eitaa logo
فارِس
1.1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
47 فایل
🦋امام صـــادق علیه‌السلام: اگر من در دوران قائم بودم تمام عمرم را به او خدمت می‌کردم... ایشان کـــه امام بودند و حجت بشر، آرزوی خدمت به امام زمان ما را داشتند ، پاشو رفیق فرصت ارزشمندی پیش روی توست... 📱رسانه مهـــدوی فارِس💙 پُل ارتباطی: @fares_gap
مشاهده در ایتا
دانلود
درلحظه‌‌ی‌شهادت‌ لبخند‌زیبایی‌بر‌لبانش‌بود بعدها‌پیغام‌داد‌و‌گفت: این‌بالاترین‌افتخار‌بودڪہ‌من‌ در‌آغوش‌امام‌زمان(عج) جان‌دادم:)♥ شهیدمحمدرضاتورجی‌زاده
فارِس
میشه؟(:
شرمنده‌ام که بین دعاهای شخصی‌ام عجل لولیک الفرج تو آخری شده . .💔
اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است‌ . - شهید آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت‌حرم‌حضرت‌فاطمه‌توسط‌هوش‌مصنوعی🖤
مادرتمام‌ظلم‌های‌جهان‌شریکیم⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|•دعای‌فرج•| <قراره‌هر‌روزمون>✨ 𝐘𝐀𝐑𝐀𝐋𝐢𝐢
فارِس
ماجرای‌تحول‌من: قسمت7⃣ دیگه فقط تذکر میشنیدم از خاله عمو مامان بابا آبجی... دوست و رفیقا! دیگه فقط
ماجرای‌تحول‌من قسمت8⃣ از اون روز حداقل دیگه موهام پیدا نبود ! حالا از بقیه میشنیدم باید چادر سر کنم چون دیگه بزرگ شدم... از فوت مادر بزرگم دیگه همش چادر سر میکردم. و اگه در می آوردمش احساس بدی داشتم.. گذشت و گذشت.. سال ۱۴۰۱ فتنه مهسا امینی اون موقع من تصمیمو گرفتم طرف کی باشم؟ در مقابل امام زمان وایسم یا کنارش؟ طرف حق باشم یا ناحق !... از اون روزا من کامل عقایدمو و اهدافم رو پیدا کردم.. https://eitaa.com/joinchat/4250141144C350e75f292
فارِس
ماجرای‌تحول‌من قسمت8⃣ از اون روز حداقل دیگه موهام پیدا نبود ! حالا از بقیه میشنیدم باید چادر سر کن
بچه ها هر مسئولیتی که دارید با افراد مقابل تون هیچ وقت افراطی رفتار نکنید چون ممکنه زندگی اونها با همین حرفای شما عوض بشه...🟥
سلام خب چرا لفت نمیدین؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فارِس
سلام خب چرا لفت نمیدین؟
دیگه نمیتونم جوابی بدم چون واقعا بعضی ها شعورشون به درست صحبت کردن نمیکشه ... من به فعالیتم ادامه میدم چون معتقدم این کاری که میکنم از سر ریا نیست برای این نیست که چیزی رو بکنم تو چشم کسی و اینکه حرم رفتن و عکس فرستادن هم گمون نکنم جرم باشه یا گناه باشه✨
Hossein Taheri - Chadore To.mp3
3.81M
تاروپود‌چادرِتو🖤 |حسین‌طاهری| 𝐘𝐀𝐑𝐀𝐋𝐢𝐢
🖤🌿
کربلا نرفتی؟ مادر سهم‌ بچشو کنار می‌ذاره همیشه :)))) 💔
تخریب ۱۰۰ از ۱۰۰
زنان‌شهید‌ساز‌هستند ، که‌ده‌برابر‌‌شهادت‌‌ارزش‌دارد🫀💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نَفس‌ِآدم،چموشہ! اگه‌مشغولش‌نکنۍ اون‌تورو‌مشغول‌میکنھ..!‌ مشغول‌بھ‌گُناھ(:💔؛
فارِس
_
هدایت شده از خانوم‍ِ‌فِ‌میم‍
فاطمه جان! نمی‌خواهم گلایه کنم که چرا به من حرفی نزدی از ماجرای کوچه... اما حسن طاقت نیاورد و گفت. یک شب که باز بی‌خوابی به سرش زده بود پرسیدم. با بغض لب زد: اگر فقط کمی قدم بلندتر بود... خودم تا ته ماجرا رفتم. فاطمه جان! با مسمار خونی در چه کنم؟ خودت بگو با فکر آن سیلی چه کنم؟ می‌بینی فاطمه!؟ مدینه‌النبی است و کسی جواب سلام علی را نمی‌دهد؛ شهر پیغمبر است؛ دختر پیغمبر میان شعله می‌سوزد، می‌بینند و یکی یکی با قاتلش بیعت می‌کنند. تو چرا خون‌چکان از پهلو، به دنبال منِ دست‌بسته دویدی جانم به فدایت؟! کمرم شکست از خموده شدنت دختر پیغمبر! وقتی خون تازه پهلو، کفنت را گلگون کرد طاقت نیاوردم بچه ها آستین به دهان بودند تا صدا به بیرون درز نکند همسرت سر به دیوار گذاشت و هق هقش تا آسمان مدینه بالا رفت. فاطمه‌جان به خدا که هربار نیمه شب زمزمه می‌کردی: اللهم عجل وفاتی جان علی از بدنش پر می‌کشید. لاقل دم آخر نمی‌پرسیدی که... آخر مگر می‌شود از تو راضی نبود ای آرامِ قلب تنهای علی؟! مگر می‌شود خاک مزارت را به سر نریخت با مرور این خاطرات؟ مگر میشود فاطمه؟ تا هوا روشن نشده باز باید برگردم. می‌روی و من هربار این در سوخته را به روی دل سوخته ام می‌گشایم و آتش به دلم می‌زند آتش آن روز... ای کاش فدایت شوم هایت مثل همه فقط در حد حرف بود! می‌روی و تا بیست و یک رمضان سال چهل هجری، سنگریزه های کف چاه های نخلستان می‌شود سنگ صبور غصه های بی حد من... @fatimaism
هدایت شده از خانوم‍ِ‌فِ‌میم‍
علی جان گریه نکن! می‌دانستم اگر توی کوچه برمی‌گشتی، خونی که از پهلویم می‌چکید، خون به چشمانت می‌نشاند و شمشیر می‌کشیدی؛ من لب گزیدم و ناله نردم از درد بازو... علی جانم می‌دانستم اگر پشت در به جای فضه تو را صدا می‌زدم کسی را زنده نمی‌گذاشتی! علی... گریه نکن دستم بالا نمی‌آید تا اشک را از چشمانت بگیرم. طاقت ندارم گوشه چشم ابالحسن را خیس ببینم. فدایت شوم با تو بهترین سال‌های عمرم را گذراندم، به جز این روزهای آخر! آخر می‌دانی طاقت غربت تو را ندارم تاب بی کسی و مظلومیتت را ندارم وقتی به در خانه تک تک اهل مدینه رفتم وقتی میان زنان فریاد زدم که مگر شوهران شما همه در غدیر با علی بیعت نکردند و جوابی نگرفتم... مولای من آقای من! مرا ببخش ببخش اگر گذاشتم تو را دست بسته ببرند به خدا که اگر آرام پلک برهم نمی‌نهادی، نه خون پهلو مرا وا میداشت و نه ورم بازو تسلیمم می‌کرد. علی خواهش می‌کنم اینگونه نشکن! فاتح قلعه خیبر که کمرش خم نمی‌شود! پسر ابوطالب، امیر مومنین، حیدر کرار... اینگونه هق‌هق نمی‌زند! ببخش اگر این روزهای آخر.. ببخش اگر نان خانه دستپخت من نبود، ببخش اگر نمی‌توانم حتی دستت را بگیرم ببخش اگر تو را در خاک بی وفای مدینه تنها می‌گذارم فقط، بعد من، ببخش اگر... علی صدایت را می‌شنوم ببخش اگر نمی‌توانم چشم بگشایم و مانند همیشه، پاسخ دهم: جانم! فقط، اگر زخم پهلوی مرا دیدی، آرام گریه کن حیدرم! حسنین را به تو می‌سپارم. حسین تشنه نماند. حسن بی‌خوابی می‌کند بعد از ماجرای کوچه. زینبم شده مادر! بعد من خودت گیسوانش را شانه بزن. فدایت شوم فدای سرت که بند بند وجودم درد می‌کشد. فدای سرت که فاطمه رفتنی است! درد من میخ در و تازیانه و سیلی توی کوچه نیست! دردم این است بعد من چاه می‌شود هم زبان دلت! علی جان دیگر نمی‌توانم چشم هایم را بیش از این باز نگه دارم و با نگاه حرف هایم را به چشم های ملتمس تو برسانم... فقط بعد من، تنها نمانی! @fatimaism
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا