✳️ رضاخان و بازی سیاسی در دوران جنگ جهانی دوم
#مهرزاد_بختیاری_منش ، پژوهشگر تاریخ، با روایت علل سقوط رضاخان عنوان کرد: روسها در گذشته یک مردم قبیلهای و در مقایسه با اروپاییها قدری وحشیتر بودند، اما در دوره پتر کبیر اروپاییسازی روسیه شروع و در زمان کاترین نیروهای نظامیشان قدرتی یافتند که برای فتح سراسر بخش شمالی قاره آسیا پیشروی خود را داشتند. در جنگهای ایران و روس ما با ارتشی روبهرو بودیم که از قوای عشایر ما برتری چشمگیری داشت.
وی در ادامه افزود: زمانی که ارتش قاجار در ایران شکست خورد، قوای روسیه در تلاش برای رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس بود که این دوره آشتی بین ایران و روس ایجاد میشود. این آشتی یک مذاکره جدی از طرف انگلیسیها بود که از تصرف ایران توسط روسها بهشدت نگران بودند؛ زیرا دسترسی روسیه به خلیج فارس باعث پایان هژمونی انگلیس در منطقه میشد؛ بنابراین میانجیگر آنها همراه با فشار جدی به مسکو بود، اما روسها به عنوان پیروز جنگ کماکان در راستای فشار به ایران، غرامت سنگینی گردن ایران گذاشتند که با رایزنی انگلیس این غرامت کم شد. در آن دوره، رجال سیاسی ایران تبدیل به افرادی شیفته غرب شده بودند، درحالیکه موازنه قدرت بین انگلیس و روس برقرار شده بود.
بختیاریمنش در مقایسه بین استعمار انگلیس و سلطهطلبی روس گفت: انگلیسیها خیلی بهظاهر متمدنتر از روسها بودند، اما روسها وحشیگری داشتند. در این دوره انگلیسیها موزیتر هستند و سعی میکنند اول آشنا شوند و سپس قدرت را از طریق واسطه اعمال کنند؛ حالآنکه روسها در فکر درندگی و قلدری بودند.
وی با اشاره به اینکه با روی دادن انقلاب بلشویکی در روسیه، استالین روی کار آمد و او هم در دوره اول، مشغول پاکسازی بود و نگاه برونمرزی نداشت، گفت: پس رضاخان فرصت این را داشت که از راه حمایتهایی که ابتدای کار از او میشد، ارتشی بهوجود بیاورد، نیروی دریایی بسازد و در سرپرستی نخجوان یک نیروی هوایی ایجاد کند و به ریاست بایندر نیروی دریایی بسازد. منتها در سه، چهار سال آخر دوره سلطنت رضاخان، که مقارن با جنگ جهانی اول بود، ما اینجا با عدم شناخت فضای جهان و علم ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک در خصوص تشخیص تحولات روبهرو هستیم.
بختیاریمنش با اشاره به نقش ورود آلمانها به ایران همزمان با جنگ جهانی دوم و سقوط رضاخان گفت: آلمان در ابتدای جنگ دست بالاتر را داشت، اما این کشور یک جزیره نهفته کنج اروپا بود؛ درحالیکه انگلستان تمام نفت حوزه خلیج فارس را در دست داشت و روسیه هم شمال آسیا تا چین را. ظرفیت نظامی آلمان بیش از چهار سال کفاف تداوم جنگ پیروزمندانه را نمیداد. آنچه آلمان را شکست داد فرسایش در جنگ بود. انگلیسیها ابتدا به رضاخان اعتراض کردند که نمکدانشکنی نکند و به آلمان نگراید و ضمن اخراج کارشناسان آلمانی امکان استفاده از خاک ایران برای کمکرسانی به شوروی را فراهم سازد، اما رضاخان فکر میکند که آلمان در حال بردن جنگ است و نباید با آنها مشکل پیدا کند.
وی یادآور شد: از سوی دیگر هم #رضاخان خود را صاحب قدرت و ارتش و تسلیحات قوی میبیند و در یک توهم است؛ درنتیجه در پاسخ به بیرون کردن آلمان جواب منفی میدهد. در مرحله بعد هم سفرای روس و انگلیس او را تهدید میکنند، اما باز هم رضاخان اعتنا نمیکند، حال اینجا متفقین تشخیص میدهند که باید به ایران حمله کنند و او را براندازند. انگلیسیها اطلاعات ارتش ایران را در اختیار روسیه قرار میدهند تا با هم از پس رضاخان برآیند و نیرویی بزرگتر از ارتش ایران برای حمله به کشور فراهم میآورند.
