eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام با توجه به قولی که قبلاً بهتون داده بودم بحث مهم و اساسی و مفید رو تقدیمتون میکنم با حوصله بخونید و دقیقتر دنبالش کنید یا علی مدد ❤️❤️❤️
🌹🌹🌹 ( نکته= علامه طباطبایی در دهه ۳۰ هجری شمسی این مطلب را نوشته اند، خواننده در حساب تاریخ دقت داشته باشد.) ❇️ برده گيرى و اسباب آن ❇️ 💠 تا آنجا كه تاريخ بشريّت نشان مى دهد : از زمانهاى قديم تا حدود هفتاد سال قبل مسأله بَرده گيرى و خريد و فروش افرادى از جنس بشر به نام «غلام» و «كنيز»، مسأله اى دائر و معروف در بين بوده و شايد امروزه هم در بين بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفريقا و آسيا معمول باشد. و اين مسأله همانطور كه گفتيم آن قدر سابقه دار و قديمى است كه نمى توان ابتدايى تاريخى براى آن پيدا كرد، ولى تاريخ اين معنا را نشان مى دهد كه مسأله بَردگى داراى نظام مخصوصى در ميان ملّتها بوده و مقرّرات مخصوصى داشته است. 💠 و معناى اصلى آن اين بوده كه در تحت شرائط مخصوصى آزاديش سلب شده و بصورت کالایی كه قابل مِلكيّت است (مانند ساير اجناس و کالاهایی كه به مالكيّت درمى آيد از قبيل حيوانات و نباتات و جمادات) در آيد. و معلوم است كه اگر انسانى مملوك شد ديگر اختيارى از خود ندارد، چون أعمال و آثار او نيز به غیر درآمده و آن غير، هر طورى كه بخواهد مى تواند در اعمال و آثار او تصرّف كند. 💠 اين آن سنّتى بوده كه گفتيم ملّتها در بَردگان اجرا می كرده اند. چيزى كه هست بايد گفت مسأله بَرده گيرى متّكى به اراده «على الاطلاق و جزاف و بدون هيچ قيد و شرطى» هم نبوده، و خلاصه اينطور هم نبوده كه هر كس هر كه را كه دوست مى داشته بَرده خود می كرده و يا هر كه را كه دلش مى خواسته مى فروخته و يا مى بخشيده (گر چه در بين قوانينى كه در نظام بردگى اجرا مى شده امور جزاف زيادى به حسب اختلاف آراء و عقايد اقوام و سنن آنها ديده مى شود) بلكه و بَرده گیری مبتنى بر نوعى غلبه و تسلّط بوده است، مانند غلبه در كه مجوّز اين مى شده كه فرد غالب و فاتح نسبت به فرد مغلوب هر كارى كه مى خواهد بكند؛ بكُشد، اسير كند، از او پولى گرفته و رهايش سازد. 💠 و مانند غلبه به ،كه رئيس در حوزه رياستش هر چه مى خواسته می كرده، و همچنين مانند غلبه و قهرى كه نسبت به فرزند داشته، و پدر را از نظر اينكه فرزند را توليد كرده ولىّ امر او دانسته و به وى حقّ مى داده كه نسبت به طفلِ ضعيف خود هر كارى كه دلش بخواهد بكند حتى او را بفروشد و يا به ديگران ببخشد و يا با فرزندان ديگران مبادله كند و يا به طور موقّت عاريه اش دهد و يا بلاى ديگرى بر سرش آورد. ادامه دارد... 📚 جلد 6 ص 491 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌷🌷🌷 💠 و ما در ابحاث گذشته مكرّر گفتيم كه بطور كلى مسأله مالكيّت در مجتمع انسانى مبنى است بر غريزه اى (= بکار بردن تمام قدرت برای سود بردن از هر چيزى كه ممكن است به وجهى از آن سود برد) که در هر انسانی وجود دارد. و انسان كه مسأله ، فطری و طبيعى اوست، در راه بقاى حيات خود هر چيزى را كه بتواند استخدام نموده و از منافع وجودى آن استفاده مى كند؛ چه از مواد اوليّه عالَم و چه عناصر و چه مركّبات گوناگون جمادى، و چه حيوانات و چه انسانى كه هم نوع خود او و در انسانيّت مثل اوست. 💠 و اگر احساس احتياج به مسأله در زندگى نبود، آرزوى طبیعی اش اين بود كه همه افراد هم نوع خود را استثمار نمايد. ليكن همين احتياج مُبرمش به اجتماع و تعاون در زندگى، او را مجبور به قبول اشتراك با ساير هم نوعهاى خود در عمل و تحصيل منافع هر چيزى و انتفاع از آن نموده است. از اين رو، او و ساير همنوعانش مجتمعى تشكيل دادند كه هر جزئى از اجزاى آن و هر طرفى از اطرافش اختصاص به عمل يا اعمالى داشته و تمامى افرادشان از مجموع منافع حاصله برخوردار مى شوند؛ يعنى نتائج اعمالشان تقسيم شده و هر كسى به قدر اش از آن سهم مى گيرد. 💠 و تن در دادن به چنين تشكيلات - همانطورى كه گفتيم - بر خلاف آرزوى طبيعى و جِبلّى او و صرفاً از روى است. به شهادت اينكه مى بينيم يك فرد از انسان با اينكه موجودى است اجتماعى هر وقت در خود قوّت و شدّتى مى بيند پشتِ پا به همه قوانين اجتماعى و مَدنى كه آن نيز طبيعى آدمى است زده و شروع مى كند به و قُلدرى، افراد هم نوع خود را زير يوغ استعمار خود كشيدن و دعوى مالك الرِّقابى كردن و به جان آنان و نواميس و اموالشان به دلخواه خود دست درازى كردن. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌷🌷🌷 💠 و لذا اگر خواننده محترم آزادانه و در روش اينگونه افراد و استثمارشان تأمّل كند خواهد ديد كه اينان روش خود را در تملّك و تصاحب انسانها، تنها در انسانهايى كه داخل در مجتمع آنان و جزئى از اجزاى آنند معتبر نمى دانسته بلكه روش مزبور را در آشنا و بيگانه و دوست و دشمن اجرا می کردند. چيزى كه هست را از اين جهت تملّك مى كردند كه بيگانه بود و يا به جرم دشمنى، محكوم به بيگانگى و خروج از مجتمع او شده بود. زیرا دشمن همه آرزو و همّش اين بوده است كه تار و پود هستى او را به باد داده، اسم و رسمش را محو و نابود سازد و به همين جهت از مجتمع طرف خود خارج شده، و طرف هم به خود حقّ مى داد كه او را نابود كرده و او و ما يَملك او را تملّك كند، چون براى او احترامى قائل نبود. 💠 و همچنين كه اولاد خود را مِلک خود مى دانستند آنان نيز اولاد را در عين حالى كه جزو مجتمع خود مى شمردند ولیکن هم طراز و هم سنگ خودشان نمى پنداشتند، و چنين معتقد بودند كه فرزندان در مجتمع بشرى از متعلّقات و توابع پدرانند و به همين جهت به پدران حقّ مى دادند كه در فرزندان خود همه رقَم تصرّف حتى كُشتن و فروختن و تصرّفات ديگر را بكنند. يا از اين جهت تملّک مى كردند كه خصوصياتى كه در آنان بوده آنان را بر اين مى داشت كه كنند كه ما فوق افراد مجتمعند و افراد، هم پايه و هم وزن و در منافع شريك آنان نيستند و حقّ دارند كه در جامعه حُكمرانى نموده و از هر لذّتى لُبّ لباب آن را (= بهترینش را) به خود اختصاص دهند و در نُفوس افراد مجتمع همه رقم دخل و تصرف نموده حتى آنان را زير يوغ بَردگى خود درآورند. 💠 پس معلوم شد در مسأله بَرده گيرى همان «حقّ اختصاص و تملّك على الاطلاقى» بوده كه انسان هاى براى خود قائل بوده اند. و نيز معلوم شد كه اين روش ناپسند را نسبت به طائفه مخصوصى اجرا نمی كردند، بلكه هر ضعيفى را بدون استثنا محكوم به رِقّيت و بندگی خود مى دانستند و تنها كسانى مستثنا بودند كه مثل خودشان زورمند و در وزن اجتماعى هم سنگ شان باشند. از اينان گذشته هيچ مانعى از بَرده گرفتن بقيه افراد مجتمع برايشان نبود و عُمده ی اين بقيه سه طائفه بودند : : دشمنانى كه با آنان سر جنگ داشتند، : فرزندان خُرد و ضعيف آنان و هم چنين زنان نسبت به اولياى خودشان، : هر مغلوب ذليلى نسبت به غالب عزّت يافته خود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