May 11
❤️ چطور همسرم رو نقد کنم⁉️
🔻نقد کردنِ طرف مقابل و گوشزد کردن معمولأ باعث ناراحتی و عکسالعمل نامناسب از سمت همسرمون میشه.
1️⃣ مثلأ بجای اینکه مستقیم و با پرخاش بگید: خونه رو کثیف میکنی ، از همسرتون زمانهایی که نظافت رو رعایت میکنه تعریف و تمجید کنید ، شما با این کار در واقع غیرمستقیم تأثیر میذارید و بعد از مدتی خودش متوجه میشه که بیشتر باید حواسش رو جمع کنه.
2️⃣ قبل از نقد همسرتون به این فکر کنید آیا نیت من از گفتن واقعأ برای اصلاحه یا اینکه میخوام مثلأ دلم خنک بشه؟
با خودتون روراست باشید وگرنه قید نقد رو بزنید. این رو بدونید نیت و لحن گفتن خیلی تأثیر میذاره.
3️⃣ مراقب باشید هرگز شخصیتش رو نقد نکنید. شما میخواید رفتار همسرتون درست بشه و نقد میکنید ، نه همه شخصیتش رو.
4️⃣ با در نظر گرفتن همه این جوانب سعی کنید نقدتون خیلی کوتاه باشه، زیاد شاخ و برگ ندید و موضوعات رو با هم قاطی نکنید.
5️⃣ مبهم صحبت نکنید. مثلأ نگید من از رفتاری که با من داری ناراضیم.
رک و دقیق و با آرامش نسبت به موضوعی که شما رو ناراحت کرده صحبت کنید.
@kadban0_bash
هدایت شده از چشمانم را بخوان⏤͟͟͞͞ ⃟❥
« أین الرجبیون »
📣 كجایند آنان كه ماه #رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن را انجام داده اند.
📌رجب، ماه استغفار
📌رجب، نهری در بهشت
📌رجب، ماه پروردگار
🌕⃟❥▸@jaan_ffada
هدایت شده از چشمانم را بخوان⏤͟͟͞͞ ⃟❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«استفاده ازبرکات #ماه_رجب»
🔹راه برون رفت از نابهنجاری ها در کلام رهبری
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌕⃟❥▸@jaan_ffada
💔 غر زدن یک بازی روانی برای خالی کردن انرژی منفی روی فرد دیگر است‼️
👈 به جای غر زدن دنبال پیدا کردن راه حل باشید.
😡 در زندگی با افرادی مواجه میشوی که هیچ تلاشی نمیکنند، اما مدام در حال غر زدناند.
شاکیاند.
🔥 از افرادی که کلام آنها فقط بوی ناامیدی و یأس میدهد دور بمان.
❓یک سؤال مهم 👇
اگر واقعا از وضعیت فعلی خود ناراضی هستی ، پس چرا "هیچ" تلاشی برای تغییر آن نمیکنی⁉️
🌹بیا با خودت صادق باش.
شکایت از وضعیت زندگی یعنی شکرگزاری چندانی نسبت به داشتههایت نداری.🙏
👀 آیا حاضر هستید در مقابل مبلغ قابل توجهی بینایی خود را با نابینایی معاوضه کنید⁉️
اگر مخالف این معامله هستی یعنی هنوز با چشمهایت کار داری.👀
💠"باور کنید برای هر مشکلی راهحلی وجود دارد ، راهحلی که هنوز به فکر ما نرسیده.👉
@kadban0_bash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅🌸آموزش باکس اسباب بازی
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش پیشبند ساده آشپزی👩🍳
🔅❇️نحوهی آموزش جوری که برای هر سنی میتونید بدوزید ( سایز بزرگسال و بچگانه )
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش درست کردن دستبند☺️
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش پاپیون کاغذی🎀
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت شمع به شکل گل🕯️
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش سنجاق سر😍
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند های کاربردی
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از یه دوخت دستی مخفی👌🏻
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅🌸 ترفند برای تمیز کرد ظروف مسی
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌯آموزش ساندویچ مرغ😋
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
💞 هنگام #مشاجره با همسرمان چطور رفتار کنیم که رابطهمان خراب نشود؟🤔
❣از بحث فرار نکنید یا #طفره نروید:
🔸طفره رفتن از حل مسائل، آنها را از تپهای کوچک به کوهی از مشکلات تبدیل خواهد کرد و هر چیزی به دعوایی بزرگ تبدیل میشود.😱
❣#تفاوتهایتان را بپذیرید:
🔸در اغلب اوقات ممکن است که برای مسئلهی شما پاسخی مشخص وجود نداشته باشد. گرچه ممکن است که شما دیدگاههایی کاملا #متضاد داشته باشید، اما دیدگاههای هر دوی شما ارزشمند هستند و باید به آنها #توجه شود.👌
❣#واکنشتان را کنترل کنید:
🔸هنگامی که #خشمگین هستید و بعد سروکلهی سایر #احساسات_منفی پیدا میشود، وقفهای در بحثتان ایجاد کنید و خودتان را آرام کنید. بحث در اوج عصبانیت نتیجهای جز دلخوری و دلشکستگی نخواهد داشت.❌
🤔چرا #وابسته می شویم؟ ⚠️
👈شکست های ما یکی از مهم ترین علل وابستگی هستند. همه ما در #ناخودآگاه مان از این که به تنهایی #کافی و #کامل نیستیم در عذابیم.