بختیاریمنش در پایان گفت: در مجموع ایران در زمان جنگ جهانی دوم لطمه زیادی خورد، اما مردم ایران خوشحال بودند؛ چون دیکتاتوری رضاخان در قرن بیستم یک استبداد عقبمانده متوحش بود تا آنجا که حتی وزیر جنگ نخجوان نیز در بحرانیترین لحظه حمله متفقین در همکاری با آنها ارتش را منحل میکند و هرگونه امکان بقای رضاخان را از بین برد و تیر خلاص را به او شلیک کرد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ رضاخان و بازی سیاسی در دوران جنگ جهانی دوم #مهرزاد_بختیاری_منش ، پژوهشگر تاریخ، با روایت علل سق
مهرزاد بختیاری منش.mp3
21.47M
✳️ رضاخان و بازی سیاسی در دوران جنگ جهانی دوم
بختیاریمنش با اشاره به نقش ورود آلمانها به ایران همزمان با جنگ جهانی دوم و سقوط رضاخان گفت: آلمان در ابتدای جنگ دست بالاتر را داشت، اما این کشور یک جزیره نهفته کنج اروپا بود؛ درحالیکه انگلستان تمام نفت حوزه خلیج فارس را در دست داشت و روسیه هم شمال آسیا تا چین را. ظرفیت نظامی آلمان بیش از چهار سال کفاف تداوم جنگ پیروزمندانه را نمیداد. آنچه آلمان را شکست داد فرسایش در جنگ بود. انگلیسیها ابتدا به رضاخان اعتراض کردند که نمکدانشکنی نکند و به آلمان نگراید و ضمن اخراج کارشناسان آلمانی امکان استفاده از خاک ایران برای کمکرسانی به شوروی را فراهم سازد، اما رضاخان فکر میکند که آلمان در حال بردن جنگ است و نباید با آنها مشکل پیدا کند.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ در روز سوم همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان:
محمدی: مسئله حضور آلمانها در ایران بهانه بود
سومین روز همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان؛ بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در ۳ شهریور ۱۳۲۰» به دبیری دکتر #موسی_حقانی ، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، در این پژوهشکده با حضور اساتید مختلف حوزه تاریخ برگزار شد.
#منوچهر_محمدی ، پژوهشگر، با موضوع «علل و عوامل برکناری #رضاخان با تأکید بر آلمانگرایی» طی سخنانی عنوان کرد: متأسفانه تاریخ گذشته در دست بیگانگان و کسانی بوده که آلت دست آنها بودند، اینها مطالب را طوری که خودشان میخواستند، نوشتند. یکی از دروغهای بزرگ تاریخ درباره رضاخان است؛ چرا که در تاریخ اینطور به ما القا کردند که رضاخان گرایش به آلمانها داشت؛ چون رضاخان اصرار داشت که آلمانها در ایران باشند، درنتیجه با یک اولتیماتوم ۲۴ ساعته ایران را اشغال و رضاخان را عزل کردند. این یک دروغ بزرگ تاریخ است، درحالیکه در واقعیت امر چنین چیزی درست نیست.
وی با بیان اینکه رضاخان را خود انگلیسیها سرکار آوردند، توضیح داد: پس از کودتای ۱۲۹۹ و در 3 شهریور ۱۳۲۰ چون تاریخ مصرف رضاخان تمام شده و میبایست میرفت، خودشان هم او را عزل و به تبعیدگاه فرستادند؛ بنابراین مطلقا این نیست که چون او به آلمانها گرایش یافت و حاضر نشد آنها را از ایران بیرون کند، آنها برکنارش کردند.
محمدی با اشاره به اینکه آلمانها با توصیه خود انگلیسیها وارد ایران شدند، افزود: علتش هم این بود که حکومت بلشویکی در روسیه، خطری برای اروپا و غرب بود و انگلیس که توان مقابله با آنها را نداشت، دنبال یک موازنه بود. چون آمریکاییها حاضر نشده بودند در مقابل شوروی بایستند، انگلیس ناچار شد هم حزب نازی به رهبری هیتلر را تقویت کند و هم با ایجاد یک کمربند بهداشتی به قول خودشان جلوی میکروب بلشویک را بگیرند.
این پژوهشگر اظهار داشت: با توجه به مرز ۲۵۰۰ کیلومتری ما در ایران با #شوروی ، اینجا هم میبایست در مقابل شوروی، که هم تمایل به آبهای گرم خلیج فارس داشت و هم دنبال نفوذ اقتصادی و کمونیستی بود، ایستادگی میکردند و لذا آلمانها را تشویق کردند تا به ایران بیایند و جالب است که تا آخر هم به آنها اجازه دادند که هر فعالیتی کنند جز اینکه به نفت طمع نداشته باشند.
وی با بیان اینکه در تیرماه ۱۳۲۰ #متفقین به جمعبندی رسیدند که ایران باید اشغال شود، توضیح داد: به همین دلیل تصمیم میگیرند مسئله حضور آلمانها را در ایران بهانه بکنند و به این وسیله ایران را اشغال کنند. رضاخان در این زمان دچار توهم شده بود که واقعا مسئله تدارکات متفقین است؛ بنابراین رضاخان پس از اشغال ایران تاریخ مصرفش تمام شد و از ایران تبعید شد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ سلیمی نمین: ملت ایران در نهضت مشروطه به هیچ وجه به دنبال تغییر بنیادین در کشور نبود
عباس #سلیمی_نمین ، پژوهشگر، در روز سوم همایش بیان کرد: موضوع سخنرانی من این است که چگونه خیزش بسیار پراهمیت تاریخ ایران، که یک گام بلند در مسیر توسعه سیاسی بهشمار میآمد، نه تنها خنثی شد، بلکه موجب شد ملت ایران دو گام به عقب بردارد. درباره نهضت مشروطه، که از نام آن برمیآید بهمعنای مشروط کردن قدرت و مشارکت مردم در امور خودشان است، سخن میگویم.
