ٣) دل در گرو مهر دختری نهاده بود، امّا خانواده دختر، به دلیل فقر و بیماریش با ازدواج او موافقت نمی‌کردند. ➖ هنگامی که از همه جا مأیوس و نومید گردید با خود عهد بست که به برای عبادت و نیایش برود چرا که میان مؤمنان مشهور بود که اگر کسی چنین کند، به‌خواست خدا به دیدار امام‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مفتخر خواهد شد. ➖ براین اساس بود که این مرد، بدین برنامه همّت گماشت بدان امید که به دیدار حضرت مهدی صلوات الله و سلامه علیه نایل آید وسه مشکل خویشتن را با آن مشکل گشا وچاره ساز در میان بگذارد. آخرین شب چهارشنبه بود، شبی بسیار تیره وتار وسرد وطوفانی. باد تندی می‌وزید و او بر سکوی مسجد کوفه نشسته و غرق در غم و اندوه بود، چراکه به.خاطر جریان خون از سینه‌اش به هنگام سرفه، نمی‌توانست در داخل مسجد توقّف کند واحترام طهارت مسجد وآن مکان مقدّس را می‌نمود و نیز در این اندیشه بود که آخرین چهارشنبه که چهلمین هفته بود فرا رسید و او نتوانسته به دیدار آن کعبه مقصود نایل آید و این محرومیت نیز غمی بزرگ بر غمهایش می‌افزود. ➖ او به‌نوشیدن قهوه عادت داشت به‌همین دلیل آتشی برافروخت تا قهوه را ردیف کند که بناگاه در آن شب تاریک وخلوت، مردی را دید که به‌سوی او می.آید، از این رخداد، آزرده خاطر شد وبا خود گفت: «اندکی قهوه به همراه دارم آن را هم این بنده خدا خواهد نوشید وبرایم چیزی نخواهد ماند». ➖ خودش می‌گوید: در این فکر بودم که آن مرد رسید ومرا با نام ونشان صدا زد وبه من سلام گفت، از شناخت او که مرا با نام صدا زد تعجّب کردم و گفتم: «شما از کدام قبیله می‌باشید؟ از قبیله فلان هستید؟» گفت: «خیر!» ومن نام بسیاری از قبایل را آوردم و او مرتب گفت: «خیر!» واز هیچ یک از این عشیره‌ها نبود. ➖ آنگاه او پرسید: «چه مشکل وخواسته‌ای تو را به اینجا آورده است؟» گفتم: «شما چرا از من در این مورد می‌پرسی؟» گفت: «اگر به من بگویی چه زیانی به تو خواهد رسید؟» فنجانی پر از قهوه کردم وبه او تقدیم داشتم و او کمی از آن نوشید، سپس فنجان را بازگردانید و گفت: «شما بنوشید». فنجان را گرفتم و تا آخرین قطره آن را نوشیدم، آنگاه گفتم: «حقیقت این است که من دچار فقر و تنگدستی بسیار سختی هستم، از سوی دیگر به‌بیماری علاج ناپذیری گرفتارم که به هنگام سرفه، خون از سینه‌ام می‌آید ودیگر اینکه به بانویی دل بسته‌ام ومی‌خواهم با او پیمان زندگی مشترک ببندم، امّا به‌خاطر دو مشکلم خانواده‌اش موافقت نمی‌کنند. برخی از روحانیون مرا سرگرم ساختند وگفتند: اگر چهل هفته و هر هفته شب چهارشنبه به مسجد کوفه بیایم وخواسته‌هایم را به بارگاه خدا برم ودست توسّل به دامان پر برکت امام عصر (علیه‌السلام) بزنم، خواسته‌هایم برآورده شده ومشکلات سخت زندگیم، حلّ خواهد شد. من نیز رنج و خستگی این چهل شب را به‌جان خریدم و اینک آخرین شب فرا رسیده است، امّا نه آن گرامی را دیده‌ام ونه به خواسته‌های خود رسیده‌ام»‌. ➖ من گله می‌کردم و در اوج بی‌توجّهی به‌آن بزرگوار بودم که رو به‌من کرد و فرمود: «أمّا صدرك فقد برأ، وأمّا الإمرأة فتاخذها عن قریب، وأمّا فقرك فيبقي على حاله حتّی تموت». یعنی: شیخ محمّد! اینک سینه‌ات خوب شده ودیگر از بیماریت اثری نخواهی یافت و آن بانوی مورد علاقه ات نیز، بزودی به وصالش خواهی رسید، امّا فقر وتهیدستی همراهت خواهد بود.