eitaa logo
جامعه‌شناسی انتقادی
1.5هزار دنبال‌کننده
106 عکس
27 ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ تبیین اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ۱. مسئله‌ی محوری این متن، نارضایتی اجتماعی و اعتراضات برخاسته از آن در سال‌های مختلف است. بدیهی است هیچ جامعه و انسان سالم دارای عقل و قلب سلیمی موافق خشونت غیرعقلانی و مخالف مقابله با اغتشاش سازمان‌یافته و تروریسم نیست، اما نه هر اعتراض و عصیانی چنین است و نه این وضعیت، بهانه موجه برای تداوم غفلت از تبیین، توصیف، تحلیل و حل مسئله. ۲. هیچ وجودی خارج از حیطه و احاطه واقعیت نیست اما اگر با تسامح پدیده‌های عینی را واقعیت، تصویر رسانه‌ای از آن را روایت و تصور عمومی از آن را ذهنیت بنامیم، می‌توان درباره این سه، مباحثی را مطرح کرد. هرچند امروزه کم و کیف تأثیر روایت بر ذهنیت و هر دو بر واقعیت پیچیده‌تر شده اما ضمن اذعان به اهمیت روایت و ذهنیت، واقعیت مهم‌تر از این دو و روایت‌ساز و ذهنیت‌ساز است و برای تحلیل و تحول اجتماعی باید بر واقعیت متمرکز شد. در سال‌های اخیر با اوج‌گیری جنگ روایت‌ها، رویکردی در حال غلبه بر طیف محافظه‌کار است که همسو با پست‌مدرنیسم، روایت را مهم‌تر از واقعیت معرفی می‌کند. این مسیر منجر به پیامدهایی مانند عدم بهبود وضعیت و روایت‌سازی غیرمنطبق بر واقعیت خواهد شد. ۳. فهم درست یک کنش اجتماعی، مستلزم تمرکز بر ما قال به جای من قال است. هرچند تیپ‌شناسی معترضان نیز معنادار و مفید است اما تمرکز بر آن به جای محتوای مد نظر آن‌ها، منجر به خطای تحلیلی و راهبردی می‌شود. در برخی تحلیل‌ها تمرکز بر نسل زد و سلبریتی‌ها جای توجه به مطالبات و مدعیات معترضان را گرفته و در نتیجه اصلاح تربیتی و محدودیت رسانه‌ای، موضوعیت و اولویت یافته است. ۴. متغیر داخلی اصلی در اعتراضات، حاکمیت_جامعه و نظام ربط میان این دو است و نه صرف جامعه. نگاه متمرکز بر معترضان و طفره رفتن از پرداختن و پذیرش نقش و سهم حاکمیت، منجر به مقصرپنداری معترضین و سلب مسئولیت از عاملیت اصلی می‌شود. ۵. برای پیدایش و گسترش یک پدیده، علل ایجادی و اعدادی مختلفی نقش‌آفرین هستند. علل ایجادی، نقش محوری در پدیداری و تولد مسائل داشته و علل اعدادی نقش مهم در پایداری و تشدید آن‌ها. برای تحلیل و حل بنیادی مسئله باید نقطه تمرکز و عزیمت خود را علل ایجادی قرار داد و علل اعدادی را ناظر به آن‌ها ملاحظه و فهم کرد. ۶. هر پدیده اجتماعی برای پدیداری و پایداری مستلزم ریشه‌ها و بسترهایی در بطن و متن جامعه و فرهنگ آن است. وقایع اخیر نیز، دارای ریشه‌ها و شاخه‌های چندبعدی در ساحات مختلف اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، رسانه‌ای و... هستند. هرچند حضور و هجمه امنیتی و رسانه‌ای محسوس‌تر و گسترده‌تر از دوره‌های پیشین بوده اما غفلت از زیربنا یا تمرکز بر روبنا ناموجه است. جامعه هست و هستی جامعه و مسائل آن فراتر از بازی و