وی افزود: شرایط سرکوب مردم در این جریان اینطور نبود که به قبل از مشروطه برگردیم؛ آنچنان تیغ این سرکوب برنده بود که ملت ایران نتوانست گامی در بحث سیاسی بردارد و استقلال خود را حفظ کند.
سلیمینمین با طرح این پرسش که با چه ساختاری مطالبه ملت ایران اینگونه سرکوب شد، گفت: ملت ایران در نهضت مشروطه به هیچ وجه به دنبال تغییر بنیادین در کشور و انسداد سیاسی نبود؛ چراکه میتوانست در قدرت تأثیر داشته باشد. اگر انسداد سیاسی وجود داشت، مطالبه ملت حداکثری میشد و تغییرات بسیاری مطالبه میکرد، اما وقتی در حد مشروط کردن قدرت مطالبه میکند؛ یعنی میتواند بر روند قدرت تأثیر گذارد.
این پژوهشگر بیان کرد: ما هزینه چندانی چون قتلعامهای گسترده برای میل به خواستهها و دستیابی به #مشروطه پرداخت نکردیم. این مطالبه یک مطالبه حداقلی و تأثیرگذاری در قدرت و تقویتکردن آن است. نهضت مشروطه نخواسته است که تمام پایههای قدرت را تغییر بدهد، اما یک گام بزرگ در حوزه سیاسی محسوب میشود و اگر مردم میتوانستند قدرت پادشاه را مهار کنند، نگرانی جدی از مردم گرفته میشد.
وی ادامه داد: آنچه محور تحرکات مردم است، نگرانی از سلطه بیگانه است؛ یعنی اهدای امتیازات پادشاه به بیگانگان، نگرانیهایی را از بحث استقلال و صیانت از شئون خود مردم ایجاد کرد.
سلیمینمین تأکید کرد: البته در این میان، جریاناتی را شاهد هستیم که به دنبال برهم زدن تعاملات در کشور است؛ یعنی با اینکه شاه مشروطه را امضا کرده است، اما حرکتهایی در جامعه صورت میگرفت که تلاش میکرد تعاملات سازنده را به بن بست بکشاند و جامعه را با هرجومرج یکی کند.
وی بیان کرد: یکی از مسائلی که توانست در تاریخ معاصر، ملت ایران را در مطالبه خود ناکام بگذارد، طرح شعارهای تندروانه و حرکتهای تند نسبت به شرایط جامعه است؛ در شرایطی که میتوان با کمترین هزینه یک مطالبه سیاسی را رقم زد، دست به اقدامات پرهزینه آن زمان نه تنها مطالبه مردم را تحقق نبخشید، بلکه موجب تثبیت بیگانگان برای کسب منافعشان در ایران شد و ملت ایران را در گامی که برداشته بود، به عقب زد. درباره مشروطه، پژوهشهای بیشتر و جدیتری باید صورت بگیرد؛ مطبوعاتی که میتوانستند در مسیر توسعه مشروطه باشند، بدترین توهینها را به شاه داشتند و این جریان پیشنیاز کودتا بهشمار میآمد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ تقابل روحانیت و رضاخان چطور شروع شد
#داود_امینی ، پژوهشگر، با موضوع «چالشهای روحانیت با #رضاشاه » طی صحبتهایی گفت: در روی کار آمدن رضاشاه در کشور ما روشنفکران نقش عمده داشتند. رضاشاه در ابتدای کودتا و در مسند وزارت جنگی و سردار سپهی تظاهر زیاد به مذهب کرد تا اعتماد روحانیت را جلب کند؛ چرا که روحانیت و مراجع عظام مخالف حضور او بودند.
وی در ادامه افزود: بنابراین وی در عزاداری سیدالشهدا دسته قزاقها را راه میاندازد و پای پیاده به زیارت سیدالشهدا(ع) میرود و در نهایت قسم میخورد که پاسدار مذهب تشیع باشد؛ در واقع همان چیزی که در قانون اساسی مشروطه هم آمده است، اما میبینیم که پس از جمهوریخواهی، رضاشاه دیگر طور دیگری عمل میکند و به بهانه هرجومرج جامعه دستورالعملهای مختلف صادر میکند.
امینی با اشاره به قانونشکنی رضاشاه در زمینه حوزههای علمیه و تقابل او با ماهیت امر به معروف و نهی از منکر، گفت: وی از همان زمان، مقابله خود را با دستورات دینی و روحانیت علنی میکند و پس از آن، مسئله نظام اجباری را مطرح میکند و میگوید که سربازان میبایست به پادگانها بروند و بعد هم شاهد تحصن و اعتراض علما در قم هستیم.
وی با بیان اینکه برای ختم قائله تحصن روحانیت عملا رضاشاه در تقابل با روحانیت قرار میگیرد، گفت: حرکتهای رضاشاه در زمینه غربی شدن ضربهها و هزینههای زیادی برای کشور داشت. در قضیه #کشف_حجاب چقدر لباس، کلاه و اقلام ضدفرهنگی به کشور وارد شد. رضاخان میخواست زبان کشور را نیز همچون اتاتورک در ترکیه تغییر دهد که با تهدید علما و روحانیت روبهرو شد.
