eitaa logo
حوزه آنلاین
7.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
263 ویدیو
102 فایل
🔻در هوای حوزه تنفس کنید... 🔹 تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه ارتباط با ما: @Shahrelm
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] خواندن زندگى‏نامه‏ى عالمان و بزرگان، كمتر از ديدن كتاب‏هاى اخلاقى نيست. دو نفر از مراجع نجف، هنگامى كه مى‏خواستند براى زيارت امام رضا- عليه السّلام- از طريق ايران مشرّف شوند، به احتمال اين كه مبادا در اين سفر، ناچار ناصر الدين شاه به ملاقاتشان بيايد، از آن سفر صرف نظر نمودند، با آن همه ثوابى كه براى زيارت حضرت رضا- عليه السّلام- است. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] ما نمى‏گوييم نبىّ- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و يا ولىّ- عليه السّلام- شويم! خميره‏ى آن‏ها، خميره‏ى ديگرى است، ارواح ما از اجساد آن‏ها است، بلكه مى‏گوييم: عالمان اين امت، بر اثر پيروى از رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- به جايى مى‏رسند كه از پيامبران گذشته افضل مى‏شوند، گويا روايتى هم دراين‏باره وارد شده است. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] شخص مطمئنى از آقا شيخ عبد النّبى عراقى- رحمة اللَّه عليه- براى من نقل كرد: ايشان درباره‏ى سبب دانستن تعبير خواب فرمود: هنگامى كه در اراك درس مى‏خواندم، مجرّد بودم و در مدرسه حجره‏اى داشتم. شبى، در حالى كه برف مى‏باريد و سرد، زنى به من پناهنده شد و گفت: من جايى براى استراحت ندارم و امشب در اين شهر مانده‏ام، من را پناه ده. گفتم: عيبى ندارد، سپس او را به حجره‏ى خودم بردم،گفتم: آن جا قدرى غذا است، خواستى بخور، سپس خوابيدم، او هم خوابيد. قدرى گذشت، متوجه شدم دو بار پايش به من خورد، ولى نفهميدم به عمد بود يا سهو، از حجره بيرون آمدم و تا صبح در صحن مدرسه قدم زدم، پس از آن به علم تعبير خواب عالم شدم. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] شخص مطمئنى از آقا شيخ عبد النّبى عراقى- رحمة اللَّه عليه- براى من نقل كرد: ايشان درباره‏ى سبب دانستن تعبير خواب فرمود: هنگامى كه در اراك درس مى‏خواندم، مجرّد بودم و در مدرسه حجره‏اى داشتم. شبى، در حالى كه برف مى‏باريد و سرد، زنى به من پناهنده شد و گفت: من جايى براى استراحت ندارم و امشب در اين شهر مانده‏ام، من را پناه ده. گفتم: عيبى ندارد، سپس او را به حجره‏ى خودم بردم،گفتم: آن جا قدرى غذا است، خواستى بخور، سپس خوابيدم، او هم خوابيد. قدرى گذشت، متوجه شدم دو بار پايش به من خورد، ولى نفهميدم به عمد بود يا سهو، از حجره بيرون آمدم و تا صبح در صحن مدرسه قدم زدم، پس از آن به علم تعبير خواب عالم شدم. يوسف- عليه السّلام- هم، شايد علتش همين باشد، ابن سيرين و بعضى كسانى كه تعبير مى‏دانسته‏اند، همين جريان برايشان اتفاق افتاده است. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: روز عاشورايى، خدمت ايشان [آیت‌الله بهجت ره] رسيدم، فرمودند: طبق محاسبات، روز عاشورا، چنين روزى، چهارشنبه بوده است. روايتى هم داريم كه خداوند ظلمت را در روز چهارشنبه (عاشورا) و نور را در روز جمعه آفريده است. در هندوستان نيز حساب كرده‏اند، عاشورا در فصل تابستان اتفاق افتاده است. لذا در قلب الاسد تابستان عاشورا مى‏گيرند. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] آن آقايى كه از مراجع است و همه مى‏شناسيد و الآن در نجف است (امام خمينى)، مى‏فرمود: آقا سيد رضى تبريزى- كه يكى از برجستگان علما بود و در زمان آقا شيخ عبد الكريم حايرى- رحمه اللَّه- به قم آمده بود- نقل مى‏كرد: هنگامى كه در نجف بودم، روزى كه به وادى السّلام رفته بودم، وارد مقام صاحب‏الزّمان- عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّريف- شدم، ديدم پيرمردى به خواندن زيارت عاشورا مشغول است، به وى نزديك مى‏شدم، مى‏ديدم در كربلايم و سر و صداى زائران حرم مطهر را مى‏شنوم، چون عقب مى‏آمدم، مى‏ديدم در مقام صاحب‏الزّمان- عجّل اللَّه تعالى فرجه الشّريف- قرار دارم! چندين بار چنين كردم، همان امر را ديدم، هنگامى كه كار پيرمرد تمام شد، پرسيدم: خانه‏ى شما كجاست؟ فرمود: در فلان كاروانسرا، فرداى آن روز چون بدان جا رفتم و خصوصيات او را پرسيدم، گفتند: بله، اين جا بود، ولى امروز از اينجا رفت، در راه، به مرد ترك پيرى رسيدم كه صاحب كمال بود، به من نگاه كرد و گفت: «كدّى!»(لفظى تركى به معناى «رفت») ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] پيرمردى ترك، وضع زندگى‏اش سخت مى‏شود، به يكى از نزديكان مرحوم مامقانى مى‏گويد: معيشت ما چنين است، به آقاى مامقانى بگو از امام على- عليه السّلام- در حرم بخواهد تا مشكل ما را حل كند. آن شخص، جواب درستى به وى نمى‏دهد و شايد مى‏گويد: خودت برو بخواه، فرداى آن روز مى‏آيد و به آن آقا مى‏گويد: «كدّيم آلديم!»(لفظى تركى به معناى «رفتم و گرفتم») ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] پيرمردى در خانه يا مسافرخانه‏اى در نجف، اقامت مى‏كند، پولش تمام مى‏شود، گويا به صاحب‏خانه، هفده دينار بدهكار مى‏شود و صاحب‏خانه او را از خانه بيرون مى‏كند. به حرم امام على- عليه السّلام- مى‏رود و متوسل مى‏شود، در آن حال امير مؤمنان- عليه السّلام- را مى‏بيند، با حضرت شروع به صحبت مى‏كند و چنان غرق لذت ديدار و سخن با وى مى‏شود كه هيچ نمى‏فهمد، حتّى همشهرى‏هايش وى را صدا مى‏زنند، عنايت نمى‏كند! غرق مشاهده و تكليم بوده، ولى بعدها مى‏گفته: مى‏شنيدم همشهرى‏ها با يكديگر سخن مى‏گويند و مرا صدا مى‏زنند، ولى من، غرق مشاهده و ديدار حضرت بودم تا آن كه سرانجام آمدند دست مرا بگيرند، امّا من دستم را در جيبيم كردم و مشغول مكالمه و ديدارش شدم، آن حضرت دستم را بيرون آوردند و هفده دينار- كه مقروض بودم- در دستم گذاشتند و دستم را در جيبيم كردند، بعد كه متوجه شدم، فهميدم آن اندازه كه مى‏خواستم به من داده شده و من متوجه نبوده‏ام. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] آن شخص، استاندار فلان شهر مى‏گويد: در مجلسى نشسته بودم، شخصى امير مؤمنان- عليه السّلام- را مدح مى‏كرد. در ضمن، حكايت كشيدن تير از پاى مباركش را ذكر كرد، مُرْدوخ سنى هم نزد من نشسته بود و به من گفت: ببين چه مطالب افسانه‏اى‏ را مى‏گويد، من كه اطلاعات علمى نداشتم، بسيار ناراحت شدم، فورى متوجه شدم و گفتم: جريان يوسف- عليه السّلام- و زنان مصر چيست؟ آن كه افسانه نيست. يوسف، بنده‏اى از بندگان خداست، چه مانع دارد كسى كه در مقام مشاهده‏ى حضرت حق واقع شود، چنين باشد. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] روزى آقا شيخ محمد على كاظمى در خانه‏ى خود نشسته بوده و جواهر شيخ مرتضى انصارى را كه استنساخ كرده بوده، با همسرش تطبيق مى‏كرده است. در اين هنگام يكى از اهل علم درب خانه را مى‏زند، مرحوم كاظمى درب خانه را باز مى‏كند، آن شخص به خانه مى‏آيد و به وى مى‏گويد: پولى كه به من مى‏دهيد، كفايت مخارج ما را نمى‏كند، مرحوم كاظمى مى‏گويد: ما در ابتداى تحصيلمان كه در مدرسه علوى (صحن و حجره‏هاى حضرت امير- عليه السّلام-) بوديم، چهل روز چيزى براى خوردن نيافتيم، ناچار هسته‏ى خرما را مى‏كوبيديم و مى‏خورديم! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت‌الله بهجت ره:] كسانى بودند كه اشخاص را با كلمات ركيك تنبّه و توجه مى‏دادند، ولى ما نمى‏توانيم؛ زيرا اوّل بايد خودمان را اصلاح كنيم. مرحوم فاضل اردكانى مريض شد، عدّه‏اى به عيادتش آمدند و از او از كسالتش پرسيدند، فرمود: بادى كه در دماغ بعضى‏ها است، در پايين ما (بيضتين) افتاده است! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: روزى در خدمت ايشان بوديم كه يكى از علماى مازندران- كه پيرمردى سال‏خورده بود- وارد شد، به محض آن كه نشست، آيت اللَّه [بهجت‏] فرمود: بهترين و بالاترين چيز در دنيا اين است كه انسان تشخيص دهد چه بايد بكند و بالاتر آن كه به آن عمل نمايد. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: در جلسه‏اى، از صدّام و دشمنى‏هايش سخن به ميان آمد،[آیت‌الله بهجت ره]فرمود: از آن‏ها هم كه خلاص شويم، گرفتار خودمان هستيم و به دشمن داخلى مبتلا؛ مى‏خواهيم خودمان را در برابر بزرگان قرار دهيم و مى‏گوييم: به ما هم چنين و چنان گويند! معاويه خود را در مقابل على- عليه السّلام- قرار داد؛ بلكه در نامه‏اش به امام على- عليه السّلام- نوشت: "مِن امير المؤمنين اِلى على بن ابى طالب". ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: شخصى از شيخ انصارى شنيده بود: كسى كه مشكلى داشته باشد، كنار قبر استادش برود و حاجت خود را از خدا بخواهد، برآورده مى‏شود، همان گونه كه در زمان حياتش از او بهره مى‏برده، پس از فوتش بهتر مى‏تواند از او استفاده كند، چون دستشان بازتر است. پس از فوت شيخ، مشكلى برايش پيش مى‏آيد، به ياد حرف شيخ مى‏افتد و كنار مزارش حاضر مى‏شود و حاجت خود را مى‏خواهد، بلافاصله مى‏بيند شخصى آمد و پاكتى را به وى داد و رفت، تعقيبش مى‏كند، امّا او را نمى‏بيند! پس از مدتى معلوم مى‏شود شيخ محمد حسن شيرازى[میرزای بزرگ شیرازی] بوده است. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: يكى از آقازاده‏هاى اهل كمال، روز ولادت حضرت زهرا- سلام اللَّه عليها- به خدمت ايشان [آيت اللَّه بهجت‏] رسيده بود، آهسته به وى مى‏فرمود: چيزهايى كه در اين دنيا از دستمان مى‏رود، مى‏گوييم: فردا جبران خواهم كرد و يا دوباره به دستش خواهيم آورد، ولى اگر در اين دنيا كارى نكرديم، فرداى قيامت نمى‏توانيم بگوييم جبران خواهيم كرد! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: هنگامى كه كودك بودم و از حال كوچك‏تر، در محل خود مى‏گشتم، مى‏ديدم هر كاسبى، براى كشيدن اجناس ترازويى دارد، به داروخانه‏اى گذشتم، ديدم ترازويى كوچك دارد كه با آن، دواهاى خيلى مختصر را مى‏كشد. هرگاه آيه‏ى «لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ» را مى‏بينم و مى‏خوانم، آن ترازو را به ياد مى‏آورم. خداوند مى‏خواهد بفرمايد: كارها و خوبى‏ها، اگرچه خيلى مختصر باشد، از نظر ما دور نيست و به آن پاداش مى‏دهيم. ايشان [آيت اللَّه بهجت‏] اين سخن را وقتى فرمود كه مشكلات پدر همسرم (نويسنده[آیت الله سعادت پرور]) را به ايشان عرض كردم. عرض كردم: پدر همسرم مشكلاتى دارد، مى‏گفت: ذكر من «يا انيس الموحّدين» است، قدرى متوجه شد و فرمود: «يا انيس الموحّدين.» سپس فرمود: شخصى (به تركى) مى‏گفته: «نه فكريم وار، نه عقليم وار، نه ذكريم بوسر ديرم، توكّلت على اللَّه!» ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: عرض كردم: پدر همسرم مشكلاتى دارد، مى‏گفت: ذكر من «يا انيس الموحّدين» است، قدرى متوجه شد و فرمود: «يا انيس الموحّدين.» سپس فرمود: شخصى (به تركى) مى‏گفته: «نه فكريم وار، نه عقليم وار، نه ذكريم بوسر ديرم، توكّلت على اللَّه!» در اين جا فرمودند: شعرهاى تركى از اين لطافت‏ها دارد، بعضى در مشاعره چنان‏اند كه در مقابل هر بيت، بيتى را مناسب آخر بيت مى‏گويند. (بعضى هم بودند كه الآن گويا زنده است) در مقابل هر بيت، قصيده‏اى مى‏خواند! من، يكى را هم نمى‏دانم، بعضى در جواب هر بيت، بيتى در مدح مولا علىّ بن ابى طالب- عليه السّلام- مى‏خوانده‏اند. (مرحوم حاج ميرزا حسين نورى)، دانستن اين ابيات هم ثواب دارد. اين مرد چه قدر بايد در مدح على- عليه السّلام- شعر بداند كه در مقابل هر بيت، بيتى مناسب بگويد! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت الله بهجت ره: ] امام على- عليه السّلام- گويا در تمام خطبه‏ها و كلماتى كه با دشمن خود داشته، نگفته من چنين و چنانت مى‏كنم! بلكه مى‏گويد: به وظيفه‏ام عمل مى‏كنم و آن چه بايد بكنم، مى‏كنم. كارى ندارم غالب شوم يا خير. ولى در سخنى كه به معاويه- البته از طريق ما نقل نشده- مى‏گويد: اى معاويه، با تو چنين و چنان خواهم كرد، در آخر سخن آهسته به اصحاب خود مى‏فرمايد: ان شاء اللَّه! اصحاب مى‏گويند: آن چه بود، اين چه است؟! مى‏فرمايد: آن، براى ارعاب دشمن بود و اين، براى آن است كه دروغ نگفته باشم. كيست كه چنين شخصى را بپسندد؟! در فكر آن نباشد كه غلبه‏ى خود را بر دشمن بخواهد! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت الله بهجت ره: ] جمعيت، قافله‏اى هستند كه همه به طرف مرگ مى‏روند، ولى معلوم نيست آن كه در آخر يا وسط قافله واقع است، قبل از آن كسى در اوّل قافله است مى‏ميرد يا خير! چه بسا آن كه در اوّل است مى‏ماند و آن كه در آخر است، مى‏رود. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت الله بهجت ره: ] روزى حضرت رضا- عليه السّلام- به عيادت كسى رفتند، عده‏اى كه كنار بالين آن مريض محتضر نشسته بودند، ناراحت بودند. امّا حضرت- عليه السّلام- مى‏خنديد، عرض كردند: آقا، چرا شما چنين هستيد؟! فرمود: خنده‏ى من براى آن است كه شما- كه ناراحتيد- قبل از وى از دنيا مى‏رويد!! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: شخصى از ايشان[آیت الله بهجت ره] پرسيد: در روايت است كه «اوّل الوقت رضوان اللَّه و آخر الوقت غفران اللَّه و ملعون من اخره الصلاة.» آيا اين شخص گناه كرده كه لايق غفران يا لعنت است؟ ايشان فرمود: بايد درباره‏ى جايى باشد كه شخص قصد توهين نسبت به اوّل وقت خواندن نماز داشته باشد كه در اين صورت، توسعه هم براى وى روا نيست. ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت الله بهجت ره:] شخصى از سلطانى، براى حلّ مشكل خود وقت مى‏خواهد تا به حضورش برسد به او وقت مى‏دهند و وى اذن حضور مى‏يابد، در عين حال، چه تشريفات و موانعى براى رسيدن او به حضور سلطان پيش مى‏آيد تا به خدمتش برسد. خداوند ما را در اوّل وقت دعوت فرموده، بدون هيچ مانعى امّا اگر ما دعوت حضور او را نپذيريم، ما چه هستيم؟! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: ايشان [آیت الله بهجت ره:] در اين جا حكايت استاندار مشهد را كه در روز عيد غدير، در مجلسى كه به مناسبت آن روز تشكيل شده بوده نقل فرمود: كه استاندار گفته است: من در كنار يكى از علماى اهل تسنن به نام مردوخ نشسته بودم، سخن گوى مجلس، جريان تيرى را كه به پاى امير مؤمنان- عليه السّلام- رفته بود و به دستور امام حسن- عليه السّلام- در حال نماز درآوردند، نقل كرد. مردوخ به من گفت: چه افسانه‏هايى مى‏گويند، مگر مى‏شود؟! من ناراحت شدم امّا جوابى نداشتم، از طرفى آبروى شيعه در خطر بود كه ديگران هم اين سخن را در آن مجلس مى‏شنيدند. فورى كلامى به من الهام شد كه من مى‏دانم از من نبود، گفتم: قرآن مى‏فرمايد: «فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً» «1»؛ (پس چون [زنان‏] او را ديدند، وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان‏] دست‏هاى خود را بريدند و گفتند: منزّه است خدا، اين بشر نيست، اين جز فرشته‏اى بزرگوار نيست.) چه شد كه زنان دست‏هاى خود را بريدند و نفهميدند؟ مردوخ هيچ نگفت! سپس آيت اللَّه بهجت فرمود: در مقابل مشاهده‏ى جمال مطلق، اگر كسى چنين باشد، چه مانعى دارد؟ ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت الله بهجت ره:] شيخ انصارى- رحمه اللَّه- آب خواست تا رفتند از سراب آب خنك بياورند، با خود گفت: خوب است دو ركعت نماز بخوانم. مشغول شد، آب آوردند، ديدند نماز مى‏خواند، آب را گذاشتند، آن قدر نمازش طول كشيد كه وقتى نماز را تمام كرد، آب گرم شده بود! ادامه دارد... 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین
آنچه حضرت آیت الحق استاد سعادت پرور از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت نقل می فرماید: ادامه: [آیت الله بهجت ره:] دعاهايى كه وارد شده، اگرچه در زمان خاصى وارد شده باشد مى‏توان در زمان‏ها و جاهاى ديگر هم خواند. مثلًا در يكى از دعاهاى مسجد كوفه آمده است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ، وَ مِنْكَ السَّلامُ، وَ إِلَيْكَ يَعُود السَّلام.» اگر اين جمله را در جاى ديگر و وقت ديگر بخوانيم، چه عيبى دارد؟ (تقريباً بيان ايشان چنين بود كه خداوند را هميشه مى‏توان اين گونه خواند). سپس فرمود: شخصى در حرم امير مؤمنان- عليه السّلام- قسمتى از دعاى ابو حمزه را مى‏خواند، شخصى مى‏گذشت، شنيد و گفت: آقا، اين را نخوان براى ماه رمضان است! تمام شد! 📚رسائل عرفانی،نکات ناب از آیت الله بهجت عضوشوید 👈حوزه آنلاین