نزاع شبکه‌های رسانه‌ای، فرقه‌های سیاسی و گروهک‌های امنیتی است. مگس بر زخم می‌نشیند و تا زخم هست مگس هم هست. بنابراین عرصه اجتماعی فرهنگی، ساحت اصلی مد نظر می‌باشد. ۷. اعتراضات اجتماعی را به دو دسته مسالمت‌آمیز و خشونت‌آمیز تقسیم می‌کنند. شاید بتوان حد متوسط و میانی این طیف را تفکیک و ذیل نوع پرخاشگرانه یا عصیان‌آمیز یا جهرآمیز دسته‌بندی کرد. اعتراضات خشونت‌آمیز را نیز می‌توان به دو دسته سازمان‌یافته و غیرسازمان‌یافته تفکیک کرد. این تفکیک‌های انعطاف‌بخش ما را از نگاه صفر و صدی بر حذر داشته تا اعتراضاتی که از سطح مسالمت فراتر رفته و به پرخاش و عصیان اولیه رسیده را بلافاصله ذیل خشونت تعریف نکنیم بلکه با پذیرش حق اعتراض حتی در حد پرخاش، جهر و عصیان، معترضان را به افتادن در مسیر خشونت عریان وا نداریم و همچنین هرگونه اعتراض خشونت‌آمیز ناشی از انگیزه‌های شخصی و اجتماعی را منتسب به معاندان، سازمان‌ها و گروهک‌های تروریستی ندانیم. ۸. باید از تقلیل کنشگران به حاضران در خیابان پرهیز کرد و با نگاه جامع، معترضان خانه تا خیابان، منتقدان فضای مجازی، اعتصاب‌کنندگان، کمک‌کنندگان به معترضان میدانی و نهایتا معترضان و عصیانگران و اغتشاشگران میدانی را ذیل یک اتمسفر نارضایتی و اعتراض چندبعدی و چندسطحی ملاحظه کرد. تحدید معترضان به اغتشاشگران خیابانی، این کژکارکرد ناخواسته و معنای نهفته را منعکس می‌کند که تنها اعتراض خشونت‌آمیز میدانی به رسمیت شناخته می‌شود. این رویکرد، اعتراضات مسالمت‌آمیز را به سوی رادیکالیسم و وندالیسم سوق می‌دهد. ✍ کیوان سلیمانی متن کامل: eitaa.com/edallat/449 @iisociology
2⃣ تحلیل اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ▪️ نارضایتی از ناکارآمدی و علل آن: نارضایتی اجتماعی برخاسته از واقعیت، روایت و ذهنیت دال بر ناکارآمدی حاکمیت سرمایه‌سالار و ناپاسخگویی به جامعه و نانمایندگی جامعه، کلان‌علت اصلی اعتراضات اجتماعی می‌باشد. سرمایه‌سالاری در سه سطح مبنایی و میانی و میدانی قابل تفکیک و تحلیل است؛ الهیات و فلسفه سرمایه‌داری، سیاست و اقتصاد سرمایه‌داری و طبقه و افراد سرمایه‌دار. اسلام سرمایه‌داری، لیبرالیسم و طبقه مرفه سه مثال متناظر با این سطوح هستند. ▪️ ناعدالتی: از جنبه واقعیت اجتماعی ایران و بر اساس داده‌های آماری و پیمایشی، عقب‌ماندگی در عدالت و گسترش احساس بی‌عدالتی یک حقیقت محسوس بوده و وضعیت عدالت از میان کلان‌شاخص‌های جامعه پیشرفته، بیشترین ضعف را داراست. ناعدالتی که برآیند وضعیتی نامتوازن و نابرابر است، محدود به عرصه اقتصاد نبوده و در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، قضائی و ... نیز مشهود می‌باشد. از طرفی ناعدالتی نه صرفا یک مسئله در عرض سایر مسائل بلکه کلان‌مسئله‌ای در طول دیگر مسائل است. از جنبه حقیقت توحیدی اسلام نیز عدالت به عنوان مهم‌ترین ارزش اجتماعی، تنها ارزش مطلق و مقدمه و مقوم اصلی معنویت، جایگاه