امینی در ادامه افزود: #رضاخان تلاش کرد روحانیت را تهدید و محدود کند؛ بنابراین به یک سری حرکات مثل درآوردن آمار ائمه جماعات، طلبهها، مدرسین، مساجد و روحانیت دست زد؛ چرا که تصمیم داشت با دین و مذهب مبارزه کند. لذا به مساجد دستورالعمل میدهد که دیگر ختمها با میز و صندلی برگزار شود تا دیگر روحانیت بالای منبر نروند. وی همزمان قضیه تبدیل کلاه پهلوی به فرنگی را مطرح کرد که آیتالله قمی مرجع تقلید برمیخیزد. حتی تلاش میکرد که افکار غربزدگی را به طلبهها آموزش دهد که در همه اینها به استثنای تربیت روحانیون دربار، شکست خورد.
این پژوهشگر در پایان گفت: در نهایت تقابل رضاشاه با دین، مذهب، فرهنگ و روحانیت هر یک بسیار مفصل است که تحقیق زیاد میخواهد. رضاشاه زمانی که میخواهد قضیه شهریور 1920 اتفاق بیفتد در بین روشنفکران، نظامیان، سیاستمداران، دانشجویان، حوزویان، عامه مردم و نظامیان طرفدار ندارد؛ لذا در عرض چند روز حکومتش بر باد رفت و این نتیجه چکمهپوشی و دیکتاتوری رضاشاه است.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ پاسخ به برخی شائبهها درباره مدرنیته رضاخانی/ پادشاهی که به مرزهای ایران بیتعصب بود
#محمدعلی_بهمنی_قاجار ، پژوهشگر تاریخ معاصر، پس از اشاره به ضایعه درگذشت دوستان تاریخپژوهش چون دکتر رحیم نیکبخت به دلیل کرونا درباره «رضاشاه و تمامیت ارضی ایران» سخنرانی کرد و گفت: به ادعای برخی دوستان تاریخنگار اگر #رضاشاه نبود، ایرانی نبود و رضاشاه بود که با ایجاد ارتش و ساختارهای مدرن تمامیت ارضی ایران را حفظ کرد!
وی در ادامه افزود: نیروهای نظامی ایران قبل از رضاشاه هم بودند مثل ژاندارمری و پلیس و مدرسه نظام. شک و تردیدی در این نیست؛ همان نیروی قزاقی که #رضاخان از دل آن بیرون آمد، مدرن و آموزشدیده بود. پس اینطور نیست که نیروهای نظامی را رضاخان درست کرد. این ادعایی واهی است و پایههای قشون مدرن در دوره محمدشاه توسعه یافته و بعد در دوره ناصرالدینشاه توسط #امیرکبیر و بعد هم مشروطه وجود داشت.
#بهمنی_قاجار یادآور شد: بیشتر نظامیان برجسته دوره پهلوی مثل #رزمآرا در مدرسه نظام مشیرالدوله تعلیم پیدا کردند. با توجه به این وضعیت، نیروی نظامی شالودهاش بوده و ما پیش از رضاشاه با تجزیهطلبی در ایران مواجه نبودیم. ما سه دسته نیرو داشتیم که خودسر و معاند بودند: اول شورشی و گریز از مرکز با محدوده قلمرو کموسعت و سپس یک سری حکومتهای محلی و موروثی مثل شیخ خزعل و سوم هم یکسری خودسریهایی که به انگیزههای مختلف ایجاد شده بودند.
وی بیان اینکه هر سه این نیروها به نوعی برای دولت مرکزی مخرب بودند، اما در هر صورت هر دولتی در ایران تا حدودی تثبیت میشد، آنها را سرکوب میکرد، افزود: این ادعا که رضاشاه با پوتینش ایران را نجات داد و دور تا دور ایران را #تجزیهطلبی گرفت و دولت مرکزی نیرومند ساخت، اغراق و بزرگنمایی است. درست است که ارتش مدرن در این دوره توسعه یافت و خودسران محلی سرکوب شدند، اما این روند همیشه در تاریخ ایران بوده و قبل از رضاخان هم به طور پیوسته انجام میشده است.
این پژوهشگر تاریخ درباره مرزهای بینالمللی ایران گفت: #رضاشاه وارد فضایی شد که بسیار مورد زیان ایران بود؛ چرا که هر آنچه شورویها میخواستند درباره مرزها به آنها داد. همچنین رویکردی که رضاشاه درباره تمامیت ارضی ایران در ارتباط با ترکیه و شوروی و افغانستان پی گرفت خیلی نامناسب بود و باعث ضرر به ایران شد. او هیچ حساسیتی نسبت به مرزهای ایران نداشت.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ ذکاوت: سیاست کشف حجاب به انقطاع بین مردم و نابودی سیاست اجتماعی بدل شد
#محمود_ذکاوت ، پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص «چالشهای #کشف_حجاب و نقش آن در سقوط #پهلوی_اول » بیان کرد: از جمله عوامل سقوط رضاشاه و به تعبیری دیگر تغییر در عناصر قدرت در دوره #پهلوی اول را باید در مواجهه قدرت با سنّت و ساختارهای اجتماعی ایرانیان دانست. در واقع قدرت در عصر پهلوی در عصرهای مختلفی مواجهه با سنن و نهادهای اجتماعی ایرانیان را در دستور کار خود قرار داد. اگرچه دولت در بخشهایی از این رویارویی موفق بود و توانست به بخشی از اهداف خود در تغییر سبک زندگی و سنن اجتماعی ایرانیان موفق شود، اما چالشهای برنامهها و سیاستهای قدرت در این دوره عملا رابطه آن و جامعه را از هم گسیخت، طوری که دولتی که آمده بوده تا امنیتآفرین باشد، از قضا به عکس خود بدل شد و شدیدترین ناامنی تاریخ معاصر ایران را رقم زد و در عمل سرمایه اجتماعی قدرت نزد مردم را به محاق برد.
