#قسمت_آخر
🌸مجلس پنجم🌸
#بهترین_همراه
کســی کــه اینطــور نگاه میکند خانه اش عبادت گاه اســت و همــه کارهایش عبــادت و بندگــی خــدا.
بیخــود نبود کــه فاطمــه(س)میفرمود:
(لذتــی کــه مــن از حضــور در خدمــت خــدا می بــرم، مــن را از هــر خواســتۀ دیگــری منصــرف کــرده اســت)
یعنی تمام زندگــی مــن غــرق یــک هــدف و یــک خواســته و یــک لــذت هســت.
مرکــز و هدف اصلــی من خداســت. آنقدر لــذت خدمــت به خدا هســتم که حتــی چیزی بــرای خــودم نمی خواهم. پــس همــه کارهــای فاطمه عبادت بود: گندم آســیاب کردنش، بچه شــیردادنش، گهــواره جنباندنش، نان درســت کردنش.
بی خــود نبــود کــه پــس از ازدواجشــان، علــی(ع)در جــواب پیامبــر(ص) کــه پرســیده بــود فاطمه را چطــور یافتی فرمود:
(بهتریــن یــار و همــراه در طاعت خداوند)
فاطمه در زندگی بهترین همــراه برای
عبــادت خــدا بــود. کمــی روی عبــارت دقت کنید. علــی(ع)در جــواب پدری که دختــرش را بــه خانــه اش فرســتاده چنین حــرف میزند.
یعنــی زندگی علی(ع)
و فاطمــه زهــرا(س) سراســر عبادت بود و عبادت گاهشــان همان خانــه کوچک و گلــی. آن وقــت همیــن خانه میشــود خانه ای که جبرائیــل از بــودن در این خانه لذت میبــرد. خانــه ای کــه پیامبــر(ص) در آن بوی بهشــت را استشــمام میکند.
کــدام خانــه؟ همــان خانــه ای کــه بعد از نــزول آیه تطهیــر، به مدت شــش ماه یا
نــه مــاه، هــر روز پیغمبــر(ص) می آمد مقابلش می ایســتاد و آیۀ تطهیــر را تلاوت میکــرد. بعــد میفرمــود:
(السلام علیکم یا اهل البیت النبوه)
یعنــی مردم مدینــه بدانیــد ایــن خانــه، خانۀ وحی اســت. مــردم مدینــه پیغمبر بــدون اجازه وارد ایــن خانــه نمی شــود. جبرئیل بدون اجــازه وارد این خانه نمی شــود. اما بعد از پیغمبــر بــا ایــن خانــه چــه کردنــد؟!
هر چــه فاطمه(س)صــدا زد:
«مــن دختر پیغمبرم.» هر چه صدا زد: «من یادگار رســالتم.» فایده ای نداشــت. هیزم آوردند و درِ ایــن خانــه را به آتش کشــیدند
صـدا صـدای در و مـادری که پشـت در است
صـــدا صدای شکستن، دری که شعله ور است
حرام زاده چـنـان با لــــــگد به در کوبــیـد
که بار شیشه شکست و دودست، روی سر اسـت
ِ شکـسـت بـــال کبـوتر، بیـــا بـرس فـضــه
ِ بیــــا که سهم تو این خرده های بال وپر است
تــا فاطمــه(س) بیــن درودیــوار قــرار گرفــت، نالــه اول صــدا زد: ( بابا ببین بــا دخترت دارند چــه میکننــد؟!)
پدر کــه نداشــت، جوابــی نیامــد. مــادر کــه نــدارد، چــه کند فاطمــه(س)؟! بــرادری نداشــت کــه صدایش کنــد، اینجا دیگر کنیــز خانه اش را صدا زد:
(فضــه بیــا! به خدا محســنم را کشــتند)
#اللهم_صل_علی_فاطمه_و_ابیها_و_بعلها_وبنیها_وسر_المستودع_فیها_بعدد_ما_احاط_به_علمک🌹🕊
#پایان☘