منحصر به فردی در منظومه اهداف انقلاب دارد. بنابراین غفلت از عدالت در ایجاد و افزایش نارضایتی و اعتراض اجتماعی تأثیر ویژه دارد. ▪️ ناپاسخگویی: مسئله مرحوم مهسا امینی و سایر معترضین، هم به صورت خاص مسئله مهمی است و هم به‌مثابه نمونه و نماینده‌ای از مردم در موقعیت مواجهه نمایندگان حکومت با آن‌ها، خاصه در وضعیتی به هر دلیل ناهم‌سو. مسئله کرامت ذاتی انسان و ضرورت مواجهه محترمانه و شرافت‌مندانه مسئولین با آن‌ها در هر شرایطی است. مسئله جان و حیات آدمی است؛ خون انسان باید خط قرمز هر مسئول و سیاست و حاکمیتی باشد. حکومتِ مدافع مظلومین، خود باید حتی‌الامکان بری از هر ظلم و ستمی بوده و با حساسیت حداکثری، رویه‌ها و سازوکارهای مدیریتی، نظارتی، قضائی و.. لازم پیشگیری از ظلم را لحاظ و اجرا کرده و با هر ظلمی از سوی مسئولان خود با نهایت فوریت، اولویت، قاطعیت و شفافیت برخورد کرده و در مقابل وظایف و تبعات اقدامات خود پاسخگو باشد. اما این آرمان‌ها کجا و واقعیت‌ها کجا؟ کرامت ذاتی کجا و ژن خوب کجا؟ تقدس جان‌ها کجا و آسیه پناهی کجا؟ در این وضعیت است که مردم در اعتراض به مرگ مشکوک یک خانم در گشت ارشاد خیزش می‌کنند. ▪️ نانمایندگی: اعتراض اجتماعی نه آسیبی مذموم بلکه در منطق حمکرانی علوی، فرصتی مطلوب و شاخص اسلامی‌شدن جامعه است اما خلا بسترها و امکان‌های اعتراضات مسالمت‌آمیز ناشی از به رسمیت نشناختن حق اعتراض و هویت سازنده معترضین، منجر به بی‌صدایی و نانمایندگی بخش زیادی از مردم برای ابراز مستمر و موثر نارضایتی شده است. این نانمایندگی در سطوح و لایه‌های مختلف محسوس و مشهود است. در عرصه سیاسی، صحنه و عرصه در دست دو جناح غیرمردمی و دو انتخابات اخیر با کمترین حد مشارکت پس از انقلاب و با غلبه حضور سلیقه‌ای خاص برگزار شده و خروجی آن، نه نمایندگی صدای اعتراض و مطالبه عمومی که زدوبندهای شخصی، جناحی و قبیله‌ای است. در عرصه اجتماعی، کمترین فرصت و فضا و افقی برای نقش‌آفرینی اصناف، اتحادیه‌ها و شوراهای واقعا مردم‌نهاد اجتماعی اعتراضی مستقل مشاهده نمی‌شود. در عرصه رسانه‌ای، صداوسیما همواره در سایه ملاحظه‌کاری بوده و اکثریت رسانه‌ها، روزنامه‌ها و سایت‌ها تحت سیطره سازمان‌ها و گروه‌های غیرمردمی است که سودایی جز سود سیاسی و اقتصادی ندارند. در عرصه فکری و علمی، غلبه محافظه‌کاری، منفعت‌محوری و ناشایسته‌سالاری چنان رونقی یافته که چندان صدای مستدل، منتقد و مستمری از حوزه و دانشگاه در جهت رساندن صدای جامعه به گوش حاکمیت شنیده نمی‌شود. برآیند این وضعیت منجر به سوق‌دهی اعتراضات به سوی اغتشاشات می‌شود. ▪️ نابخردی: مجموع این مسائل منجر به پیدایش این پنداشت نزدیک به حقیقت در ذهنیت عمومی شده است که بسیاری از مسئولین، صلاحیت و عقلانیت لازم و کافی برای مدیریت کشور را نداشته و ریل‌گذاری و جهت‌دهی برنامه‌ها، سیاست‌ها و اقدامات، نه با عقلانیت انقلابی مبتنی بر آرمان‌گرایی واقع‌بینانه بلکه با نابخردی