eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌷يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ🌷 ✅ ترجمه آيه : اى اهل ايمان در كار دين صبور باشيد و يكديگر را به صبر و مقاومت سفارش كنيد و مهيا و مراقب كار دشمن بوده و خدا ترس باشيد، باشد كه پيروز و رستگار گرديد. 💛 بيان آيه : دستوراتی كه در اين آيه آمده يعنى " إصبِرُوا - صابِرُوا - رابِطُوا – إتّقُوا "، همه مطلق و بدون قيد است. در نتيجه : 🔹 (إصبروا) صبرش، هم شامل صبر بر شدائد مى شود و هم شامل صبر در اطاعت خدا و صبر بر ترك معصيت. و به هر حال منظور از آن، صبر تك تك افراد است. چون در ادامه، همين صبر را به صيغه " مفاعله- صابروا" آورده كه در مواردى استعمال مى شود كه ماده فعل، بين دو طرف تحقق مى يابد. @ishiaa 🔹(صابِرُوا)- مصابره عبارت است از اينكه جمعيتى به اتفاق يكديگر اذيتها را تحمل كنند و هر يك صبر خود را به صبر ديگرى تكيه دهد و در نتيجه بركاتى كه در صفت صبر هست دست به دست هم دهد و تاثير صبر بيشتر گردد و اين معنا امرى است كه هم در فرد محسوس است و هم در اجتماع، چون باعث مى شود كه تك تك افراد نيروى يكديگر را به هم وصل كنند و همه نيروها يكى شود. (فرد = اگر نسبت به حال شخصى او در نظر گرفته شود، اجتماع = اگر نسبت به حال اجتماع و تعاون او در نظر گرفته شود). 🔹(رابِطُوا ) - مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است، چون مصابره عبارت بود از وصل كردن نيروى مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل كردن نيروها، اما نه تنها نيروى مقاومت در برابر شدائد، بلكه وصل کردن همه نيروها و كارها در جميع شؤون زندگى دينى، چه در حال شدّت و چه در حال رَخا و خوشى. 🔹( اِتّقُوا ) - و چون مراد از مرابطه اين است كه جامعه به سعادت حقيقى دنيا و آخرت خود برسد (و اگر مرابطه نباشد گو اينكه صبر من و تو، به تنهايى و علم من و تو به تنهايى، و هر فضيلت ديگر افراد، به تنهايى سعادت آور هست، ولى بعضى از سعادت را تامين مى كند و بعضى از سعادت، سعادت حقيقى نيست) به همين جهت دنبال سه جمله : "اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا" اضافه كرد : "وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ"، و منظور از اين فَلاح (رستگاری) هم، فَلاح تامّ حقيقى است. ادامه دارد... 📚 جلد 4 ص 143 💌 کانال " آی💚شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
💙💙💙 📝 يكى از حقايقى كه ما در وجدان خود مى يابيم و كسى نمى تواند منكر آن شود، حقيقتى است كه نام آن را حُبّ و به فارسى دوستى مى گذاريم. مانند دوست داشتن ، ، ، و كه اينها پنج مصداق از مصاديق حب هستند كه هيچ شكى در وجود آن در دل خود نداريم. 📝 هرگاه در حب مخصوص به غذا و ميوه دقت كنيم خواهيم ديد، اگر غذايى يا ميوه اى را دوست مى داريم، بدان جهت است كه با طرز كار ما ارتباط دارد، (به اين معنا كه احتياج بدن به سوخت و ساز، دستگاه گوارشى را به فعاليت مي اندازد، غدد ترشحى دهان آماده ترشح مى شود، حمل معدى اسيد ترشح مى كند و در همين هنگام مى گوئيم دلم از گرسنگى غش مى كند، چون اسيد نامبرده اگر معده خالى باشد باعث سوزش معده مى شود) و اگر فعاليت اين دستگاه نبود و بدن در استكمال(= کمال جویی) خود حاجتى به طعام نداشت، قطعا ما نيز طعام را دوست نمى داشتيم، و طعام محبوب ما نمی شد. 