شگفتا! وقتی به خود آمدم دیدم سینه‌ام شفا یافته، و پس از یک هفته با بانوی مورد علاقه‌ام ازدواج کردم، امّا همان‌گونه که فرمود، تهیدستی هنوز همراه من است، مصلحت آن را نمی‌دانم. 📚 منابع: ۱‌. امام مهدی (علیه‌السلام) از ولادت تا ظهور، ص۴۲۱ ۲. بحارالأنوار، ج۵٣، ص٢۴٠ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب خویش از برخی علمای بزرگ حوزه علمیه نجف آورده است که: در آنجا یک طلبه‌ای بود، بنام: که از سه مشکل بزرگ رنج می‌برد. این سه مشکل عبارت بودند از: ١) دچار درد سینه وبیماری سختی بود که خون از سینه‌اش می‌آمد. ٢) به آفت فقر وتهیدستی گرفتار بود. ٣) دل در گرو مهر دختری نهاده بود، امّا خانواده دختر، به دلیل فقر و بیماریش با ازدواج او موافقت نمی‌کردند. ➖ هنگامی که از همه جا مأیوس و نومید گردید با خود عهد بست که به برای عبادت و نیایش برود چرا که میان مؤمنان مشهور بود که اگر کسی چنین کند، به‌خواست خدا به دیدار امام‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مفتخر خواهد شد. ➖ براین اساس بود که این مرد، بدین برنامه همّت گماشت بدان امید که به دیدار حضرت مهدی صلوات الله و سلامه علیه نایل آید وسه مشکل خویشتن را با آن مشکل گشا وچاره ساز در میان بگذارد. آخرین شب چهارشنبه بود، شبی بسیار تیره وتار وسرد وطوفانی. باد تندی می‌وزید و او بر سکوی مسجد کوفه نشسته و غرق در غم و اندوه بود، چراکه به.خاطر جریان خون از سینه‌اش به هنگام سرفه، نمی‌توانست در داخل مسجد توقّف کند واحترام طهارت مسجد وآن مکان مقدّس را می‌نمود و نیز در این اندیشه بود که آخرین چهارشنبه که چهلمین هفته بود فرا رسید و او نتوانسته به دیدار آن کعبه مقصود نایل آید و این محرومیت نیز غمی بزرگ بر غمهایش می‌افزود. ➖ او به‌نوشیدن قهوه عادت داشت به‌همین دلیل آتشی برافروخت تا قهوه را ردیف کند که بناگاه در آن شب تاریک وخلوت، مردی را دید که به‌سوی او می.آید، از این رخداد، آزرده خاطر شد وبا خود گفت: «اندکی قهوه به همراه دارم آن را هم این بنده خدا خواهد نوشید وبرایم چیزی نخواهد ماند». ➖ خودش می‌گوید: در این فکر بودم که آن مرد رسید ومرا با نام ونشان صدا زد وبه من سلام گفت، از شناخت او که مرا با نام صدا زد تعجّب کردم و گفتم: «شما از کدام قبیله می‌باشید؟ از قبیله فلان هستید؟» گفت: «خیر!» ومن نام بسیاری از قبایل را آوردم و او مرتب گفت: «خیر!» واز هیچ یک از این عشیره‌ها نبود. ➖ آنگاه او پرسید: «چه مشکل وخواسته‌ای تو را به اینجا آورده است؟» گفتم: «شما چرا از من در این مورد می‌پرسی؟» گفت: «اگر به من بگویی چه زیانی به تو خواهد رسید؟» فنجانی پر از قهوه کردم وبه او تقدیم داشتم و او کمی از آن نوشید، سپس فنجان را بازگردانید و گفت: «شما بنوشید». فنجان را گرفتم و تا آخرین قطره آن را نوشیدم، آنگاه گفتم: «حقیقت این است که من دچار فقر و تنگدستی بسیار سختی هستم، از سوی دیگر به‌بیماری علاج ناپذیری گرفتارم که به هنگام سرفه، خون از سینه‌ام می‌آید ودیگر اینکه به بانویی دل بسته‌ام ومی‌خواهم با او پیمان زندگی مشترک ببندم، امّا به‌خاطر دو مشکلم خانواده‌اش موافقت نمی‌کنند. برخی از روحانیون مرا سرگرم ساختند وگفتند: اگر چهل هفته و هر هفته شب چهارشنبه به مسجد کوفه بیایم وخواسته‌هایم را به بارگاه خدا برم ودست توسّل به دامان پر برکت امام عصر (علیه‌السلام) بزنم، خواسته‌هایم برآورده شده ومشکلات سخت زندگیم، حلّ خواهد شد. من نیز رنج و خستگی این چهل شب را به‌جان خریدم و اینک آخرین شب فرا رسیده است، امّا نه آن گرامی را دیده‌ام ونه به خواسته‌های خود رسیده‌ام»‌. ➖ من گله می‌کردم و در اوج بی‌توجّهی به‌آن بزرگوار بودم که رو به‌من کرد و فرمود: «أمّا صدرك فقد برأ، وأمّا الإمرأة فتاخذها عن قریب، وأمّا فقرك فيبقي على حاله حتّی تموت». یعنی: شیخ محمّد! اینک سینه‌ات خوب شده ودیگر از بیماریت اثری نخواهی یافت و آن بانوی مورد علاقه ات نیز، بزودی به وصالش خواهی رسید، امّا فقر وتهیدستی همراهت خواهد بود.