گاهی فرد در #دوران_کودکی به این نتیجه می رسد که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و همواره به دیگران نیازمند است. چنین فردی در #بزرگسالی نیز به این باور می رسد که برای #بقا و ادامه زندگی وابسته به دیگران است و همواره به کمک دیگران نیازمند است.😐
👈چنین باوری معمولا در نتیجه حمایت های بیش از حد #والدین در دوران کودکی ایجاد می شود و سرچشمه شکل گیری #شخصیت وابسته است❗
⚜وابستگی دو نوع است:
👈۱) #وابستگی_سالم
در وابستگی سالم، فرد در زمان #مناسب و در صورت نیاز، مستقیما درخواست کمک می کند.☺️
در زندگی با دیگران #احساس_امنیت، #اعتماد و #علاقه به میزان کافی وجود دارد.
هنگام #ازدواج، روابط سالم و در حد #اعتدال بوده و هر یک از طرفین در زندگی برای دیگری #ارزش و #اهمیت قایل هستند.
طرفین در عین حال که به نیازهای خود توجه دارند، حس #محبت و #همدلی را نیز از طرف مقابل خود دریغ نمی کنند و خویشتن حقیقی خود را فراموش نمی کنند.👌
👈۲) #وابستگی_ناسالم
در وابستگی ناسالم فرد سعی دارد طرف مقابل را #تحت_کنترل و #نفوذ خود قرار دهد و به دلیل #ترس_از_طردشدن مانند یک #قربانی هرگونه #تحقیری را تحمل کند.😑
✅بهترین #آزمون قبل از ازدواج، سنجیدن میزان #احترام و #ادب اون شخص نسبت به #پدرومادرشه!👌☺️
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
#دو_کلام_حرف_حساب
👈چرا همه دنبال #مورد_خوبی برای ازدواج هستن،😍اما خودشون نمیرن تبدیل به مورد خوبی برای ازدواج بشن!!! 🤔👫
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
#روانشناسی
👈#عشقهای_دروغین نتیجه و نشان دهنده عمق #جدایی و #تنهایی یک آدم است.
👈یعنی هر کدام از ما به میزانی که جداتر و تنهاتر هستیم بیشتر درگیر عشق های #خیالی و #هوایی میشویم.
🔮بهترین کانال همسرداری و کدبانوگری :🔮
@kadban0_bash
🔮چت کن و خونه داری یاد بگیر و بپرس:🔮
https://eitaa.com/joinchat/4222091472C6c23f9a27a
هدایت شده از 💻 کارگروه موسسه هیچ 💻
پس یادتون نره بچه ها ، دوره ها فقط و فقط ۵ جایگاه دیگ داره که به این قیمت ارائه میشه ؛
🚨دوره کیک پزی مقدماتی
🚨دوره خامه کشی پیشرفته
روی هر دو دوره ، موارد اشانتیون ارائه میشه با حداقل قیمت ، یک سوم تا یک پنجم قیمت جاهای دیگ☺️👌
پس ار دو دوره ، به راحتی میتونین کسب و کار خودتونو بزنین😄💪
خانم خودت باش💗
جهت در خواست :
@m_haydarii
بانوی ایده آل😍👌
#سجده_عشق نوشته:عذراخوئینی #قسمت_نهم گفت:_توچراهنوزچادرسرته؟.چون سیدهم کنارمون بودبیشتراسترس گرف
#سجده_عشق
نوشته:عذراخوئینی
#قسمت_دهم
نگاهی به ساعت انداختم هنوزیک ساعت وقت داشتم ازبچه هاخداحافظی کردم واومدم بیرون
نرسیده به کوچه چادرم رودراوردم چاره دیگه ای نداشتم اگه مامانم می دیدازم می گرفت...
کسی خونه نبود غذای مختصری خوردم وبه اتاقم برگشتم نگاهی به کت دامن شیک یاسی رنگ انداختم کل مغازه هاروگشتم تاتونستم همچین مدل پوشیده ای روپیداکنم دلم اشوب بوداحساس می کردم امشب شب خوبی برام نمیشه!بااومدن آژانس سریع اماده شدم وموهام روزیرشال پنهان کردم وازخونه بیرون زدم.
صدای موزیک کل کوچه روبرداشته بودبادیدن بهمن که ازخنده کم مونده بودروزمین پخش بشه اخمام توهم رفت بی اهمیت ازکنارش ردشدم.هیچ وقت ازش خوشم نمی اومد امامقابلم سبزشد
_به به دختردایی عزیز.پایه ای امشب بترکونیم؟!. باحرص نگاهش کردم صورتش روجلوتراورد خودم روعقب کشیدم ازاین حرکتم جاخورد! تودلم کلی فوحش نثارش کردم هنوزهیچی نشده کلی مست کرده بود حتی نمی تونست تعادلش روحفظ کنه! خداروشکرعموبه دادم رسیدوازدست این بچه پرونجات پیداکردم...
سالن پذیرایی روازقبل خالی کرده بودند وحالاپرازمیزوصندلی بود چشم چرخوندم تامامان،باباروببینم پیش عمه فرشته وشوهرش نشسته بودند دستی تکان دادم وبه قسمت دیگه سالن رفتم خودم دوست داشتم تنهابیام چون دلم نمی خواست بخاطرظاهرم بامامانم حرفم بشه
تک تک چهره هاروازنظرگذروندم یامشغول رقص وپایکوبی بودندویاسرگرم بحث وخنده!
به اتاق سارارفتم ولباسم روعوض کردم حرف بهمن توذهنم تکرارشد(پایه ای امشب بترکونیم)چون توهرجشنی می رفتم همه منتظرهنرنمایی های من بودند!بایاداوری گذشته اعصابم بهم ریخت.
دربه یکباره بازشد وسامان اومدداخل!شال ازسرم لیزخورد سریع درستش کردم.ابرویی بالاانداخت وباشیطنت گفت:_دخترعمو تازگی هانامحرم شدم؟یااینکه کچلی گرفتی!!. هیچ وقت مقابلش کم نمی اوردم وهمیشه حاضرجواب بودم گفتم:_گزینه اولی درسته یادم باشه دفعه بعد برات جایزه بخرم!لبخندپیروزمندانه ای زدم وبه سالن برگشتم
عروس خوشگل ماهم دوشادوش دامادتوسالن می چرخید لباسش مدل ماهی دنباله دارصورتی رنگ پف داربود!بادیدنم خوشحال شد ودراغوش هم جای گرفتیم براشون ارزوی خوشبختی کردم.
رقص نوروموزیک کاملا فضای سالن روپرکرده بود جایگاه عروس ودامادروبه روی استیج رقص بود که نورش مناسب ورویایی بود
دستی روی شانه ام قرارگرفت بادیدن بهمن لبخندازرولبم محوشد
_افتخاررقص میدی؟!. هولش دادم عقب چون هیکل درشتی داشت تکون نخورد!تاخواستم ردبشم مچ دستم روگرفت دست دیگش روبه دورکمرم حلقه کردازاین نزدیکی حالم بدشد یک لحظه سیدجلوی چشمم اومدانگارقوت گرفتم وباکفش محکم روزانوش زدم! که دستاش شل شد دندونام روازحرص به هم فشاردادم وگفتم :_حدخودت روبدون ودیگه اطراف من افتابی نشو!!.ازدردصورتش جمع شده بود فرصت روغنیمت دونستم وباسرعت دورشدم نزدیک میزخودمون که رسیدم مانتووکیفم روبرداشتم ودرمقابل چشمان حیرت زده مامانم سالن روترک کردم واقعاموندنم جایزنبود!.