غیرانقلابی مبتنی بر منفعت‌گرایی واقع‌گریزانه صورت می‌پذیرد. در واقع محافظه‌کاری جای تحول‌خواهی، تنبلی جای مجاهدت، تحجر جای خلاقیت، دانش‌گریزی جای تخصص‌محوری، مدرک‌محوری جای مهارت‌محوری، ضابطه‌سالاری جای شایسته‌سالاری، محرمانه‌کاری جای شفافیت، آشفتگی جای نظم، افراط و تفریط جای اعتدال و تکرار خطاها جای عبرت از تجارب را گرفته و برآیند این‌ها یعنی نابخردی، به کلان‌علت روشی و ابزاری پیدایش وضع موجود تبدیل شده است. ✍ کیوان سلیمانی متن کامل: eitaa.com/edallat/449 علوم اجتماعی اسلامی @Isocials
3⃣ تحلیل اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ▪️ ناسازگاری فرهنگی و علل آن: ناسازگاری فرهنگی ناشی از تضادهای هویتی در سبک زندگی سکولار و اسلامی، یکی از دو کلان‌علت‌ اعتراضات اجتماعی بوده که خود ناشی از سه علت است: ۱. تقابل تمدنی اسلام و مدرنیته و تهاجم فرهنگی غرب، ۲. عدم التزام عملی مسئولان به سبک زندگی اسلامی، ۳. عدم رضایت‌بخشی حکمرانی اقتصادی اجتماعی. مسائلی مانند شکاف نسلی، تضاد ارزش‌ها، قرائت‌های مختلف از زن، زندگی و آزادی، بی‌حجابی و عمامه‌پرانی و دیگر اختلافات خرد تا کلان فرهنگی، ذیل این فضا ظهور و بروز یافته و قابل فهم و حل است. از یک طرف تنش و تقابل دو جهان‌بینی و سبک زندگی الهی معنامحور آخرت‌نگر و الحادی ماده‌محور دنیابسنده، عمری به درازای تاریخ دارد. انقلاب اسلامی ایران در میانه عصری با هدف تشکیل تمدن آرمانی اسلامی و جامعه بی‌طبقه توحیدی با دو کلان‌شاخص تعالی معنوی و پیشرفت مادی شکل گرفت که فلسفه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد سرمایه‌داری مدرن، بسیاری از جهان را تحت سلطه و سیطره گرفته بود. در این فضا، تقابل انقلاب با نظام سلطه نه صرفا سیاسی بلکه تمدنی بود و امروز نیز علی‌رغم موج‌های پراکنده بازگشت به معنویت، جو غالب جهان مدرن همچنان زندگی دنیابسنده با محوریت لذت موقت دنیوی است و نظام سلطه تهاجم خود به جهان‌بینی الهی، جهت‌گیری دوجهانی، جامعه‌سازی توحیدی، جمهوری اسلامی و سبک زندگی ایرانی اسلامی را با کم و کیف بیش از پیش ادامه داده است. این مسئله در کنار مسائل داخلی، منجر به گرایش بخشی از جامعه به سبک زندگی سکولار شده که در تضاد با سبک زندگی ایرانی اسلامی می‌باشد. انباشت و تقویت علل داخلی و خارجی این تضاد، زمینه ظهور و بروز محسوس‌تر و گسترده‌تر رسانه‌ای و میدانی این ناسازگاری را فراهم کرده است. از طرف دیگر، به استناد حدیث «الناس علی دین ملوکهم» امام علی علیه السلام و با استفاده از حکمت «ظاهر مردم باطن مسئولین است» علامه جوادی آملی و با اتکا به این رهنمود رهبر انقلاب که؛ «در یک جامعه اگر مردم از اخلاق خوب برخوردار نبودند، اگر فساد در میان مردم رواج داشت، اگر مردم تعلیم و تربیت را درک نکردند، مردم آن جامعه را نمی‌شود ملامت کرد. حکومت‌های آن جامعه را باید ملامت کرد»، می‌توان مدعی شد نارضایتی و ناسازگاری اخلاقی