eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
507 دنبال‌کننده
316 عکس
91 ویدیو
27 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به نفست ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 معاویه چگونه به قدرت رسید⁉️ 🔰روزی از کوچه های عبور می کرد ، کوچه ها کثیف بودند.فرمان داد که مردم آلودگی های مقابل منازل خودشان را تمیز کنند.اما دوباره معابر را آلوده یافت ، با خشم تازیانه ای بر سر کوبید. ⛔️ اما: پس از درگذشت اکرم صلی الله علیه و اله ، وقتی به رسید ، اولین نفری که مخالفت کرد ، ابوسفیان بود ، او نمی توانست ببیند ، افرادی ، از پست ترین طوائف ، به حکومت برسند.به همین علت ، ابوسفیان نخستین بار به سوی علیه السلام آمد ، گفت: ای ابوالحسن ، دستت را بگشا تا با تو بیعت کنم... 🔰گردانندگان به خوبی ابوسفیان و قدرت او را می شناختند ، لذا برای ساکت کردن و راضی کردن او به تلاش افتادند. 🔰 به ابوبکر گفت: صدقاتی که در زمان پیامبر ، گرد آورده است ، در اختیارش بگذار ، تا از شرّش راحت شویم!!..... 👈این کار انجام شد و ابوسفیان بیعت کرد و ابوبکر بپاس سکوت و همکاری او ، پسرش را به فرماندهی یک لشکر بزرگ برای فتح شامات ، گسیل داشت.همراه او برادش نیز حضور داشت. پس از فتح شام ، به فرمان ابوبکر ، یزیدبن ابوسفیان به حکومت دمشق منصوب شد... بعد از مدتی ، در زمان خلافت عمر ، یزیدبن ابوسفیان به مرض طاعون مبتلا شد و مُرد .در این حال ، عمر ، معاویه را به حکومت آنجا منصوب کرد❗️ 📚نقش در ، ج۳، ص۴۴_۴۷_۶۳_۶۴ 🆔 @islam_history
📌 سالروز صلح امام مجتبی علیه السلام با معاویه ✅ سخنان تکان دهنده علیه السلام در خصوص با ◀️ ای مردم ، معاویه پنداشته من او را شایسته ی میدانم و خود را نه! بافته ، كه من به تصریح قرآن و نصّ نبوی بر تمام مردم از خودشان شایسته ترم ، بخدا اگر مردم با من نموده و اطاعتم كرده و یاری ام میدادند آسمان و زمین ایشان را از باران و بركات خود بهره مند می ساخت... ◀️ و هارون را ترک گفته و به گوساله پرستی افتادند با اینكه میدانستند كه ی است ، و این امّت علی را ترک گفتند با اینكه خود شنیدند كه صلَّی الله علیه و آله به علیه السّلام فرمود : « تو در نزد من در منزلت همچون هارونی در نزد موسی هستی؛ جز امر نبوّت كه پس از من دیگر پیامبری نیست » ◀️ و خداوند رسول خود را در فرار از قوم مخیر نمود هنگامی كه هیچ یار و یاوری علیه ایشان نیافت ، و همچنین است كار من و پدرم؛ هنگامی كه امّت ما را تنها گذاشته و با دیگری نمودند و ما یار و یاوری نیافتیم از جانب خداوند جایز است، و هر آینه این سنّت و مثالهایی است كه همواره تكرار می شود... 📚 احتجاج، ج۲، ص۱۵۶. 🆔 @islam_history
📌 روابط #امیرالمومنین علیه السلام با خلفا چگونه بود؟ ✍️ #مسلم بن حجاج نیشابوری می‌نویسد: 💠 #عمر در حضور #عثمان، #زبیر، عبدالرحمن‌بن‌عوف و سعدبن‌ابی‌وقاص خطاب به #عباس عموی پیامبر و امیرالمؤمنین می‌گوید: 💠 هنگامی که #پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و #ابوبکر به #خلافت رسید، شما دو نفر او را دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانستید و هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت و من جانشین او شدم، مرا چون ابوبکر دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانید! 📚 صحیح مسلم. 🆔 @islam_history