شگفتا! وقتی به خود آمدم دیدم سینه‌ام شفا یافته، و پس از یک هفته با بانوی مورد علاقه‌ام ازدواج کردم، امّا همان‌گونه که فرمود، تهیدستی هنوز همراه من است، مصلحت آن را نمی‌دانم. 📚 منابع: ۱‌. امام مهدی (علیه‌السلام) از ولادت تا ظهور، ص۴۲۱ ۲. بحارالأنوار، ج۵٣، ص٢۴٠ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ عَاقٌّ وَلَا مَنَّانٌ وَلَا دَيُّوثٌ وَلَا كَاهِنٌ. إِلَى أَنْ قَالَ: قَالَ وَالدَّيُّوثُ الَّذِي يَجْلِبُ عَلَى حَلِيلَتِهِ الرِّجَالَ. 📝 رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: (چند گروه) داخل بهشت نمی‌شوند: عاق والدین، منّت گزارنده (کسی که خوبی می‌کند ولی منّت می‌گذارد)، و دیّوث و کاهن (پیشگو ، جادوگر). تا این که فرمود: و دیّوث کسی است که (با رفتارهای مختلف خود و همسرش) توجّه مردان را به‌سوی همسرش جلب نماید. 📝 مستدرك الوسائل، ج۱۴، ص۲۳۵ ➖ آیا کسانی که زن و بچه‌های خودشان را با هزار جور آرایش جلوی دوربین می‌فرستند مصداق این حدیث نیستند؟! ➖ آیا کسانی که به ناموس خود اجازه می‌دهند عکس و فیلم و جزئیات و اطلاعات خود را در فضای مجازی منتشر کنند مصداق این حدیث نیستند؟! ➖ کسانی که ناموس خود را به مکان‌های غیرمذهبی و بی‌قید و بند، ومراسمات مختلف و... می‌فرستند چه؟! 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 ۱. تأکید سیّدعرب [امام‌زمان ارواحنافداه] بر تلاوت و قرائت این سوره‌ها بعدازنمازهای واجب بود: بعدازنمازصبح "یس" بعدازنمازظهر "عم" بعدازنماز عصر "نوح" بعدازمغرب "واقعه" بعدازنمازعشاء "ملک" ۲. تأکید فرمود: بعدازنمازهای پنجگانه این دعارابخوان: أللهُمَّ سَرِّحْنی عَنِ الهُمُومِ وَالغُمُومِ وَوَحشَتِ الصَّدرِ وَوَسوَسَةِ الشَیطانِ بِرحمَتِك یا أرحمَ الراحِمین. ٣. تأکیدداشتند برخواندن این دعا بعدازذکررکوع درنمازهای یومیه خصوصاًرکعت آخر: أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتَرَحَّمْ عَلی عَجْزِنا وأغِثْنا بِحَقِّهمْ. ٤. تأکید فرمود برخواندن قرآن وهدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارندیادارند ولکن یادی از آنها نمیکنند. ٥. تأکید برزیارت سیدالشهداء علیه‌السلام ٦. تأکید بردورکعت نمازبین مغرب وعشاء، دررکعت اول بعدازحمد، هرسوره‌ای خواستی می‌خوانی و در رکعت دوم واقعه. و فرمود: کفایت می‌کند این ازخواندن سوره واقعه بعدازنماز مغرب. 