eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
74 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ چیت‌سازیان: چرا رضاخان شیخ خزعل را سرکوب کرد/ میزان حمایت انگلیسی‌ها از شیخ محدود بود   در ادامه همایش درباره «شورش علیه حکومت مرکزی و سرکوب به بهانه تثبیت» بیان کرد: موضوع من در ارتباط با شورش شیخ خزعل و نقش پررنگ قدرت در این ماجراست؛ به این معنا که این جریان با پا گرفتن حکومت‌های محلی مثل شیخ خزعل و سرکوب توسط همه در سایه همکاری، حمایت، پشتیبانی و مسیری بوده که قدرت‌هایی مثل انگلستان نقش اصلی را در آن داشتند.   این پژوهشگر افزود: پژوهش‌های کمّی در این خصوص انجام شده است. عقبه شیخ به دوره قاجاریه باز می‌گردد که هنوز نفت کشف نشده و بودجه کشور از راه استخراج نفت نبوده و ما با دولت مرکزی مقتدری در این دوره مواجه نیستیم.   چیت‌سازیان توضیح داد: رابطه شیخ با حکومت مرکزی و دولت انگلستان و دول خارجی رابطه پیچیده‌ای بود و اگر بخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم، یک سه‌ضلعی میان قدرت انگلستان، حکومت مرکزی که مقطعی در دولت قاجار بود و پس از آن رضاخان بر سر کار آمد و ضلع دیگر شیخ خزعل به‌عنوان حکمران محلی است.   وی ادامه داد: شیخ مدتی با دولت مرکزی چالش‌هایی در زمینه مالیات داشت که حتی درگیری‌هایی میان آنها به‌وجود آمد، اما این جریان و چالش‌ها با نقش انگلیسی‌ها فیصله پیدا کرد و حتی قراردادی میان دو طرف منعقد شد. موازنه میان این دو، دولت انگلستان بود، به این بهانه که هر زمان خواست از این دو طرف بهره‌مند شود.   چیت‌سازیان در ادامه گفت: انگلیسی‌ها از شیخ تا جایی که منافع‌شان پیش برود، حمایت زبانی داشتند. حتی زمانی که شیخ در زمان هرج و مرج و بی‌ثباتی به حمایت نیاز داشته است، از او حمایت نمی‌کنند؛ چراکه اگر شیخ به قدرت می‌رسید، ممکن بود که کنترل انگلیسی‌ها بر شیخ کم شود. این جریان تا زمان بر سرکار آمدن رضاخان، که انگلیسی‌ها نیز در آن نقش داشته‌اند، ادامه پیدا می‌کند. رضاخان پس از به ‌قدرت رسیدن تلاش می‌کند حکومت مرکزی باثباتی ایجاد و نظام سیاسی مطلوب خود را در ایران اجرایی کند؛ پس برای این کار نیاز به سرکوب شیخ داشت.   این پژوهشگر تاریخ توضیح داد: رضاخان تا سال ۱۳۰۱ درگیر مسائل داخلی کشور بود و از طرفی هم انگلیسی‌ها تلاش می‌کردند مهره‌هایشان همچون شیخ را به نحوی از بین ببرند که ضربه‌ای به اعتبارشان وارد نشود. آن چیزی که عامل اصلی است، مسائل کلان نظام بین‌المللی است و نظر رضاخان خیلی ملاک نبود؛ چون او نمی‌خواست خود را در مقابل انگلیسی‌ها قرار بدهد.   وی اشاره کرد: پس از مدتی درگیری، شیخ خود را بدون خون و خونریزی تسلیم رضاخان می‌کند، اما با کمک انگلیسی‌ها جان سالم به در می‌برد؛ چراکه رضاخان دل رئوفی نداشت و حتی به ‌نوعی از شیخ می‌ترسید. شیخ چندسالی در حبس داخلی بود و در نهایت نیز فوت کرد، اما پس از آنکه رضاخان از قدرت کنار رفت، شیخ در نجف خاک شد.   