📝 پس حُب به غذا در حقيقت حب ما به غذا نيست، بلكه حب دستگاه گوارش به فعاليت خودش است، اين دستگاه ميخواهد انجام وظيفه كند و سوخت و ساز بدن را به بدن برساند، همين خواستن عبارت از حب به غذاست (كه ما آن را به خود نسبت مى دهيم و مىگوئيم ما غذا را دوست مى داريم و اين مائيم كه از فلان غذا خوشمان می آيد) در حالى كه اينطور نيست، بلكه خوش آمدن و لذت از غذا، كار دستگاه گوارشى است نه از ما. ❓خواهى گفت : (اين كه دیگر نيست، كه ما از طعم و مزه و بوى فلان غذا خوشمان مى آيد). 📝 در پاسخ مى گوئيم : همين هم مربوط به دستگاه گوارش است، چون حس ذائقه يكى از خدمتگزاران دستگاه گوارش است نه خود آن، پس منظور ما از لذت، لذت ذائقه نيست بلكه آن رضايت خاصى است كه دستگاه گوارش از كار خود احساس مى كند. اين بود حال و حقيقت محبت به غذا، حال ببينيم محبت به زنان از چه باب است. ادامه دارد... 📚 تفسیر المیزان جلد1 ص619 💌 به کانال " آی💚شیعه " بپیوندید : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
اعمال و فضائل ماه رجب.mp3
4.28M
💞 از شاگردان ممتازِ عارف کامل آیت الله پهلوانی(سعادت پرور) برای بهره مندی بیشتر از این ماه شریف 💌 کانال " آی💚شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7
💙❤️💙 📝 آراء و عقايدى كه انسان براى خود انتخاب می كند : 1⃣ يا تنها افكارى است كه بطور مستقیم و بدون واسطه، هيچ ربطى به عمل ندارد، مانند رياضيات و طبيعيات و علوم ما وراء الطبيعه. 2⃣ و يا افكارى است ، كه سر و كارش مستقيماً با عمل است، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و اينكه چه عملى را بايد انجام داد؟ و چه عملى را نبايد انجام داد؟ 📝 در قسم اول، راه تشخيص افكار صحيح از افكار و عقايد ناصحيح، تنها پيروى و يقينى است كه از راه برهان و يا حسّ دست مي دهد. و در قسم دوم، راه منحصر در است. يعنى آن عملى را صحيح بدانيم كه ببينيم سعادت انسان را تأمين می كند و يا حداقل در تأمين آن نافع است و آن عملى را باطل بدانيم، كه ببينيم يا به شقاوت آدمى منجر مي شود و يا در سعادتش مضرّ است. 📝✅ و اما در قسم اول، اعتقاد به آنچه که علم به حقانيتش نداريم، و در قسم دوم اعتقاد به آنچه که نمى دانيم خير است يا شرّ، چنين اعتقاداتى جزء است. 📝 و آدمى از اين نظر كه آراءش همه به اقتضاى منتهى مى شود (فطرتى كه از علل هر چيز جستجو می كند) و نيز به اقتضاى منتهى مي شود (كه او را وادار به استكمال نموده، به سوى آنچه كه كمال حقيقى اوست سوقش ميدهد)، هرگز حاضر نيست خود را تسليم آراء خرافى كند و در برابر هر خرافه اى، كوركورانه و جاهلانه خاضع شود. إلاّ اینکه... ادامه دارد... 📚 جلد 1 ص 638 💌 کانال " آی💚شیعه " : 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌸🌸 💠 در از همه امّتهاى گذشته بيشتر، داستانهاى بنى اسرائيل؛ و نيز به طورى كه گفته اند از همه انبياء گذشته بيشتر، نام حضرت (ع) آمده. چون مى بينيم نام آن جناب در 136 جاى قرآن ذكر شده؛ دو برابر نام ابراهيم (ع) كه آن جناب هم از هر پيغمبر ديگرى نامش بيشتر آمده (به طورى كه گفته اند، نامش در 69 مورد ذکر شده). 💠 علّتى كه براى اين معنا به نظر مى رسد، اينست كه اسلام دينى است حَنيف، كه اساسش است، و توحيد را ابراهيم (ع) تأسيس كرد، و آن گاه خداى سبحان آن را براى پيامبر گراميش محمّد (ص) به اتمام رسانيد و فرمود : ❣ (مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ — دين توحيد، دين پدرتان ابراهيم است، او شما را از پيش مسلمان ناميد. سوره حج آيه 78) و در پذيرفتن توحيد، لجوج ترين امّتها بودند و از هر امّت ديگری بيشتر با آن دشمنى كردند، و دورتر از هر امّت ديگرى نسبت به تسلیم و انقیاد در برابر حق بودند. 💠 هم چنان كه عرب هم كه پيامبر اسلام گرفتار آنان شد، دست كمى از بنى اسرائيل نداشتند، و لجاجت و خصومت با حقّ را به جايى رساندند كه آيه : ❣ (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ — كسانى كه كفر ورزيدند، چه انذارشان بكنى، و چه نكنى ايمان نمى آورند. سوره بقره آيه 6) در حقّشان نازل شد و هيچ قساوت و جفا، و هيچ رذيله ديگر از رذائل، كه براى بنى اسرائيل ذكر مى كند، نيست مگر آنكه در كفّار عرب نيز وجود داشت. 💠 و به هر حال اگر در قصه هاى بنى اسرائيل كه در قرآن آمده دقّت كنى، و در آنها باريك شوى، و به أسرار خُلقيات آنان پى ببرى، خواهى ديد كه مردمى فرو رفته در بودند، و جز لذائذ مادّى، و صُورى، چيز ديگرى سرشان نمی شده. امّتى بوده اند كه جز در برابر لذّات و كمالات مادّى تسليم نمي شدند، و به هيچ حقيقت از حقائق ماورای حسّ ايمان نمى آوردند، هم چنان كه هم همينطورند. ادامه دارد... 📚 جلد1 ص 316 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 ❇️ عقائد امّتها در مورد خوردن 💠 در اين معنا هيچ شكى نيست كه انسان مانند ساير حيوانات و گياهان مجهّز به است. يعنى دستگاهى دارد كه اجزايى از موادّ عالَم را به خود جذب کرده و به آن مقدارى كه بتواند در آن عمل می کند، و آن را جزء بدن خود ساخته و به اين وسيله، بقاى خود را حفظ می نمايد؛ پس بنابر اين براى اينگونه موجودات مانع طبيعى وجود ندارد از اينكه هر غذايى كه براى او قابل هضم و مفيد باشد بخورد. تنها مانعى كه - از نظر طَبع - تصوّر دارد اين است كه آن غذا براى آن موجودات داشته باشد، و يا مورد آنها باشد. 💠 امّا متضرّر شدن : مثل اينكه در يابد كه فلان چيز خوردنى براى بدن او ضرر دارد، و نظام او را بر هم مى زند، براى اينكه مسموم است و يا خودش سمّ است؛ در چنين مواردى انسان و حيوان و نبات، از خوردن امتناع مى ورزد. و يا مثل اينكه در يابد كه خوردن فلان چيز براى او ضرر دارد، مثل چيزهايى كه در اديان و شرايع مختلفه الهى تحريم شده، و امتناع از خوردن اينگونه چيزها امتناع به حسب طبع انسان نيست، بلكه امتناع فكرى است. 💠 و اما تنفّر عبارت است از : اينكه انسان يا هر جاندار ديگر، چيزى را بداند و در نتيجه طبع او از نزديكى به آن امتناع بورزد، مثل اينكه يك انسانى نجاست خود را بخورد كه چنين چيزى نمى شود، زيرا انسان نجاست خود را پليد مى داند و از نزديكى به آن نفرت دارد. بله گاهى انسانهاى ديوانه و يا كودك ديده شده اند كه نجاست خود را بخورند. گاهى هم مى شود كه تنفّر انسان از خوردن چيزى به حسب طبع و طبیعتش نباشد، بلكه اين امتناعش مستند باشد به عواملى ، مانند مذهب و يا عادت قومى و سنّت هاى مختلفه اى كه در مجتمعات گوناگون رائج است. مثلاً مسلمانان از گوشت خوك نفرت دارند، و مسیحیان آن را خوراكى مطبوع و پاكيزه مى دانند؛ و در مقابل اين دو امّت، ملل هستند، كه بسيارى از حيوانات - از قبيل قورباغه و خرچنگ و موش و امثال آن را - با ميل و رغبت مى خورند، در حالى كه ملل آنها را پليد مى شمارند. اين قسم از امتناع، امتناع بر حسب طبع اوّلى نيست، بلكه بر حسب طبع و قريحه اى است كسبى. (یعنی بخاطر طبیعت دوّمی است که با توجه به عواملی یاد شد، برای خودشان درست کرده اند). ادامه دارد... 📚 جلد5 ص 295 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ( نکته= علامه طباطبایی در دهه ۳۰ هجری شمسی این مطلب را نوشته اند، خواننده در حساب تاریخ دقت داشته باشد.) ❇️ برده گيرى و اسباب آن ❇️ 💠 تا آنجا كه تاريخ بشريّت نشان مى دهد : از زمانهاى قديم تا حدود هفتاد سال قبل مسأله بَرده گيرى و خريد و فروش افرادى از جنس بشر به نام «غلام» و «كنيز»، مسأله اى دائر و معروف در بين بوده و شايد امروزه هم در بين بعضى از قبائل دور افتاده و عقب مانده آفريقا و آسيا معمول باشد. و اين مسأله همانطور كه گفتيم آن قدر سابقه دار و قديمى است كه نمى توان ابتدايى تاريخى براى آن پيدا كرد، ولى تاريخ اين معنا را نشان مى دهد كه مسأله بَردگى داراى نظام مخصوصى در ميان ملّتها بوده و مقرّرات مخصوصى داشته است. 💠 و معناى اصلى آن اين بوده كه در تحت شرائط مخصوصى آزاديش سلب شده و بصورت کالایی كه قابل مِلكيّت است (مانند ساير اجناس و کالاهایی كه به مالكيّت درمى آيد از قبيل حيوانات و نباتات و جمادات) در آيد. و معلوم است كه اگر انسانى مملوك شد ديگر اختيارى از خود ندارد، چون أعمال و آثار او نيز به غیر درآمده و آن غير، هر طورى كه بخواهد مى تواند در اعمال و آثار او تصرّف كند. 💠 اين آن سنّتى بوده كه گفتيم ملّتها در بَردگان اجرا می كرده اند. چيزى كه هست بايد گفت مسأله بَرده گيرى متّكى به اراده «على الاطلاق و جزاف و بدون هيچ قيد و شرطى» هم نبوده، و خلاصه اينطور هم نبوده كه هر كس هر كه را كه دوست مى داشته بَرده خود می كرده و يا هر كه را كه دلش مى خواسته مى فروخته و يا مى بخشيده (گر چه در بين قوانينى كه در نظام بردگى اجرا مى شده امور جزاف زيادى به حسب اختلاف آراء و عقايد اقوام و سنن آنها ديده مى شود) بلكه و بَرده گیری مبتنى بر نوعى غلبه و تسلّط بوده است، مانند غلبه در كه مجوّز اين مى شده كه فرد غالب و فاتح نسبت به فرد مغلوب هر كارى كه مى خواهد بكند؛ بكُشد، اسير كند، از او پولى گرفته و رهايش سازد. 💠 و مانند غلبه به ،كه رئيس در حوزه رياستش هر چه مى خواسته می كرده، و همچنين مانند غلبه و قهرى كه نسبت به فرزند داشته، و پدر را از نظر اينكه فرزند را توليد كرده ولىّ امر او دانسته و به وى حقّ مى داده كه نسبت به طفلِ ضعيف خود هر كارى كه دلش بخواهد بكند حتى او را بفروشد و يا به ديگران ببخشد و يا با فرزندان ديگران مبادله كند و يا به طور موقّت عاريه اش دهد و يا بلاى ديگرى بر سرش آورد. ادامه دارد... 📚 جلد 6 ص 491 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ✅ بحث علمى پيرامون ، حقوق و شخصيّت و موقعيّت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل و مذاهب 💠 از آنجايى كه قانونگذار قوانين اسلام، «خداى تعالى» است، همه مى دانيم كه اساس قوانينش (مانند قوانين بشرى) بر پايه تجربه نيست، كه قانونى را وضع كند و بعد از مدتى به نواقص آن پى برده و ناگزير لغوش كند؛ بلكه اساس آن، مصالح و مفاسد بشر است، چون خدا به آن مصالح و مفاسد آگاه است. ليكن به حكم «تُعرَفُ الأشياءُ بِأضدادِها = یعنی هر چیزی را خواستی ببینی چقدر ارزش دارد، با مخالفش آنرا بشناس» ما براى درك ارزش قوانين الهى چه بسا نيازمند باشيم به اينكه در احكام و قوانين و رسوم دائر در ميان امّتهاى گذشته و حاضر، تأمّل و دقّت كنيم. 💠 و از سوى ديگر پيرامون سعادت انسانى بحث كنيم، و به دست آوريم كه به راستى سعادت واقعى بشر در چيست، و آن گاه نتيجه اين دو بررسى را با يكديگر تطبيق كنيم تا ارزش قوانين اسلام و مذاهب و مسلك هاى اقوام و ملّتهاى ديگر را به دست آوريم، و آن را در بين ارواح آن قوانين متمايز ببينيم. و اصلاً مراجعه به تواريخ ملل و سير در آنها و بررسى خصوصیات و مذاهب مللِ عصر حاضر براى همين است كه به قدر و منزلت اسلام پى ببريم، نه اينكه احتمال مى دهيم در اقوال گذشته و معاصر، قانون بهتر و كاملترى هست و مى خواهيم به جستجوى آن برخيزيم. و به همين منظور، مسأله را از چند نقطه نظر مورد بحث قرار مى دهيم : 1- اينكه زن در اسلام چه هويّتى دارد؟ و هويّت زن را با هويّت مرد مقايسه كنيم. 2- زن در نظر اسلام چه ارزش و موقعيّتى در اجتماع دارد، تا معلوم كنيم تأثير زن در زندگى بشريّت تا چه حدّ است؟ 3- اينكه: در اسلام چه حقوق و احكامى براى زن تشريع شده است؟ 4- تشريع آن احكام و قوانين بر چه پايه اى بوده است؟ 💠 و همانطور كه گفتيم براى روشن تر شدن بحث، ناچاریم آنچه را كه تاريخ از زندگى در قبل از اسلام ضبط كرده پيش بكشيم و در آن نظرى بكنيم، ببينيم اقوام قبل از اسلام و اقوام غير مسلمانِ بعد از اسلام تا عصر حاضر (چه اقوام متمدّن و چه عقب افتاده) با زن چه معامله اى مى كردند؟ و معلوم است كه بررسى تاريخى اين مسأله بطور كامل از گنجايش اين كتاب (المیزان) بيرون است، پس ناگزير گوشه اى از تاريخ را از نظر مى گذرانيم و مى گذريم. ادامه دارد... 📚 جلد 2، ص 393 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa