eitaa logo
حانون
241 دنبال‌کننده
257 عکس
63 ویدیو
2 فایل
ناگفتنی‌های من؛ یه کم از همه چیز. روان‌شناسی، شعر و روزمره های یک آدم معمولی. ادمین: @Hanoon_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
در فراق نجف؛ 'واقعاً سوختم و باختم و دود شدم‐
گمراه نشود آنکه تپش های دلش حبّ علی است.
یجا خوندم نوشته بود: به تماشای خودم بودم و دیدم؛ که چه بی رحمانه تنهاست و به ناچار قوی.
حانون
پارسال عید غدیر عروسی ایرج بود، امسال عروسی مالک. آقای امیرالمؤمنین نه فقط خودم بلکه رفیقامم ارادتمن
لازم دیدم اضافه کنم گل آرایی جایگاه عروس هم پذیرفته میشود، خلاصه که عروس بشید تباها بیام واستون گل آرایی.
میدونی رفیق، ‏گاهی؛ وقتى یه چيزی ‏از هم ميپاشه، در واقع داره شرایطی پیش میاد که همه چی بره ‏سرِ جاى دُرستِ‌ش قرار بگیره. نترس، حتما دُرستِ ماجرا برای تو جای دیگه یا با آدمِ دیگه ای خواهد بود. خب؟
یک خسته نباشید به خودم؛ که سال‌هاست کم نیاورده، که سال‌هاست هدف‌های خودش را بغل گرفته و از آن‌ها در مقابل نشدن‌ها محافظت کرده. یک خسته نباشید به خودم که بیش از ظرفیت توانش جنگیده، که سپاه سختی‌ها را کنار زده و خودش را تا قله‌های بعید آرامش رسانده. یک خسته نباشید به خودم که از محدودیت‌ها فرصت ساخته و با ناملایمتی‌ها مدارا کرده. یک خسته نباشید به دلم، به روحم، به احساسم... باید به خودم کمی استراحت بدهم، باید کمی از شلوغی‌ها دور باشم و آرام‌تر شوم، باید برای مدتی به چیزی فکر نکنم. که خودم را بردارم ببرم جایی به دور از این حوالی و کمی خستگی بتکانم و نگران چیزی نباشم. یک خسته نباشید به من، به تو و به تمام آن‌ها که هدف داشتند، تلاش کردند و تسلیم نشدند.
هیچ‌وقت حتی یه لحظه هم فکر نکنید کمال‌گرایی خوبه و قراره فقط بهترین خودتون باشید. کمال‌گرایی دیوانه‌کننده و ناامیدکننده است و باعث می‌شه دائم اضطراب داشته باشید و کلا آرزو کنید هیچ کاری رو شروع نکنید چون نگرانید خرابش کنید. سال‌ها باید باهاش کلنجار بری و آخرش اگه خوش‌شانس باشی و بتونی باهاش کنار بیای باید هر لحظه به خودت یادآوری کنی که ببین، تو تمام تلاشت رو کردی و این کافیه! سم خالص.
عرض خاصی ندارم؛ فقط اینکه من با وسواس خاصی آهنگ گوش میدم و بعد میذارم اینجا لطفااااا با عشق گوش بدید❤️
بابای امام رضا؛ تولدتان مبارک)))
+ خوش به حال حق! _چرا؟! + چون همیشه با عَلیه...
عادت کرده‌ایم هر روز دوش بگیریم، اما یادمان می‌رود که ذهنمان هم به دوش نیاز دارد. گاهی با یک غزل حافظ می‌توان دوش ذهنی گرفت و خوابید. یک شعر از فروغ، تکه‌ای از بیهقی، صفحه‌ای از مزامیر، عبارتی از گراهام گرین، جمله‌ای از شکسپیر، خطی از نیما... ولی غافلیم! شبانه‌روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می‌تپانیم توی کله‌مان؟! بعد هم با همان کله‌ی بادکرده به رختخواب می‌رویم و توقع داریم در خواب پدربزرگمان را ببینیم که یک گلابی پوست‌ کنده و با لبخند می‌گوید: بفرما! [سمفونی مردگان، عباس معروفی]