‌ صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَبٰاعَبْدِالله ــــــــ ــــــــ دُلْهُم، همسر زُهَیر .. با تشویق این بانوی بزرگوار اسلام، همسرشان زهیر بن قین، به ملاقات امام حسین علیه‌السلام رفت و در ادامہ از زمره یاران خاص امام و از شهیدان شاخص واقعه کربلا گردید. بر اساس برخى نقل‌ها او هنگام وداع با همسرش از او خواست کہ نزد جد امام حسین علیه‌السلام، از او یاد کند .. پ.ن : چه خواستہ‌ی نابی . #محرم #بانوان_عاشورایی • @insamti | این سمتی •

• صَلَّی‌اللهُ عَلَیْکَ یا اَبٰاعَبْدِالله! ــ طوعه .. بانویى با ایمان، که در لحظات تنهایى و سرگردانى مسلم بن عقیل در کوچه‌هاى  کوفه، به او آب داد و به‌ خانه برد و پذیرایى کرد. شب، بلال پسر آن زن به خانه ‌آمد و به وجود مسلم در آن خانه پى برد و صبح به نیروهاى ابنِ زیاد خبر داد. ـــــ ــ پ.ن: در زمان قحطی مرد چقدر شجاعانه بانوی بزرگوار اسلام پای امامش ایستاد. #محرم #بانوان_عاشورایی • @insamti | این سمتی •

ـ ـــ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْکَ یا اَبٰاعَبْدِاللّٰه 📎. رباب ، بنتِ امرء‌القیس رباب دختر امرء‌القیس /شاعر معروف عرب/ بود. به لحاظ کمالات نفسانیہ‌اش نزد امام حسین علیه‌السلام منزلتی عظیم یافت و مورد علاقه‌ٔ شدید آن حضرت واقع شد. بانوي بزرگوار اسلام مادر سکینه و عبدالله بن حسین علیه‌السلام معروف به علی اصغر علیه السلام است که در عاشورا در برابر دیدگانش در آغوش امام حسین علیه‌السلام بہ شهادت رسید. ـ ـ ↯ . ‌ در رثای امام حسین علیه‌السلام این‌گونہ سرودہ است .. 🪶 به راستی آن‌کس که نوری روشنی‌بخش بود /و مردم از پرتو آن نور بهره می‌گرفتند/ در کربلا کشته شد و به خاک سپرده نشد. ای سبطِ پیامبر، همانا تو برای من کوهی استوار بودی که به آن پناه می‌بردم و تو با ما به مهربانی و دینداری رفتار می‌کردی. دیگر چه کسی بعد از تو یتیمان و سائلان را دستگیری می‌کند و آنها را بی‌نیاز می‌کند؟ و کیست که مسکینان را پناه می‌دهد؟ به خدا قسم پس از او هرگز همسری بر نخواهم گزید تا آن‌گاھ که میان ریگ و گل پنهان شوم. پ.ن : چه سعادتی! مورد علاقه‌ی شدید امام بودن. #محرم #بانوان_عاشورایی • @insamti | این سمتی •

‌ سلام بر بانوی عبدالله بن عمیر ! سلام بر تو و همسرت که خون‌تان عاشقانه به هم آمیخت و پیشِ پایِ حسین ریخت .. ـ ــ • همین که صدای رجز مردت توی دشت پیچید، تهِ دلت ذوق کردی «پدر و مادرم به فدات عبدالله ! در راه پسر رسولِ‌خدا مقاومت کن.» ـ ــ تو تاب نیاورده‌ای و نیزه به دست وارد معرکه شده‌ای و گفتی: «بهشت‌ گوارایت عبدالله .. کاش خدا من را هم همنشینِ تو کند.» ـ ــ نھال آرزویت را چطور کاشتی که آن‌قدر زود ثمر داد؟ که جمله‌ات‌ تمام نشده، غلـامِ شمر عمود آهنی‌‌اش را روی فرق‌ات نشاند و تو را به عبدالله رساند. ـ ــ #اربعین #بانوان_عاشورایی • @insamti | این سمتی •

~ الشّام، الشّام، الشّام . - سه روز است شما را پشت این دروازه نگه داشتهـ‌اند از سر و وضع شھر معلوم است این سه روز را در تکاپو بوده‌اند برای آراستن شهر و برای دعوت‌اهالی به هلهلہ و پایکوبی .. - چه شهر غریبی‌ست شام، چه دور است از حال و هوای بلاد مسلمین .. قرابتش با بلاد غرب، از سر و روی شهر می‌بارد .. اینجا دیگر همه شما را به چشم اسرای‌ خارجی می‌بینند .. - بانوان و دختران از سیل آن‌ همه نگاه نامحرم، آن‌ همه ریشخند و شماتت، مضطر شده‌اند .. - به شام رسیده‌اید و این تازه آغاز ماجراست .. ضیافتِ کاخ یزید و میھمانیِ خرابه پیشِ روست.    #بانوان_عاشورایی • @insamti | این سمتی •