انجمن علمی حقوق عمومی اسلامی ایران
#یادداشت تحلیلی 🔻 انسانشناسی و تأثیر آن بر نظام سیاسی در اندیشه شهید آوینی ✍️ حمیدرضا علیایی؛ دانش
#یادداشت_تحلیلی
🔻 انسانشناسی و تأثیر آن بر نظام سیاسی در اندیشه شهید آوینی
✍️ حمیدرضا علیایی ؛ دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه شیراز
#قسمت_دوم
🔸انسانشناسی غربی و تأثیر آن بر ساخت نظام سیاسی
به بیان شهید آوینی و با استفاده ایشان از روایتی از امام صادق(ع)،(1) تمدن غرب در مرتبه روح شهوت انسان قرار دارد. در این مرتبه گرایش های حیوانی بر سایر وجوه و ابعاد وجودی انسان غلبه مییابد و به همین علت است که تفکر غالب در مغرب زمین بدین سمت متمایل شده است که انسان را در زمره حیوانات قلمداد کند. بنابر این پیشفرض است که ایشان بیان میکند دیگر تفاوتی ندارد که وجه تمایزِ انسان از حیوان، نطق باشد یا ابزارسازی یا چیزهای دیگر. زیرا اگر بشر را اصالتاً حیوان بدانیم، لاجرم باید تمامی تبعات این تعریف را نیز بپذیریم. بشری که در محدوده حیوانی هستیاش توقف دارد، همه عالم را از دریچه حیوانیت خود و بر محور لذتطلبی و غرایز حیوانی مورد تفسیر قرار میدهند.
از این رو است که وضعیت کنونی عالم نسبت به موازنه قدرتها و گرایش به سلطه و استیلا در این باغ وحش انسانی، مبتنی است بر نظریههای زیست شناسی و تنازع بقا داروینی. بر این اساس در تمدن غربِ قرارداد های اجتماعی، تنها سیستم حکومتی که میتواند اهداف انسان مادی را تامین کند به نحوی که همه بتوانند بدون تجاوز به حقوق یکدیگر(نه حقوق خداوند) از حداکثر آزادی و ولنگاری برای ارضای شهوات حیوانی و تمتع لذایذ مادی برخوردار باشند، سیستم دموکراسی است.
در این تمدن، اتوپیای افلاطونی است که غایتِ حاکمیت انسان (به تعبیر غربی آن) بر کره زمین است و با اینکه از زمان تالیف مدینه فاضله افلاطون قرنها میگذرد و در طول این قرنها و مخصوصا در قرون اخیر، اتوپیا های دیگری نیز توسط نویسندگان و فلاسفه غربی تصویر شده است، اما همه آنها مبتنی بر مدینه آرمانی افلاطون است. زیرا همگی آنها بلااستثنا در جستوجوی لامکان و لازمانی هستند که در آنجا خدا وجود ندارد. بر همین مبنا است که در غرب مدرن سخن از حکومت دموکراسی است. و دموکراسی(2) یعنی حکومت مردم بر خویش بر اساس قوانینی که خودشان وضع کردهاند. به نحوی که در این نوع حکومت حق قانونگذاری اصالتا به مردم به مثابه مصداق جمعی بشر باز میگردد.
انسان شناسی اسلام و تاثیر آن بر بازسازی نظام سیاسی:
در سمت دیگر هنگامی که شهید آوینی میخواهد نظام سیاسی اسلام را بر پایه انسانشناسی اسلامی بیان کند، سخن از عبودیت به میان میآورد: «شاخص انسانیت دو چیز است: تکامل روحی و اراده آزاد. که این هر دو تنها در عبودیت خدا حاصل می آید و لاغیر...» و «در اسلام تکامل انسان در رسیدن به مقام عودیت الهی است. انسان کامل از نظر ما عبدالله است.»
بنابراین ایشان تمدن اسلامی را مطابق با حدیث امام صادق(ع) که پیشتر به آن اشاره رفت، منبعث از روح ایمان بیان میکنند و پر روشن است نهاد های اجتماعی در درون تمدن اسلامی و از جمله آن نظام سیاسی باید متاثر از روح ایمان باشند. این موضوع باعث خواهد شد که در مقام بازسازی نظام سیاسی روح ایمان به خداوند را اصل قرار گیرد.
شهید آوینی در بادی امر برای نشان دادن اینکه نظام سیاسی اسلام بر پایه انسان شناسی اسلامی بنا میگردد و بنیادا متفاوت خواهد بود از نظام سیاسی غرب و ابتنای آن به نظریه «قرارداد اجتماعی» و همچنین برای پاسخگویی به کسانی که ممکن است متعرض شوند؛ با انگیزه های درونی و روحانی و باطنی نمیتوان تشکیلات و سازمانبندی اجتماعات را بنا کرد، در مقاله «وفاق اجتماعی» تقریر مینمایند: «وفاق امری قراردادی نیست و شاخصه بیرونی آن نیز با قرارداد حاصل نیامده است. سیر تکوین وفاق اجتماعی بی هیچ تردید از درون [باطن] انسانها به سوی بیرون آن هاست... تا تحول درونی روی ندهد، عموم مردم بر یک امر واحد اجتماع و اتفاق نمییابند و البته مردمانی را که بر یک غایت واحد به اتفاق رسیده اند را باید «امت» خواند. چنین جامعهای چون فردی واحد عمل خواهند نمود ...» و البته ایشان برای هرچه بیشتر نشان دادن تفاوت وفاق اجتماعی با قرارداد اجتماعی در مقاله «تمدن اسراف و تبذیر» بیان میکنند: «بشر غربی از آنجا که برای وجود انسان قائل به حقیقتی غائی نیست و به حیوانیت بشر اصالت میدهد، برای اهوا و تمایلات حیوانی خود نیز هیچ محدودیتی جز قراردادهای اجتماعی نمیشناسد و قرار اجتماعی را نیز صرفا به منافع فردی باز میگرداند.» بنابراین برآیند آنچه که از نظر ایشان در این موضوع استنباط میشود، آن است که وفاق اجتماعی حاصل اتحاد درونی مردمان است و قرارداد اجتماعی حاصل جلوگیری از تعارض منافع عینی و بیرونیِ بشر غربی.
⬇️