eitaa logo
حانون
241 دنبال‌کننده
257 عکس
63 ویدیو
2 فایل
ناگفتنی‌های من؛ یه کم از همه چیز. روان‌شناسی، شعر و روزمره های یک آدم معمولی. ادمین: @Hanoon_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ‌وقت حتی یه لحظه هم فکر نکنید کمال‌گرایی خوبه و قراره فقط بهترین خودتون باشید. کمال‌گرایی دیوانه‌کننده و ناامیدکننده است و باعث می‌شه دائم اضطراب داشته باشید و کلا آرزو کنید هیچ کاری رو شروع نکنید چون نگرانید خرابش کنید. سال‌ها باید باهاش کلنجار بری و آخرش اگه خوش‌شانس باشی و بتونی باهاش کنار بیای باید هر لحظه به خودت یادآوری کنی که ببین، تو تمام تلاشت رو کردی و این کافیه! سم خالص.
عرض خاصی ندارم؛ فقط اینکه من با وسواس خاصی آهنگ گوش میدم و بعد میذارم اینجا لطفااااا با عشق گوش بدید❤️
بابای امام رضا؛ تولدتان مبارک)))
+ خوش به حال حق! _چرا؟! + چون همیشه با عَلیه...
عادت کرده‌ایم هر روز دوش بگیریم، اما یادمان می‌رود که ذهنمان هم به دوش نیاز دارد. گاهی با یک غزل حافظ می‌توان دوش ذهنی گرفت و خوابید. یک شعر از فروغ، تکه‌ای از بیهقی، صفحه‌ای از مزامیر، عبارتی از گراهام گرین، جمله‌ای از شکسپیر، خطی از نیما... ولی غافلیم! شبانه‌روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می‌تپانیم توی کله‌مان؟! بعد هم با همان کله‌ی بادکرده به رختخواب می‌رویم و توقع داریم در خواب پدربزرگمان را ببینیم که یک گلابی پوست‌ کنده و با لبخند می‌گوید: بفرما! [سمفونی مردگان، عباس معروفی]
مسخره می‌کردن، می‌گفتن خل شده این میثم، می‌رفت یه نخلِ خشکیده‌ای بود هی آب می‌ریخت پاش، می‌گفتن دیگه پیر شده، پول به این نرسیده، مسئولیت ندادن، کتک خورده، گویا خل و چل شده. عمروبن حریث می‌گفت: خب نخلت چطوره؟ اونم می‌گفت خوبه. (میثم تمار) می‌گفت یه روزی من رو به این دار می‌زنند، دار می‌زنن یعنی منو می‌بندن به این درخت تا بُکُشن. حبیب یه روز اومد رد شد گفت: سلام بر مردی که به زودی به همین نخل خشکیده او را دار می‌زنند، او هم (به حبیب) گفت: سلام بر مردی که در راه حسین ابن علی(ع) محاسنش به خون سرش خضاب می‌شه... روزی که به او اتهام زدن، او را دستگیر کردن، بردن به همون نخل خشکیده که هرروز می‌رفت آب می‌داد بستن، مردم جمع شدن گریه کنان، که ما چقدر مسخره کردیم اینو، اینا گریه کردن که ما چقدر مسخره کردیم... (میثم تمار) گفت گریه نکنید، تا هنوز زبونمو نبریدن، کاغذ قلم بیارید، احادیثی که یه عمری نگفتم برای اینکه کار به این روز بکشه، حالا می‌خوام بگم، کاغذ قلم بیارید زودتر بگم... اونی که عاشقه همه رو جمع می‌کنه همه‌ی فرصت هارو که از معشوق دم بزنه))) حامد کاشانی
خیلی وقته دارم تمرین می‌کنم: اگه یه نفر یه حرفی به من زد که دلم شکست یا ناراحت شدم. اگه کسی هیکلمو، قیافه یا سبک زندگیم رو مسخره کرد یا تلاش‌هامو کوچیک شمرد، سریع فایل گذشته‌شو باز کنم و مرور کنم که این آدم این کمبودها رو تو زندگیش داشته و این رنج‌ها رو کشیده که الان اینطوری به من می‌گه. حتی برای آدم‌هایی که زیاد شناختی ازشون ندارم هم یک فایل جدید باز می‌کنم و می‌گم این حتما چیزی در زندگی اذیتش می‌کنه و ازش رد می‌شم. نه این‌که اجازه بدم بقیه هر رفتاری خواستن بکنن ولی حداقل دیگه خودم رو سرزنش نمی‌کنم. خودمو بابت چیزایی که توش دخیل نبودم اذیت نمی‌کنم. به خودم نمی‌گم حتما تو مشکل داری که اون اینطوری بهت گفت. داخل پرانتز بگم که خیلی از آدم‌ها رنج کشیده هستن و تمرین می‌کنن اینطوری نباشن. (خودم دارم تمرین می‌کنم). باز داخل پرانتز بگم که آدم انتقاد دوستان واقعی و صادقش رو قبول می‌کنه من بیشتر دارم در مورد تحقیر، تمسخر و حسادت حرف می‌زنم.
تو کمالگرایی؟
مزیتی نیست که آدم بخواد پزش بده و اتفاقا در دراز مدت آسیب های زیادی خواهد داشت؛ اما متاسفانه بله منم تا حدودی کمال‌گرام. و البته سعی در اصلاح این رویکرد دارم.
کمی وسواسی باشید! در انتخاب: کتابی که می‌خوانید فیلمی که می‌بینید آهنگی که گوش می‌کنید آدمی که با او معاشرت می‌کنید موضوعی که به آن فکر می‌کنید چون این‌ها غذای روح شما هستند.
آنچه می‌گفت، با آنچه در ذهن و قلبش می‌گذشت مطابقت داشت و برای همین عموم مردم او را انسانی ساده‌لوح می‌شناختند و انگار این برایشان عجیب بود و کسی به این فکر نمی‌کرد که درست‌ترین حالتِ انسان‌ بودن همین است! همین‌که صادقانه و شفاف رفتار کنی و در برخوردت با آدم‌ها، هیچ محافظه‌کاری سیاستمدارانه‌ای نداشته‌باشی!