📌 معذبین در جهنم ✍ سید بحرانی نقل می‌کند که عبد الله بن گفت: 🔰وقتی مرگ پدرم نزدیک شد گاهی از هوش می‌رفت و دوباره به هوش می‌آمد. 🔰وقتی به هوش آمد گفت: (پسرم، را قبل از مرگ به‌نزد من برسان)! 🔰گفتم: با بن ابی طالب چکار داری در حالی که را بعد از خود بین شش نفر شوری قرار دادی و دیگران را با او شریک نمودی؟ 🔰گفت: پسرم، از شنیدم که می‌گفت: (در آتش تابوتی است که دوازده نفر از اصحابم در آن محشور می‌شوند)، و سپس رو به نمود و گفت: 🔰(بپرهیز که اوّل ایشان باشی). سپس رو به معاذ کرد و گفت: (مبادا که دوّمی آنان باشی). 🔰سپس رو به من کرد و گفت: (ای عمر، مبادا تو سوّمی باشی)! پسرم، اکنون که بیهوش شده بودم آن تابوت را دیدم که ابوبکر و معاذ در آن بودند و شکی ندارم که سوّمی من هستم. 🔰خدمت امیرالمومنین رفتم، تا او را از این جریان آگاه کنم. 🔰حضرت بر بالین پدرم حاضر شد و پدرم به او گفت: 💠 آیا برای من راه بازگشتی وجود دارد؟ 🔰امیرالمومنین علیه السلام فرمود: 💠 بله! به شرط اینکه تمام مهاجرین و انصار را جمع کنی و به ظلمی که در حق ما روا داشتی اعتراف کنی! 🔰عبدالله بن عمر گوید: در این زمان رنگ چهره پدرم تغییر کرد و گفت: 👈 النار یا امیرالمومنین و لا العار؛ آتش را می پذیرم، اما تن به ذلت نمی دهم!!! 📚 مدینة المعاجز، ج۲، ص۹۶. 🆔 @islam_history
📌اين منبر پدر من است، نه منبر پدر تو! 🕌 هنگامي که به رسيد، روز جمعه بر روي منبر نشست، [امام] و [امام] [عليهما السلام] نيز براي نماز جمعه آماده شده بودند. [امام] حسين [سلام الله عليه] جلو رفت در حالي که ابوبکر روي منبر نشسته بود، خود را به او رساند و فرمود: اين منبر پدر من است، نه منبر پدر تو! 💠 در اين هنگام ابوبکر گريست و گفت: راست گفتي، اين منبر پدر توست نه منبر پدر من. بن ابي طالب عليهما السلام در اين هنگام وارد شد، فرمود: اي ابوبکر براي چه گريه مي کني؟ مردم به ايشان گفتند: حسين [عليه السلام] به او چنين و چنان گفت. 📕 محمد بن محمد بن اشعث، الجعفريات، ص213-214. 🆔 @islam_history
📌 مذهب جعفری 💠 پس از رحلت صلی‌الله‌علیه‌وآله و دوران خلفای ثلاثه هرگاه در مسأله‌ای فقهی کار بر خلیفه یا صحابه دشوار می‌شد، به علیه‌السلام رجوع می‌کردند و او مشکل آنان را می‌گشود. 💠 چون حضرت به شهادت رسید، دشمنان کار را بر فرزندان و او تنگ کردند و میان مردم و آنان جدایی افکندند. 💠 از سوی دیگر، دین به دنیا فروختگان نیز برای خشنودی حاکمان وقت و یا سود خود، به ساختن روایت‌ها پرداختند، تا آنجا که شناخت درست از نادرست بر فقیهان دشوار گردید. 💠 می‌توان گفت از سال چهلم هجری تا نزدیک به پایان سده نخستین هجرت، جز معدودی از صحابه و تابعان از فقه درست- فقه صلی‌الله‌علیه‌وآله - بی‌بهره بودند. 💠 در روزگار علیه‌السلام اندکی گشایش پدید آمد و سالیان ۱۴۸-۱۱۴ (دوران امامت علیه‌السلام) عصر انتشار فقه آل محمد یا به تعبیر دیگر، روزگار تعلیم و تدریس فقه جعفری بود. در این سال‌ها نیز چهره دیگری یافته بود. 🆔 @islam_history