وی افزود: سیاستگذاری و برنامهریزی در عصر پهلوی اول، زمان و تداوم را در نظر نداشت. همه چیز برنامهریزی شده بود تا آنی و سریع ایران سنتی را به عصر مدرن وارد کند؛ بنابراین طبیعیترین نتیجه این تغییرات انقطاع بین مردم و قدرت بود. در این میان از جمله برنامه قدرت برای جامعه ایران سیاستهای پوشش بود که آن هم متکی بر اصلی بود که تغییر ظاهر را منتج به تغییر باطن میدانست و منع و کشف حجاب اوج این سیاستها بود.
ذکاوت اشاره کرد: سیاست کشف حجاب چالشها و تضاهای متعدد و گستردهای را بین مردم و قدرت ایجاد کرد که در نهایت به انقطاع بین آنها و نابودی سرمایه اجتماعی بدل شد. این چالشها در قالب مقاومت مردم در برابر سیاستهای کشف حجاب به ظهور رسید.
این پژوهشگر تأکید کرد: دور زدن قانون و عدم شرکت با زنان حقیقی در مجالس کشف حجاب توسط رجال دولتی از جمله روشهای مقاومت مردم در برابر قانون کشف و منع حجاب بود. همچنین خانهنشینی زنان در این دوره ابزاری برای مقاومت دربرابر این سیاست بود. ترک تحصیل نیز در ادامه در دستور کار دختران برای فرار از الزام دولت مبنی بر کشف حجاب قرار گرفت.
وی در پایان عنوان کرد: مقاومت زنان در قبال سیاست کشف حجاب پهلوی به سطحی از مقاومت رسید که چالش جدی با قدرت ایجاد کرد. این چالشها باعث ناکارآمدی سیاستهای قدرت در حوزه زنان شد و به عبارت دیگر برنامههای ادعایی قدرت برای به عرصه اقتصاد و حوزه عمومی آوردن زنان به ضد خودش بدل شد و زنان بیشتر خانهنشین شدند.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ امینآبادی: مطبوعات ایران پس از شهریور 1320 مخدوش شدند
#سیدروح_الله_امین_آبادی ، پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده مجموعه 17 جلدی «ایران پس از انقلاب اسلامی» ، در این همایش با اشاره به وضعیت «مطبوعات پس از شهریور 1320 و سقوط #رضاخان » گفت: در این دوره مطبوعات، چون همه مردم ایران، از یک وضعیت استبداد و خفقان مطلق به رهایی رسید و این آزادی تا بدانجا پیش رفت که حالت هرج و مرج به خود گرفت.
وی با اشاره به رهایی مطبوعات و جراید از استبداد رضاخانی پس از شهریور 1320 گفت: مدیران جراید در این دوره معتقد بودند سهم آنها از جنایات دیکتاتور به جای آمپول هوا ریز ریز شدن است!
این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: رضاخان که میدانست مطبوعات نقش مهمی در هدایت افکار عمومی دارد، تمام کوشش خود را مصروف کنترل مطبوعات و جلوگیری از انتشار هر گونه خبر و گزارشی در جراید کرد. در دوره سوم مطبوعات ایران که با کودتای اسفند 1299 شروع و با سقوط رضاخان خاتمه یافت، بسیاری از روزنامهها و روزنامهنگاران مخالف توقیف و سرکوب شدند. این وضعیت سبب اعتراض مطبوعات و تحصن مدیران آنها در مجلس، حرم عبدالعظیم و سفارت شوروی شد. به این ترتیب اولین برخورد میان رضاخان و مطبوعاتیها در اولین سالگرد کودتای ۱۲۹۹ رخ داد؛ زیرا تعدادی از روزنامهها به انتقاد از کودتا و عوامل آن پرداختند و جویای مسبب اصلی کودتا شدند.
امینآبادی اظهار کرد: این درگیریهای بین دولت و روزنامهنگاران بهویژه بعد از آغاز سلطنت رضاشاه، سبب کاهش انتشار مطبوعات و پایین آمدن کیفیت آنها شد. در این دوره هیچ روزنامهای جرئت نداشت که علیه حکومت کوچکترین انتقادی کند. آنها حتی نمیبایست از واژه «کارگر» استفاده کنند؛ زیرا از نظر دولت «کارگر» یک نوع تبلیغ کمونیسم بود؛ و به جای آن از کلمه «عمله» که یک واژه عربی بود، استفاده میکردند.