اشکام بی اختیارجاری میشد تودلم گفتم:_خداجون من بخاطرتوازاین خوشی های کاذب گذشتم خودت کمکم کن وتنهام نذار.وچقدرازبی وفایی سیدگلگی کردم البته تقصیری هم نداشت ازکجابایدمی فهمیدچه حال وروزی داشتم عشقم یک طرفه بودوبه تنهایی باراین عشق روبه دوش می کشیدم فقط می ترسیدم وسط راه خسته بشم
غریبانه شکستم من اینجاتک وتنها
دل خسته ترینم دراین گوشه دنیا
ای بی خبرازعشق که نداری خبرازمن
روزی توایی که نمانده اثرازمن....
#سجده_عشق
نوشته عذراخوئینی
#قسمت_یازدهم
صبح که ازخواب بیدارشدم هنوزسردردداشتم کش وقوسی به بدنم دادم وازروتخت بلندشدم باهمون لباس های مهمونی خوابم برده بود. میلی به خوردن صبحانه نداشتم فقط یه چای تلخ ریختم.
دستی مقابلم تکون خورد لبخندبی رمقی زدم_سلام مامان.دلخوربه نظرمی رسیدولی جوابم روداد. صندلی روکنارکشیدونشست نگاهش به ساعت بود_اخلاقت روخوب می شناسم تاخودت نخوای نمیشه ازت حرف کشید ولی کاردیشبت بدجورخجالت زده ام کرد همه راجع به توحرف میزدند همین دخترعمه ات یه روانپزشک بهم معرفی کرد!!میگه مشخصه افسرده شدی!!.
_غلط کرده خودش وداداشش بیشتربه دکتراحتیاج دارند!!.من هیچیم نیست.گوشیش که زنگ خوردسریع بلندشدوگفت_سرفرصت باهم حرف میزنیم.
بایکی ازدوستاش شرکت تبلیغاتی زده بود.گاهی اوقات هم تادیروقت می موند.
فقط موقعی که به پایگاه می رفتم حس وحالم خوب بود جلساتشون توطبقه اول که حسینیه بودبرگزارمی شد زودترازهمه رسیدم چادرمودورشونه ام انداختم وبه پشتی تکیه دادم کتاب دعاروازکیفم دراوردم بازهم صفحه موردنظرم زیارت عاشورابود! گاهی اوقات که دلم می گرفت تاکتاب روبازمی کردم این دعامی اومد.اصلامتوجه نبودم که باصدای بلندمی خونم یه لحظه دیدم سخنرانمون خانم عباسی روبروم نشسته! ونم اشکی توچشماش بود.
_چه صدای قشنگی داری.خوش به سعادتت!.
خیلی روسیاه ترازاین حرف هابودم که لایق تعریف باشم بخاطرهمین گفتم:_قبلناتواوقات فراغتم سازمی زدم چون ته صدایی داشتم همراهش می خوندم دوست واشناکلی تشویقم می کردندتاادامه بدم!.
دستم روبه گرمی فشردوگفت:_دیگه به گذشته فکرنکن مهم الانه که موردلطف وعنایت خداقرارگرفتی.خداروشکرکارمنوراحت کردی!!.
متعجب نگاهش کردم.باهمون لبخندهمیشگی گفت:_چندوقتیه دنبال کسی می گردم که باصدای خوبش جلسات مارورونق بده این کارروانجام میدی؟!.
هرلحظه بیشتر توشوک فرومی رفتم یعنی من میشدم مداح؟! این امکان نداشت فقط تونستم بگم_بخدامن لیاقتش روندارم درضمن هیچی هم بلدنیستم.
_خودت رودست کم نگیرعزیزم باهات کارمی کنم راه می افتی.
قطره اشکی ازچشمام جاری شد
من فقط یک قدم سمت خدابرداشتم واین همه به من عزت وابروداد پس اگه ازاول بندگیش رومی کردم چی کارمی کرد. حیف که بیشترلحظاتم روبه تباهی گذروندم.....
روزهاپشت سرهم می گذشت ومن باجدیت تمرین می کردم که پیشترفت زودهنگامم باعث شگفتی خانم عباسی شده بود مامان وباباتاغروب سرکاربودندبهترین فرصت بودکه توخونه تمرین کنم......
نگاهم به صفحه گوشیم افتادچندتماس ازبابام داشتم نگران شدم وسریع شمارش روگرفتم ولی خاموش بود کلیدرو توقفل چرخوندم هنوزداخل نرفته بودم که کسی صدام کرد.به عقب که برگشتم لیلارومقابل خودم دیدم.....