واقعیت اینه که شما انسانی
با روان سالم پیدا نمیکنید..!
پس بگردید یکیو پیدا کنید
که حداقل نوع اختلال روانیش
واستون قابل تحمل باشه
بچسبید به همون!
گاهی یکی یه چیزی میگه،
یه چیز خیلی ساده و معمولی...
ولی من دلم میشکنه و هزار تیکه میشه!
بعد با خودم فکر میکنم واقعا نفهمید؟!
مگه میشه؟ فکر نکرد من چه حالی میشم؟
بعد فکر میکنم، چقدر احتمالا خودم
حرفهایی زدم که دل بقیه رو
شکستم و نفهمیدم...
آدمها پر از زخمن،
گاهی هم ما زخم نمیزنیم،
یه زخم قدیمی رو فشار میدیم..!
من به این جمله ایمان دارم
[خدا هیچ وقت دیر نمیکنه]
هر چیزی رو توی زمان درستش بهت میده
شرطش اینه اول اعتماد کنی بهش
دوم اینکه صبر داشته باشی...
تنها که شدید
و دورتان که خالی شد،
غمگین نشوید و گلایه نکنید!
به این فکر کنید
که شاید خدا
آنقدر دوستتان داشته
که حس کرده
در آن موقعیت زمانی،
بهترین حالت این است
تنها بمانید
و ذهنتان از هر معاشرت
و دغدغهی بیحاصلی
به دور بماند
تا به دستاورد عظیمی
دست پیدا کنید
و گامهای بلندتری بردارید.
آدمها معمولا در تنهایی است
که خلاقانه میاندیشند
و معمولا در تنهایی است
که شاهکار خلق میکنند.
تنها که شدید
و به محدودیت که رسیدید،
بگردید
و قلهی در انتظار فتح شدن
و بالهای در آستانهی پروازتان
را پیدا کنید
و انرژیتان را
عوضِ هر معاشرت
و گلایه و اندوهی،
وقف رشد و ارتقای خودتان کنید.
از آبان شروع کن.
از چهل سالگی شروع کن.
از جمعه شروع کن.
از ساعت پنج عصر شروع کن.
سی و یکم شروع کن.
دیر شروع کن.
ولی شروع کن!!!
اونجایی که داری کل
اتفاقاتی که تو زندگیت گذشته
رو برای دوستت تعریف میکنی و یهو
یادت میاد اون هیچی به تو نمیگه....]]]]]]]