وی در ادامه و برای اولینبار مواردی از دستبرد به مطبوعات پس از شهریور 1320 را ارائه کرد و گفت: با مراجعه به آرشیو جراید پس از سقوط رضاخان در برخی شمارهها بهوضوح شاهد مخدوش شدن و حتی نابودی صفحاتی از این نشریات هستیم؛ به عنوان نمونه شماره 10 اسفند 1324 مجله «تهرانمصور» در صفحه نخست و ستون «سرمقاله» با تیتر «فتح حزب توده!» دچار خدشه و نصف صفحه نخست پاره شده است.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ صادقانی: در دوره رضاشاه، سیاست اعمالی دولت ایران، برخلاف سیاست اعلامیاش، همراهی با یهودیها بود
دکتر #مجید_صادقانی ، پژوهشگر تاریخ، در ارتباط با «یهودیان ایران و مهاجرتشان به فلسطین» طی سخنانی عنوان کرد: در تاریخ ایران سال 1919 به محض اینکه کمیسیون مهاجرت آغاز به کار کرد، دستههای متعدد خانوادگی از همدان، تهران و شیراز به سمت فلسطین مهاجرت کردند و سپس یهودیان آذربایجان از طریق همدان به بغداد، بصره و سپس اورشلیم رفتند. به همین ترتیب سالانه دهها خانواده یهودی ایرانی از مناطق مختلف تهران، اصفهان، شیراز و... به اورشلیم رفتند.
وی با اشاره به راههای مهاجرتی به سمت #فلسطین از شمال غرب، غرب و جنوب ایران گفت: خیلی از این یهودیهای غیر بومی که از ایران به فلسطین میرفتند، خودشان وقتی به ایران میآمدند، مشابه یهودیهای ایرانی عمل میکردند، مثل یهودیهای لهستانی، افغانی و روسی که از ترس به قتل رسیدن به فلسطین میرفتند. اینها معمولا از کنسولگری بریتانیا در کرمانشاه به فلسطین میرفتند.
صادقانی با اشاره به اینکه یهودیهای غیر بومی به بهانههای اسکان، تجارت یا تبعید به ایران میآمدند، اما دغدغه اصلیشان فلسطین بود، گفت: صهیونیسم بینالمللی رسما پل ارتباطی بین این یهودیان تا رفتن به فلسطین بود. منتها در دوره رضاشاه دولت ایران سیاست اعلامیاش جلوگیری از ورود یا خروج این یهودیهاست، اما سیاست اعمالیاش که اجرا میشد همراهی با یهودیها بود.
وی در ادامه افزود: بنابراین در آمارها موجود است که هر چه بیشتر میگذرد و به سال 1948 نزدیک میشویم، آمارهای مهاجرتی یهودیهای غیر بومی و بومی بیش از پیش میشود.
صادقانی با توضیح سه عامل انگیزهبخش مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین گفت: عامل نخست تبلیغات صهیونیستها بود. اینها علاوه بر آنکه بر سامان زندگی اجتماعی یهودیان ایران اثرگذار بودند، سعی میکردند از طرق مختلف بر لایف استایل یهودیها تأثیر بگذارند. نزدیک به سال 1948 مقالات معتبر دنیا در این زمینه بیشتر شده و همین مقالهها اهرمهای فشار گسترده بر دولت ایران بود و دولت ایران را مجبور میکند که سازوکار و بستر مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین را فراهم کند. عامل دوم تصویرسازی از بهشت یهودیت، یعنی اورشلیم، بود و عامل سوم نیز دغدغههای مذهبی آنها بود.
صادقانی در پایان گفت: موضع دولت ایران در سالهای 1301، 1304، 1316 و 1327 براساس پنج مصوبه بود که در آنها به صورت محلی یا کلی دولت ایران، مأموران سرحدات، وزارت داخله و خارجه را مأمور کرد که حدالمقدور از خروج یهودیها به سمت فلسطین و ورود دیگر یهودیان به ایران جلوگیری یا آنها را محدود کند.
با وجود این مصوبات در طول 26 میبینیم آنچه اتفاق میافتد این است که یا نمیخواهند یا نمیتوانند مصوبات را اجرا کنند؛ چون از یکسو جامعه مسلمان ایران و بخش مبارز منطقهای را با خود همراه دارند و هم از سویی توان مقابله با فشارهای بینالمللی و صهیونیستی را ندارند و اینکه اصلا دغدغه آن را ندارند.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ عاملی: رفتارهای آمریکایی موجب شکلگیری جنبش ضدآمریکایی در ایران شد
#نعمتالله_عاملی ، مترجم و پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص حضور آمریکاییها در ایران بیان کرد: یکی از پیامدهای نامبارک اشغال ایران، حضور آمریکاییها در ایران در کنار نیروهای روس و انگلیس است. اگر بخواهیم درباره روابط ایران و آمریکا مرور تاریخی داشته باشیم، شاید بتوان تاریخ روابط ایران و آمریکا را براساس تحولات رخداده، میزان ارتباطات و مداخلات آمریکا در ایران به چهار دوره بزرگ تقسیم کرد. دوره نخست از اواخر قاجار تا شهریور سال ۱۳۲۰ است که ارتباطات در سطح فعالیتهای مستشاری کوتاهمدت و فعالیتهای مذهبی هیئتهای تبشیری است.