هویتی، به واسطه ضعف اعتقاد و اعتماد عمومی به التزام عملی مسئولین حاکمیتی به شعارهای و ارزش‌های اسلامی اعلامی و اشکالات نظام آموزش و پرورش و تضعیف نهاد خانواده، ایجاد شده و در کنار افزایش نارضایتی سیاسی اقتصادی از حاکمیت دینی، بستر گریز و ستیز با فکر، فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی و پذیرش و گرایش به فکر، فرهنگ و سبک زندگی سکولار مدرن را افزایش داده است. برآیند این ناسازگاری، به واسطه تشدید و تعمیق تقابل و تنفر اجتماعی میان طرفین و در بستر هیجانات و التهابات اعتراضات و اغتشاشات، منجر به هنجارشکنی‌های غیراخلاقی گفتاری و رفتاری متعدد و کم‌سابقه‌ای از سوی دو طرف شده که در میان اغتشاشگران خیابانی، برخی دانشجویان و فعالان فضای مجازی محسوس‌تر و گسترده‌تر بوده است. البته وجود و بروز گفتارها و رفتارهای غیراخلاقی در میان مأمورین رسمی و غیررسمی مدعی و منادی اسلام و اخلاق و قانون و مستقر در موقعیت قدرت، هم انگشت‌شمار و استثناء نبوده و هم اهمیت، موضوعیت، ممنوعیت و تبعات مخرب مضاعفی دارد. ✍ کیوان سلیمانی متن کامل: eitaa.com/edallat/449 علوم اجتماعی اسلامی @Isocials
Page 15 (27).pdf
464.2K
خیزش و شورش اجتماعی ۱۴۰۱ کیوان سلیمانی https://farhikhtegandaily.com/news/76124/ @iisociology
social policy and protest.pdf
2.43M
سیاست‌گذاری اجتماعی و اعتراض دکتر رضا امیدی و دیگران انجمن علمی سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه تهران علوم اجتماعی اسلامی @isocials
نابرابری؛ سرچشمه مسائل فرهنگی اجتماعی. این‌که ما شعارها را شعارهای اقتصادی قرار دادیم، این به معنای بی‌اعتنائی به مسائل فرهنگی و اجتماعی و مانند این‌ها نیست؛ آن‌ها هم به جای خود مهم است امّا یک اقتصاد نابسامان بر روی فرهنگ جامعه هم اثر می‌گذارد؛ یعنی تأثیر کج و کوله بودن و ناموزون بودن اقتصاد کشور بر روی مسائل اجتماعی و بر روی مسائل فرهنگی هم نباید نادیده گرفته بشود. تورّمِ بالا، در چند سال پی‌درپی خیلی چیز مهمّی است؛ سال‌های متعدّد، پشت سر هم تورّم بالا. خب، این روی نظام توزیع درآمدها در کشور اثر می‌گذارد و توزیع درآمدهای کشور را ناموزون می‌کند؛ یک عدّه‌ای محروم می‌مانند، یک عدّه‌ای هم حالا از طرق مختلفی جیب‌هایشان پُر می‌شود. از هر دو طرف، ایجاد فساد خواهد شد؛ هم از طرف فقر، فسادهای فرهنگی، اجتماعی به وجود می‌آید؛ هم از طرف آن مجموعه‌ای که توانسته‌اند از این آب‌های گل‌آلود ماهی بگیرند، استفاده‌ی نامشروع کنند، حرام‌خوری کنند، از ناحیه‌ی آنها هم فسادهایی به وجود می‌آید. تورّم یک مسئله‌ی صرفاً اقتصادی به نظر می‌رسد امّا انسان می‌بیند نه، این می‌تواند بر روی فرهنگ مردم، افکار مردم، رفتار مردم، مسائل اجتماعی کشور اثر بگذارد. خیلی از فسادهای اجتماعی و فرهنگی هست که اگر ما سر نخ این‌ها را دنبال کنیم، به همین پول‌های حرام و برخورداری‌های تبعیض‌آمیز خواهیم رسید. رهبر انقلاب، ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ @iisociology