چیت‌سازیان در پایان گفت: در این جریان و تحولات، نقش انگلیسی‌ها بسیار پررنگ است و برکسی پوشیده نیست که اگر انگلستان نبود که بخواهد دخالت کند و بین این دو نیرو را هماهنگ کند، شاید ماجرا به این شکل اتفاق نمی‌افتاد. نمونه این جریان نیز مثل افغانستان است که نقش آمریکا در آن پوشیده نیست و این می‌تواند درسی برای کشور خودمان و منطقه خاورمیانه باشد که قدرت‌های خارجی درصدد رسیدن به منافعشان هستند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ سعیدی: علل حمایت انگلیس از خواهان ایرانی/ منافع ملی چطور اولویت استعمار پیر می‌شود   سپس ، پژوهشگر تاریخ، در موضوع «سیاست انگلیس در دوره پسامشروطه و حمایت آنها از » عنوان کرد: سیاست انگلیس در این دوره یکسان نبود. این کشور همیشه سیاست‌هایش را براساس منافع خود در منطقه تغییر داده است. انگلیس در این دوره همیشه خود را منادی مشروطه معرفی می‌کرد و از این طریق هم توانست برخی مشروطه‌خواهان به‌ویژه افراطی‌ها را جذب خود کند، اما واقعیت این است که در آن دوره وجود یک حکومت مشروطه در ایران لازم بوده و انگلیس همیشه ترس این را داشت که روسیه منافع او را بگیرد.   وی در ادامه افزود: روس‌ها به دلیل نزدیکی به مرزهای ایران و مناسبات گسترده، حضور گسترده‌ای در ایران داشتند، اما انگلیس تلاش داشت روسیه را از سیاست ایران دور کند و شاید بهترین راه همین حکومت مشروطه توسط یکی از نیروهای مشروطه‌خواه حامی انگلیس بود. درهرحال نکته مهم این است که این رقابت تأثیر خاصی در استقلال سیاسی ایران گذاشت تا جایی که این دو قدرت با هم توافق کردند که موازنه داشته باشند، اما این موازنه خیلی پایدار نبود و دو کشور طی قرارداد 1907 برخلاف انتظار مشروطه‌خواهان سیاست مماشات را با هم در پیش گرفتند و به رقابت‌هایشان پایان دادند.   سعیدی یادآور شد: براساس قرارداد 1907 بین روسیه و انگلیس به نام قرارداد سن‌پترزبورگ، ایران بین دو کشور تقسیم شد. علل انعقاد این قرارداد حضور آلمان‌ها بود که در آن دوران به بهانه‌های مختلف زیاد شده بود و نگرانی انگلیسی‌ها را موجب شده بود.   وی با بیان اینکه این قرارداد از جهات دیگری هم بر نارضایتی مردم و بحران‌های سیاسی اثر گذاشت و اضمحلال تدریجی مشروطیت را به دنبال آورد، گفت: به‌خصوص مقارن جنگ جهانی اول که ایران به اشغال درآمد و قحطی و نارضایتی و حکومت‌های تجزیه‌طلب ایجاد شد، مردم همه مشکلات را ناشی از مشروطه و ضعف حکومت مرکزی می‌دیدند.   سعیدی یادآور شد: البته این قرارداد در سال 1915 طی یک معاهده سری لغو شد و جای آن را معاهده 1915 گرفت و در آن اختیارات روسیه از قرارداد قبلی هم فراتر رفت. این سیاست تا پایان جنگ جهانی اول ادامه یافت.   وی اظهار داشت: علت اتخاذ سیاست‌های متفاوت از سوی انگلیس در برهه‌هایی که بدان اشاره شد، تأمین منافع ملی خود بود. درواقع برای کشورهای غربی مثل انگلیس تنها یک راهنمای عمل در سیاست خارجی هست و آن هم منافع خودشان است. حال ممکن است اینها منافعشان به سمت یک حکومت مستبد یا مشروطه‌خواه یا بی‌ثبات کردن وضعیت سیاسی یک کشور باشد؛ موضوعی که نمونه‌های آن را در دوره‌های مختلف تاریخ ایران شاهد بودیم.   https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️نقش نخبگان سیاسی در ساخت دوره پهلوی اول ، مورخ درباره «دولت‌سازی در دوره پهلوی اول» طی سخنانی عنوان کرد: در میان عواملی که در تأسیس یک دولت و جریان تثبیت یا فروپاشی آن مؤثر است می‌توان به ساختار سیاسی دولت و چگونگی شکل‌گیری این ساختار اشاره کرد؛ بحثی که فرایند دولت‌سازی نام دارد. گفته می‌شود فرایند دولت‌سازی از سوی نخبگان جامعه صورت می‌گیرد و این مسئله در زمینه تأسیس دولت به‌خوبی آشکار است.   وی در ادامه افزود: در بحث نقش نخبگان سیاسی در دوره پهلوی اول باید گفت که ما باید یک نگاه زمان‌مند داشته باشیم؛ یعنی عقب‌گرد تاریخی به سال‌های 1287 تا 1299 که در این سال‌ها به واسطه ناکامی مشروطه در تحقق اهداف خود که برقراری یک نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی پارلمانی و تأسیس مجلس ملی و ایجاد مجلس محدود به قانون است، مشروطه ناکام ماند و دخالت قدرت‌های بیگانه هم به حدی رسید که به تسخیر مناطقی از ایران رسید.   اکبری اظهار داشت: در این شرایط اوضاع ایران به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دچار نابسامانی و هرج‌ومرج برآمده از زوال سلطنت قاجار و ناکامی مشروطه و دخالت بیگانگان شد. این امر باعث شد که یک چرخش در گفتمان نخبگان سیاسی ایجاد شود که به تأسیس یک دولت مقتدر مرکزی برسد.   وی با اشاره به نقش و تأثیر قدرت‌های بیگانه در شکل‌گیری گفتمان داخلی گفت: به عنوان مهم‌ترین قدرت بیگانه در ایران از زمانی که نتوانست قرارداد 1919 را اجرا کند، در خیلی زمینه‌ها در ایران ناکام ماند و به دنبال یک راه حل تازه بود. سرانجام هم با پیش آمدن وضع مذکور این قدرت راه حل را در اجرای یک برنامه‌ای که بتواند دولت ضعیف قاجار را براندازد و یک دولت مقتدر و کارآمد اما نظامی روی کار بیاورد، دید.   این پژوهشگر اظهار داشت: در این شرایط که هم نیروهای داخلی و هم خارجی خواهان تأسیس قدرتی مقتدر در ایران بودند، بین نخبگان سیاسی و جریانات روشنفکر بر سر ساختار قدرت در آینده ایران نوعی انشقاق ایجاد شده بود؛ به گونه‌ای که سه جریان اینجا قابل ردیابی است: جریان اول همان مشروطه‌طلبان سابق هستند که همچنان بر تأسیس نظام سلطنت تأکید دارند، اما اینها به انفعال کشیده شدند؛ چون گزینه و راهکار مناسب برای بازگرداندن اصول مشروطه در ایران را نداشتند. جریان دوم کسانی بودند که جریان مشروطه ایرانی را مطرح می‌کردند و این تز متأثر از فکر افرادی مثل آخوند خراسانی و میرزای نائینی هم بود.   وی ادامه داد: جریان سوم هم خواهان پیاده‌سازی الگوی تجدد آمرانه در ایران بودند و اینها توانستند در سطح جامعه هژمون ایجاد و به تأسیس دولت جدید در ایران تحت عنوان پهلوی اول اهتمام کنند. گام اول این نخبگان عضویت در کمیته آهن در سال‌های منتهی به کودتای 3 اسفند بود که توسط انگلیسی‌ها سامان‌دهی شده بود.   اکبری با بیان اینکه طیفی از نخبگان بنام و برجسته مثل  و  هم در این جریانات به مخالفت با اقدامات رضاخان و نخبگان غرب‌گرا اهتمام ورزیدند، گفت: اما در این برهه تاریخی کفه ترازو به نفع گروه دوم چربید و آنها توانستند تا حد زیادی اقدامات خود را ساماندهی کنند؛ اشخاصی همچون تیمورتاش و در اینجا نقش مهمی بازی کردند.   