وی افزود: دوره دوم، دوره #اشغال_ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد است که آمریکا در ایران بهتدریج نفوذ پیدا میکند. اما بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ شاهد دوره متفاوتی هستیم؛ کودتایی آمریکایی ـ انگلیسی که به براندازی دولت #مصدق انجامید و هدف از آن هم این بود که این دولتها بتوانند سهمی از نفت ایران داشته باشند. از سال ۱۳۳۲ به بعد دوره تحکیم سلطه آمریکاست که تا زمان پیروزی انقلاب ادامه مییابد. در این دوره، آمریکاییها بر تمام حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران مسلط میشوند و تقریبا میتوان گفت قدرت بیرقیباند.
این پژوهشگر در ادامه توضیح داد: با پیروزی انقلاب نیز فصل جدیدی شکل میگیرد که رسما روابط ایران و آمریکا قطع میشود و در این چهار دهه همواره شاهد تنش بین دو کشور بودهایم.
عاملی درخصوص پیشینه روابط دو کشور عنوان کرد: نخستینبار در دوره ناصری و در عهد صدارت امیرکبیر و با این استدلال که آمریکا در آینده قدرتی جهانی خواهد بود، و با سیاست توسل به قدرت سومی که بتواند رقابت سنتی میان روس و انگلیس را تعدیل کند، اندیشه ارتباط با آمریکا شکل گرفت که به نتیجه نرسید و پس از امیرکبیر این قضیه بینتیجه ماند.
آغاز رسمی روابط ایران و آمریکا به قرارداد مودّت در ۱۲۷۳ق برمیگردد، اما تا سال ۱۳۰۰ تبادل سفیر صورت نمیگیرد و در ۱۳۰۰ اولین سفیر آمریکا وارد ایران میشود.
وی ادامه داد: در دوره جنگ جهانی اول ارتباطات آمریکا در حد فعالیت هیئتهای مذهبی و کمکهای غذایی و برخی مذاکرات نفتی است. درواقع از اواخر قاجار و اوایل دوره رضاشاه با علاقه دو طرف مذاکراتی شکل گرفت، اما با دخالت انگلستان عملا بینتیجه ماند.
این پژوهشگر تأکید کرد: پس از آن به زمان رضاشاه میرسیم که تمایل بسیاری برای ارتباط با آمریکاییان داشت. واقعیت این است که زمینه بالقوهای برای ارتباط ایران و آمریکا از دو طرف وجود داشت؛ از یکسو مقامات ایرانی با سیاست موازنه مثبت، خواستار ورود قدرت سومی به ایران بودند و از سوی دیگر آمریکاییها هم میخواستند سهمی از نفت ایران داشته باشند.
وی اشاره کرد: در آن دوره آمریکا چهره امپریالیستی نداشت و امتیازاتی نسبت به دولتهای روس و انگلیس داشت و برای ایرانیان قابل اعتمادتر بود و به تصور ایرانیان میتوانست وزنهای برای تعادل قدرت باشد. اما اشغال ایران سرآغاز روابط جدی ایران و آمریکاست و در پی آن، آمریکاییها وارد ایران میشوند و همین رخداد زمینه مداخلات آمریکا در ایران را فراهم میکند. ناتوانی آمریکاییها در کمک به ایران و مشکلات ناشی از اشغال و قحطی و ناامنی، بهتدریج نگاه ایرانیها به آمریکا را تغییر داد؛ بهویژه اینکه گزارشهای مفصلی از شکایتهای ایرانیان از رفتارهای نادرست آمریکاییان وجود داشت که به آنها ترتیب اثری هم داده نشد.
عاملی در پایان گفت: این گونه بود که تصویری که از آمریکاییها بهعنوان یک دولت صلحطلب و آزادیخواه وجود داشت، شکسته شد و این رویا بر باد رفت و اقدامات آمریکاییها موجب شد در همین دوره، جنبشی ضدآمریکایی شکل بگیرد و گسترش یابد.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️آسیبهای بوروکراسی اداری عصر رضاشاهی/ رضاشاه پایهگذار بوروکراسی معیوب اداری در ایران
دکتر #مرتضی_باقیان ، پژوهشگر، با موضوع «بوروکراسی عصر #رضاشاه » در صحبتهایی گفت: بوروکراسی یک نهاد اداری است که برای اجرای حاکمیت قانون منبعث از اراده عمومی تأسیس شده است؛ پس منظور از ارادی کردن امور قانونمند کردن امور است. اگر میبینیم در برخی کشورهای کمتر توسعهیافته بروکراسی دچار فساد است، به خاطر این است که عملا در آنجا حاکمیت قانون و غیر شخصی کردن حکومت محلی از اعراب ندارد. کارایی بوروکراسی تابعی از مسیر آفرینش و توسعه آن است و این در حالی است که میبینیم در ایران، بوروکراسی مدرن عصر رضاشاه یک تولد ناقصالخلقه داشت و چالشهای زیادی مثل رانت و فساد ایجاد کرد.
وی با بیان اینکه ایران دارای یک پیشینه چندین هزارساله از نظام اداری و دیوانسالاری از عهد باستان تا مشروطه است، گفت: این دیوانسالاری در عصر قاجار به اصلاح رسید، بهویژه در عهد ناصری، اما باز هم به شکست انجامید. بعد از مشروطه هم در تلاش برای اصلاح برآمدند، اما این تلاشها به ناکامی رسید تا اینکه به عصر رضاشاه میرسیم.
