eitaa logo
『شہید ابࢪاهیـــم هـادے』
1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
71 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @Mohammad_Alinia_313 همسایه‌مون← @Eashagh_reza (اعشاق الرضا(ع)) همسایه‌مون← @Ashghaneemamezaman313 همسایه‌مون← @feraghe_hossein همسایه‌مون← @Sajad110j ݪینک ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17205132310756
مشاهده در ایتا
دانلود
بی سـوادی را گفتند:‌ چند حـرف دارد؟! بی سـواد‌ گفـت: 4 حـرف!! همـه خندیدنـد در‌ حـالی ڪه بی سـواد راه میـرفت و‌ زیـر‌لب میگفـت: مگـر چند حـرف‌ دارد؟ @ibrahim_hadi
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دل مبتـــلا شـــده🖤 با غمـــت آشـــنا شـــده💔 خـــون بہ دلِ خـــدا شـــده...❣️
🌹سالروز عملیات و پرکشیدن دست‌بسته‌ی 175 که زنده به گور شدند... 🍃🌺 سالگرد عمليات كربلاي چهار و باز هم اروند بسته وطن و چه واژه های پرافتخار و غريبی مارا به دعا كاش فراموش نسازند سحر خيز كه صاحب نفسانند یاد همه شیرمردان غواص جاودان ْ .
❤️پسندیم آنچه را مهدی پسندد! 👈به اطرافتان بنگرید! ✅بسیاری از نابسامانی‌های و و و ... در اشتباهی است که ما آدمها در و داریم. ✅همین کور در حب و بغضها باعث شده تا در جهنمی خودساخته گرفتار شویم و به جای شناخت معیار درست و اصلاح روابط بر اساس آن، بر اشتباه در روابط اجتماعی خود می‌ورزیم. 👈اگر درمان را می‌طلبیم باید بدانیم بهشت و فقط در و بر محور است و بس. 👈 از رسول خدا نقل می‌نماید که فرمود: ✅«طوبى لمن أدرك قائم أهل بيتي و هو يأتم به في غيبته قبل قيامه و يتولى أولياءه و يعادي أعداءه ذلك من رفقائي و ذوي مودتي و أكرکم أمتي علي يوم القيامة. خوش‌سعادتی از آن كسى است كه اهل بيت مرا درک كرده و در و پيش از قيامش پيرو او باشد، را دوست بدارد و با دشمن باشد، چنين كسى در روز قيامت از رفقا و دوستان من و امت من خواهد بود». 📕كمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص: ۲۸۶ ✍️استاد حسن ملایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 | صَباحاً أَتنفس بِحُبِّ الْمَهدی | هر صبح به مهدی نَفس میکشم :) وَ مـا هَــرچِـه داریـم اَزْ تُـو داریم...🍃 🌸
مرزِ گناه را مشخص میکند! هر چه بیشتر عاشق باشی این مرز محدود تر است... و حالا چه محدودیتی زیباتر از عشقِ محِبانِ خدا :) میخواهم در مرزِ عشقی ساکن باشم که استواری دینم را در آن یافتم... ± بارالها دستِ مرا از این کوتاه مکن! 💚
از وقتی یادم می‌آید؛ چیزی جز تو... یادم نمی‌آید! جایی حوالیِ خودت... دست و بالَم را بند کردی! گفتی: پیشِ خودم بمان... تو آدمِ هر جایی نیستی! یک روز... یک‌جا... پرچمِ روضه را نشانم دادی... و مسیرِ زندگی‌ام... برای همیشه... عوض شد! استکان‌های روضه... دیگ و آب‌گردان و مَلاقه... پرچم و پایه‌بلندگو و دوربین... شدند رفیق‌های من! غمِ من... شادی و سَرخوشی‌ام... گِره خورد به شب‌های هیئت! خداخدا می‌کردم... مراسم‌ها دَهِگی باشد... تا بیشتر پیشِ تو باشم! تو سَر قرار بودی؛ حتی روزهایی که من نمی‌آمدم! مهربان بودی؛ وقتی از همه شاکی بودم! آرام بودی؛ روزهایی که بِهَم ریخته بودم! حالا... از آن روزها... خیلی می‌گذرد! و من... بیش‌تر از آن روزها... به تو وابسته شدم! تولدت مبارک؛ پناهِ من! برای تو یا اباعبدلله _محمد حسین پویانفر