وی همچنین توضیح داد: آنچه در یک روند تاریخی اتفاق افتاد یک جریان معکوسی بود طی آن، نخبگان همچون لیبرال‌ها و غرب‌گراهای اوایل مشروطیت با تندروی‌ها و تأکید بر غربی‌سازی ایران و نادیده انگاشتن زمینه تاریخی هویتی و فرهنگی ایران با صرف پرداختن به الگوی پیشرفت غربی در جامعه مذهبی، نتوانستند اقبال عمومی را کسب و میدان اجتماعی را با میدان سیاسی هماهنگ کنند. بنابراین اگرچه به‌ظاهر ما شاهد یک دولت مقتدر و مرکزی در ایران هستیم و مجلس ملی و مطبوعات داریم، اما آنچه بعد از سال‌های 1305 اتفاق می‌افتد چنبره یک دیکتاتوری آهنین در ایران است که دیگر رضاخان را از حالت منجی و قهرمان سیاسی به شخصی مستبد تبدیل می‌سازد که تنها خودش باید در مرکز هرم قدرت باشد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️منیری: رفتار رضاشاه در دوران حکومتش برخلاف بیانیه‌اش در دوران کودتا بود ، به‌عنوان پژوهشگر بعدی، درخصوص «استعاره‌های سیاسی در بیانیه رضاشاه» سخن گفت و اشاره کرد: به محض ورود کودتاگران به تهران بیانیه‌ای از سوی رضاخان به نام «حکم می‌کنم» منتشر می‌شود که سخنان من دراین‌باره است. در ابتدا لازم است که بگویم معنای استعاره در این پژوهش با معنای سنتی استعاره متفاوت است و نباید خلط مبحث با استعاره سنتی داشته باشیم. نقش استعاره در این پژوهش کمک می‌کند که مفاهیم را بهتر درک کنیم؛ به‌این معنا که استعاره یک فرآیند است. با استعاره مفهومی ماهیت اعمال و ایدئولوژی سیاسی را نمی‌توان به صورت مستقیم درک کرد.   وی افزود: با استفاده از این روش تکنیکی و با بررسی‌های انجام‌شده می‌توان به‌خوبی مشاهده کرد که در بیانیه از استعاره کلیدی سلطه برای سیطره بر زیست سیاسی شهروندان استفاده شده است. این سیطره سیاسی با کودتای 3 اسفند تغییر می‌کند؛ بنابراین مسئله فقط این نیست که رضاخان تا چه اندازه با کمک‌های خارجی موفق به کسب قدرت شده است.   منیری در ادامه سخنانش اشاره کرد: رضاخان در همکاری با شبکه نظامی و سیاسی انگلستان توانست کودتای خود را در 3 اسفندماه تحقق بخشد و بیانیه‌ای تحت عنوان «حکم می‌کنم» منتشر کند که حاوی استعاره‌های سلطه، کنترل‌کننده و کنترل‌‌شونده است. دستور فرمان از بالاست و هدف و مقصد را بیان می‌کند. در این بیانیه نه تنها درخصوص حفظ فراگیر ترس، سیاست‌زدایی از شهروندان و نقض قوانین مشروطیت صحبت کرد، بلکه حفظ سیاسی جامعه را در دو سطح سیاسی و زندگی تنظیم و تغییر داد تا سلطه سیاسی خود را مقابل دوست و دشمن نگه دارد.   این پژوهشگر تأکید کرد: به سخن دیگر، رضاخان به بهانه حفظ امنیت عمومی و بستر مناسب برای تثبیت اوضاع کودتا در دوران پس از کودتا، زندگی افراد و گروه‌های آزادی‌خواه را سرکوب کرد و منش تحقیرآمیزی نسبت به گرایش سیاسی شهروندان در پیش گرفت. با شخصی ‌شدن حوزه قدرت، رضاشاه عرصه را بر سیاست‌های غیر رسمی تنگ کرد. او در دوره سلطه سیاسی خود نهادهای مدنی را گروه‌های دشمن، خائن، رقیب و مانع توسعه ایران معرفی کرد؛ ازهمین‌رو در سیاست‌زدایی از شهروندان، ناامنی را ترویج می‌کرد و این کار برخلاف هدفی بود که خود در بیانیه‌اش اعلام کرده بود.   وی توضیح داد: زمانی که رضاشاه هرگونه مشروعیت لازم را در برابر قانون از دست داده بود، مشروعیت سیاسی مبتنی بر زور را جایگزین کرد. برای سخن آخر نیز باید گفت که تمام پیکره این بدنه چیزی جز استعاره زنجیره بزرگ نیست. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ نقش وزارت جنگ در به‌ قدرت رسیدن درخصوص «نقش وزارت جنگ در شکل‌گیری قدرت » بیان کرد: در سال‌های بین کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۴ش، حوادث بسیاری در ایران رخ داد که باید مورد مطالعه قرار بگیرد. در جریان بررسی حوادث به این نکته برمی‌خوریم که سایه وزارت جنگ بر روی بسیاری از این حوادث در این دوره سنگینی می‌کند. این وزارتخانه برخلاف وظیفه خود، که حفظ نظم و امنیت در کشور بود، از محدوده اختیاراتش فراتر رفت و در بسیاری از مسائل سیاسی این برهه دخالت کرد.   وی افزود: در جریان کودتای ۱۲۹۹، وزارت جنگ نقش مؤثری ایفا کرد و زمانی که کودتاچیان وارد تهران شدند، این سازمان قدرت زیادی داشت. کودتاچیان از لحاظ نفرات و تجهیزات در سطح پایین‌تری از نظامیان حاضر در تهران بودند، اما تنها چند ساعت طول کشید تا کودتاچیان موفق شدند و وزارت جنگ نظاره‌گر تصرف شهر به دست آنها بود.   این پژوهشگر در ادامه عنوان کرد: وزارت‌ جنگ در مسائلی خارج از وظایفش مداخله می‌کرد که عمده این مسائل سیاسی بود و سعی داشت بر تصمیمات مجلس چهارم شورای ملی نیز تأثیر بگذارد و از این طریق به هدف خود برسد و در این مسیر با هیچ‌کدام از کابینه‌های دولت همراه نبود؛ به‌گونه‌ای که یکی پس از دیگری به دلیل فشارهای وزارت جنگ استعفا می‌دادند.   وی ادامه داد: وزارت جنگ پس از تسلط بر شورای ملی پنجم توانست با فشارآوردن به احمدشاه دستخط ریاست‌الوزرایی رضاخان را از او بگیرد. نظامیان بسیاری از سیاستمداران از جمله  را دستگیر کردند و ریاست‌الوزرای وقت، که از این شرایط به ستوه آمده بود، از کار استعفا و رضاخان جایگاه او را تصاحب کرد. البته ریاست‌الوزرا شدن رضاخان به ‌معنای پایان دخالت وزارت جنگ در امور سیاسی نبود. هدف دیگر این وزارت بالاتر از این بود. جریانی بود که از سوی وزارت جنگ طراحی و حمایت می‌شد و این وزارتخانه سعی داشت با تغییر قانون اساسی خاندان قاجار را از سلطنت بردارد.   کشاورزی در پایان سخنانش بیان کرد: اقدامات دیگری از سوی وزارت جنگ برای خلع قاجار از سلطنت همچون چاپ مقالات در روزنامه، نشریه و... انجام شد که این کار به تشکیل مجلس مؤسسان منجر گردید و در آن احمدشاه در نهایت از سلطنت خلع شد و رضاخان با عنوان رضاشاه به پادشاهی ایران رسید. بررسی نقش این وزارتخانه در به سلطنت رسیدن رضاشاه از یک‌سو به شناخت بهتر این سازمان و از سوی دیگر به شناخت دقیق‌تر حوادث این دو دوره کمک می‌کند. هرچه دراین‌باره بیشتر مطالعه می‌کنیم، بیشتر به نقش این وزارتخانه در امور سیاسی ایران پی می‌بریم. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ ده برابر شدن قیمت قوت غالب مردم قحطی نان در شهریور 1320؛ پایگاه اطلاع‌رسانی  ؛ تا روز 10 شهریور تمام دکان‌های شهر تعطیل بود. نانواها به زور مأمورین حکومت‌نظامی چند ساعتی به پخت نان مشغول می‌شدند، سپس آنها نیز دکان خود را تعطیل نموده از شهر خارج می‌شدند و سیل جمعیت بدون نان در خیابان‌ها باقی می‌ماندند. آنها که توانایی مالی داشتند برای ذخیره‌سازی و تأمین مایحتاج خود حاضر بودند کالای مورد نیاز را به هر قیمتی بخرند. همین مسئله باعث شده بود قیمت اجناس به‌طور سرسام‌آوری بالا برود و قیمت نان، که هر سه کیلو سه ریال بود، به‌طور آزاد تا کیلویی ده ریال به فروش می‌رسید.   شماره آرشیو: 1-381-336م   ، ذکاءالملک فروغی و ، تهران، انتشارات سخن و علمی، 1367، ص 97 https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
‍ ✳️ #سیدمصطفی_تقوی در همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان»: #رضاخان مبتکر مدرنیزاس
تقوی.mp3
24.14M
✳️ سیدمصطفی تقوی در همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان»:رضاخان مبتکر مدرنیزاسیون و پدر ایران نوین نیست دکتر سیدمصطفی تقوی در همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان» گفت: ما نباید درک کاریکاتوری از تاریخ ایران داشته باشیم. اولا باید همه پارامترها را فارغ از رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی ببینیم و دوما پیشینه مدرنیته و مدرنیزاسیون را در ایران توجه کنیم و براساس آن جایگاه مدرنیزاسیون رضاخان مشخص شود. براین اساس نه رضاخان مبتکر مدرنیزاسیون و نه پدر ایران نوین محسوب می‌شود! نکته مهم دیگر این است که باید توجه داشته باشیم مدرنیزاسیون دوره رضاشاه، محصول اندیشه و فهم جریان روشنفکری از مشروطه به بعد درباره مدرنیزاسیون و مدرنیته بود و فهم آنان نیز تقلیدی از فهم اروپامحور از مدرنیته بود. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ نجفی: سقوط رضاخان یک پروسه فرهنگی است   سخنران دوم #موسی_نجفی ، استاد تاریخ دانشگاه، با موضوع «سق
نجفی.mp3
12.7M
✳️ نجفی: سقوط رضاخان یک پروسه فرهنگی است ، استاد تاریخ دانشگاه در این همایش با اشاره به اینکه با کودتای انحراف تکمیل شد، توضیح داد: در حقیقت سقوط یک پروسه بود و کار نداریم او را انگلیس یا هر کسی دیگر جلو انداخته است؛ بنابراین این سقوط فرهنگی است که در نهضت‌های بیداری اسلامی وارد می‌شود و از ذات این نهضت‌ها عبور می‌کند و آن را یک تفسیر غیردینی و سکولار می‌کند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ حسینی: تأکید رضاشاه بر میراث باستانی قبل از اسلام بود   سپس #سیدمرتضی_حسینی با موضوع «رضاشاه پهلو
سیدمرتضی حسینی.mp3
14.19M
✳️ حسینی: تأکید رضاشاه بر میراث باستانی قبل از اسلام بود پژوهشگر تاریخ معاصر طی سخنانی در این همایش با موضوع «رضاشاه پهلوی و ترکیب بی‌قواره باستان‌گرایی ملی‌گرا» اظهار داشت: پس از رسیدن به سلطنت، به منظور تحقق برنامه‌های مدنظر خود به زیرساخت‌های فکری جدیدی نیاز داشت که از نظام رو به زوال قاجار مستقل باشد. «ملی‌گرایی باستان‌گرا» یکی از این پایه‌های ایدئولوژیک بود که در سال‌های پس از انقلاب مشروطه تا کودتای 3 اسفند 1299ش، توسط روشنفکران غرب‌گرا و روزنامه‌نگارن قوام یافته بود. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ مکی: نقش قرارداد دارسی در صنعت نفت ایران/ چطور نفت ایران در سطح دنیا پررنگ شد   سیدامیر مکی، چهار
مکی.mp3
18.98M
✳️ مکی: نقش قرارداد دارسی در صنعت نفت ایران/ چطور نفت ایران در سطح دنیا پررنگ شد به گواه تاریخ و ادله فراوان، انعقاد قرارداد 1933 بزرگ‌ترین خیانتی بود که یک دولت برای حفظ منافع بیگانگان علیه مردمش مرتکب شد و قطعا می‌توان حدوث کودتای ننگین 28 مرداد و ایجاد دولت نظامی زاهدی در سال 1953م را نیز علت و دلیلی بر لغو قرارداد 1933 در فرآیند ملی شدن صنعت نفت ایران دانست که پس از آن هم پیدایش و ایجاد فضای استعماری نوین با تشکیل کنسرسیوم نفتی انگلیسی ـ آمریکایی ادامه زنجیره نوین امپریالیستی تا وقوع انقلاب اسلامی ایران بود. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ چیت‌سازیان: چرا رضاخان شیخ خزعل را سرکوب کرد/ میزان حمایت انگلیسی‌ها از شیخ محدود بود   #محمدرضا_
محمدرضا چیت‌سازیان.mp3
15.98M
✳️ چیت‌سازیان: چرا رضاخان شیخ خزعل را سرکوب کرد/ میزان حمایت انگلیسی‌ها از شیخ محدود بود در ادامه همایش درباره «شورش علیه حکومت مرکزی و سرکوب به بهانه تثبیت» گفت: پس از مدتی درگیری، شیخ خود را بدون خون و خونریزی تسلیم رضاخان می‌کند، اما با کمک انگلیسی‌ها جان سالم به در می‌برد؛ چراکه رضاخان دل رئوفی نداشت و حتی به ‌نوعی از شیخ می‌ترسید. شیخ چندسالی در حبس داخلی بود و در نهایت نیز فوت کرد، اما پس از آنکه رضاخان از قدرت کنار رفت، شیخ در نجف خاک شد. در این جریان و تحولات، نقش انگلیسی‌ها بسیار پررنگ است و برکسی پوشیده نیست که اگر انگلستان نبود که بخواهد دخالت کند و بین این دو نیرو را هماهنگ کند، شاید ماجرا به این شکل اتفاق نمی‌افتاد. نمونه این جریان نیز مثل افغانستان است که نقش آمریکا در آن پوشیده نیست و این می‌تواند درسی برای کشور خودمان و منطقه خاورمیانه باشد که قدرت‌های خارجی درصدد رسیدن به منافعشان هستند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ سعیدی: علل حمایت انگلیس از #مشروطه‌ خواهان ایرانی/ منافع ملی چطور اولویت استعمار پیر می‌شود   سپس
زهرا سعیدی.mp3
14.82M
✳️ سعیدی: علل حمایت انگلیس از مشروطه‌ خواهان ایرانی/ منافع ملی چطور اولویت استعمار پیر می‌شود سپس ، پژوهشگر تاریخ، در موضوع «سیاست انگلیس در دوره پسامشروطه و حمایت آنها از » عنوان کرد: سیاست انگلیس در این دوره یکسان نبود. این کشور همیشه سیاست‌هایش را براساس منافع خود در منطقه تغییر داده است. انگلیس در این دوره همیشه خود را منادی مشروطه معرفی می‌کرد و از این طریق هم توانست برخی مشروطه‌خواهان به‌ویژه افراطی‌ها را جذب خود کند، اما واقعیت این است که در آن دوره وجود یک حکومت مشروطه در ایران لازم بوده و انگلیس همیشه ترس این را داشت که روسیه منافع او را بگیرد. وی اظهار داشت: علت اتخاذ سیاست‌های متفاوت از سوی انگلیس در برهه‌هایی که بدان اشاره شد، تأمین منافع ملی خود بود. درواقع برای کشورهای غربی مثل انگلیس تنها یک راهنمای عمل در سیاست خارجی هست و آن هم منافع خودشان است. حال ممکن است اینها منافعشان به سمت یک حکومت مستبد یا مشروطه‌خواه یا بی‌ثبات کردن وضعیت سیاسی یک کشور باشد؛ موضوعی که نمونه‌های آن را در دوره‌های مختلف تاریخ ایران شاهد بودیم. @iichs_ir