📚 قبسات من حياة سيدنا الأستاذ، سید عادل علوی، ص۱۰۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 ۱. تأکید سیّدعرب [امام‌زمان ارواحنافداه] بر تلاوت و قرائت این سوره‌ها بعدازنمازهای واجب بود: بعدازنمازصبح "یس" بعدازنمازظهر "عم" بعدازنماز عصر "نوح" بعدازمغرب "واقعه" بعدازنمازعشاء "ملک" ۲. تأکید فرمود: بعدازنمازهای پنجگانه این دعارابخوان: أللهُمَّ سَرِّحْنی عَنِ الهُمُومِ وَالغُمُومِ وَوَحشَتِ الصَّدرِ وَوَسوَسَةِ الشَیطانِ بِرحمَتِك یا أرحمَ الراحِمین. ٣. تأکیدداشتند برخواندن این دعا بعدازذکررکوع درنمازهای یومیه خصوصاًرکعت آخر: أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتَرَحَّمْ عَلی عَجْزِنا وأغِثْنا بِحَقِّهمْ. ٤. تأکید فرمود برخواندن قرآن وهدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارندیادارند ولکن یادی از آنها نمیکنند. ٥. تأکید برزیارت سیدالشهداء علیه‌السلام ٦. تأکید بردورکعت نمازبین مغرب وعشاء، دررکعت اول بعدازحمد، هرسوره‌ای خواستی می‌خوانی و در رکعت دوم واقعه. و فرمود: کفایت می‌کند این ازخواندن سوره واقعه بعدازنماز مغرب. 📚 قبسات من حياة سيدنا الأستاذ، سید عادل علوی، ص۱۰۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 از رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل مي كند كه حضرتش فرمودند: اگر مردم می‌دانستند [حضرت] على [عليه‌السلام] چه زماني به لقب ناميده شد، ديگر فضل او را انكار نمي كردند. او به اين لقب ناميده شد در حالي كه [حضرت] بين روح و جسد بود و خداوند فرمود: (و به ياد آور زماني را كه پروردگارت از بنی‌آدم عهد و پيمان گرفت و آنها را بر اين پيمان گواه قرار داد كه آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آری)! و ملائكه نيز گفتند: آري! و خداوند تبارك و تعالي فرمود: من پروردگار شما و محمد پيامبرتان و علی امير و سرپرستتان. 📝 عن حذيفة بن اليمان، قال: قال رسول الله صلي الله عليه [وآله] وسلم: لو يعلم الناس متي سمي علي أميرالمؤمنين ما أنكروا فضله. سمي أميرالمؤمنين وآدم بين الروح والجسد، قال تعالي: (وإذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم وأشهدهم علي أنفسهم ألست بربكم قالوا بلي شهدنا أن تقولوا) قالت الملائكة: بلي. فقال تبارك وتعالي: أنا ربكم ومحمد نبيكم وعلي أميركم». 📚 منابع: ۱. فردوس الأخبار، شیرویه دیلمی (۵۰۹ق)، ج۳، ص۳۹۹ ۲. ینابیع الموده، قندوزی حنفی، ج۲، ص۲۴۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @sibtayn
صلی‌الله‌علیه‌وآله ◼️ 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب: [چاپ‌اول، سال۱۴۰۲شمسی] می‌نویسد: ➖ در محضر پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به صراحت و وقاحت تام گفته می‌شود: "إنّ الرجل لیهجر". و از آنجا که گوینده [عمربن‌خطاب] ، ترسوتر از آن بود که جرأت چنین جسارتی را در محضر حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله داشته باشد تا بگوید: "این مرد هذیان می‌گوید"، نشان از آن دارد که دلگرمی به پشتی منافقان او را چنین گستاخ کرده. و این بیانگر وضعیت جامعه آن روز بود، یعنی آن جامعه آمادگی این‌گونه سخنان و جسارت‌ها را به پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله داشته. پس جامعه، چنین جامعه‌ای بوده است. ➖ خداوند می‌فرماید: (لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم)(توبه/۱۲۸) سرکشی شما بر آن رسول، گران است. می‌خواهد شما تسلیم باشید و ایمان بیاورید. این بیانگر وجود کسانی در میان مسلمانان مدینه است که سرکشی می‌کردند، چرا که خطاب این آیه به‌مسلمانان بوده و قدر مسلم، مسلمانان مدینه مخاطب این خطاب هستند. در جای دیگر می‌فرماید: (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ الله لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ)(توبه/۱۲۸) اگر مسلمانان روی