قرآن به جز از وصف علی آيه ندارد ايمان به جز از عشق علی پايه ندارد 🏴 شهادت امیر مؤمنان مولای متقیان امام شیعیان حضرت علی علیه السلام بر همه محبان و موالیان و شیعیان و پیروان آن حضرت تسلیت باد. @isocials
«قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ» عدالتی كه قاتل علی شد آيا صرفاً اخلاقي بود نظير عدالت امام جماعت يا قاضی و شاهد طلاق يا بينه شرعی؟ اين جور عدالت‌ها كه باعث قتل كسی نمی‌شود بلكه بيشتر باعث شهرت و محبوبيت و احترام می‌گردد. پس آنچه باعث كشته شدن مولا شد، نوع تفكر مخصوصی بود كه در عدالت اجتماعی اسلامی داشت و خودش بر آن اصرار می‌ورزيد. او تنها عادل نبود، عدالت‌خواه بود. همان طور كه فرق است بين آزاد و آزادی‌خواه. يكي آزاد است يعني خودش شخصاً مرد آزادی است و يكی آزادی‌خواه است يعنی طرفدار آزادی اجتماع است و آزادی هدف و ايدۀ اجتماعی اوست. همين طور يكی عادل است يعنی شخصاً آدم عادلی است و يكی عدالت‌خواه است يعنی عدالت فكر اجتماعی اوست.» شهید مطهری، بيست گفتار، صفحه ۱۱ @isocials
13900530_3364_64k.mp3
3.52M
جرم علی عدالت بود. علی در محراب عبادت کشته شد. و بعدها همه شهادت دادند که: «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله»؛ جرم امیرالمؤمنین، «عدالت» او بود و همین عدالت بود که او را به این مقام والا و به شهادت رساند. رهبر انقلاب ۱۳۸۵/۷/۲۱ @isocials
انا لله و انا الیه راجعون استاد عماد افروغ، متفکر و نویسنده شاخص و پیشرو جامعه‌شناسی انتقادی و علوم اجتماعی اسلامی، امروز و در سحرگاه شب قدر بیست و سوم رمضان ۱۴۴۴ به رحمت خدا رفت. روحش شاد.. @isocials
◽️ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش اول گفتگو با استاد عماد افروغ. ▪️ آقای دکتر افروغ! کشور هم‌اکنون درگیر مسائلی است که به شدت همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داده است. برای ورود به موضوع می‌خواهم از بحث قدیمی‌تری شروع کنم. قبل از این که اعتراضات در سال جاری رخ دهد، وقایع سال‌های 96 و 98 یک ایده‌ای را به وجود آورده‌اند. یعنی می‌توان گفت که تحولات به گونه‌ای در حال رقم خوردن است که گویا فاصله بین اعتراضات دارد کمتر و کمتر می‌شود. ▪️ اگر اعتراضات قبل از 2 خرداد 76 را کنار بگذاریم از بعد از آغاز جنبش دوم خرداد شاهد اتفاقاتی بوده‌ایم که هر کدام با چندین سال فاصله زمانی از هم شکل گرفته‌اند. اتفاقات سال 78 و حوادث سال 88  با 10 سال فاصله از هم رخ داد. اما به مرور فاصله هر کدام از اتفاقات کمتر شد و در سال 96 و 98 تنها با دو سال فاصله شکل گرفت. علیرغم اینکه پس از آن در سال 1401 با یک اعتراض با شدت گسترده تری مواجه بوده ایم اما در این فاصله سه ساله هم شاهد اعتراضات جدی اما محدود صنفی و منطقه‌ای بوده‌ایم. در هر صورت دامنه اعتراضات همچنان ادامه داشت. ▪️ آیا اساسا چنین ایده‌ای را قبول دارید که فاصله بین اعتراضات کمتر می‌شود؟ یا اصلا مساله مهمی در تحلیل به حساب می‌آید یا خیر؟ و دوم اینکه به نظر شما این فاصله به شرط اهمیت کم شدن آن به چه دلایلی کمتر شده است؟ یکی از عوامل موثری را که برای این موضوع نام می‌برند تغییر وسایل ارتباطات جمعی و شکل گرفتن شبکه‌های اجتماعی و گسترش اینترنت است. آیا می‌توان صرفا به این موضوع بسنده کرد؟ ▫️ من یک عین‌گرا و یک رئال هستم، یک رئالیست انتقادی. البته عالم و واقعیت را به جهان مشاهدتی تقلیل نمی‌دهم. قبل از اینکه اعتراضی بروز کند ما باید واقعیت‌های عینی جامعه را ببینیم. عین، خود به خود رو می‌آید ولو این که به خودآگاهی و آگاهی نرسد و وارد ذهن نشود. کار خود را می‌کند و به موقع فوران می‌کند. ▫️ آدمی که عین‌گرا و رئال است و یک نگاه عمقی و ساختاری به قضایا دارد به سراغ ریشه‌های مسایل می رود. اول مسائل را احصا می‌کند و بعد ریشه‌های آن را پیدا می‌کند و اگر روشنفکر مسئول متعهدی باشد به موقع آن را گوشزد می‌کند. ما این کار را کرده ایم. ما سال‌هاست که داریم این کار را می‌کنیم. چه قبل از سال 78 و چه بعد از آن که وارد مجلس شدم و چه بعد از آن. ▫️ خیلی از مسائل را در سال 90 مطرح کردم و چون به رابطه نظر و عمل باور دارم سعی دارم که آن را هم در عمل جاری سازم. با الهام از پیامبر اکرم رطب خورده کی منع رطب کند؟ در دولت نبودم که بگویم نقد جهت‌دار و ابن‌الوقت دولت می‌تواند منافع من را تامین کند. کنار کشیدم و مانند یک روشنفکر مدنی همه چیز را رصد کردم. ▫️ از جمله مسائلی که در سال 96 و همچنین 98 مطرح کردم این بود که به پیمایش سال 94 که در سال 95 منتشر شده توجه کنید. هرچند این پیمایش‌ها تنها سطحی از واقعیت است. چون گفته می‌شود که انسان‌ها الزاما در پیمایش‌ها راست نمی‌گویند. یک سری از سوالات را چه مستقیم و چه تلفنی جواب نمی‌دهند. به تعبیر نویسنده کتاب همه دروغ می گویند اگر به شبکه‌های اینترنتی و جستجوگرهایی که در اختیارشان است دست پیدا کنید می‌بینید که چه چیزهایی را جستجو می‌کنند و در طول شبانه روز دنبال چه چیزهایی بودند. آن سطح صادق‌تری از واقعیت را نشان می‌دهد. ▫️ در آن پیمایش حدود 78 درصد مردم می‌گفتند مشکلات ما اقتصادی است. هیچ امیدی به آینده نداریم. دائما مسائل اقتصادی را مطرح می‌کردند و گوشی هم بدهکار نبود تا این که فوران کرد. اساسا نسبت به ارزش‌ها و هدف بزرگی برای بشر به نام عدالت اجتماعی گوش‌ها بسته می‌شود. دائما گفته می‌شد ولی هیچگونه تغییری در سیاست‌های اقتصادی و تعدیل شکاف درآمدی وجود نداشت. هیچ تحولی ایجاد نمی‌شد و وضعیت کشور روز به روز خراب‌تر می‌شد. این‌گونه شد که واقعه بنزین در سال 98 رخ داد. ◽️ علوم اجتماعی اسلامی ◽️ @Isocials
2⃣ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش دوم گفتگو با استاد عماد افروغ. ▫️ رییس جمهور وقت می‌آید و می‌گوید تا صبح روز جمعه از این موضوع خبر نداشته‌ام. یعنی چه؟ این که عذر بدتر از گناه است. مگر می‌شود که خبر نداشته باشد؟ شما چه رئیس‌جمهوری هستی؟ یا اگر خبردار هم شدی چرا می گویی نشده‌ام و دروغ می‌گویی؟ من نمی‌خواهم ایشان را برجسته کنم. دروغ الا ماشاالله در مسئولان ما جاری و ساری است و مربوط به این دولت و آن هم نیست.  دولت قبل هم کم دروغ نمی‌گفت. من دولت قبل، ماقبل دولت روحانی را به یک ماکیاولیست مذهبی متصف کرده بودم که از ابزار مذهب و اخلاق برای کارهای اباحه‌گرایانه خود استفاده می‌کند. آمارها به شما می‌گفتند که اوضاع از چه قرار است اما شما توجهی نمی‌کردید. ▫️ حتی بلد نیستید چگونه با این شورش‌ها؛ آشوب‌ها؛ اغتشاشات و هرچه که اسمش را بگذارید برخورد کنید. نمی‌دانیم اسمش را چه بگذاریم چون در آمیخته است. نه همه را می توان اغتشاش نامید و نه همه را اعتراض طبیعی دانست. ملغمه ای از این‌هاست. شما حتی بلد نیستید که چگونه با این‌ها برخورد کنید. سال‌هاست می‌بینید اما بلد نیستید. ▫️ اتفاقی که مربوط به حضور نیروهای انتظامی در دانشگاه و کوی دانشگاه در سال 78 شد نیز از همین دست است. آنجا گفتیم که اولا ورود معنا ندارد. ثانیا تحت شرایطی هم که باشد بنده هیچ‌گاه توصیه نمی‌کنم؛ برخورد باید متناسب با فضا باشد. شما وارد می‌شوید و معلوم هم نیست که چه کسانی را وارد می‌کنید و همین مسائل را به بار می‌نشانید و معلوم می‌شود که نتیجه چه خواهد شد. این‌ها همه به صورت متراکم و پشت سر هم جمع می‌شود. یعنی اینگونه نیست که بگوییم تمام شد و رفت. این می‌ماند و به شورش و آشوب بعدی تبدیل می‌شود. ▫️ این‌که شما می‌پرسید فاصله اعتراضات کمتر شده به طور عینی به شما می‌گویم بله. این را آمارها نشان می‌دهند. اما آیا تفاوتی میان این‌ها وجود دارد؟ یا فقط اشتراک است؟ مثلا همه این‌ها یک هدف را دنبال می‌کنند یا هدف‌های متفاوتی را دنبال می‌کنند.؟ این‌ها اشتراک و تفاوت دارند. اشتراک‌شان را با تحلیل جامعه‌شناختی خود به طردشدگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر می‌گردانم. ▫️ یک جماعتی در کشور طرد شده‌اند. حالا بعضی وقت‌ها وجهه طردشدگی اقتصادی بروز می‌کند، بعضی وقت‌ها سیاسی و گاهی هم فرهنگی. انسانی که نگاه ساختاری و عینی دارد و اصلا طردشدگی را برنمی‌تابد. می‌گوید مطلق طردشدگی در کشور باید حذف شود. چیزی که اخیرا دیده‌اید در واقع بیشتر به نظر می‌رسد قطع نظر از ریشه‌ها و عقبه‌های طردشدگی اقتصادی و سیاسی، طردشدگی فرهنگی باشد. پس نمی‌توان تحلیل فرهنگی را نادیده گرفت. چه شعاری می‌دهند و تجلی این شعار چه شده مهم به نظر می‌آید. ▫️ وقتی در جامعه گشتی می‌زنیم می‌بینیم که افتخار برخی خانم‌ها این است که روسری را از سر بردارند. این جای بحث دارد. این جنبش نیست. به این جنبش نمی‌گویند. من در آرزوی یک جنبش نوظهور هستم. زیاد هم گفته‌ام. جایی گفته‌ام که این موضوع به دانشگاه رفته و می‌تواند به یک جنبش نوظهور دانشجویی تبدیل شود. علوم اجتماعی اسلامی @Isocials