📌 نگاهی گذرا به زندگی امام ابن موسی الرضا علیه السلام : ✍️حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام هشتمین شیعیان در روز یازدهم ذیقعده سال 148 هجری در شهر دیده به جهان گشودند. پدر ایشان علیه السلام و مادرشان بانویی با فضیلت به نام «تُکتَم» هستند. کنیه ایشان «ابوالحسن» و لقبشان «رضا» است. ایشان پس از پدر بزرگوارشان در زندان بغداد، در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و رهبری امت گردیدند. 🔸مدت امامت حضرت 20 سال بود که 10 سال آن معاصر با خلافت «هارون (موسوم به) الرشید» ، 5 سال معاصر با «محمد (موسوم به) امین»، و 5 سال آخر نیز معاصر با خلافت «عبدالله المأمون» بود. 🔹نگرانی هارون از عواقب قتل امام کاظم علیه السلام او را مجبور ساخته بود تا برای کاهش نفرت و انزجار مردم فشار را بر امام رضا علیه السلام کاهش دهد و این دوران آزادی نسبی برای فعالیت فرهنگی و علمی علیه السلام به شمار می رود. 🔸حضرت تا قبل از خلافت در شهر مقدس مدینه اقامت داشتند اما پس از رسیدن مأمون به خلافت به اجبار ایشان به خراسان رفتند؛ و امام را با تهدید به قتل مجبور ساختند تا ولیعدی را بپذیرند و امام به اجبار با گذاشتن شروط (هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشند، در هیچ یک از امور دستگاه خلافت، همچون عزل و نصب حکام و قضاء و فتوا، مداخله ای نداشته باشند) پذیرفتند. 🔺یکی از مظلومیت های حضرت که کمتر به گوش عموم مردم رسیده اینست که افرادی مانند «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بود حضرت را متهم به عقیمی می کردند و می گفتند چگونه ممکن است امام باشی در صورتی که فرزندی نداری؟ که حضرت پاسخ دادند: از کجا میدانی که من دارای فرزند نخواهم بود، سوگند به خدا، بیش از چند روزی نمی گذرد که خداوند پسری به من عطا می کند که حق را از باطل جدا می کند. 👈حضرت در ماه صفر سال 203 هجری قمری در سن 55 سالگی به دست مأمون به شهادت رسیدند در این زمان علیه السلام حدود 8 سال داشتند که امامت را عهده دار شدند. 🆔 @islam_history
📌 نامه به پدرش برای بیعت وپاسخ دندانشکن ابی‌قحافه در دفاع از علیه‌السلام به او 👈🏾 شیخ طبرسی رضوان الله علیه روایت کرده است: ✨ابی قحافه (پدر ابی‌بکر) در زمان رسول‌خدا صلوات الله علیه وآله در طائف بود. بعد از بیعت با ابی بکر، او نامه‌ای به پدرش نوشت به این شرح: از طرف خلیفه به ابی قحافه، اما بعد، همانا مردم به من راضی شدند و امروز من خلیفه خدا هستم، پس اگر پیش ما بیایی نور چشم مایی. 🔰ابی قحافه بعد از خواند نامه به پیک ابی بکر گفت: برای چه را از حقش منع کردید؟ پیک ابوبکر گفت: او جوان است و بسیاری از قریش را کشته و ابی‌بکر از او مسن‌تر است! ابی قحافه به پیک ابی‌بکر گفت: اگر مسن بودن برای خلافت ملاک باشد که من نسبت به ابی‌بکر برای بیشتر بر حق هستم. حقیقتا بر علی و حقش ظلم کردید، در حالی که رسول‌خدا خودش با او بیعت کرد و مردم را نیز امر به بیعت با علی کرد! 🔰سپس نامه‌ای به فرزندش نوشت به این شرح: از طرف ابی‌قحافه به پسرش ابی‌بکر. اما بعد؛ نامه تو به دست من رسید و من آن را نامه یک احمق یافتم که بعضی از آن بعضی دیگر را نقض می‌کند! یک بار در نامه گفتی خلیفه رسول خدا و یک بار گفتی خلیفه خدا و یک بار گفتی مردم به من راضی شدند (و من انتخاب شده مردم هستم؛ کنایه از این که تو خلیفه خدا و رسول نیستی بلکه خلیفه مردم هستی!)  و مشخص است که امر بر تو مشتبه گشته؛ پس در امری داخل نشو که خارج شدن از آن برایت بسیار سخت است و عاقبتت را به سوی آتش (جهنم)‌ و ندامت می‌کشاند و در روز ملامت خواهی شد.. محل‌های وارد شدن و خارج شدن از امور دنیا بسیار است و تو خود می‌دانی که در این کار از تو سزاوارتر کیست! پس از خدا بپرهیز و این کار را به صاحبش واگذار و اگر اینکار را امروز ترک کنی برایت مجازات سبک‌تری به دنبال دارد. والسلام علیکم. 📚 الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷، چاپ دارالاسوه 🆔 @islam_history
📌 شکایت از نسبت های ناروا به شیعه 👈 علقمه مي گويد: به عليه السلام عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! مردم به ما كارهاي زشتي نسبت مي دهند؛ به طوري كه سينه ما تنگ شده و شديداً ناراحت مي شويم! 💠 فرمود: اي علقمه انسان نمي تواند خشنودي مردم را جلب نموده و جلو زبان آن ها را بگيرد. چگونه سالم مي مانيد از چيزي كه انبياء و پيامبران و اوصياء عليهم السلام از او سالم نماندند. آيا به نسبت ندادند كه او تصميم گرفت كه زنا كند؟ آيا در باره ايوب نگفتند كه او از اثر گناهانش به آن مصيبت ها دچار گشت؟ آيا در حق داود پيغمبر نگفتند كه او دنبال كرد پرنده را تا اينكه چشمش بزن اوريا افتاد و دلباخته او شد و به منظور رسيدن به هدف خود شوهر آن زن را در جلو جبهه جنگ پيشاپيش تابوت قرار داد تا اينكه كشته شد سپس با آن زن كرد؟ ... 💠 و در باره اوصياء بيش از اينها گفتند. آيا نسبت ندادند به سيد اوصياء (امیرالمومنین) عليه السلام كه او طالب دنيا و در پي و سلطنت است و اين كه او هميشه در صدد فتنه و آشوب است و سكون و آرامش اجتماع را دوست ندارد. ... 👈 اي علقمه زبان هائي كه ذات مقدس خداوندي را به چيزهائي كه هيچ شايستگي و تناسبي با خداوند ندارد نسبت مي دهد، چگونه ممكن است از نسبت هاي ناراحت كننده به شما خود داري نمايد؛ پس بايد شما از پروردگار ياري بطلبيد و صبر و استقامت داشته باشيد كه زمين ملك خدا است به هر كس كه بخواهد مي دهد و البته پايان امر و عاقبت نيك براي پرهيزكاران است. 📚 الأمالي، الصدوق، ص 165. 🆔 @islam_history
📌 لزوم نظارت عمومی بر حاکم و شفافیت در عرصه حکمرانی 🔹از علیه السلام نقل شده که هنگام پذیرفتن فرمودند: «من با این لباس و مرکب وارد شهر شما شدم؛ پس اگر من از شهر شما خارج شدم و چیز دیگری غیر از آنها داشتم، بدانید به شما خیانت کرده‌ام!» الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ قَالَ عَلِيٌّ ع دَخَلْتُ بِلَادَكُمْ بِأَشْمَالِي هَذِهِ وَ رَحْلَتِي وَ رَاحِلَتِي هَا هِيَ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِكُمْ بِغَيْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِي مِنَ الْخَائِنِين. 📚 مناقب ابن شهرآشوب، ج2، ص98. 🔸همچنین نقل شده که ایشان فرمودند: «بدانید حقّ شما بر من است که چیزى را از شما جز اسرار جنگ پنهان ندارم.» أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَنْ لَا أَحْتَجِبَنَّ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْب‏. 📚 امالی طوسی، ص217. 🆔 @islam_history
📝نظر استاد مطهری درباره نسبت کثرت طلاق به حضرت مجتبی علیه السلام 🔹در برخی از روایات، حضرت مجتبی علیه السلام مطلاق (کسی که زیاد طلاق می‌دهد) عنوان شده است. به عنوان نمونه در کتاب جلد6 صفحه56 دو روایت درباره کثرت حضرت علیه السلام نقل شده با این مضمون که علیه السلام در بالای منبر فرمودند که "دخترتان را به ازدواج فرزندم درنیاورید چون که او زیاد طلاق می‌دهد." 🔸این نقل با نصوص متعدد دیگر در مذمت طلاق و خصوصا شخص مطلاق سازگاری ندارد. در حاشیه کتاب کافی چاپ دار الحدیث جلد11 صفحه468 نظرات مختلفی را پیرامون این روایت جمع آوری کرده‌اند که یکی از آنها جعلی بودن این روایات است. استاد مطهری از جمله کسانی است که توضیحات نسبتا مبسوطی را در راستای جعلی بودن این اتهام داده‌اند. آنچه در ادامه ذکر می‌شود توضیحات ایشان پیرامون این نسبت در کتاب "فقه و حقوق" است. 💬لازم است به يك شايعۀ بى‌اساس كه دست جنايتكار خلفاى عباسى آن را به وجود آورده و در ميان عموم مردم شهرت يافته، اشارۀ مختصر بكنم. در ميان عموم مردم شهرت يافته و در بسيارى از كتابها نوشته شده كه امام مجتبى فرزند برومند عليه السلام از كسانى بوده كه زياد زن مى‌گرفته و طلاق مى‌داده است. 💬چون ريشۀ اين شايعه تقريباً از يك قرن بعد از وفات بوده است به همه جا پخش شده است و دوستان آن حضرت نيز [آن را پذيرفته‌اند] بدون تحقيق در اصل مطلب و بدون توجه به اينكه اين كار از نظر يك كار مبغوض و منفورى است و شايستۀ مردم عياش و غافل است نه شايستۀ مردى كه يكى از كارهايش اين بود كه پياده به حج مى‌رفت، متجاوز از بيست بار تمام ثروت و دارايى خود را با فقرا تقسيم كرد و نيمى را خود برداشت و نيم ديگر را به فقرا و بيچارگان بخشيد، تا چه رسد به مقام اقدس امامت و طهارت آن حضرت. 💬چنانكه مى‌دانيم در گردش از امويان به عباسيان، بنى الحسن يعنى فرزندزادگان با بنى العباس همكارى داشتند، اما بنى الحسين يعنى فرزندزادگان - كه در رأس آنها در آن وقت بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اينكه در ابتدا خود را تسليم و خاضع نسبت به بنى الحسن نشان مى‌دادند و آنها را از خود شايسته‌تر مى‌خواندند، در پايان كار به آنها خيانت كردند و اكثر آنها را با قتل و حبس از ميان بردند. 💬بنى العباس براى پيشبرد خود شروع كردند به تبليغ عليه بنى الحسن. از جمله تبليغات نارواى آنها اين بود كه گفتند - كه جد اعلاى بنى الحسن و عموى پيغمبر است- نبود و از دنيا رفت و اما كه عموى ديگر پيغمبر است و جد اعلاى ماست مسلمان شد و مسلمان از دنيا رفت. پس ما كه اولاد عموى مسلمان پيغمبريم از بنى الحسن كه اولاد عموى كافر پيغمبرند براى خلافت شايسته تريم. در اين راه پولها خرج كردند و قصه‌ها جعل كردند. 💬موضوع دومى كه بنى العباس عليه بنى الحسن عنوان كردند اين بود كه گفتند نياى بنى الحسن بعد از پدرش به خلافت رسيد و اما چون مرد عياشى بود و به زنان سرگرم بود و كارش زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنيامد؛ از كه رقيب سرسختش بود پول گرفت و سرگرم عياشى و زن گرفتن و طلاق دادن شد و خلافت را به معاويه واگذار كرد. 💬خوشبختانه محققان با ارزش عصر اخير در اين زمينه تحقيقاتى كرده و ريشۀ اين دروغ را پيدا كرده‌اند. ظاهراً اول كسى كه اين سخن از او شنيده شده است قاضى انتصابى منصور دوانيقى بوده كه به امر منصور مأمور بوده اين شايعه را بپراكند. به قول يكى از مورخان: اگر امام حسن اينهمه زن گرفته است، پس فرزندانش كجا هستند؟! چرا عدد فرزندان امام اين قدر كم بوده است؟ امام كه عقيم نبوده و از طرفى رسم جلوگيرى يا سقط جنين هم كه معمول نبوده است. 💬من از ساده‌دلى بعضى از ناقلان حديث شيعى مذهب تعجب مى‌كنم كه از طرفى از پيغمبر اكرم و ائمۀ اطهار اخبار و احاديث بسيار زيادى روايت مى‌كنند كه خداوند دشمن مى‌دارد يا لعنت مى‌كند مردمان بسيار طلاق را، پشت سرش مى‌نويسند: امام حسن مرد بسيار طلاقى بوده. 💬اين اشخاص فكر نكرده‌اند كه يكى از سه راه را بايد انتخاب كنند: يا بگويند طلاق عيب ندارد و خداوند مرد بسيار طلاق را دشمن نمى‌دارد، يا بگويند امام حسن مرد بسيار طلاق نبوده است، يا بگويند- العياذ باللّٰه- امام حسن پابند دستورهاى اسلام نبوده است. اما اين آقايان محترم از يك طرف احاديث مبغوضيت طلاق را صحيح و معتبر مى‌دانند و از طرف ديگر نسبت به مقام قدس امام حسن خضوع و تواضع مى‌كنند و از طرف ديگر نسبت بسيار طلاقى را براى امام حسن نقل مى‌كنند و بدون اينكه انتقاد كنند از آن مى‌گذرند. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص255. 🆔 @islam_history
🔻قریش، هر چه را هوس کرد، پرستید و کار به انکار ولایت کشید ▫️عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: ...قَوْلُهُ «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» قَالَ نَزَلَتْ فِي قُرَيْشٍ كُلَّمَا هَوَوْا شَيْئاً عَبَدُوهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ أَيْ عَذَّبَهُ عَلَى عِلْمٍ مِنْهُ فِيمَا ارْتَكَبُوا مِنْ أَمْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ جَرَى ذَلِكَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِيمَا فَعَلُوهُ بَعْدَهُ بِأَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ وَ أَزَالُوا الْخِلَافَةَ وَ الْإِمَامَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعْدَ أَخْذِهِ الْمِيثَاقَ عَلَيْهِمْ مَرَّتَيْنِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِين‏ (امام صادق (ع) درباره و درباره این آیه: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ» (آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود گرفته است؟) فرمود: «این آیه درباره قریش نازل شد؛ هرچه میلشان کشید، پرستش کردند. و خداوند آنان را با علم (و آگاهی) گمراه کرد» یعنی بر اساس علم خود، آنان را به خاطر اعمالشان عذاب کرد، به سبب آنچه در مورد امیرالمؤمنین (ع) مرتکب شدند. و این ماجرا پس از رسول خدا (ص) جریان یافت آنگاه که بر اساس هوس‌ها و نظرات شخصی خود عمل کردند و خلافت و امامت را از امیرالمؤمنین (ع) با وجود گرفتن میثاق و پیمان دوباره از سوی پیامبر (ص) سلب کردند. بحارالانوار، جلد9/ص237 https://eitaa.com/islam_history