برگرداندند... این تعبیر که به گونه‌ی عام آمده و نفرموده: اگر بعضی از آنها روی برگرداندند، می‌رساند که: غالب مسلمان در آن زمان چنین بوده‌اند. ➖ و همچنین: (إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ الله)(توبه/۴۰) اگر شما او را یاری نکنید خداوند او را یاری کرده است. این سه آیه (توبه ۴۰ و ۱۲۸ و ۱۲۹) آیاتی از سوره توبه است که در سال دهم بعد از هجرت نازل شده. و بیانگر این معناست که: در اواخر حیات پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، از هر ده‌نفر، مثلاً هشت نفر منافق بوده‌اند؛ چرا که تعبیرها به‌گونه‌ای به کار رفته در آیات دلالت بر این دارد که غالب مردم در زمان نزول آیه، سرکشی می‌کردند و به جای یاری رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، از ایشان روی برمی‌گردان و حضرت را خذلان (تنها و بی‌یاور) می‌نمودند. ➖ این وضع جامعه و مردم مدینه زمان پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در واپسین روزهای زندگانی ایشان بوده است. امیرمؤمنان و حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام با این چنین جامعه‌ای مواجه بودند، ولی چون هدفشان حفاظت از شعائر اسلام بود، صبر کردند و با صبر آنان شعار و ظاهر اسلام پایدار ماند. ➖ اگر امیرمؤمنان و حضرت صدیقه طاهره علیهماالسلام این چنین صبر نفرموده و از اسلام محافظت ننموده بودند، معاویه رسماً کفر را اعلام می‌کرد و مردم می‌پذیرفتند، چرا که مردم همیشه تابع قدرت‌اند. همان‌گونه که معاویه گفت: "ما قاتلتکم لتصلوا..‌‌. ولکن لأتأمر عليكم"(١). وقبل از او خلیفه‌ی دوم، روی منبر گفت: اگر شما را بخواهم به‌جاهلیت بازگردانم، چه می‌گویید؟ همه ساکت شدند، امیرمؤمنان علیه‌السلام در روی او ایستاد وفرمود: تو را دعوت به توبه می‌کنم، اگر توبه نکردی سرت را می‌زنم(۲). ➖ جامعه زمان حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام وضعیت بسیار خطرناک و حساسی داشت، چرا که هنوز مدت زمان زیادی از جاهلیت نگذشته بود و مردم عادت‌های جاهلی را ترک نکرده بودند. شاهد آن آیه‌‌ی: (إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ)(مائده/۹۰) که در سال دهم یعنی اواخر حیات پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد. و معنای آن این است که: تا آن زمان _جدایی از شراب‌خواری که خلیفه دوم تازه با نزول این آیه به ظاهر دست از این کار برداشت_ مخفیانه دست از قربانی کردن برای بت‌هایشان برنداشته و قماربازی‌های زمان جاهلیت را حفظ کرده بودند، اما همه تظاهر به اسلام می‌کردند. پس دشمن در قلب جامعه جای داشت. در چنین جامعه‌ای اگر امیرمؤمنان و صدیقه طاهره علیهماالسلام می‌خواستند افشاگری کنند و به تقابل بپردازند، چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند. این صبر آنان بود که اسلام را حفظ کرد و از نابودی نجات داد. پس ایشان مظلومانه تحمل کردند که تمام منافع دنیوی اسلام را غاصبان ببرند، تا اینکه ظاهر و شعار اسلام محفوظ بماند(۳). 📚 منابع: ۱. مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص۴۵؛ ارشاد، شیخ‌مفید، ج۲، ص۱۴ ۲. المناقب، خوارزمی، ص۹۸؛ ربیع الأبرار، زمخشری، ج۳، ص۱۵۰ ۳. همسران پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در پرتو قرآن، (چاپ‌اول، سال۱۴۰۲ش، انتشارات رسالت)، صص ۱۰۴_۱۰۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar