مهشکن🇵🇸🇮🇷
#معرفی_کتاب 📚 کتاب #کمی_دیرتر 📔 ✍️نویسنده: #سیدمهدی_شجاعی #نشر_نیستان 🔰🔰🔰
#معرفی_کتاب 📚
کتاب #کمی_دیرتر 📔
✍️نویسنده: #سیدمهدی_شجاعی
#نشر_نیستان
🔰🔰🔰
دوست دارم این کتاب را به همه بدهم بخوانند.
همه بخوانند و فاصله حرف تا عملشان را بسنجند.😔
ببینند اگر با دعوت امام زمان مواجه شوند، چه بهانهای میآورند که ردش کنند؟!😕
#کمی_دیرتر ، آسیبشناسی جامعه شیعه است در غالب رمان.📔
جامعهای که هم برای یاری امامش هست و هم نیست!😞
نه یک بار، که چندبار بخوانید...👌
#خلاصه_کتاب 📝
جشن نیمه شعبان بود شرکتکنندگان و همه با هم فریاد «آقا بیا» سر داده بودند، در آن میان جوانی با صدای بلند میگفت: آقا نیا، آقا نیا، جشن، جشنی بود که خیلی از آقایان کله گنده و صاحب منصب و دانشمند حضور داشتند هر کدام از آقایان به شکلی آن جوان را مورد سرزنش قرار دادند اما در اتفاقی غیر منتظره هر کدام امتحان شدند که آن طوری که ادعا میکنند برای #ظهور، آیا حقیقتا آمادگی اطاعت و یاری امامشان را دارند یا نه؟
#بریده_کتاب 📖
اگر آقا نعوذ بالله نیستند و حضور ندارند، پس چرا اینها اینقدر حرص و جوش میزنند که بیا! اگر آقا هستند و حاضر و ناظرند که چرا جلوی چشم آقا این اداء و اطوار رو در میآوردن؟ چرا شو اجرا میکنن؟ چرا حرمت نگه نمیدارند؟ چرا با لحن لاتی و چاله میدونی با آقا حرف میزنن؟ این که میگن «آقا بیا» یعنی چه؟ آقا بیا که چی کار کنه؟ منظورشون اینه که آقا کجا بیاد؟ چرا اینها خودشون همت نمیکنن یک تُک پا برن پیش آقا؟ اصلا مگه آقا جایی رفتن که هی میگن: بیا!
#بریده_کتاب 📖
اسد می گوید:
-برای این که آقا ظهور کنن, باید تعداد یارانشون به حدّ نصاب برسه. حضور شما برای این منظور الزامیه.
رنگ چهره ابوماجد به وضوح تغییر میکند. با لکنت میپرسد:
-یعنی الان؟!
و این را با چنان غلظتی ادا میکند که بوی محال از آن به مشام میرسد.
اسد تایید میکند:
-بله. همین الان. هر یک روز دیرتر به حدّ نصاب برسه, ظهور به تعویق میافته.
ابوماجد میگوید:
-الان که اصلا صلاح نیست.
-صلاح نیست؟! یعنی چی صلاح نیست؟!
ابوماجد توضیح میدهد:
-یعنی به صلاح من نیست. من احتیاج به فرصت دارم. که جبران مافات کنم. که دو قدم برای رضای حضرت بردارم...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#عید_بیعت
#آخرین_امید
#کتاب_خوب_بخوانیم
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi