چنل داشتن مثل این میمونه که رو یه چهارپایه وسط خیابون بایستی و بلند بلند رو به بقیه حرف بزنی. یه عده وایمیسن ببینن چی میگی، تعداد زیادی اصلا به حرفت توجه نمیکنن، بعضیا یه لحظه تو چشمات زل میزنن و رد میشن میرن. از طرفی یه چیزی، هر لحظه، در طولِ روز، با صدای اکو شده، آروم در گوشِت زمزمه میکنه: "یه چیزی بگو، بگو، بگو..."
این جمله از علی(ع) را
خوب به خاطرم سپردهام:
دو روز در زندگی انسان هست،
روزی که در آن
مرگ سرنوشت تو نیست،
و روزی که مرگ
سرنوشت توست.
من از روز اول نمیترسم
چون مرگ سرنوشتم نیست
پس کسی نمیتواند
به من آسیبی برساند.
از روز دوم هم نمیترسم
چون اگر تقدیرم باشد
نمیتوانم از آن جلوگیری کنم.
بخوانید و اگر درست بود
نشر دهید…
باید کانون توجه را از ظواهر گرفت
و به باطن معطوف کرد!
در طول سال های پس از انقلاب،
شاید ما از کمتر چیزی به اندازه
ظاهرگرایی لطمه خوردهایم!
توجه به ظواهر،
ما را تا بدانجا پیش برده است
که به راحتی تقسیمبندی کردهایم
حکم صادر کردهایم
و بهشتی و جهنمی بودن هر کسرا هم
در همینجا تعیین کردهایم!
با چه ملاک هایی؟
با بدحجاب بودن
با آستین کوتاه پوشیدن
با ریش تراشیدن
و با دهها مورد ظاهری از این دست!
و هرگز فکر نکردهایم
که همان کسی که قدری از موهایش
بیرون است
چه بسا در بسیاری از امور اعتقادی دیگر
و انجام واجبات و ترک محرمات
از ما جلوتر باشد!
و هرگز فکر نکردهایم
که همان کسی که فقط بر اساس
یک ترک احتیاط،
ریشش را میتراشد
چه بسا ریشه های اعتقاداتش
از ما محکمتر باشد
و هرگز فکر نکردهایم
که اینگونه حکم کردنها
چه بلایی بر سر اعتقادات جوانان میآورد!
خلاصه اینکه به هوش باشیم،
مبادا مصداق این کلام جانسوز
مولایمان شویم که فرمود:
بلی اصبت لقنا غیر مامون علیه،
مستعملا اله الدین للدنیا
و مستظهرا بنعم الله علی عباده…
آری تیزهوشانی مییابم اما مورد اعتماد نمیباشند.
دین را وسیله دنیا قرار داده
و با نعمت های خدا بر بندگان
و با برهان های الهی بر دوستان خدا
فخر میفروشند…
برتری،
حاصل انجام مداوم کارهاییه
که دیگران نه میتونن
انجامش بدن
و نه میخوان
که انجامش بدن.
بهزبان سادهتر،
موفقیت ربطی به این نداره
که آیا آدم درخشانی هستی یا نه؟
موفقیت
نتیجهی تداوم
و ثابتقدمبودنه.
بعد از کلی آزمون های مختلف شخصیت
متوجه شدم، خیلی آدم احساسی
و آسیب پذیریم.
ولی نمیفهمم چرا هرکی منو میبینه
میگه [مگه تو چیزیم برات مهمه؟]
هست، برای من خیلی چیزا مهمه.
فقط یکم سفت بنظر میام از دور.
مشکلِ ما کمبود توجه نیست؛
بلکه مشکل ما
تمرکزنداشتن
روی چیزهای درست هست.
ما همین الان هم میتونیم
ساعتها از روزمون رو
با بازی
و شبکههای اجتماعی بگذرونیم
و نفهمیم
که زمان چطوری گذشته؛
اما لحظهای حاضر نباشیم
وقتمون رو پای آموزش و ارتقا
خودمون بذاریم.
منابعی که بهت
دوپامین بیشاز حد
میدن رو حذف
یا حداقل استفاده ازشون
رو محدود کن.
طولی نمیکشه
که خودت میبینی
چطور برای چالش،
یادگیری و رشد تشنه شدی.