باقیان اظهار داشت: #رضاشاه به دنبال این بود تا از بوروکراسی به عنوان تحکیم پایههای خود در کشور استفاده کند و در این راه از نیروهای فارغالتحصیل مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها استفاده کرد.
این پژوهشگر اظهار کرد: خود شکل حکومت نظام حکمرانی رضاشاه بسیط و تکساختی است که در آن اعمال تصمیمات در همه امور محلی و ملی از مرکز سیاسی ایجاد میشود و مناطق حاشیهای و محلی هیچ نقشی در سیاستگذاریها ندارند و همه چیز از پایتخت اعمال میشود.
باقیان با اشاره به دوازده وزارتخانه دوره رضاشاه گفت: از نظر کمّی، تعداد وزارتخانه افزایش یافته یعنی بوروکراسی نظام اداری عصر رضاشاه بزرگ میشود و همین یک سری مشکلاتی را ایجاد میکند که از جمله سلطه سیاست بر اداره و دوم تصدیگری دولت در نظام دیوانسالاری است.
وی با توضیح این دو آسیب گفت: یکی از مصادیق سلطه سیاست، دادگستری عصر رضاشاه است که دچار کمبودها و کارکردهای ناقصی است؛ چرا که وابسته به شخص شاه است؛ همچنین فساد و رانت پاشنه آشیل دولت است و چنین چیزی در دولت عصر رضاشاه بهوفور وجود داشت.
باقیان در پایان اظهارداشت: رضاشاه را میتوان پایهگذار بوروکراسی معیوب در ایران نامید؛ چرا که به جای استقلال عمل یک ستادی برای حفظ رأس قدرت تشکیل داده و فساد و ناکارآمدی از جلوههای آن بود.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ ملکزاده: رضاشاه مهرهای جز مجری سیاستها و تأمین منافع بیگانگان در ایران نبود
#محمد_ملکزاده نیز بهعنوان سخنران دیگر همایش بیان کرد: در اواخر دوره #رضاشاه ، وی در چنبره رقابت بین دو قدرت برتر روس و انگلیس، به کارگزاری وابسته تبدیل شده بود و بهعنوان مهرهای برای دسترسی این استعمارگران به منافع و اهدافشان عمل میکرد. در دوران پهلوی، قالب حکومتگران، کسانی فاقد اراده بودند که به مسئلهای جز تاج و تخت فکر نمیکردند و در این راه ایران را به مکانی برای ورود و تاز و تخت استعمارگران تبدیل کردند.
وی افزود: استعمارگران، ایران را همچون لبادهای میدانستند که از هر حرکتی عاجز است و این موضوع جایگاه ایران را در حد عروسک خیمهشببازی تنزل میداد. در دوره پایانی قاجار و پهلوی، روسیه و انگلستان بر سر سلطه بر ایران رقابت و بهعنوان یک مستعمره به کشور نگاه میکردند؛ البته این نگاه در دوران سلطنت پهلوی جدیتر شد.
این پژوهشگر تأکید کرد: #رضاخان فردی است که به خواست دولت انگلستان به قدرت میرسد. این شخص در دوران حکومت هم در مسیر حفظ قدرت بیگانگان حرکت میکند و از این مسیر خارج نمیشود. حال اگر بخواهیم درباره نقش انگلستان در پادشاهی رضاخان بگوییم، باید گفت: انگلستان مبلغی به عنوان هزینه ارتش در اختیار دولت قرار میدهد، البته دولت انگلستان مطمئن نیست که رضاخان بتواند خواسته آنها را برطرف کند و از رضاخان برای عزل احمدشاه تعهدنامه میگیرد، اما پس از اطمینان از دستنشانده خود برای رسیدن آنها به منافعشان دیگر او را تحت سلطه خود نمیگیرد.
ملکزاده اشاره کرد: با حمایت انگلیس و شوروی بسیاری از شورشهای مردم در ایران سرکوب میشود و رضاخان تا حدی نظم و امنیت را رعایت و راه خودش به پادشاهی را فراهم کند.
وی اشاره کرد: رضاخان از طریق وزارت امور خارجه ایران به وزیرمختار انگلیس میگوید که میخواهد دولت قاجار را خلع کند و میخواهد با تأیید انگلستان به این اقدام رسیدگی کند. اصرار پی در پی رضاخان برای جلب رضایت انگلیس همزمان با بدبینی او برای توطئه نکردن دولت انگلستان علیه اوست. رضاخان از اینکه این دولت علیه او توطئه کند، میترسد و در این راستا اقدامی بدون رضایت انگلیس انجام نمیدهد و این موضوع نشاندهنده آموزهای از عشق و نفرت رضاخان به غرب است.
این پژوهشگر در پایان سخنانش عنوان کرد: در دوره رضاشاه رقابت دو قدرت رقیب، انگلیس و روسیه، در ایران تاحدودی میتوانست دست رضاخان را برای ایجاد سیاستهای مستقل باز بگذارد، اما او جرئت نمیکرد سیاست خارجه ایران را بهعنوان کشوری مستقل تدوین کند؛ ازاینرو نه تنها درجهت نفوذ بیگانگان اقدام مؤثری انجام نداد، بلکه در جهت تحکیم قدرت بیگانگان حرکت کرد و رضاشاه عملا مجری سیاستها و تأمین منافع بیگانگان در ایران بود.
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir