eitaa logo
ھـور !'
946 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
570 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
BBc دلسوز ایران ^📛چہ خبره ؟ از حال‌و‌هواے‌هر‌شهرواستانےدر هرنقطہ اےازدنیانظرمیده‌مگہ؟ 😳.•° ایــــــــراݧ 🇮🇷 شده ورد زبونشوݧ •• ⚠️ مشڪوڪ نیسٺ !? 💢زیر نویس صداو سیماےماچیہ ؟ مقایسہ ڪردے؟ دلسوزے ❌•• |📹| |👤| نشر حداکثرے🌐 🇮🇷.•↓ @modarese_novin 』 🌐ˇinstagram↷ https://instagram.com/tajrobe_javani?igshid=nl88gcc9q6st 🔺باما همراه باشیـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡°° به‌من‌اجازه‌دادی‌تاصدایت‌کنم.♥️:) . ๑🎥🍃 ••↴ 「 @bezibaeeyekrooya
🛑•^ دوستانی‌که‌علاقمندبه‌شرکت‌در کلاس‌های‌طب‌سنتی‌درعرصه‌ چھـره‌ومزاجشناسی‌مجازی‌میباشند؛👀 امروزچھارشنبه۱۰ اردیبھشت اولین‌روز شروع‌میشود.. تاریخ‌بـرگزاری‌کلاس‌هااز۱۵اردیبھشت‌است. اتفاقی‌شگفت‌درعـرصه‌چھره‌و مزاجشناسی؛جـانمونید.. کلاسھادر دایرمیباشد، برای‌ثبت‌نام‌بـه‌آیدی‌زیـر‌مراجعه‌کنید.. 📬| @Orkanik
• [💌]در‌منطقه‌المهدی‌ درهمان‌روزهای‌اول‌جنگ پنج‌جوان به گروه ما ملحق شدند. آنهاازیک‌روستاباهم‌به‌جبهه‌آماده بودند. چند روزی گذشت. دیدم اینها اهل‌نمازنیستند! تااینکه‌یک‌روزباآنهاصحبت‌کردم. بندگان‌خداآدم‌های‌خیلی‌ساده‌ای‌بودند. آنهانه‌سوادداشتندنه‌نمازبلدبودند. فقط‌به‌خاطرعلاقه‌به‌امام‌آماده‌بودندجبهه. ازطرفی‌خودشان‌هم‌دوست‌داشتند که‌نماز را یادبگیرند. من‌هم بعداز یاد دادن‌وضو یکی‌از بچه‌ها راصدا زدم گفتم:این‌آقاپیش‌نمازشما،هرکاری‌کرد شماهم انجام بدید. من‌هم‌کنارشمامی‌ایستم‌وبلندبلندذکرهای نماز را تکرارمی‌کنم‌تا یاد بگیرید. ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست‌جلوی‌خنده‌اش‌را بگیرد. چند دقیقه‌بعدادامه‌داد: دررکعت‌اول‌وسط‌خواندن‌حمد،امام جماعت‌شروع‌کرد‌سرش‌راخاراندن یک‌دفعه‌دیدم آن‌پنج‌نفر شروع‌کردند به،خاراندن‌سر!! خیلی‌خنده‌ام‌گرفته‌بود اماخودم‌راکنترل‌می‌کردم. امادرسجده‌وقتی‌امام‌جماعت‌بلندشد مُهربه‌پیشانیش‌چسبیده‌بود وافتاد. پیش‌نماز ‌به‌سمت‌چپ‌خم‌شد که‌مهرش‌رابردارد. یک‌دفعه‌دیدم‌همه‌آنهابه‌سمت‌چپ‌خم شدند ودستشان‌رادرازکردند. اینجابودکه‌دیگرنتوانستم‌تحمل‌کنم ‌وزدم پ‌زیرخنده!😂 • "خاطره‌ای‌از زبان‌شهیدابراهیم" • • ↳•|❥ @Bezibaeeyekrooya •|❥
بسم رب الزهرا(س)♥•°
خدایامـرادراین‌روز‌از‌استغفارڪنندگان ‌قرارده..🔔➛
میگن‌: آقا‌عـٰاشقاروخوب‌میشناسـه! میگم.. جوری‌هستیم‌که‌تونگاه‌اول‌لبخنـدبِزنند؟🧐🍃:) ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥
نوه‌شیرخُـدا،ساقی‌جام‌عسلـم؛ ای‌عمو، پـسرفاتح‌جنگ‌جَملم..😍🍃 ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥
ربناهای‌مرابالاببـر نـٰاامیدم‌ڪرده‌این‌چشمانِ‌تر 🌧.•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامہ هاے جان❀°
حال خرابمو خودٺ درسٺ ڪݧ من همہ چیمو بہ خودٺ سپردم🍃
↫امام حسن مجتبی" ع" . 🕌•^مهربانی‌با بندگان‌خدا از ویژگی‌های بارِز ایشان‌بود. اَنَس‌می‌گوید: که‌روزی درمحضر امام‌بودم.. یکی‌از کنیزان‌ایشان باشاخه‌گلے در دست‌وارد شد و آن را به‌امام تَقدیم‌کرد؛ حضرت‌گل رااز او گرفت‌و بامهربانی فرمود: برو؛ توآزادی..! من‌که از این‌رفتار حضرت‌شِگفت‌زده بودم، گفتم: «ای‌فرزندرسول‌خدا! این‌کنیز، تنهایک شاخه‌گُل به‌شما هدیه کرد، آنگاه شمااو راآزاد میکنید؟!» امام‌در پاسخَم‌فرمود: «خداوندبزرگ ومهربان به‌ما فرموده‌است: وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْه هرکس به‌شما مهربانی‌کرد، ²بـرابر او را پاسخ‌گویید» سپس‌امام‌فرمود: «پاداش‌در برابرِمهربانی اونیـز آزادی‌اش بود.» 🦋^•@bezibaeeyekrooya
ھـور !'
「🌱」 ¹سال‌توشلمچه.. قرعه‌کشی شده‌بود، بین‌خـٰادم‌ها بـرای‌کربلا.. ولی، اسم‌حجت درنیامده‌بود. خداشاهده⁴ساعت بی‌هوش جلوی‌ فنس‌های‌شَلمچـه روبروی گمرک‌کربلا افتاده‌بود. نه‌میتوانست‌حرف‌بزنـد؛ نه‌میتوانست‌نفس‌بکشـد.. بعدکه اورا به‌هوش آوردیم،گفتم: - حجت‌چتـه؟ - چراغش‌کردی؟چراحرف‌نمیزنی؟! باگریـه‌گفت: حاج‌علی! آقاچرانمیخوادهنوزمنوقبول‌کنـه؟! [آن‌سال‌.. درشلمچه‌همین‌تلنگررا‌به‌مازد؛امامن‌نفهمیدم🥀∞] ◍⃟☔️ @Bezibaeeyekrooya
@Bezibaeeyekrooya.mp3
6.17M
🎵•^ سست شدن پیوند خانواده‌ها 🦋♥️.•➺『 @bezibaeeyekrooya
بِسمِ الٰلّهِ اَلرَّحمٰن اَلْرَّحیم..
خُـدایامـرادراین‌روز‌بواسِطه‌عصیانت‌ خوارمساز..🦋➺ ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
28.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
'⚠️واسطہ‌ے‌ٺرڪِ واجـب مےشے؟! ساعٺ رو نگاه ڪردے؟! ›🕒‹ 💭شرڪٺ‌ڪننده‌ے تڪرارے ! ⛔️یا معروف! برخوردتون رو دیدید?↓° ••مخاطب مگہ بچہ است😳•• . 🔷مسـتـاجـرڪجایـے؟😐 🔹بالا شهر یا پایـیـݧ شهر `•• چرا انقدر تواضع الڪے❗️ ♨️•• بخش‌دوم ••🎞 °•. از سخنرانےطوفانے💯.•° |📹| |👤| نشرحداڪثرے 👈پـــیـــــامرســـان ایــتــا 👉 🌐ˇinstagram↷ https://instagram.com/modarese_novin?igshid=a31umg6f3jhl
جانی و دِلی ای‌ دل‌؛ و‌ جـٰانم‌‌همه طُ..♥‌.• #ʲᶤᵒᶰ↝^_^ 💌🍃「 @bezibaeeyekrooya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• سربازبودومسئول‌آشپزخانه‌كرده بودندش‌ماه‌رمضان م‌آمده‌بودواوگفته بودهركس‌بخواهدروزه‌بگيرد،سحري بهش‌مي‌رساند. ولي‌يك‌هفته‌نشده. خبرسحری‌دادن‌ها‌به‌گوش‌سرلشكرناجي رسيده‌بود. اوهم‌سرضرب‌خودش‌را رسانده‌بودودستورداده‌بود همه‌ی‌سربازهابه‌خط‌شوند وبعد،يكی‌يک‌ليوان‌آب‌به‌خوردشان‌داده بودكه«سربازهاراچه‌به‌روزه‌گرفتن!» وحالاابراهيم‌بعداز بيست‌وچهار‌ساعت‌بازداشت‌برگشته‌بود آشپزخانه. • ابراهيم‌باچندنفرديگر،كف‌آشپزخانه‌را تميزشستند وباروغن‌موزاييك‌هارا برق‌انداختندو منتظر‌شدند.‌برای‌اولين‌بارخداخدا مي‌كردند سرلشكرناجی‌سربرسد. ناجی‌دردرگاهِ‌آشپزخانه‌ايستاد.نگاه مشكوكی‌به‌اطراف‌كردوواردشد.ولی اولين‌قدم‌راكه‌گذاشته‌بود،تاته‌آشپزخانه چنان‌كشيده‌شده‌بودكه‌كارش‌به‌بيمارستان‌كشيد.پای‌سرلشكرشكسته‌بودومی‌بايست‌چند صباحی‌توي‌بيمارستان‌بماندتاآخر ماه رمضان،بچه‌هاباخيال راحت روزه گرفتند.😅 • "شهیدابراهیم‌همت" • ↳•|❥ @Bezibaeeyekrooya •|❥